عربستان سعودی، مطمئن از دو اهرم انرژی و پول، و دلگرم از اتحاد منطقهایش با اسرائیل، میخواهد با تهدید روسیه نفوذ خود را در منطقه گسترش دهد. اما این قدرتنمایی با واکنش سختی از طرف پوتین مواجه شده است.
همهی مقامات واشنگتن، از سیاستمداران گرفته تا کارشناسان، به ارزش ژئوپلیتیک تهدید مردم به بمباران نظامی مینازند و آن را راهی برای گرفتن امتیاز و تسلیم حریف میدانند. کافی است قضیهی سلاحهای شیمیایی سوریه و برنامهی هستهای ایران را در نظر بگیرید. حال که این طور است پس شاید زمان آن رسیده باشد که در مورد عربستان سعودی هم تهدید به بمباران نظامی را جزو «گزینههای روی میز» قرار دهیم.
اکنون کاملا آشکار شده است که گروههای جهادگرای مرتبط با القاعده مانع اصلی بر سر مذاکرات صلح برای حل مسالهی جنگ خونین سوریه هستند. این گروهها از نظر نظامی و مالی کاملا مرهون عربستان سعودی و دیگر شیخنشینهای تحت حمایت سیاسی و دیپلماتیک این کشور هستند.
برخلاف چیزهایی که در ستون عقائد نیویورک تایمز ممکن است خوانده باشید، دولت سوریه موافقت کرده است که فرستادههای صلح خود را به ژنو بفرستد. اما شورشیان از این کار امتناع کردهاند. آنها بر لیست بلندبالایی از پیششرطها اصرار میکنند، از جمله این که ایالات متحده به آنها در منطقهی نبرد سلاحهای پیشرفته تحویل دهد و داراییهای شورشیان را در آن جا به آنها بازگرداند. به نظر میرسد مشکل اصلی این باشد که گروههای معارض سوری به چندین شاخه تقسیم شدهاند. از میانهروهای حامی دموکراسی تا جهادگرایان خشنی که در میان آنها افرادی هستند که از خودشان در حال خوردن اعضای بدن سربازان سوری فیلم میگیرند و اسرای بیپناه را اعدام میکنند.
طبق گزارشهای ارسالی این خونریزیها تا به حال جان ۱۰۰۰۰۰ نفر را گرفته است. تنها راه توقف این جنگ برقرای یک آتشبس و ایجاد یک توافق سیاسی است. بنابراین باید محاسبات شورشیان تغییر کند، یا حداقل محاسبات روسای حامی آنها باید تغییر کند. در نتیجه اگر پرنس بندر بن سلطان، رئیس اطلاعات سعودی، دست از مسلح کردن تندروترین گروههای مبارز در سوریه برنمیدارد شاید بد نباشد که با هدف گرفتن دفتر ریاض او با موشکهای کروز اخطاری برای وی بفرستیم.
حقایق ناراحتکنندهی دیگری هم به غیر از حمایت از گروههای جهادگرای خونخوار در سوریه وجود دارد، و آن تاریخچهی حمایت عربستان سعودی از تروریستهای اسلامگرا در منطقه و اطراف و اکناف جهان است. طبق گزارشها، پرنس بندر در طی ملاقات پرتنشی که با ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه در تاریخ ۳۱ جولای در مسکو داشته است به این نکته اشاره کرده و این صحبتها را به شورشیان استان چچن روسیه پیوند داده است.
طبق یک گزارش سیاسی که از این رویارویی دوجانبه به دست ما رسیده، بندر به دنبال حمایت روسیه از اخراج بشار اسد رئیسجمهور سوریه بوده است. او در حالی که مشوقهای اقتصادی را به روسیه پیشنهاد میکرده، تعهد داده است که از المپیک زمستانی سال آینده در سوچی در مقابل حملات تروریستی محافظت کند.
پوتین ترکیب رشوه و تهدید بندر را توهینی به خود گرفته بود؛ به خصوص به خاطر اشارهی او به حمایت طولانی مدت عربستان از تروریستهای چچنی، چرا که حملات متعدد چچنیها علیه شهروندان روسی هنوز زخمی آزاردهنده بر پیکرهی روسیه است. به من این طور گفتهاند که به نظر پوتین اشارهی بندر به سوچی، مثل رفتار پدرخواندههای مافیایی بوده است که برای گرفتن پول زور از مغازهداران میگویند «چه کسب و کار خوبی داری، واقعا ناراحت میشم اگه اتفاقی برای مغازهات بیفته».
بندر و اسامه
بندر در طی سالهای گذشته با مسالهی «تروریسم» به صورت یک امر اخلاقی وابسته به موقعیت رفتار کرده است. او از این لغت برای بیاعتبار کردن جنبشهای سیاسی که شاهزادگان سعودی با آنها مخالفند استفاده میکند، در حالی که گروههای خشنی که عربستان سعودی از آنها حمایت میکند را مبارزان آزادیخواه مینامد. این تکنیک کلامی یادگاری از دوران ریگان در دههی ۱۹۸۰ است که با همکاری عربستان سعودی میلیاردها دلار صرف حمایت از مجاهدین افغانی و جهادیستهای عربی شد تا مقابل سپاهیان شوروی بجنگند.
