به گزارش 598 عصر امروز نوشت:
هر روز بسياري از معترضان به سياست هاي كشور انگليس در خيابانهاي لندن و ديگر شهرهاي اين كشور به بدترين شكل "سركوب " ميشوند تا مدعيان وجود آزادي بيان در كشورهاي غربي و كساني كه سنگ اين كشورها را به سينه ميزدند، اين روزها رويي براي بيان ديدگاه هاي خود و "آفتابي " شدن در انظار عمومي نداشته باشند.
اما از همه اين مدعيان آزادي بيان در غرب كه بگذريم؛ بايد ديد اين روزها برخي "خواص فرهنگي " كشور ما كه پس از حوادث انتخابات 88 با پناه بردن به دامان كشورهاي غربي، سخنگوي بي جيره و مواجب آنها در پيشبرد اهداف شوم سياستمداران غربي شدند، اين روزها چه حرف براي گفتن دارند؟
اينكه حوادث اين روزهاي انگليس چقدر شباهت به حوادث 2 سال اخير ايران دارد و اصلا نوع درگيري هاي انگليس، هدف از تجمع ها، معترضين انگليسي و ... شباهتي با اغتشاشگران فتنه 88 دارند و جايگاه "حق " و "محق " در حوادث ايران و انگليس كجاست؟ جاي ساعت هاي تحليل و بررسي دارد و هدف از اين نوشته نيز بررسي اين حوادث نيست، اما نمي توان از يك نكته گذشت و آن اينكه برخي "هنرمندان " و به اصلاح "خواص فرهنگي " كشور كه پس از حوادث انتخابات 88 مهمان هر روزه شبكه هاي ضد انقلاب چون بي بي سي فارسي، صداي آمريكا و ... بودند و سخن از حمايت از مردم ايران در پيشگاه اربابان انگليسي و آمريكايي مي راندند، اين روزها از اين همه جهل و سطحي نگري و "شكايت به بيگانه بردن " پشيمان نيستند؟
محمد حسيني مجري تلويزيون، فرشيد منافي مجري راديو و "محمدرضا شجريان " از جمله معروف ترين هنرمنداني بودند كه پس از اتفاقات سال 88 به آغوش بيگانگان پناه بردند و البته سهم محمدرضا شجريان در برنامه هاي شبكه سلطنتي انگليس، بي بي سي از آن 2 نفر بيشتر بود تا جايي كه اين شبكه مستندي هم در ازاي خوش خدمتي شجريان به سياست هاي آنها براي وي ساخت.
مصاحبههاي شجريان با بيبيسي فارسي، صداي آمريكا، سيانان، تلويزيون استراليا و ... به خوبي نشان داد كه شجريان هيچگونه اعتقادي به مباني اصلي نظام جمهوري اسلامي كه برآمده از خواست و اراده عمومي ملت ايران است ندارد، به گونهاي كه در مصاحبه تيرماه سال 1388 با شبكه بيبيسي فارسي به نوعي مواضع دولت دهم را به انتقاد گرفت و هتاكيهاي فراواني را نثار شخص رئيس جمهور قانوني مردم ايران كرد. وي در مصاحبه ديگر با همان شبكه كشور بريتانيا اين بار نه رييس جمهور بلكه مستقيما حضرت امام خميني (ره) آن يار سفر كرده را در تيررس سخنان نسنجيده خود قرار داد و از اين كه صدايش بر تصاوير پياده شدن امام راحل از هواپيما در سال 1357 از تلويزيون پخش ميشود به شدت انتقاد كرد و اعلام كرد كه من اين آهنگ را براي ايشان نخواندهام!
شايد مهم ترين اقدامي كه شجريان در راستاي سياست هاي دولتهاي غربي انجام داد، خواندن تصنيفي بود به نام "زبان آتش "؛ تصنيفي كه سكانس آخر مستند بي بي سي فارسي در خصوص وي نيز به آن اشاره دارد و با پخش اين تصنيف مستند بي بي سي به پايان مي رسد، البته ديالوگ هاي آخر شجريان نيز جالب توجه است كه در پاسخ به سوال مجري كه مي پرسد: و آخرين ترانه اي هم كه شما خوانديد زبان آتش بود كه شعر مشيري بود و مدتها پيش گفته بود؟ اون چه ربطي به زمانه فعلي داره؟
شجريان: خوب بعد از انتخابات ما يه چيزايي ديديم كه حقيقتش ديدم كه بايد بگيم تفنگت رو بگذار زمين. آدم به روي برادرش كه آتش نميگشايد. حرف حسابي رو بايد جواب درست و حسابي داد.
وي در اين تصنيف مي خواند:
" تفنگت را زمين بگذار
كه من بيزارم از ديدار اين خونبارِ ناهنجار
تفنگِ دست تو يعني زبان آتش و آهن
من اما پيش اين اهريمني ابزار بنيان كن
ندارم جز زبانِ دل ، دلي لبريزِ از مهر تو "
و امروز مردم حق دارند بپرسند چرا شجريان تصنيفي با همين مضمون براي اتفاقات اخير انگليس نمي خواند تا خبرنگاران و مديران آزاد انديش! و مدعي حقوق بشر بي بي سي فارسي آن را با زير نويسي انگليسي از شبكه متبوعشان پخش كنند؟!
شايد اينكه شجريان فردي ايراني است و دليلي ندارد براي تقبيح و يا تشويق حوادث ديگر كشورها از هنرش استفاده كند، حرفي درست باشد، اما همين "ديگر كشورها " در آن ايام محرم دوره گرديهاي استاد بودند.
البته بماند كه آرمان انقلاب اسلامي و خميني كبير درباره هنر و هنرمند اين نبود، اما از اينكه نميبايست شجريان و افرادي چون حسيني و منافي حرف هر چند "حق " خود را پيش "غير " ميبردند تا آنها نهايت سوء استفاده را از آنها و هنرشان ببرد، نمي توان گذشت.
جناب شجريان! اين هم، كشور و شبكهاي كه با نقاب حقوق بشري هرچه خواست از شما و دوستانتان سوء استفاده كرد؛ ببينيد حال و احوال اين روزهايشان را و بخوانيد تصنيفي ديگر و طرحي نو دراندازيد...