کد خبر: ۱۷۱۳۲۹
زمان انتشار: ۱۹:۳۱     ۱۳ مهر ۱۳۹۲
آخرین سرمشق معلم شهید:
معلم شهید در وصیت‌نامه‌اش نوشت: خواهرم بدان که دشمنان اسلام از سیاهی چادر تو بیش از سرخی خون من می‌ترسند و بیمناکند و برادران من شعار مرگ بر آمریکا را فراموش نکنید.
به گزارش 598 به نقل از سایت بسیج فرهنگیان، معلم شهید سیدعلیرضا بنی طبا در بهمن ماه سال 1342 در خانواده ای اصیل و مذهبی در شهرستان آران و بید گل استان اصفهان دیده به جهان گشود.مادرش به ارادتمندی اهل بیت (ع) شهره وپدرش سید عباس، از سلاله زهرای اطهر و عامل به احکام اسلامی بود. در خردسالی به مداحی شناخته شده در خطه خود مبدل شده و حسن خلق و ایمانش او را تبدیل به چهره ای محبوب میان خانواده و اطرافیانش کرده بود.

سیدعلیرضا در تمامی مقاطع تحصیلی با رتبه ممتاز فارغ التحصیل می شد و همزمان ازمحضر اساتیدمتعهد و روحانیون آگاه در کسب معارف اسلامی بهره می گرفت؛ شرکت در جلسات مذهبی و آموزش قرآن و عربی نیز از دیگر اقداماتی بود که از او فردی مومن و متعهد ساخت.

او دوره متوسطه را در دبیرستان امام خمینی(ره) کاشان(پهلوی سابق) دررشته علوم تجربی شروع کرد؛ با رسیدن امواج انقلاب اسلامی به اصفهان، علیرضای شانزده ساله با همراهی پدر نقشی پررنگ در برپایی راهپیمائیهای کاشان و آران و بیدگل داشت و همزمان در اطاقی در پشت بام منزل پدری، اطلاعیه های امام(ره) را با همراهی دوستانش با یک دستگاه تایپ قدیمی از روی نوار پیاده و تکثیر می کرد.

با اوجگیری انقلاب سیدعلیرضا هم فعالیتش در تشکیل جلسات سخنرانی، ترتیب دادن تظاهرات و تکثیر و پخش اعلامیه های امام در محیط مدرسه و سطح شهر را علنی کرد؛ به گونه ای که به عنوان یکی از نوجوانان فعال سیاسی در منطقه شناخته شده و در چند درگیری با نیروهای رژیم پهلوی که در دبیرستان پیش آمده بود، مورد ضرب و شتم و اصابت باتوم آنان قرارگرفت.

درطول پیروزی انقلاب همواره سعی داشت فرامین امام(ره) را در سطح جامعه منتشر کند و وقتی که امام(ره) از ارتشیان خواستند که دست از برادرکشی برداشته و از پادگان ها فرارکنند،علیرضا علی رغم سن کم خود در مقابل تهدید به تیراندازی مسئول پاسگاه منطقه سینه سپر کرده و با صدای بلند نهیب می زد که بزنید اما من پیامی از امام امت برای شما دارم بگذارید آن را برایتان بگویم و با ابلاغ پیام، پایبندی خود را به امام(ره) وخط ایشان نشان داد.

پس از انقلاب در حالیکه علیرضا به ایام تعطیلات تابستانی سال آخردبیرستانش نزدیک می شد، فعالیت داوطلبانه درجهادسازندگی را برگزید و در راستای خدمت رسانی به محرومین سیستان و بلوچستان، عازم آن دیار شد.

او پس از اخذدیپلم در کنکور مراکز تربیت معلم شرکت کرد و در رشته دینی و عربی به ادامه تحصیل پرداخت؛ پس از کسب مرک فوق دیپلم در این رشته،با نیت خدمت به اسلام به آموزش و پرورش وارد شد و به نبرد باجهل،نادانی، شرک و فساد پرداخت و بدلیل شایستگی هایی که در این عرصه از خود نشان داد، خیلی زود پست های معاونت پرورشی و اندکی بعد مدیریت مدرسه بر عهده او گذاشته شد.

با شروع جنگ تحمیلی به فرمان امام(ره) برای حضور در جبهه ها لبیک گفته و پس ازکسب آموزشهای نظامی درقم عازم جبهه ها شد و درعملیات طریق القدس شرکت کرد؛ درایام آرامش جبهه ها نیز مسئولیت ستاد امداد و پشتیبانی جبهه آموزش و پرورش منطقه را بر عهده گرفت.

