به گزارش خبرگزاری تسنیم، فرازهایی از فرمایشات مقام معظم رهبری درباره آمریکا به شرح ذیل است:
معظم رهبری: مذاکره با آمریکاى سلطهگر بىمنطقى که با اصل نظام اسلامى
دشمن است، برطرفکننده هیچ مشکلى نیست و توقعاتش را بیشتر مىکند
طبیعت حکومت آمریکا؛ سلطهگرى
طبیعت حکومت آمریکا، سلطهگرى است، لذا رابطه با آمریکا، یعنى تحمل
زورگویى. اما طبیعت نظام اسلامى و ملت ایران از زورگویى متنفر است و این
امر را قبول نمىکند.3/3/1377
علت اصلى دشمنى دولت آمریکا با ملت ایران
علت دشمنى عمیق و آشتىناپذیر استکبار و در رأس آنها آمریکا و شبکه
صهیونیستى دنیا با جمهورى اسلامى، این حرفهایى که گاهى گوشه و کنار گفته
مىشود - چه چیزهایى که آنها شعارش را مىدهند، چه تصوراتى که بعضى در
داخل مىکنند - نیست. مسأله این است که جمهورى اسلامى یک «نفى» با خود
دارد، یک «اثبات».
نفى استثمار، نفى سلطهپذیرى، نفى تحقیر ملت بهوسیله قدرتهاى سیاسى دنیا،
نفى وابستگى سیاسى، نفى نفوذ و دخالت قدرتهاى مسلط دنیا در کشور، نفى
سکولاریسم اخلاقى، اباحىگرى؛ اینها را جمهورى اسلامى قاطع نفى مىکند.
یک چیزهایى را هم اثبات مىکند: اثبات هویت ملى، هویت ایرانى، اثبات
ارزشهاى اسلامى، دفاع از مظلومان جهان، تلاش براى دست پیدا کردن بر قلههاى
دانش؛ نه فقط دنبالهروى در مسأله دانش، و فتح قلههاى دانش؛ اینها جزو
چیزهایى است که جمهورى اسلامى بر آنها پافشارى مىکند. این نفى و این
اثبات؛ اینها دلیل دشمنى آمریکا و دشمنى شبکه صهیونیستى دنیا
است.24/9/1387
آشتىنکردن ابدى آمریکا با فکر و فرهنگ امام(ره)
آمریکاییها تا ابد با امام(ره) آشتى نمىکنند. البته آمریکاییها که
مىگوییم، مرادمان ملت آمریکا نیست، مراد، همان رژیم آمریکا و گردانندگان
سیاستهاى آمریکا است. اگر یک فکر و یک فرهنگ است که مردم را اینطور نگه
داشته است، با آن فکر و فرهنگ هرگز آشتى نمىکنند، همانطورکه این حضرات از
اسلام و از فکر اسلامى و فرهنگ اسلامى بهشدت متنفرند. علت دعوا و مخالفت و
خصومت، اینها است. حال عدهاى، سادهلوحانه، این گوشه و آن گوشه
مىنشینند، حرفى و نقى مىزنند، قلم روى کاغذ مىآورند که چرا با
آمریکاییها مذاکره نمىکنید! تا کى مىخواهید این وضع ادامه داشته باشد!
آیا اینها نمىفهمند در دنیا چه خبر است، نمىفهمند که توقع این دشمن
افزونخواه مغرور کمخرد و بىحکمت چیست؟ تصور مىکنند همینقدر که ما
مذاکرات و روابطمان را با آمریکا شروع کردیم، همه مشکلات تمام خواهد شد، نه
آقا، قضیه این نیست.11/8/1373
مخالفت آنها بهخاطر اصل انقلاب است
اینکه اینها مىگویند مقابله ما با جمهورى اسلامى براى حقوق بشر است،
دروغ است؛ این هم که مىگویند مقابله با جمهورى اسلامى براى سلاح هستهاى
است، دروغ است؛ اینرا ما اول با حدس بیان مىکردیم، بعد در مذاکرات و
مبادلات بینالمللى براى ما روشن شد که آنها مىدانند جمهورى اسلامى دنبال
سلاح هستهاى نیست؛ اینرا باور کردند و قبول دارند و واقعیت هم همین است؛
در عین حال مسأله سلاح هستهاى را مطرح مىکنند. پس ادعاى اینکه این
فشارها، این تحریمها، این محاصرهها، این دشمنىها و خصومتها بهخاطر مسأله
سلاح هستهاى و مسأله توان هستهاى است، یک دروغ است؛ این دروغبودن هم یک
واقعیت است.
واقعیت این است که مخالفت آنها بهخاطر اصل انقلاب و اصل تشکیل نظام
اسلامى است. اینها در این منطقه با خیال راحت داشتند حکومت مىکردند.
