به گزارش 598، سوره سینما نوشت: اکبر عبدی در زمان ورودش به بازیگری پدیدهای جذاب بود. با وجود فرازو نشیب در کارنامهاش او همچنان یک پدیده است. این بازیگر نقشهای زیادی که شاید در شمایل کلی فیلمنامه تیپ بودهاند، را با تبحر ذاتی خود به شخصیتهایی ماندگار در سینمای ایران تبدیل کرده است. مبنای بازیگری باورپذیری است. گاهی برخی بازیگران تنها در نقشی خاص باورپذیر و روان ظاهر میشوند، در همان نقش میمانند و کلیشه میشوند. اما اکبرعبدی در باورپذیری و ایفای نقشهای متفاوت از هم، جادو میکند. دیگر عادت کردهایم عبدی را در نقشهای مختلف ببینیم. اما با کمی تامل درمییابیم همه نقش حریف بودن، کاری به غایت سخت است. در طول تاریخ سینمای جهان نیز کمتر بازیگری توانسته در قالبهای مختلف موفق باشد. گفتگویی که میخوانید درباره بازیگری، وضعیت سینمای ایران و نقشهای تازه عبدی است. لحن شوخ و نگاه طناز او به جدیترین مسائل را در همین مصاحبه هم میشود تشخیص داد.
* این روزها مشغول چه کاری هستید؟
سر کاری نیستم. کمی استراحت میکنم و به کارهای شخصیام میرسم.
* آخرین کارتان چه بود؟
مدتی پیش برنامه کاریام شلوغ شده بود. سر سریال آقای صباغزاده بودم، سرفیلم سینمایی «خوابزدهها» به کارگردانی آقای جیرانی بودم. در قسمتی از «بفرمایید شام» به همراه آقای فیروز کریمی، رضا داودنژاد که به لطف خدا حالش بهتر شده و بیژن بنفشهخواه حضور داشتم. در «شاهگوش» با استاد میرباقری همکاری کردم، گمان میکنم این مجموعه مورد استقبال مردم قرار بگیرد. در این مجموعه نقش جالبی دارم. آقای اسکندری گریم پیر شده نقش آشپز «دلشدگان» را روی صورتم اجرا کرد. در «شاهگوش» نقش یک کله پز را دارم. نکته قابل توجه این بود که دختر کوچک آقای میرباقری فیلمنامه را مینوشت او قلمی قوی دارد. اول فکر میکردیم این کیفیت قلم داوود است. اما بعد متوجه شدیم که اینطور نیست، واقعا او از پدرش ارث برده است.
* ظاهرا نقشی متفاوت را در «خوابزدهها» بازی کردید. همین طور است؟
بله. در این فیلم نقش دو پیرزن را همزمان بازی میکنم. دو پیرزن که خواهر یکدیگرند. یکی پولدار و خارج رفته و دیگری فقیر و روستایی. این دو پیرزن خاله و مادر کاراکتری هستند که فرهاد اصلانی بازی کرده است. گمان نمیکنم در فیلمهای آمریکایی هم بازیگری در یک فیلم، نقش دو پیرزن را همزمان بازی کرده باشد.
* پیرزن ها شباهتی به نقش مادر در «خوابم میآد» نداشتند؟
تلاش کردم نداشته باشند. حتی خواهش کردم که آقای ایمان امیدواری که در «خوابم میآد» طراح گریم بود، در این فیلم هم من را گریم کند، این به اجرایی متفاوت کمک میکرد. او میدانست چطور گریم کند که شبیه به نقش مادر «خوابم میآد» نشوم. جالب است در «خوابزدهها» نقش طوری درآمده بود که فرهاد اصلانی میگفت وقتی میبینمت و با هم صحبت میکنیم شوکه میشوم.
* برای اجرای نقشهای متفاوت چقدر گریم به کمک شما میآید؟ چقدر در بازیگری روی گریم حساب میکنید؟
ببینید گاهی 90 درصد این تفاوت را در زمان گریم پیدا میکنم. مثلا وقتی زیر دست استاد اسکندری گریم میشوم. نم نم با مشاوره ایشان صدا، میمیک، لهجه و مقدار آن را پیدا میکنم. در طول زمان گریم خودم را در آینه میبینم و اتود میزنم. تا تیپ را به کاراکتر نزدیک کنم.
* فیلمنامه «خوابزدهها» فضای خوبی برای در آوردن نقشی متفاوت به شما داد؟
فیلمنامه عجیب و غریبی نداشت. شاید در نگاه اول تکراری هم بود. فیلم بازیگر محور است و فرهاد اصلانی، خانم شقایق فراهانی و خانم ساره بیات که در «جدایی نادر از سیمین» خوش درخشیده، و صابر ابر نقشهای متفاوت را بازی کردند و به نظرم برای مخاطب جذاب است. این بازیگران همه در تئاتر رشد کردهاند و جلوی دوربین هم قوی ظاهر میشوند.
