به گزارش پایگاه 598 به نقل از عیارآنلاین بعد از انتخابات بود. زمانیکه ذهن بیشتر افراد درگیر مسایل مربوط به
کابینه دولت یازدهم است. اما در این میان کسانی بودند که ذهنشان هرچند
درگیر کابینه بود اما دغدغه آنها وزرا نبودند بلکه جایگاهی فرا
وزارتخانهای، یعنی معاونت علمی و فناوری رئیس جمهور بود.
۱۵ تیر
۱۳۹۲ رسانه سلطنتی انگلیس گزارشی با عنوان «معاونت علمی و فناوری ریاست
جمهوری ایران حذف میشود؟» به قلم فردی به نام ابراهیم خندان منتشر میکند.
در این گزارش بنا بر سبک خبری این رسانه سلطنتی انگلیس، که یکی به میخ و
یکی به نعل میزند و در میان فضای غبارآلودی که از حق و باطل میسازد، حرف
خود را به خورد مخاطب میدهد، از موافقین و مخالفین معاونت علمی و فناوری
رئیس جمهور سخن میگوید و ادله هرکدام را نه البته به انصاف، تبیین میکند.
این
گزارش تلاش میکند که سابقه تشکیل معاونت علمی را که بنا به خواست رهبر
انقلاب بوده است، تحت شعاع خواست دولت نهم و دهم یا به عبارتی شخص دکتر
احمدینژاد قرار دهد. نویسنده در انتهای این گزارش مینویسد: «برخی از
کارشناسان نیز معتقدند که هدف اصلی حذف معاونت علمی، محدود کردن اختیاراتی
است که آقای احمدینژاد در این سالها برای خود خلق کرده است و نهاد ریاست
جمهور را به نهادی با امکانات و اختیارات زیاد تبدیل کرده است که پیش از آن
در این سطح متصور نبوده است.»
طبیعی
است که چنین تحلیلی از سوی نویسنده ارایه شود. شواهد بسیاری قابل ذکر است
که بعد از انتخابات جریان رسانهای خاص به دنبال سیاهنمایی و ارایه فضایی
تاریک از دوره دولتهای نهم و دهم است. لذا بیبیسی نیز با همراهی و هدایت
کردن این موج تلاش میکند تا معاونت علمی و فناوری را یکی از آن نقاط سیاه
ترسیم کرده و در نتیجه این مطالبه را در ذهن مخاطب ایجاد کند که این نقطه
سیاه باید پاک شود. البته نویسنده برای سیاه نمایی از تکنیکهای دیگری نیز
استفاده میکند، یعنی مساله عدم شفافیت هزینه کردن بودجه در معاونت علمی و
فناوری که شاید برای باور پذیر شدن متن برای خواننده بسیار موثر باشد. چیزی
که به راحتی میتوان خلاف آن را اثبات کرد. در سالهای گذشته معاونت علمی و
فناوری علیرغم انتقاداتی که به آن وارد است، یکی از معدود مجموعههایی
بوده است که جریان مالی در آن شفاف بوده و گزارشهای آن نیز موجود است.
ورود
بیبیسی به مساله معاونت علمی و فناوری رئیس جمهور به همینجا ختم نشد،
این رسانه سلطنتی انگلیس در نیمه شهریورماه نیز به قلم همان نویسنده گزارشی
با عنوان «آشفته بازار مدیریت پژوهش در ایران» منتشر میکند. در این گزارش
نیز بنا بر همان سبق و سیاق گزارش نویسی این رسانه بیطرف! به بیان ادله
موافقان و مخالفان عملکرد معاونت علمی میپردازد. اما با رعایت انصاف ادله
مخالفان را در حجمی سه برابر ادله موافقان بیان میکند. در آخر گزارش نیز
تیتری با این عنوان میزند: «آینده معاونت علمی». نویسنده تلاش میکند تا
این مطلب را در ذهن مخاطب نهادینه کند که معاونت علمی دقیقا همانکاری را
انجام میدهد که شورای عتف و یا وزارت علوم، تحقیقات و فناوری انجام
میدهند و به هیچوجه به تفاوت ماموریتهای این دو نهاد اشارهای نمیکند.
تنها فعالیتی که از معاونت علمی ذکر میکند طرحهای کلان ملی است که البته
مشابه آن نیز در شورای عالی عتف وجود دارد.