کشورى مثل ایران با این منابع سرشار، با این امکانات فراوان، توى مشت آنها
بوده است؛ هر کار مىخواستند، مىکردند، هر تصمیمى مىخواستند، مىگرفتند؛
از امکانات این کشور در پیشبرد مقاصد خودشان همه استفادهها را مىکردند،
ولى الان از آن محروم شدهاند. فقط این هم نیست؛ این حرکت موجب شده است که
این داعیه و این انگیزه در دنیاى اسلام بیدار شود که امروز نشانههایش را
در شمال آفریقا و در خاورمیانه و در همه کشورها و ملتها داریم مشاهده
مىکنیم؛ اینها از این ناراحتند. نقطه کانونى، جمهورى اسلامى است؛
مىخواهند به جمهورى اسلامى ضربه وارد کنند و اینرا عبرتى قرار بدهند براى
دیگران؛ انگیزه واقعى این است.3/5/1391
از سیاستهاى اساسى ما؛ قطع رابطه با آمریکا
یکى از سیاستهاى اساسىمان، قطع رابطه با آمریکا است. هرگز هم نگفتیم ما
تا ابد قطع رابطه خواهیم بود؛ نه، هیچ دلیلى ندارد که تا ابد قطع رابطه با
هر کشورى، با هر دولتى داشته باشیم. مسأله این است که شرائط این دولت
بهگونهاى است که رابطه با او براى ما ضرر دارد. انسان رابطه را با هر
کشورى بهدنبال تعریف یک منفعتى ایجاد مىکند. آنجایى که براى ما منفعت
ندارد، دنبال رابطه نمىرویم؛ حالا اگر ضرر داشت، به طریق اولى دنبال رابطه
نمىرویم.13/10/1386
تا کى با آمریکا رابطه یا مذاکره نمىکنیم؟
آمریکا از مصادیق و مواردى است که ما ارتباط با او را قبول نداریم و رد
مىکنیم. سؤال مىشود تا کى؟ پاسخ این پرسش را، هم امام (ره) و هم همهى
کسانىکه در این باره صحبت کردهاند، گفتهاند: تا وقتىکه سیاستهاى مبنى
بر زور و ظلم و فشار و خصومت با جمهورى اسلامى و حمایت از دشمنان جمهورى
اسلامى و پشتیبانى بىقید و شرط از دولت صهیونیستى خاتمه پیدا کند.
امام(ره) فرمودند: «تا وقتىکه آدم بشود»، یعنى این روشهاى غلط را اصلاح
بکند. البته حقیقتاً ما در جبین آن کشتى، نور رستگارى هم نمىبینیم و
هیاهوى رابطه و مذاکره هم، حرف مفتى است و هیچکس هم نگفته است.31/5/1368
اگر رابطه مفید باشد، اول خودم مىگویم
اینها در ایران احتیاج به پایگاه دارند و پایگاه ندارند؛ اینرا
مىخواهند. احتیاج به رفتوآمد آزاد و بىدغدغه مأموران جاسوسى و مأموران
اطلاعاتىشان و ارتباطات نامشروع آنها با عناصر سفله و مزدور دارند، اما
اینرا ندارند. ارتباط، اینرا براى آنها تأمین مىکند. حالا مىنشینند
آقایان وراجىکردن و حرفزدن و استدلالکردن که نبود رابطه با آمریکا براى
ما مضر است. نه آقا! نبود رابطه با آمریکا براى ما مفید است. آن روزى که
رابطه با آمریکا مفید باشد، اول کسى که بگوید رابطه را ایجاد بکنند، خود
بنده هستم.13/10/1386
مسأله اصلى آمریکا؛ سلطه مجدد، نه هستهاى
سى سال از آغاز این تحول عظیم (انقلاب) مىگذرد، دشمنان ملت ایران و
دشمنان نظام جمهورى اسلامى، انواع و اقسام شگردها را به کار زدند، شاید
بتوانند مجددا آن ملت را مقهور کنند، آن سلطه جهنمىاى را که دهها سال بر
ایران عزیز داشتند و حاضر نبودند از او دست بردارند، شاید بتوانند آن سطله
را دوباره برگردانند. امروز چالش نظام جمهورى اسلامى با دشمنان قدرتمند
جهانىاش بر سر این قضیه است. مسأله انرژى هستهاى و مسأله ساخت موشک و این
حرفها، بهانه است. مسأله، مسأله دیگرى است. مسأله این است که یک ملت
توانسته است با قهر و غلبه، با عزم و اراده، سلطه قهرآمیز دیگران را از
خودش دفع کند. اما اینها مىخواهند تلاش کنند این سلطه را برگردانند.
البته نتوانستند، بعد از این هم نمىتوانند.19/11/1387
خودشان مىدانند که ایران دنبال بمب اتم نیست
مىگویند: ما از بمب اتم مىترسیم! اما خوب، خودشان هم مىدانند، خیلىها
هم در دنیا مىدانند که دروغ مىگویند، مسأله آنها مسأله بمب اتم نیست.