با پایان یافتن عملیات طریق القدس سید علیرضابه دیار خود بازمی گردد و پس ازمدتی دوباره همراه با بسیج منطقه آران و بیدگل به عنوان آرپیجی زن در عملیات بیت المقدس عازم جبهه می شود. در این اعزام بااصابت تیر به قفسه سینه و در نزدیکی قلبش مدتی در بیمارستان بستری شد(بیمارستان 502 ارتش تهران)

در طول بستری بودن در بیمارستان هرگاه که امکان حرکت برای علیرضا فراهم می شد، به عیادت و سرکشی اسرای عراقی مجروحی که دراطاق مجاورش بستری شده بودند، می رفت و آنقدر به آنان محبت می کرد که اغلب آنان را از شرم عملشان به گریه وا می داشت.

پس ازمرخصی ازبیمارستان مدتی رادرمنزل به استراحت پرداخت و بلافاصله پس از بهبودی نسبی، همراه چندتن ازدوستان همرزمش همچون شهیدمصطفی امیدی با اولین اعزام به سوی جبهه شتافت. در این اعزام سید علیرضا پس از طی آموزش های لازم در واحدتخریب لشگر 8 نجف اشرف مشغول و در عملیات والفجر مقدماتی و والفجر 2 به عنوان تخریبچی شرکت کرد.

پس از بازگشت از عملیات والفجر 2 بنا به سنت پیامبر، ازدواج می کند اما ازدواج هم مانعی برای جهاد سید علیرضا علیه بعثیان متجاوز نشده و به محض آگاهی از نزدیکی زمان عملیات به سرعت عازم جبهه می شود؛ در عملیات خیبر هم بعنوان تخریبچی شرکت می کند.در این عملیات که برای انفجار یکی از پل های مهم دشمن ماموریت می یابد، در حالی که در محاصره سربازان بعثی گرفتار شده اما با زکاوت و مهارت از چنگ دشمن می گریزد؛ پس از اتمام عملیات به شهر خود باز می گردد.

لیاقت وشایستگی سید علیرضا مورد توجه فرماندهان لشگر 8 نجف اشرف قرار گرفته و پس از عملیات خیبر به پیشنهاد فرمانده شهید حسین صنعتکار همراه چند تن از برادران دیگر از جمله ناصر شاهمیرزائی گردان کوثر را برای انجام عملیات های آبی-خاکی تشکیل می دهند وپس از طی آموزشهای لازم قایقرانی و ... مقدمات عملیات بدر را فراهم می کنند که با مساعد شدن زمینه، عملیات بدر آغاز و با موفقیت به پایان می رسد.

معلم شهید سیدعلیرضا بنی طبا هشتم فروردین ماه 1365 در حالیکه برای احراز پست فرماندهی جدید مسئولیت گردان را به دیگری واگذار نموده و پس از تشریح و بازدید از موقعیت منطقه عملیاتی در راه بازگشت به سنگر بود، مورد اصابت ترکش خمپاره قرار گرفت و شهد شیرین شهادت را به کام جان چشید.

پیکر پاک شهید به اشتباه به بهشت معصومه(س) قم منتقل شد اما چند روز بعد( 12/1/65) دوست، شوهر خواهر و همرزمش معلم شهید عباس صلاحی پور و سید منصور بنی طبا شهید را همراهی کرده و پیکر مطهرش را به دیار خود باز گرداندند.

فردای آنروز (13 فرودین 65) پیکر مطهر شهید، در مراسم تشییعی با شکوه در گلزار شهدای امامزاده حسین بیدگل در جوار حق آرام گرفت در حالی که مانند جد مظلومش امام حسین(ع) بدون کفن و با لباس رزم به خاک سپرده شد.

فرازهایی از وصیتنامه شهید:

خواهرم، حضرت فاطمه (ع)وحضرت زینب(ع)را الگوی راه خویش قرارداده و تو بایدپیام شهیدان رابه گوش خواهرانت برسانی و آن ها را با قرآن کریم آشناسازی و بدان که دشمنان اسلام از سیاهی چادرتو بیش ازسرخی

خون من میترسندو بیمناک اند...

برادران من شعار مرگ بر آمریکا را فراموش نکنید.

خواهران و برادران معلم مسئولیت خطیری بر دوش شما نهاده شدهاست و این گفته رهبر عزیز انقلاب اسلامیمان را که معلمی مقام پیغمبری است در نظرداشته باشید....

پیروزی انقلاب اسلامی در گرو رهبری انقلاب اسلامیاست و برای تداوم انقلاب اسلامی می بایست که این رکن اساسی حفظ وتقویت شود و سعادت وپیروزی شما درخط امام بودن شماست

به خاطر داشته باشید که خدا ناظر بر اعمالتان است و اگر شکرگزار نعمتهای بیکران الهی نباشید این برکات از شما گرفته می شود و وای بر زمانیکه نظر خدااز این امت برداشته شود....
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۱
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها