به گزارش سرویس سیاسی پایگاه 598، انجمن دانش آموختگان علوم اجتماعی دانشگاه تهران در نوشتاری ضمن تحلیل وقایع سفر اخیر رئیس جمهور به نیویورک به بررسی آثار اجتماعی رفتار دولت در مواجهه با غرب پرداخته است که متن آن در ادامه می آید:
۱-گفتمان اصلی در هر دولت ، مطالبه اکثریت جامعه است. دولت ها نیز مادامی که بر اصول گفتمانی خود ثابت قدمند از حمایت های مردمی و پایگاه اجتماعی مطلوبی برخوردارند. علاوه بر جریانهای رقیب و مخالف هر دولت، بزرگترین دشمنان هر دولت ، دشمنان درونی اند. یعنی کسانی که در دولت رخنه می کنند و با تفسیرهای انحرافی از گفتمان ، دولت را از مسیر مورد مطالبه مردم منحرف می سازند. در این صورت که دولت ها با ریزش پایگاه مردمی مواجه می شوند.
۲-حساسیت نیروها و نهادهای انقلابی و طیفی از مردم که بیشترین قرابت را به ارزشهای هویتی نظام دارند زنگ هشدارباشی برای دولت ها به شمار می رود که درک کنند احتمالاً از گفتمان اصلی خود زاویه گرفته اند. در رأس این "جریان هشداردهنده" ولی فقیه در نظام اسلامی قرار دارد که در هر دولت سعی در حفظ گفتمان اصیل دولت دارد.
تلاش های رهبر معظم انقلاب در جلوگیری از برداشت های ضد عدالت از گفتمان سازندگی در دوره هاشمی ، ردّ اصلاحات امریکایی و تأیید و حمایت از اصلاحات در چارچوب نظام اسلامی، تذکر برخی ضعف ها و هشدار درباره برخی اقدامات تنش زای دولت دهم به بهانه عدالت خواهی (نظیر حوادث یکشنبه تاریخی مجلس) همه از نمونه های تلاش هوشمند رهبری برای جلوگیری از انحراف گفتمان اصلی دولت هاست. تعریف اعتدال نیز از اولین خواسته هایی است که رهبر معظم انقلاب از جناب آقای روحانی بعنوان رئیس دولت یازدهم داشته اند تا حدود و اصول آن مشخص شود و از انحراف در آن جلوگیری نمود.
۳-جریان سکولار که حاصل دولت های سازندگی و اصلاحات بوده است و امروز نیز بخشی از مدافعان نخبگانی دولت یازدهم محسوب می شود همواره از هشدارباش های رهبری و نهادهای انقلابی بعنوان «حاکمیت دوگانه» یادکرده و آن را دلیل عدم توفیق دولت ها دانسته است. اما در خصوص دولت یازدهم به اذعان جناب آقای روحانی وی با اختیارات کامل به نیویورک سفر کرد و بهانه ها از این طیف گرفته شده است.
۴-در سفر نیویورک شاهد دو نوع رفتار متناقض از سوی رئیس جمهور محترم بودیم. ایشان از سویی بر مواضع اصولی تأکید کردند و از سوی دیگر مکالمه ای تلفنی با رئیس جمهور امریکا داشتند. در ریشه یابی این تناقض ها باید به گفتمان هویتی دولت یازدهم (اعتدال) نظر داشت که از اصالت هویتی لازم برخوردار نیست. اولاً اعتدال مسامحتاً بعنوان گفتمان به شمارش می آید و بیشتر یک روش محسوب می شود که در غیاب یک گفتمان فراگیر، نقش شبه گفتمان را برای پیروزی عملگرایان بازی می کند. و طبیعتاً قابلیت انحراف سریعتر و عمیق تری دارد. چرا که گاه رفتارها در بیرون از چارچوب اصولی تنظیم می شود.
ثانیاً دولت یازدهم از سویی مورد حمایت نیروها و نهادهای انقلابی است که اعتدال را در چارچوب اصول نظام تشویق و حمایت می کنند و دولت نیز برای موفقیت خود به همکاری و تعامل با آنها نیاز دارد. و از سویی دیگر اعتدال بعنوان یک ابزار در دست جریانی ارتجاعی است که آنها نیز از مدافعان دولت محسوب می شوند.
از این رو دولت یازدهم دچار «دوگانگی» و شکاف در تفسیر اعتدال بعنوان گفتمان اصلی خود می باشد و دلیل رفتارهای دوگانه رئیس جمهور محترم را باید در آن دانست. به دیگر معنا در مقابل یک «حاکمیت یگانه» با اصول مشخص، دولتی قرار دارد که از ابتدا با «دوگانگی در گفتمان اصلی» خود همراه است.
۵-- از سویی دیگر به نظر می رسد انحراف گفتمانی در دولت یازدهم خیلی زود و در ماه های اول آن آغاز گردید. دولت یازدهم باید هشدارباش نیروهای ارزشی را در تقبیح مکالمه تلفنی با رئیس جمهور امریکا کاملا جدی بگیرد و آن را بزرگترین خطای خود در «رفتار اعتدال گرا» قلمداد نماید. چرا که «استقلال» و «دین» از مولفه های هویتی جامعه ایران است و رفتار اخیر (مکالمه) در تضاد با این دو مولفه اساسی محسوب می شود. اصرار دولت بر این رویه دوگانه در «بعد اجتماعی» نهایتاً موجب ریزش پایگاه اجتماعی دولتی می شود که دارای کمتر از 51 درصد پایگاه اجتماعی است و بخش مهمی از پایگاه اجتماعی دولت نیز نسبت به این دو مولفه اساسی حساس می باشند. در «بعد سیاسی» نیز همکاری و تعامل قوا، نیروها و نهادهای نظام با دولت دچار آسیب می شود؛ چنانچه سه دولت گذشته آیینه ای از این اشتباهات بودند که دولت جدید باید از آنها عبرت بگیرد.