مىدانند که ایران بهدنبال سلاح هستهاى نیست، بهدنبال دانش هسته(اى)
است، بهدنبال فناورى هستهاى است، آنها از همین ناراحتند. یک ملت بدون
اینکه از آنها اجازه گرفته باشد، بدون اینکه از آنها کمک گرفته باشد،
دست گدایى بهسوى آنها دراز کرده باشد، از درون خود بتواند یک چنین فورانى
بکند و اوجى بگیرد. این است که آنها را عصبانى مىکند.
از دهان گرگ، طعمه را با مذاکره نمىشود گرفت، با قدرت باید گرفت. امروز
ملت ایران دارد با ایستادگى خود به این توصیه عمل مىکند.28/11/1386
انرژى هستهاى بهانه است
با توجه به بهانههاى مختلفى که آمریکاییها در 27 سال گذشته براى استمرار
جنگ روانى با ایران، مستمسک قرار دادهاند، باید گفت که در مقاطع مختلف،
هرگاه بهانهاى به هر علت، عملاً پایان مىیافت، سلطهگران آمریکایى
بلافاصله بهانه دیگرى طرح مىکردند، چرا که آنان استمرار جنگ روانى با ملت
ایران را راه اصلى مقابله با نظام اسلامى مىدانند و بههمیندلیل اگر
امروز ملت و دولت ایران از حق خود درباره انرژى هستهاى عقبنشینى کنند،
ماجرا پایان نمىیابد و آمریکاییها بهانه دیگرى مىتراشند.18/12/1384
اوائل انقلاب که قضیه هستهاى در کار نبود
امروز دشمنان ما - چه دولت آمریکا، چه بعضى از دولتهاى اروپایى - تحریم را
مرتبط کردهاند به مسأله انرژى هستهاى. دروغ مىگویند. آن روزى که اینها
تحریمها را برقرار کردند، انرژى هستهاى در کشور نبود؛ صحبتش هم نبود.
آنچه که اینها را از ملت ایران عصبانى مىکند و به اینجور تصمیمها وادار
مىکند، سرافرازى ملت ایران است، گردنکشى ملت ایران است؛ این روحیه
استقلال، این روحیه قدر خود شناختن، این روحیه عدم تسلیم که به برکت اسلام و
قرآن در ملت ایران بهوجود آمده، این است که آنها را عصبانى مىکند؛ براى
همین هم است که با اسلام بدند، براى همین هم است که به پیغمبر(ص) اسلام
اهانت مىکنند، مىدانند که اسلام وقتى در یک کشورى رسوخ کرد، روحیه
استقلال در آن کشور آنچنان خواهد بود که دیگر زیر بار آنها نمىرود.
وانمود مىکنند که اگر ملت ایران از انرژى هستهاى صرفنظر کند، تحریمها
برداشته مىشود، دروغ مىگویند. از روى بغض و کینهاى که دارند، تحریمهاى
غیرمنطقى مىکنند؛ تحریمهایى که همه عقلا و انسانهاى با انصاف عالم وقتى
نگاه مىکنند، مىبینند اینها کارهاى غیرمنطقى و در واقع وحشیانه است؛ این
یک جنگِ با یک ملت است.19/7/1391
مگر چند سال مسأله هستهاى در کشور ما مطرح است؟ سى سال است که تحریمها
وجود دارد. آن وقتى که مسأله هستهاى نبود، چرا تحریم مىکردند؟ مسأله،
مسأله مقابله و معارضه با ملتى است که خواسته است مستقل باشد، خواسته زیر
بار ظلم نرود، خواسته ظالم را افشاء کند و در مقابل ظلمِ ظالم بایستد و این
پیام را به همه دنیا بدهد؛ دادهایم، انشاءاللَّه بیشتر هم خواهیم
داد.23/1/1390
درخواست آمریکا براى مذاکرات هستهاى!
آمریکایىها مرتب از راههاى گوناگون به ما پیغام مىدهند که بیایید
درباره مسأله هستهاى گفتگو کنیم؛ هم به ما پیغام مىدهند، هم در تبلیغات
جهانىشان اینرا مطرح مىکنند. مسؤولین بلندپایه و مسؤولین میانى آمریکا
بارها و بارها مىگویند بیایید در کنار گفتگوهاى 1+5 که درباره مسائل
هستهاى بحث مىکنند، آمریکا و جمهورى اسلامى دو به دو، درباره مسأله
هستهاى ایران بحث کنند.1/1/1392
مگر اختلاف ایران و آمریکا، سلاح هستهاى است؟!
