مقدمه: براونشویگ در ابتدای این فصل با گلر جوان خود به بوندسلیگای یک رفت. از دهم آگوست که بوندسلیگا شروع شده، این باشگاه به دنبال رقم زدن اتفاقات بزرگی است ولی نمیتواند از سد رقبایش بگذرد و همین مسئله، کار را سخت کرده اما یک نفر از شهر ما (گیسن) در بوندسلیگا ماجراجویی میکند و بهترین نمرهها را در سطح اول لیگ میگیرد. او رؤیاهای بزرگی دارد و میخواهد به اتفاقات بیشتری فکر کند. ما با دانیال داوری صحبت کردیم:
*حالا که در بوندسلیگا هستی، چه احساسی داری؟
من الان مقابل تیمهایی بازی میکنم که یک زمانی رؤیای تماشای بازیهایشان را داشتم. مربیان هم باکیفیت و فشار بالا به ما تمرین میدهند. تا به حال آنقدرها خوششانس نبودهایم ولی بیصبرانه برای مسابقات پیشرو و موفقیتهای جدید تلاش میکنیم.
*مردم شهر برانشوایگ چگونه فوتبال را دنبال میکنند؟
اینجا مردم به صورت سنتی فوتبال را دوست دارند. آخرین باری که آنها در بوندسلیگا بودند، چیزی بیش از 28 سال قبل بود و حالا آنها مشتاق هستند که ما را در بوندسلیگا به عنوان یک تیم قدرتمند ببینند.
*هدفتان از حضور در بوندسلیگا چیست؟
بزرگترین هدفمان فعلاً این است که بمانیم و هرچه در پایان فصل در جدول ردهبندی بالاتر باشیم، زیادهروی و بلندپروازی کردهایم. شانس خوبی داریم که تلاش کنیم و در بوندسلیگا بمانیم برای هر مسابقه، ماندن ما مهم است و در هر بازی، میجنگیم تا بهترین امتیازات را بگیریم.
*دروازهبانی کار سختی است اما به نظرت حساسیت اصلی در هر بازی برای دروازهبانها کجا خواهد بود؟
جواب این سؤال خیلی مشکل است. درون دروازه میتوانی خیلی زود قهرمان شوی یا یک بازنده بزرگ. یک دروازهبان باید همیشه و در همه حال متمرکز باشد. مردم هم انتظارات زیادی از گلرها دارند و تو باید قدرت پیشبینی زیادی داشته باشی. دروازهبانی یکسری مسائل خاص دارد. در طول 90 دقیقه چند توپ میگیری؟ آیا اشتباه میکنی؟ آیا به خاطر اشتباهاتت ملامت میشوی؟ اینها مهم است.
*میتوانیم شغل تو در فوتبال را مثل یک اهرم بدانیم؟
بله من هم قبول دارم. پست دروازهبانی در فوتبال یک پست کلیدی است و باید اعصاب داشته باشیم تا یک اهرم مناسب باشیم.
*تو قبلاً که جوانتر بودی، در تیم هندبال پولهانگ بازی میکردی، آیا حضور در هندبال و بازی با دست سبب شد یک گلر شوی؟
بله صددرصد. بعضی اوقات میبینم که بازیکنان همتیمی میترسند ولی ما در هندبال تمرین ضدترس میکردیم، یعنی تمرین میکردیم که از توپ نترسیم. به سمت یکدیگر توپ میزدیم تا ترسمان بریزد. این موضوع به من کمک زیادی کرد که از توپ نترسم. حالا هم گلر شدهام و در زمان بازی، از تجربه حضورم در هندبال استفاده میکنم.
*تو فصل قبل 30 بازی در بوندسلیگای 2 فیکس بودی و عملکردت قابل قبول بود اما ناگهان پت کوویچ به براونشویگ آمد. در حال حاضر در این تیم چه نقشی داری؟
هدف من این است که همیشه به تیمم کمک کنم در هر جایگاهی. نمیتوانم بگویم چقدر از بازیهای بوندسلیگا را از این به بعد خواهم بود ولی تلاش میکنم که بدون مشکل پا به مسابقات بگذارم و بهترینها را داشته باشیم.
*رابطهات با پت کوویچ چگونه است؟
خیلی معمولی و در حد حرفهای. هرگز نشده با هم بیرون برویم و غذا بخوریم. رابطهمان صمیمانه نیست اما هیچ مشکلی هم نداریم، همهچیز حرفهای جلو میرود.
