دیروز چند جلسه داشتم که طولانی ترین و جالب ترین آنها حضور در کمیسیون امنیت ملی مجلس بود. حدود 3 ساعت طول کشید و باعث شد که 90 دقیقه به جلسه دولت دیر برسم. جلسه کمیسیون امنیت ملی در فضایی جدی ولی صمیمانه برگزار شد. تقریبا همه نمایندگان محترم حاضر در جلسه از تلاش های انجام شده در سفر نیویورک تقدیر کردند. انتقادهایی هم داشتند که سعی کردم به آنها پاسخ دهم. نقد سازنده برای یک نظام مردم سالار حیاتی است و لذا باید از آن استقبال کرد. آنچه من در کمیسیون دیدم بیشتر نقد خیرخواهانه بود و به همین دلیل حتی یک ساعت از وقت تعیین شده بیشتر ماندم تا هم از نظرات نمایندگان استفاده کنم و هم دیدگاه های خودم و دولت را توضیح دهم.
اما در برخی رسانه ها و سایت ها، انتقادات شکل دیگری به خود می گیرند. فکر
می کنم باید در اظهارنظرهای عمومی بین نقد و تخریب تفاوت قائل شد. مخصوصاً
وقتی تخریب برخاسته از ملاحظات جناحی باشد و هدف آن (خواسته یا ناخواسته)
نه یک شخص و گروه، بلکه سیاست خارجی کشور. فکر نمی کنم اگر در رسانه ها
سیاست خارجی عزتمند کشور را واداده معرفی کنند، خدمتی به کشور یا نظام کرده
اند. زمانی که دنیا در برابر عظمت مردم ایران و منطق قوی و همراه با
اعتماد به نفس و خودباوری نمایندگان این ملت در صحنه جهانی با احترام
برخورد می کند، چرا باید این سیاست خارجی را واداده معرفی کرد؟ آیا قدرقدرت
نشان دادن بدخواهان این مردم و جنگ طلبان و در نهایت ریختن آب به آسیاب
آنها نیست؟ آیا این برخواسته از تفکر انقلابی است که آمریکا را قدر قدرت
بدانیم و حتی اذعان به توان و موفقیت دیپلماتیک رییس جمهور انقلابی کشور
توسط دوست و دشمن را نتیجه طراحی و توطئه همان قدرقدرت تلقی کنیم؟
من در مذاکرات متعددی بوده ام که طرف غربی در جلسه هیچ موفقیت و دستاوردی
نداشته ولی فردای آن روز بیشتر رسانه های آن کشور ارزیابی کاملا مثبتی از
جلسه ارائه داده اند تا دیپلماسی کشورشان را شکست خورده معرفی نکنند. جالب
اینجاست که در اکثر این موارد همین دوستان همیشه منتقد رسانه ای خودمان نه
تنها از این روش استفاده نکرده اند، بلکه به جای باور کردن حرف طرف خودی،
به ادعاهای هدایت شده رسانه های غربی استناد نموده و دیپلماسی موفق کشور را
ناکارآمد معرفی نموده اند. یعنی دقیقاً همان خط دروغ تبلیغاتی که رسانه
های غربی به صورت هدفمند و هدایت شده در صدد القای آن بوده اند را دنبال
کرده و تازه ادعای انقلابی بودن هم داشته اند. به هرحال، با کمال احترام و
تواضع، فکر می کنم ضرورت دارد برخی دوستان مختصر تجدیدنظری در روش خود
داشته باشند.
بعد از مجلس با 90 دقیق تاخیر به دولت رفتم. در پایان جلسه دولت، که اولین
جلسه بعد از بازگشتم از نیویورک بود، گزارشی از سفر دادم و بعد از من
ریاست محترم جمهوری با بزرگواری فراوان مطالبی را در مورد دستاوردهای مهم و
ارزنده سفر نیویورک اضافه کردند که نشان دهنده اراده قوی و تصمیم خلل
ناپذیر ایشان در پیگیری اهداف اعلام شده سیاست خارجی در هماهنگی کامل با
رهبری فرزانه انقلاب و به منظور اعتلای اسلام و ایران و ایرانی و پیشبرد
رفاه مردم و توسعه کشور بدون نگرانی از برخی بداخلاقی های رسانه ای بود.
این سخنان نیرو و انرژی مثبت بی نظیری به من و همه اعضای دولت داد.