همین چند روز قبل از این، رئیس جمهور آمریکا نطق مىکند و درباره مسائل
هستهاى ایران جورى حرف مىزند که انگار اختلاف بین ایران و آمریکا این است
که ایران مىخواهد سلاح هستهاى درست کند. مىگوید ما تا جایىکه بتوانیم،
نمىگذاریم ایران سلاح هستهاى درست کند! خب، اگر ما مىخواستیم سلاح
هستهاى درست کنیم، شما چطور مىتوانستید نگذارید؟ اگر ایران اراده مىکرد
که سلاح هستهاى داشته باشد، آمریکا بههیچوجه نمىتوانست جلوى او را
بگیرد.
اینکه مىگویند «ما نمىگذاریم ایران سلاح هستهاى درست کند»، یک تقلب در
حرفزدن است. مگر بحث سر سلاح هستهاى است؟ در قضیه هستهاى ایران، بحث بر
سر سلاح هستهاى نیست؛ بحث سر این است که شما مىخواهید جلوى حق قطعى و
مسلّم ملت ایران را - که غنىسازى هستهاى و استفاده صلحآمیز از توان
داخلى خود ملت ایران است - بگیرید.28/11/1391
مگر ما مذاکره هستهاى را ترک کردهایم؟!
یکى از حرفهاى رائج این است: ما بر ایران فشار وارد مىآوریم تا ایران به
پاى میز مذاکره برگردد. کدام میز مذاکره؟ کِى ایران مذاکرات در مورد مسائل
گوناگون جهانى را، از جمله مسأله هستهاى را ترک کرده بوده که حالا
برگردد؟! این یک تقلب و خدعه تبلیغاتى است. ما تلاش مىکنیم که ایران به
میز مذاکره برگردد! این، خدعه و تقلب تبلیغاتى است. همین را در دنیا هى
تکرار مىکنند، هى مىگویند، هى مىگویند. این تعبیرات اینقدر تکرار مىشود
که به نظرم خود سیاستمداران غربى هم باورشان مىآید که واقعیت این است؛ در
حالىکه آن کسى که این شکل را، این جملهبندى را، این فرمول مطلب را
اختراع مىکند، مقصود دیگرى دارد. او از ایران نمىخواهد که به میز مذاکره
برگردد؛ او مىخواهد ایران هنگام مذاکره، در مقابل زورگویىهاى غربى تسلیم
شود.25/7/1391
پیشنهاد مذاکره هستهاى، حرف منطقى و مستدلى نیست
اگر آمریکایىها صادقانه مىخواهند کار تمام شود، بنده راهحل را ارائه
مىدهم. راهحل این است: آمریکایىها از دشمنى با جمهورى اسلامى دست
بردارند، از دشمنى با ملت ایران دست بردارند. پیشنهاد مذاکره، حرف منطقى و
متین و مستدلى نیست؛ حرف درست این است. اگر مىخواهند مشکلات فىمابین وجود
نداشته باشد که مىگویند ما مىخواهیم بین ایران و آمریکا مشکلى وجود
نداشته باشد، دست از دشمنى بردارند. سى و چهار سال است که دولتهاى گوناگون
آمریکا با فهم غلط از ایران و ایرانى، دشمنىهاى گوناگونى را با ما طراحى
کردهاند. از سال اول پیروزى انقلاب و تشکیل نظام اسلامى، اینها با ما
دشمنى کردند؛ در زمینه امنیت، علیه امنیت ما برنامهریزى کردند، علیه
تمامیت ارضى ما اقدام کردند، از دشمنان ریز و درشت ما در طول سالهاى
متمادى، همیشه حمایت کردند، علیه اقتصاد ملى ما فعالیت کردند، از همه
ابزارها علیه ملت ایران استفاده کردند و در همه اینها هم بحمدالله شکست
خوردند؛ بعد از این هم در مقابله با ملت ایران، اگر این دشمنىها را ادامه
دهند، شکست خواهند خورد.