نتیجهی این تلاشها بر ضد شوروی در افغانستان این شد که آوازهی اسامه بن لادن و تروریستهایی که بعدا در زیر پرچم بینالمللی القاعده گرد آمدند فراگیر شود. در دههی ۱۹۸۰ از این جهادگرایان سرگشته به عنوان مدافعین شجاع اسلام ستایش میشد اما در دههی ۱۹۹۰ آنها دست به حملات تروریستی بر علیه ایالات متحده زدند که سرانجام منجر به حادثهی یازده سپتامبر در سال ۲۰۰۱ شد.
در هنگام حملات یازده سپتامبر به نیویورک و واشنگتن، بندر سفیر سعودی در ایالات متحده بود و رابطهی بسیار نزدیکی با خانوادهی بوش داشت تا حدی که به او نام «بندر بوش» داده بودند. بندر به خانوادهی بن لادن هم بسیار نزدیک بود. حتی بندر پس از حملات تایید کرد که با اسامه بن لادن ملاقاتی داشته و موضوع ملاقات، تشکر از بندر به خاطر کمک مالی به پروژهی جهادی افغانها بوده است.
بندر به لری کینگ مجری شبکهی CNN گفت«صادقانه بخواهم بگویم، تحت تاثیر قرار نگرفتم. به نظرم رسید که او مرد ساده و بسیار آرامی است.»
به هر حال، پس از حملات یازده سپتامبر بندر فورا اعضای خانوادهی بن لادن را با تعدادی از اولین پروازهایی که اجازهی بلند شدن گرفتند از ایالات متحده فراری داد. او با این کار فرصت FBI برای فهم بیشتر ارتباط بین وابستگان اسامه بن لادن و مرتکبین حادثهی یازده سپتامبر را گرفت. او آنها را فراری داد در حالی که بازجویان FBI تنها یک مصاحبهی سرسری با آنها انجام داده بودند. تنها قسمت گزارش کمیسیون یازده سپتامبر که سانسور شده است، بخشی است که دربارهی کمک مالی سعودی به القاعده مدعیاتی دارد.
حالا او به عنوان رئیس اطلاعات سعودی به بازی زورگویی ژئوپلیتیک بازگشته است. برای بعضی از خونخوارترین گروههای شورشی سوری و مزدوران عربی که داخل سوریه میجنگند اسلحه میفرستد و همزمان در قبال رهبران سیاست خارجی دیگر کشورها سیاستهای چماق و هویجی اتخاذ میکند تا از سر راه سعودی کنار روند.
عربستان سعودی به عنوان یک کشور پادشاهی سرکوبگر که نسخهی محافظهکار اسلام سنی، یعنی وهابیت را تبلیغ میکند به تلخی در برابر اصلاحات دموکراتیک بهار عربی و گسترش اسلام شیعی ایستاده است. اسلام شیعی اکنون از ایران و عراق و سوریه تا حزبالله لبنان کشیده شده است.
عربستان سعودی در ماههای اخیر از کودتای مصر پشتیبانی کرد. کودتایی که دولت منتخب برآمده از اخوان المسلمین به رهبری محمد مرسی را برکنار کرد. سعودیها همچنین به شورشیان غالبا سنی در سوریه کمک کردند تا بر خاندان اسد که برآمده از مذهب علوی، نسخهای از اسلام شیعی هستند غلبه کنند.
اتحاد سعودی – رژیم صهیونیستی
اشتراک منافع بین عربستان سعودی و اسرائیل همچنین باعث شده که اتحاد عملی بین پادشاهی سعودی و دولت یهودی اسرائیل برقرار شود. با این که اسرائیل و عربستان دشمنان تاریخی هستند اما اکنون در حمایت از رژیم نظامی مصر، در نگاه به ایران به عنوان حریف اصلی، و در تمایل به پیروزی شورشیان در سوریه با یکدیگر همراه شدهاند.
سعودیها به پشتوانهی قدرت رسانهای و لابی اسرائیل، و با نفوذی که در مناطق انرژی و بخشهای مالی دارند، خود را موتور متحرکهی نوظهور منطقه میبینند. موتوری که میتواند مستقیما با ابرقدرتهای قدیمی رودررو شود، مانورهای دیپلماتیک باراک اوباما در قبال ایران و سوریه را محدود کند، و پوتین را چهره به چهره به چالش بکشد.