اما
سئوال اصلی این است: چرا برای رسانهای همچون بیبیسی که وجه سیاسی آن بر
هر وجه دیگری غلبه دارد و به طور روشن در ایران اهداف مشخصی دنبال میکند،
بودن و یا نبودن معاونت علمی و فناوری رئیس جمهور مهم است؟ چرا رویکرد این
رسانه و مطلوبیت آن انحلال معاونت علمی است؟
برای پاسخ به این
سئوال نیاز است به سخنان رهبر انقلاب در دیدار با اعضای هیئت دولت اشاره
کنیم. در این دیدار رهبر انقلاب تاکید میکنند که دو اولویت اصلی کشور
اقتصاد و علم و فناوری است. ایشان در همین جلسه بر ساخت درونی قدرت تاکید
ویژه میکنند و میگویند:«در مناسبات بینالمللى سهم هر کشورى به قدر قدرت
درونى او است؛ هر مقدارى که واقعاً در درون اقتدار داشته باشد، سهمش از
مجموعهى مناسبات بینالمللى به همان نسبت بالاتر است؛ این را باید ما
تأمین بکنیم و خوشبختانه در طول این سالهاى متمادى بمرور تأمین شده، یعنى
مدام بر اقتدار و قوام نظام جمهورى اسلامى در طول این سالها افزوده شده؛
لذا مىبینید حیثیّت و موقعیّت جمهورى اسلامى هم بالا رفته که حالا شواهدش
فراوان و الىماشاءالله است»
طبیعی است که دشمنان نظام اسلامی برای
کاهش قدرت ایران رصد و برنامهریزی دقیق داشته باشند. بدون شک رشد و توسعه
علم و فناوری در کشور و تکمیل زنجیره علم تا محصول یا به عبارت دیگر تولید
ثروت و اقتدار از علم و فناوری، یکی از مهمترین مولفههای ساخت درونی قدرت
است. معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری نیز بنا بر همین ضرورت ایجاد شد و
ماموریت اصلی آن تکمیل این حلقه است. درست است که انتقاداتی در لایه اجرایی
و بعضا در لایه تصمیمگیری به این نهاد نوپا وارد است و کسی منکر آن نیست
اما نباید از نظر دور داشت که ایجاد این نهاد بنا بر ملاحظات دقیق راهبردی
بوده و این ملاحظات نه تنها تغییر نکرده است بلکه تقویت نیز شده است.
به
طور قطع همه کارشناسان دلسوز، با موازی کاری نهادهای مختلف در کشور مخالف
بوده و توصیه آنها عدم موازی کاری است اما این به معنای حذف یک نهادی
راهبردی نیست. تجربه ایران اسلامی در این سه دهه نشان داده است که وزارت
علوم، تحقیقات و فناوری در لبه تولید علم فعالیت میکند و نتوانسته نیازهای
حلقههای بعدی این زنجیره را برآورده و کل زنجیره را هدایت کند. برای همین
است که معضلی با عنوان «ارتباط صنعت و دانشگاه» وجود دارد. معاونت علمی
ماموریت اصلی خود را اتصال حلقه تولید علم و حلق مصرف فناوری یعنی صنعت
قرار داده و در این میسر روند تکاملی را دنبال کرده است. مرکز پژوهشهای
مجلس نیز در گزارشی که منتشر کرده است در جمعبندی میگوید:«بنابراین در
چنین شرایطی، نیاز به یک نهاد فرادستگاهی مانند معاونت علمی و فناوری ریاست
جمهوری وجود دارد که به طور ویژه بر حوزه فناوری و نوآوری و موضوعاتی نظیر
تجاری سازی دستاوردهای تحقیقاتی ، شرکت های دانش بنیان، صادرات کالاها و
خدمات دانش بنیان، انتقال فناوری و… تمرکز کند. در عین حال ، چنین نهادی
باید دارای ساختار و تشکیلات تعریف شده قانونی باشد تا علاوه بر پرهیز از
تداخل وظایف و موازی کاری با سایر نهادهای موجود در نظام ملی نوآوری (به
خصوص شورای عالی عتف و وزارت علوم، تحقیقات و فناوری) امکان پاسخگویی آن به
مراجع قانونی نیز وجود داشته باشد.»
تجربه انحلال نهادهای راهبردی
در کشور در گذشته نیز وجود داشته و بعد از گذشت چند سال به اهمیت آن نهادها
پیبرده شده است. جهاد سازندگی که یکی از نهادهای انقلابی ایجاد شده بعد
از انقلاب بود در اواخر دهه هفتاد با ادغام در وزارت کشاورزی منحل شد. همین
اتفاق بود که بعدها و در سال ۱۳۸۶ رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام آن را
«جوانمرگ» شدن تعبیر کرد.(روزنامه دنیای اقتصاد-۱۳۸۶/۱۲/۱۰)
حال
باید از کسانی که در داخل کشور صدای حذف معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری
را سردادهاند پرسید چرا بیبیسی به دنبال انحلال معاونت علمی و فناوری
است؟