بنابراین بنده مسؤولان آمریکایى را هدایت مىکنم؛ اگر دنبال راه عاقلانه
مىگردند، راه عاقلانه این است که سیاست خود را تصحیح کنند؛ عمل خود را
تصحیح کنند و دست از دشمنى با ملت ایران بردارند.1/1/1392
مسأله، مذاکره نیست؛ اطاعتنکردن است
مشکل زورگوهاى سیاسى غرب این نیست که ایران بر سر قضیه هستهاى یا قضایاى
دیگر مذاکره نمىکند؛ نه، مشکل آنها این است که ایران زیر بار حرف آنها
نمىرود و البته این مشکل باقى خواهد ماند؛ معلوم است.25/7/1391
مذاکره، تاکتیک و براى فریب افکار عمومى است
آمریکایىها مرتب و پىدرپى پیغام مىدهند که ما در پیشنهادِ مذاکره منطقى
صادقیم، یعنى صادقانه از شما مىخواهیم که مذاکره کنید و مذاکره منطقى
بکنیم، یعنى مذاکره تحمیلى نباشد. من در جواب مىگویم: ما به شما بارها
گفتهایم که در پى سلاح هستهاى نیستیم، شما مىگویید باور نمىکنیم؛ ما
چرا باید حرف شما را باور کنیم؟! وقتى شما حاضر نیستید یک سخن منطقى و
صادقانه را قبول کنید، ما چرا باید حرفى را که شما مىزنید که خلاف آن
بارها ثابت شده است، از شما قبول کنیم؟ برداشت ما این است که پیشنهاد
مذاکره از سوى آمریکایىها، یک تاکتیک آمریکایى و براى فریبدادن افکار
عمومى است؛ افکار عمومى دنیا و افکار عمومى مردممان. باید شما ثابت کنید
این نیست. مىتوانید ثابت کنید؟ ثابت کنید.1/1/1392 هر وقت که لبخندى به
روى مسؤولین جمهورى اسلامى زدند، وقتى دقت کردیم، دیدیم خنجرى در پشت سرشان
مخفى کردهاند، از تهدید دست برنداشتهاند، نیتشان عوض نشده است. خنده
تاکتیکى، لبخند و روى خوش تاکتیکى، فقط بچهها و کودکان را فریب
مىدهد.12/8/1388
مىگویند: مذاکره، نه رابطه
آمریکا مىگوید: «بیایید مذاکره کنیم»، نمىگوید: «بیایید رابطه برقرار
کنیم».12/8/1372هیچکدام نمىگویند: «ما مىخواهیم با ایران رابطه برقرار
کنیم.» نه! صحبت رابطه که مىشود، بنا مىکنند شرط و شروط گذاشتن که اگر
چنین بشود، اگر چنان بشود! ما شرط داریم براى رابطه با کشورى که آن همه
فجایع پشت سر و در تاریخ آن وجود دارد. شرط ما، توبه آن کشور است. شرط ما،
قطع آن همه فاجعهآفرینى براى دنیا است. حال شما مىآیید براى ما شرط
مىگذارید؟! رابطه را مشروط مىکنند، اما مذاکره را غیرمشروط! درست توجّه
کنید!12/8/1372
آنچه که براى آنها خیلى مهّم است، مذاکره است. مىخواهند ایران پشت میز
مذاکره بنشیند؛ بعد که مذاکره شروع شد، آنوقت سرِ رابطه داستانها و
حکایتها دارند.26/10/1376
آمریکا مىخواهد مسأله هستهاى حل نشود
بر اساس تجربه و نگاه به صحنه، با دقت و کنجکاوى، برداشت ما این است که
آمریکا مایل به تمامشدن مذاکرات هستهاى نیست، وگرنه چنانچه آنها مایل به
اتمام این مذاکرات و حل این مشکل بودند، راه حل، بسیار نزدیک و بسیار آسان
بود. ایران در مسأله هستهاى، فقط مىخواهد حق غنىسازىِ او که حق
طبیعىاش است، از طرف دنیا شناخته شود؛ مسؤولان کشورهایى که مدعى هستند،
اعتراف کنند که ملت ایران حق دارد غنىسازى هستهاى را براى اهداف صلحآمیز
در کشورِ خودش و به دست خودش انجام دهد؛ این توقعِ زیادى است؟ این آن چیزى
است که ما همیشه گفتهایم؛ آنها همین را نمىخواهند.
آمریکایىها اگر مىخواستند مسأله حل شود، این راهحلِ بسیار آسانى بود؛
مىتوانستند به حق غنىسازى براى ملت ایران اعتراف کنند؛ براى اینکه
نگرانىاى هم از آن جهات نداشته باشند، مىتوانستند مقررات قانونى آژانس
هستهاى را هم اعمال کنند؛ ما هم از اول هیچ مخالفتى با اعمال این نظارتها و
مقررات نداشتیم. هر وقت نزدیک به راهحل مىشویم، آمریکایىها یک سنگى
مىاندازند که جلوى راهحل گرفته شود. هدف آنها طبق تلقى و برداشتى که من
دارم، این است که مىخواهند این قضیه باقى بماند تا بهانهاى باشد براى
فشار براى فلجکردن ملت ایران. البته به کورى چشم دشمن، ملت ایران فلج
نخواهد شد.1/1/1392
خوشبین نیستم، اما مخالفت هم ندارم
من به این گفتگوها خوشبین نیستم، چرا؟ چون تجربههاى گذشته ما نشان مىدهد
که گفتگو در منطق حضرات آمریکایى به این معنى نیست که بنشینیم تا به یک
راهحل منطقى دست پیدا کنیم، منظورشان از گفتگو این نیست؛ منظورشان از
گفتگو این است که بنشینیم حرف بزنیم تا شما نظر ما را قبول کنید! هدف، از
اول اعلام شده است؛ باید نظر طرف مقابل قبول شود، لذا ما همیشه اعلام کردیم
و گفتیم که این، گفتگو نیست؛ این، تحمیل است و ایران زیر بار تحمیل
نمىرود. من به این اظهارات خوشبین نیستم، اما مخالفت هم ندارم.1/1/1392
دو تجربه کوتاهمدت در مذاکره با آمریکا
دو تا تجربه کوتاهمدت هم داریم: یکى مذاکرات در مورد مسائل مربوط به عراق
بود، که من در سخنرانى عمومى گفتم که ما این مذاکره را قبول مىکنیم و
رفتند مذاکره کردند؛ یکى هم در دولتهاى قبل بود، درباره یک موضوعى که
آمریکایىها پیغام دادند یک مسأله امنیتى مهمى هست، دولت دو سه دور مذاکره
کرد. آمریکایىها معمولاً در مذاکره اینجورند که وقتى در مقابل استدلال
متین کم مىآورند، وقتى نمىتوانند استدلالى که قابل قبول و منطقى باشد،
ارائه کنند، متوسل مىشوند به زورگویى و چون زورگویى روى جمهورى اسلامى اثر
ندارد، یک طرفه اعلان مىکنند که مذاکرات تعطیل! خوب، این چهجور
مذاکرهاى است؟ این تجربه را هم ما داریم. در هر دو مورد این جورى شد.