*این نوع رابطه برایت چه مفهومی دارد؟
بههرحال برای بهتر بودن نسبت به دیگران باید آمادهترین باشی آن هم در تمرینات روزانه. باید بلندپروازی داشته باشی و محکم و قوی باشی. باید سعی کنی از دیگران بهتر شوی. من اینها را حرفهایگری میدانم و طبق همین موضوع فوتبال و تمرینات را در کنار پت کوویچ پیش میبرم.
*به عنوان یک فوتبالیست حرفهای در زمان فراغتت چه میکنی؟
خیلی عادی و مثل بقیه مردم با دوستانم به رستوران، خرید و سینما میروم. کارهای معمولی میکنم. استراحت میکنم یا تمرینات سبک تا آماده بمانم.
*برای تماشای بازیهای بسکتبال به میامی در آمریکا هم میروی؟
بله یکبار برای مسافرت رفتم میامی و در همان سفر به دیدن بازی بسکتبال رفتم. من طرفدار بزرگ بسکتبال هستم و میدانیدکه نسل من با مایکل جردن بزرگ شده است. به همین خاطر نمیتوانم علاقهام را پنهان کنم.
*نه تنها برای براونشویگ بلکه باید برای تیمملی ایران هم بازی کنی. نظری در این مورد نداری؟
بله همینطور است. برای یک بازی (دیدار با کویت) من خیلی خوشحال شدم و افتخار کردم که در کنار تیمملی ایران بودم. همبازیانم رفتار خوبی با من داشتند. آنها صداقت داشتند. باعث شدند خیلی سریع با سایر بازیکنان خو بگیرم و جابیفتم. من هم قبولشان کردم و بینشان رفتم. متأسفانه تصور بدی در آلمان از ایران وجود دارد و همیشه و البته متأسفانه اخبار بد و منفی از ایران میشنویم و خبرهای خوب و مثبت هرگز به گوش نمیرسد. من حالا میتوانم با قدرت بگویم ایران خیلی بهتر از آن چیزی است که در آلمان تصور میکنیم. ایران یک کشور بسیار زیباست که در آن میتوانید چیزهای جدیدی کشف کنید چون جاهای دیدنی دارد.
*در مورد ایران چه چیزی را توصیه میکنی؟
در درجه اول مهماننوازی. از رفتار همبازیانم شوکه و خوشحال شدم. اگر چیزی بخواهم توصیه کنم، اول غذای ایرانی و دوم سفر به شمال ایران است. من 12، 13 سال پیش به آنجا رفته بودم و میدانم چقدر زیبا و خاطرهانگیز است.
*ما آلمانیها چه چیزی از مردم ایران میتوانیم یاد بگیریم؟
سؤال سختی است. من در مقامی نیستم که ایران و آلمان را با هم مقایسه کنم فقط خیلی خوشوقتم و افتخار میکنم که در سه فرهنگ بزرگ شدم. مادرم لهستانی است، پدرم ایرانی و خودم هم در آلمان بزرگ شدهام.
* میتوانی به زبان فارسی حرف بزنی؟
متأسفانه نه. تصمیم گرفتهام یاد بگیرم اما در محیط قرار ندارم و این موضوع، کار را برایم سخت میکند اما در تمرینات تیمملی چند کلمه را به راحتی میگویم و معنی آن را میدانم، مثلاً میگویم جلو، عقب، راست و چپ!
*ایران به جامجهانی رفته. مردم ایران چقدر خوشحال هستند؟
من در وهله اول به بازیکنان ایران و مردم کشورم برای چندمین بار تبریک میگویم. آنها به زیبایی و با حرفهایگری بازی کردند و صعود شیرینی داشتند اما متأسفانه من در آن بازیهای آخر شرکت نکردم. هدفم در کنار موفقیت در باشگاه براونشویگ و سپس حضور موفق در تیمملی ایران در ماههای آینده است.
*چه نقشی در تیمملی ایران میتوانی بازی کنی؟
برای پاسخ به این سؤال، به زمان بیشتری نیاز داریم. اول باید بدانیم با چه تیمهایی همگروه میشویم و بعد از آن، کارلوس کروش از من چه وظایفی میخواهد.
