شبکه ایران - گریه های بی امان پدر،
پسرک را درمانده کرده بود. اشک های پدر دانه دانه روی زمین و بر همان نقطه
ای می افتادند که فاطمه و تهمینه سر به زیر نگاهشان را بدان دوخته بودند و
صدای قاضی که حکم را می خواند، ناگهان پدر از حال رفت و برخلاف تلاش پسر
بچه بر زمین افتاد.
این قسمتی از ماجرای تلخ دو خواهر ایرانی بود که
دیروز در دادگاه عالی شهر شاهعالم مالزی به جرم قاچاق مواد مخدر به اعدام
محکوم شدند.
به گزارش شبکه ایران، در خبری که اغلب رسانههای مالزی به
پوشش آن پرداختند دو دختر ایرانی که فریب یک قاچاقچی ایرانی را خورده بودند
پس از تحمل 33 ماه زندان به اعدام محکوم شدند، مجازاتی که منتظر اغلب
متهمین و قاچاقچیانی است که توسط پلیس مالزی دستگیر میشوند.
این دو
خواهر به نام های فاطمه و تهمینه 24 و 26 ساله سه سال پیش به جرم قاچاق
مواد مخدر در فرودگاه بینالمللی کوالالامپور دستگیر شده بودند.
داتوک
نورچایا، قاضی دادگاه شهر شاه عالم مالزی در آخرین دادگاه این دو خواهر،
دلایل دو متهم مبنی بر بیگناهی و فریب خوردن را قبول نکرد و تمام دفاعیات
آنان را بدون سند و مردود خواند تا سنگینی طناب دار سوغات سفرشان شود.
دو
متهم به هنگام قرائت حکم آرام بودند اما پدر آنها که در دادگاه و با
چشمانی پر از اشک حاضر بود، پس از شنیدن حکم در آغوش تنها پسرش از حال رفت.
در
اظهارات متهمان در دادگاه آمده بود که آنها برای اولین بار از طریق یک
دوست مشترک به نام علیرضا با یکدیگر آشنا شدند که علیرضا به آنها پیشنهاد
سفری رایگان به مالزی را می دهد و با همین شیوه مقداری مواد غذایی همچون
بیسکویت را به دو خواهر می سپارد که به مالزی ببرند. با قبول این پیشنهاد
فرد دیگری با نام بهزاد به هتل محل اقامت آنها می رود و چمدانهای حاوی
مواد خوراکی را تحویلشان میدهد. این دو خواهر در حالی این پیشنهاد را خوش
باورانه می پذیرند که به گفته پلیس مواد مخدر در میان لباسهای دو متهم در
چمدان جاسازی شده بود.
این دو خواهر در روز پنجم ماه می سال 2011 به
هنگام ورود به فرودگاه بینالمللی کوالالامپور دستگیر شده و از هر کدام از
آنها حدود 1٫5 کیلو گرم ماده مخدر شیشه ( methamphetamine ) کشف شده بود.
و
همین باعث شد هر دوی آنها تحت بند 39B قانون مواد مخدر خطرناک، مورد
محاکمه قرار بگیرند، قانونی که حداکثر مجازات اعدام را برای خاطیان در نظر
گرفته است.
همواره مسئله ى مواد مخدر و هر چیز مربوط به آن، همیشه معضلى
بوده که در اذهان عمومى جامعه ى انسانى، بویژه در کشورهایى که بیشتر در
معرض آسیب هاى فردى و اجتماعى آن قرار دارند، نگاهی منفی را منعکس می کند.
گرایش
به توزیع مواد مخدر به دلیل سود آسان و زیاد و ظرفیت بالاى بازار مصرف با
رشد روزافزونی روبروست و البته در این راه دار و دسته های پرقدرت و مافیایی
مواد مخدر هستند که سودهای کلان به جیب می زنند و قربانیان خود را که اغلب
از بین جوانان اند به دام مراجع قانونی می اندازند. در بین کشورهای
آسیایی، کشور مالزی موقعیت استراتژیکی برای تبدیل شدن به مرکز و شاهراه
توزیع مواد مخدر درجنوب شرق آسیا را دارد که از طریق تولید مواد مخدر در
افغانستان و توزیع آن از طریق ایران به این کشور، آن را به مرکزى مهم براى
توزیع مواد مخدر در در این حوزه و همینطور استرالیا بدل کرده است.
از
این رو طبیعی است که در این کشور تدابیر شدید امنیتی برای جلوگیری و مبارزه
با قاچاق مواد مخدر وجود داشته باشد. به طوری که پلیس این کشور به نیروهای
خود در قبال دستگیری قاچاقچیان و مجرمان مرتبط با مواد مخدر پاداش و
پورسانت های فوق العاده ای ارائه می کند و همین نکته، انگیزه ایست برای
نیروهای پلیس که ریزبینانه و دقیق به بررسی مهاجران و مخصوصا مسافران
ایرانی بپردازند.
از
این بابت امروزه تعداد قابل توجهى از زندانیان ایرانى قاچاق مواد مخدر در
درون زندان هاى مالزی وجود دارند که طبق آخرین آمار رسمی دولت مالزی قریب
به چهارصد ایرانی در این زندان ها وجود دارد که این تعداد را وزارت کشور
دولت مالزى تأیید کرده است و متاسفانه باید گفت بیشتر این زندانیان جوانان
ایرانى و بخش قابل توجهى را بانوان ایرانى شامل مى شوند. حدود 39 نفر از کل
این تعداد تاکنون مجازات اعدام دریافت کرده اند و با توجه به طولانى بودن
پروسه ى رسیدگى به پرونده ى متهمان این نگرانى را ایجاد مى کند که تعداد
بیشترى از این افراد با مجازات اعدام روبرو شوند، براى اینکه طبق قوانین
کشور مالزى، داشتن و حمل بیشتر از پنجاه (٥٠) گرم مواد مخدر از مشتقات
آمفیتامین و هروئین مى تواند شامل مجازات اعدام شود.
از سوی دیگر طبق
گزارش وکلای ایرانی در بازدید از زندان های مالزی، این کشور به جهت شرایط
بد زندان هایش و همینطور نوع برخورد با زندانیان و حکم هاى صریح که به
سادگی در حد اعدام نیز پیش مى روند، موقعیت سختگیرانه ای را برای زندانیان
ایجاد می کند به طوری که بارها گزارش شده است شرایط نگهدارى این افراد در
اتاقک های کوچکی شبیه قفس می باشد که از شرایط بهداشتى بسیار ضعیف و
ناهنجارى برخوردارند به طوری که در صورت بیماری نیز امکانات حداقلی پزشکی و
دسترسی دارویی وجود ندارد.