البته در آن مورد قبلى، بنده اینرا پیشبینى مىکردم. از کیفیت مذاکرات
مىفهمیدم اینها دارند به چه مسیرى مىروند، گزارشش را براى من
مىفرستادند؛ دو سه جلسه با هم مذاکره کرده بودند. بنده همانوقت به وزارت
خارجه گفتم این مذاکره را قطع کنید. هنوز اقدامنکرده، آنها یکجانبه
اقدام کردند؛ اینجورىاند.27/5/1389
چرا آمریکا بهدنبال مذاکره با ایران است؟
1. کاملکردن ابرقدرتى خود
اصل مذاکره با ایران، براى آمریکا بهعنوان ابرقدرت، بسیار مهم است. براى
آمریکا مهم است که ایران اسلامى که از روز اوّل به دلایل روشنى در مقابل
آمریکا ایستاد و تسلیم آمریکا نشد و گفت که با آمریکا مذاکره نمىکنم، حالا
بگوید که بسیار خوب، چَشم، ما هم مذاکره مىکنیم! مىگویند بفرما،
ابرقدرتى کامل شد! این منطقهاى هم که زیر بار نمىرفت، زیر بار آمد؛
اینجا هم عتبه را بوسیدند! بنابراین، صِرف مذاکره برایشان خیلى مهّم است.
2. مسأله مبارزات دنیاى اسلام
حرکت جمهورى اسلامى و ملت ایران موجب شد که احساسات اسلامى در هر گوشه
دنیا بیدار شود؛ در آسیا، در آفریقا و حتّى در اروپا، مسلمانان با نام
اسلام، احساسات اسلامى خودشان را سرِ دست گیرند و مبارزهاى را بهنحوى
شروع کنند. بعضى از این مبارزات، مبارزات سیاسى با دولتها است. بعضى از این
مبارزات، مبارزات اصلاحى است؛ بالاخره مشغول مبارزه هستند. همه اینها، از
این قلّه جمهورى اسلامى و امام و این ملت، سرازیر شدهاند. در حقیقت، قطب
همه اینها، ملت ایران و نظام جمهورى اسلامى است.
اگر جمهورى اسلامى با آمریکا پشت میز مذاکره بنشیند، آمریکاییها خیالشان
از این جهت راحت مىشود؛ به هر جایى در دنیا مىگویند: شما براى چه تلاش
مىکنید؟ شما که مثل ایران نخواهید شد، به پاى ایران که نخواهید رسید! هر
چه بشوید، یک ملت و یک نظام و آن شکوه و شجاعت را که پیدا نخواهید کرد؛
آنها هم بالاخره مجبور شدند و اینجا پاى میز مذاکره آمدند؛ شما دیگر چه
مىگویید؟! یعنى با تسلیم ملت ایران و نظام جمهورى اسلامى ایران به نشستن
پاى میز مذاکره با آمریکا، خیال آمریکا از بسیارى از این مبارزات دنیاى
اسلام آسوده خواهد شد.