*به نظر تو ستاره تیمملی ایران چه کسی است؟
من در مورد این سؤال قضاوت نمیکنم اما کروش به عنوان سرمربی تیمملی همهچیز را میداند. او مربی مشهور و موفقی است که رئالمادرید و پرتغال را هدایت کرده و در دنیا، همه او را میشناسند. او باید بگوید چه کسی ستاره تیمملی ایران است.
*صعودبه جامجهانی 2014 ایران برای مردم چه معنا و مفهومی داشته؟
این اتفاق برای ایرانیها بسیار بزرگ بود. آنها شهر به شهر خوشحالی کردهاند. بازیکنان تیمملی برای من تعریف کردند که بعد از بازی با کره جنوبی، هزاران نفر به بیرون از خانه رفتند و جشن گرفتهاند. من هم متأسف شدم که این تجربه را از دست دادم و در آن شرایط نبودم. میتوانست تجربه شیرینی باشد.
*میتوانی بگویی فوتبال چه جایگاهی در ایران دارد؟
مردم ایران واقعاً فوتبال را دوست دارند. آنها بوندسلیگا را دنبال میکنند و بازیکنان زیادی را میشناسند. مردم ایران علاقه زیادی به فوتبال و حاشیههایش دارند و وقتی یک بازی مهم در ورزشگاه آزادی تهران برگزار میشود، یکصدهزار نفر به تماشای بازی میروند. اینها ثابت میکند تب و تاب فوتبال در ایران چقدر بالاست.
*تو در چند سال گذشته پیشرفت زیادی داشتی. بعضی وقتها این همه موفقیت را باور میکنی؟
رؤیای زیبایی است. بعضی وقتها خودم را نیشگون میگیرم که از خواب بیدار شوم! این رؤیاها به واقعیت پیوسته اما میدانم باید بیشتر از اینها روی خودم کار کنم تا موفقیتهایم ادامه داشته باشد. باید بیشتر مواظب خودم باشم.
*تو برای رسیدن به فوتبال حرفهای، مشکلات زیادی داشتی، در این مورد صحبت میکنی؟
بله همینطور است. وقتی جوانتر بودم، خیلی وقتها در قطار مینشستم تا از مانیس به گیسن برگردم اما در همان زمان دوستانم تفریح میکردند. شرایط سختی بود، دیروقت به خانه میرسیدم اما همیشه میدانستم هدفم چیست و چرا این کار را انجام میدهم. حالا هم نتیجه آن کار را میبینم.
*تو از سال 2009 تا به حال در شهر برانشوایگ هستی. این شهر را چطور توصیف میکنی؟
شهر زیبایی است. قبلاً فکر میکردم برانشوایگ یک شهر صنعتی باشد اما حالا نگاهم عوض شده و فکر میکنم شهری بسیار زیباست.
*در فصل، بازی با کدامیک از باشگاههای بزرگ بوندسلیگا برایت جذابتر و مهمتر است؟
همه بازیها مهم است ولی برای حضور در ترکیب اصلی تیم باید بجنگم و رقابت کنم تا بازی با هیچکدام از تیمها را از دست ندهم. میخواهم جایگاه خودم را در پست دروازهبانی حفظ کنم. امیدوارم بتوانم یک بازیکن حرفهای در دروازه براونشویگ باشم.
*تا اینجای کار، تیمتان بسیار ضعیف ظاهر شده. چرا وضعیت خوبی ندارید و مدام امتیاز از دست میدهید؟
ما اولین بار است که حضور در بوندسلیگا را میبینیم. اکثرمان تجربه بوندسلیگا را نداریم ولی مطمئنم هفته به هفته بهتر میشویم. به چند برد پشتسر هم احتیاج داریم تا برای ماندن در بوندسلیگا و کسب تجربههای بهتر برای خروج از بحران مطمئن شویم.
*اینکه مربی تیم از تو و پت کوویچ به صورت چرخشی استفاده میکند، برایت مشکل نیست؟
در این مورد نمیتوانم بگویم ناراحت نیستم اما تیممان برای رسیدن به جایگاهی خوب، به آرامش و زمان احتیاج دارد. ما توانایی زیادی داریم و میخواهیم در بوندسلیگا بمانیم. این هدف من است و نمیخواهم از بازی چرخشی در براونشویگ احساس بدی داشته باشم.