طبق گزارش سیاسی که از ملاقات ۳۱ جولای مسکو افشا شده است بندر به پوتین گفته است: «تهدیدهای تروریستی به خاطر اتفاقاتی که از بهار عربی نشات گرفته است در حال افزایش است. بعضی از رژیمها از دست رفتند و در عوض ما با اقدامات تروریستی مواجه شدیم. شاهدش تجربهی اخوان المسلمین در مصر و گروههای افراطی در لیبی است…
به عنوان نمونه من میتوانم امنیت المپیک زمستانی سال آینده در شهر سوچی در کنارهی دریای سیاه را تضمین کنم. گروههای چچنی که امنیت این مسابقات را تهدید میکنند به دست ما کنترل میشوند، و آنها بدون هماهنگی با ما در قلمروی سوریه هیچ حرکتی انجام نمیدهند. این گروهها ما را نمیترسانند. ما از آنها برای مقابله با رژیم سوریه استفاده میکنیم اما آنها هیچ نقش یا تاثیری در آیندهی سیاسی سوریه نخواهند داشت.»
طبق این نقل پوتین این طور پاسخ داده است: «ما میدانیم که شما دهها سال است که از تروریستهای چچنی حمایت میکنید. و این حمایتی که شما اکنون بیپرده از آن حرف میزنید کاملا مغایر با هدف مشترک در مبارزه با تروریسم جهانی است که ذکر کردید. ما به گسترش روابط دوستانه براساس اصول پایدار و شفاف علاقهمندیم.»
طبق گزارش بندر این گونه پاسخ داده است: «ما علاقهای به رژیمهای مذهبی افراطی نداریم، و امیدواریم که در منطقه دولتهای میانهرویی بر سر کار بیایند. خوب است که به تجربهی مصر دقت کنیم و آن را دنبال کنیم. ما همچنان به حمایت خود از ارتش مصر ادامه میدهیم و از ژنرال عبدالفتاح السیسی وزیر دفاع پشتیبانی میکنیم چرا که او مشتاق است که روابط خوبی با ما و با شما برقرار سازد. و به شما هم توصیه میکنیم که با او در ارتباط باشید، از او حمایت کنید و شرایط را برای موفقیت این تجربه فراهم آورید.
ما آمادهایم که در عوض حمایت شما از این رژیمها، به خصوص مصر، با شما وارد معاملهی تسلیحاتی شویم.»
طبق این گزارش بندر در کنار امکان برقراری یک معاملهی تسلیحاتی پرمنفعت برای اقتصاد روسیه، امکان همکاری سعودیها با روسیه را بر سر نفت و دیگر موضوعات سرمایهگذاری به پیش کشیده است: «بگذارید تا به کمک یکدیگر یک استراتژی واحد روسی-سعودی برای مسالهی نفت را بیازماییم. هدف این استراتژی این خواهد بود که بر سر قیمت نفت و کیفیت تولید توافقی پیدا کنیم به صورتی که نفت قیمت پایداری در بازار جهانی داشته باشد…
ما میدانیم که روسیه علاقهی زیادی به عرضهی نفت و گاز در دریای مدیترانه از مبدا اسرائیل به مقصد قبرس از طریق لبنان و سوریه دارد. و ما متوجه اهمیت خط گازی روسیه به اروپا هستیم. ما قصد رقابت در این زمینه را با شما نداریم. ما میتوانیم در این زمینه و همچنین در زمینهی ایجاد صنایع پالایشگاه و پتروشیمی با یکدیگر همکاری داشته باشیم. پادشاهی عربستان میتواند در بازارهای روسیه و در زمینههای گوناگون سرمایهگذاری چندین میلیارد دلاری بکند. آن چه که مهم است این است که بر سر چند مسالهی سیاسی به فهم مشترکی برسیم، به خصوص در مورد سوریه و ایران.»
پوتین خشمگین
منبع نزدیک به دولت روسیه به من این طور گفت که ترکیب مشوقهای آشکار و تهدیدات تلویحی، پوتین را از کوره به در برد به طوری که تا پایان جلسه با بندر به سختی خشم خود را کنترل کرد. حمایت مضاعف پوتین از دولت سوریه را میتوان یکی از نتایج ناخواستهی ترکیب رشوه و تهدید از طرف بندر دانست.
این منبع گفت که روسیه هم با تهدیدات نه چندان پوشیدهاش به سعودیها پاسخ داده است. شاید سعودیها «قدرت نرم» قابل توجهی داشته باشند – به خاطر نفت و پولشان - اما روسیه هم «قدرت سخت» مهیب خود را دارد، از جمله ارتش هولناکش را.
این منبع گفت پوتین امیدوار است که بتواند اوباما را هم با خود همراه کند تا به قدرتنمایی سعودیها پاسخ هماهنگی بدهند. با این حال احتمالا سعودیها خاطر جمع هستند. بخشی از این خاطر جمعی به دلیل حقیقت اتحاد آنها با اسرائیل است و آگاهی آنها از این مطلب که لابی قدرتمند اسرائیل در واشنگتن میتواند دست اوباما را ببندد.
احتمالا هنوز تنها راهی که شورشیان سوریه را میتوان وادار به معامله کرد این است که دو حریف قدیمی یعنی ایالات متحده و روسیه جبههی مشترک خود را شکل دهند و به شاهزاده بندر نشان دهند که عربستان سعودی باید از ایجاد موانع بر سر یک توافق سیاسی در سوریه دست بردارد.