3. مسأله کشورهاى تابع آمریکا
مذاکره براى اینها مهّم است. ببینید؛ بسیارى از کشورها هستند که
دولتهایشان از دوستان دولت آمریکا محسوب مىشوند یعنى تحت نفوذ و تسلیم
دولت آمریکا قرار دارند، مواضع سیاسىشان تابع دولت آمریکاست و کلاًّ تابع
آمریکا هستند؛ با فلانجا قطع رابطه کنید، فلانجا را معامله کنید، فلانجا
را معامله نکنید، نفت را اینگونه کنید، مس را آنطور کنید. این دولتهایى
که تسلیم آمریکا هستند، بهتدریج این فکر برایشان بهوجود مىآید که دولتى
به نام جمهورى اسلامى ایران هست که به آمریکا هیچ اعتنایى نمىکند، آمریکا
هم نسبت به آن دولت نمىتواند هیچ آسیب جدّى بزند. پس علّت اینکه ما از
آمریکا اینقدر مىترسیم، چیست؟
4. جنجال تبلیغاتى در شکستخوردن قطب اسلام
یک نکته دیگر هم هست که موجب مىشود حقیقتاً مذاکره براى آمریکاییها
بهعنوان یک ابرقدرت مهم باشد و آن، این است که در مصاف دو قطب مبارز که
الان نوزده سال یا بیست سال است که در صحنه سیاسى عالم، مبارزه مىکنند -
قطب استکبار از یک طرف و قطب اسلام از طرف دیگر؛ قطب استکبار به رهبرى
آمریکا و قطب اسلام به محوریّت نظام جمهورى اسلامى که تا به حال هم گسترش و
پیشرفت، متعلّق به قطب اسلام بوده است - شما هرچه صحنه دنیا را نگاه
مىکنید، مىبینید کشورهایى که بوى حرکت و نهضت اسلامى در آنها استشمام
نمىشد، وضعى برایشان بهوجود آمد که حکومتهاى اسلامى - لااقل به تناسب آن
کشورها - در آنها بهوجود آید! در ترکیه به صورتى، در الجزایر به نحوى و
در جاهاى دیگر نیز همینطور. البته با همه اینها هم برخورد کردند؛ اما با
احساسات مردم که نمىتوانند برخورد کنند.
تا به حال در برخورد این دو قطب مبارز با یکدیگر - که قطب، استکبار از یک
طرف و قطب اسلام از طرف دیگر است - پیشرفت و مبارزه و پیروزى، متعلّق به
قطب اسلام بوده است. قطب اسلام همیشه پیش رفته است؛ اما قطب استکبار
پیشرفتى نداشته است. اینها مىخواهند با شایعه مذاکرهى جمهورى اسلامى -
که بگویند جمهورى اسلامى تسلیم شد؛ طرف ما آمد و مجبور شد کنار بیاید و با
ما مذاکره کند - اینطور وانمود کنند که در این مصاف، بالاخره قطب اسلامى
شکست خورد و مجبور به عقبنشینى شد و قطب استکبار در این مصاف پیروز گردید.
مىخواهند اینرا تفهیم کنند که دشمن پیروز شده و اسلام مجبور به
عقبنشینى شده است. مىخواهند بگویند که اسلام انقلابى از حرفهایش گذشت و
برگشت. مىخواهند بگویند همه این حرفها در طول این نوزده سال - ده سال اول
که امام گفته بود، و نه سال بعد از امام، مسؤولان و ملت همه بر زبان آوردند
- به گوشهاى گذاشته شد، به دست فراموشى سپرده شد و همه این حرفها تخطئه
گردید، چون امام بارها فرموده بودند که ما با دشمن کنار نمىآییم و تسلیم
دشمن نمىشویم.26/10/1376
5. ناامیدکردن ملتهاى مسلمان منطقه
بحث مذاکره را پیش کشیدند که ایران بیاید بنشینیم مذاکره کنیم. همین رفتار
غیرمنطقى، در این دعوت به مذاکره هم وجود دارد. غرض آنها حل مشکلات و
مسائل نیست؛ غرضشان یک کار تبلیغاتى است براى اینکه به ملتهاى مسلمان نشان
دهند که ببینید این نظام جمهورى اسلامى بود با آن سرسختى، با آن ایستادگى،
اما عاقبت مجبور شد بیاید باب مصالحه و گفتگو را با ما باز کند. وقتى ملت
ایران اینجور است، شماها چه مىگویید دیگر؟ اینرا براى خاموشکردن و
ناامیدکردن ملتهاى سربرافراشته مسلمان که امروز در بسیارى از کشورهاى
اسلامىِ اینها نسیم بیدارى وزیده است و بهخاطر اسلام احساس عزت مىکنند،
لازم دارند. از اول انقلاب، این یکى از هدفها بود.28/11/1391
6. جبران شکست سیاست خاورمیانهاى خود
حالا اخیراً آمریکایىها باز مسأله مذاکره را پیش کشیدند، تکرار مىکنند
که آمریکا آماده است با ایران مذاکره مستقیم بکند؛ این تازگى ندارد. مسأله
مذاکره را آمریکایىها در هر مقطعى تکرار کردهاند. حالا امروز
نوبهمیدانآمدهها مجدداً تکرار مىکنند که مذاکره کنیم.
ما درک مىکنیم چرا آمریکایىها این روزها باز مجدداً مسأله مذاکره را هى
تکرار مىکنند، هى مىگویند پشت سر هم به زبانهاى گوناگون؛ ما مىفهمیم علت
چیست. به قول خود آمریکایىها، سیاست خاورمیانهاى آنها دچار شکست شده.
آمریکا در سیاستهاى خود در این منطقه، دچار شکست است. احتیاج دارند به
اینکه یک برگ برندهاى را به قول خودهاشان رو کنند؛ این برگ برنده از نظر
آنها عبارت است از اینکه نظام جمهورى اسلامىِ انقلابىِ مردمى را بکشانند
پاى میز مذاکره؛ به این احتیاج دارند. مىخواهند به دنیا اعلام کنند که ما
حُسن نیت داریم، نه، ما حُسن نیتى مشاهده نمىکنیم.
مذاکره از روى حُسن نیت، با شرایط برابر، میان دو طرفى که نمىخواهند به
یکدیگر کلک بزنند، معنا پیدا مىکند. مذاکره بهصورت یک تاکتیک، مذاکره
براى مذاکره، مذاکره براى فروختن ژست ابرقدرتى بیشتر به دنیا، این مذاکره،
یک حرکت حیلهگرانه است؛ این حرکت واقعى نیست. من دیپلمات نیستم، من
انقلابىام، حرف را صریح و صادقانه مىگویم. دیپلمات یک کلمهاى را
مىگوید، معناى دیگرى را اراده مىکند.19/11/1391
7. تحمیل خواستههاى بیشتر خود
مذاکره با آمریکا، البته براى دولت آمریکا مفید است. با مذاکره، او جاى
پایى پیدا مىکند تا بتواند خواستههاى خود را بیشتر تحمیل کند و توقّعات
خود را انبوهتر بر سر این ملت و دولت بریزد. مذاکره موجب مىشود که دولت
آمریکا بتواند همین تهدیدهایى را که الآن از دور مىکند، همین توقّعات بیجا
و قلدرانهاى را که در مصاحبهها و سخنرانیها مىگوید، پشت میز مذاکره، با
حجم بیشتر و با قدرت چانهزنى بیشتر، بر سر مسؤولان کشور ما بریزد. معناى
مذاکره این نیست که آمریکا حاضر باشد هویّت این ملت را، نظام جمهورى اسلامى
را، ایمان این مردم و مواضع آنها را به رسمیت بشناسد؛ آنها با این اساس
مخالفند؛ آنها با حضور این مردم مؤمن مخالفند؛ آنها دنبال این هستند که
همان روشهایى را که در دوران حکومت پهلوى اعمال مىشد- همان فساد، همان
تسلّط و همان قاهریّت- دوباره در این مملکت ایجاد کنند. اینکه با مذاکره
حل نمىشود. مگر این ملت اجازه خواهد داد که مسئولى در این کشور- از رهبرى
گرفته تا همهى مسئولان- از مواضع اسلامى و منافع اساسىِ سرنوشتسازش یک
قدم عقب بنشیند؟11/2/1381
شگرد تبلیغاتى دشمن از مذاکره ایران با آمریکا
هدف جنجال تبلیغاتى آمریکائیها عمدتا و مخالفین ما در دنیا چیست؟ اینکه
دائما مىگویند ایران مىخواهد با آمریکا مذاکره کند، ایران مىخواهد
بهتدریج رابطه با آمریکا برقرار کند، هدفشان چیست؟ هدفشان از این حرفها
چیست؟ آنچه مسلم است دنبال خیر جمهورى اسلامى و خیر ملت ایران نیستند.
دستگاههاى تبلیغاتى آمریکا و دنبالهروهاى آنان در جهان، یک شگرد تبلیغاتى
عجیبى را دنبال مىکنند و آن دروغى است که براى رسیدن به مقاصد خود، به
شکل یک واقعیت جلوه مىدهند و متأسفانه برخى از مطبوعات داخلى نیز همانند
دشمنان انقلاب مشى مىکنند.
الف. اختلاف ملت
حکومت آمریکا در پى آن است که آنچه موجب وحدت ملت ایران بوده است، به
مسأله اختلاف ایران تبدیل کند. مردم ایران تاکنون به سبب آنکه مىدانستند
دولت آمریکا دشمن آنها است، با یکدیگر متحد بودهاند.
ب. ریختن قبح مسأله رابطه با آمریکا
ریختن قبح مسأله مذاکره و رابطه با آمریکا بهعنوان هدف دوم تبلیغات
آمریکایى (است). زمانى بود که دولتهاى عرب، صحبتکردن از مذاکره و رابطه با
اسرائیل را یکى از کارهاى زشت مىدانستند و تبلیغات استکبارى کارى کرد که
بهتدریج، قبح این مسأله ریخت و حتى دولتهایى که در مرزهاى اسرائیل نیستند و
هیچ خطرى و ضررى از اسرائیل نمىبینند، از مذاکره با اسرائیل صحبت
مىکنند.26/10/1376