* چقدر بین بازیگران تئاتر و سینما که تا کنون با آنها همکاری کردید، به لحاظ کیفیت اجرا تفاوت حس کردید؟
بازیگری که صحنه تئاتر را تجربه کرده استخواندار تر است. تئاتر کیفیت بازیگری را قوت میدهد. وقتی یک بازیگر روی صحنه تئاتر میرود و رو در وری تماشاگر قرار میگیرد حق اشتباه ندارد. در لحظه باید بهترین تصمیم را بگیرد. پس تئاتر به بازیگر قدرت تمرکز، بداههگوی و تسلط بر نقش را میآموزد. بازیگران هالیوودی هم قدر تئاتر را میدانند و با اشتیاق روی صحنه میروند. تئاتر برای بازیگر مثل سرویس و تعمیر برای ماشین عمل میکند. بازیگر برای سرویس و تعمیرخود به صحنه تئاتر احتیاج دارد. بعضی از بازیگران سینمای ما اسم تئاتر که میآید تنشان میلرزد.
* زمان ثابت کرده بازیگرانی که در تئاتر رشد کردهاند در تاریخ سینما ماندگار شده اند.
بله همینطور است.
* قبل از انقلاب رضا بیک ایمانوردی بازیگر سینما معروف شده بود به مرد هزار چهره. اما من فکر میکنم اگر ملاک برای لقب مرد هزار چهره، اجرای نقشهای متفاوت باشد، اکبر عبدی مرد هزارچهره سینمای ایران است. نظرخودتان چیست؟
خدا بیامرزد مرحوم بیک را. او بازیگری مردمی و محبوب بود. من برای هنرمندان پیشکسوت احترام بسیاری قائلم. ما نمیتوانیم منکر زحمات و تأثیر آنها در سینمای ایران باشیم. هنرمندانی مانند استاد فردین، ملک مطیعی، وثوقی و… آنها بودند که چرخ سینما را به حرکت انداختند تا هم اکنون ما بتوانیم فعالیت کنیم. من واقعا واژه «فیلم فارسی» که برای پایمال کردن اجر آن بزرگواران مُد شده را نمیفهمم. مگر ما فیلم عربی بازی میکنیم؟ شاید در سینمای قبل از انقلاب عدهای ناکاربلد و سودجو برای جذب مخاطب فیلمهایشان تنها در کافه و صحنههای بزن بزن خلاصه میشده، اما همان زمان فیلمهای شاخصی تولید شده که ما هم اکنون به آنها میبالیم.
* کاملا درست است. اما جواب سوال را ندادید. اکبر عبدی مرد هزار چهره سینما است؟
نه بابا. ما در یک چهره خودمان ماندهایم.
* شکسته نفسی میکنید. اگر بخواهید لقبی را برای خودتان در سینما انتخاب کنید چه لقبی را انتخاب میکنید؟ مثل آقای بازیگر که به آقای انتظامی نسبت داده میشود.
تا وقتی که استاد انتظامی آقای بازیگر است من نوکر آن آقا هستم. جناب انتظامی به دلیل سواد، سابقه، سن و بزرگمنشی این لقب را گرفتهاند. من افتخار این را دارم که در اولین فیلم سینمایی جدیام «اجاره نشینها» همبازی آقای انتظامی بودم. اولین تئاتری را هم که کارگردانی کردم به نام «اکبرآقا آکتور تئاتر» از دست ایشان تقدیر شدم. آقای انتظامی به همراه همسر بزرگوارشان چند دفعه به تماشای آن تئاتر آمدند. خلاصه لطف خدا و مردم با من بوده که تاکنون توانستهام ادامه بدهم.
* طی چند سال اخیر فیلم هایی مثل «اخراجیها»، «خوابم میآد»، «رسوایی» و این اواخر «جا ب جا» که شما در آنها حضور داشتید فروش قابل توجهی داشتند. اینکه اکبرعبدی همچنان تماشاگر را به سالن سینما میآورد در روحیه شما چه تأثیری دارد؟
لطف خداست. دست مردم را میبوسم. من وارد دهه چهل زندگی هنریام شدهام. اینکه با گذشت زمان مردم هنوز من را قبول دارند لطف خدا و عنایت آنهاست.
* شما معیارهای مشخص و کلیشهای ورود به بازیگری اعم از چهره و فیزیک، پول، پارتی، و یا تحصیلات آکادمیک در رشته بازیگری را برهم زدید. با ورود شما و بازیگران دیگری مثل شما به سینما، شمایل کلی و کیفیت بازیگری عوض شد.
من از 8 سالگی زحمت این کار را کشیدهام. به قولی خاک صحنه خوردم. این استمرار به علاوه شانس و شاید وجود کمی استعداد، باعث شد بتوانم وارد شوم و این حضور تداوم داشته باشد. بازیگری به عقیده من یک جوهره ذاتی میخواهد. کلاس و تحصیلات این جوهره را قوت میبخشند. با کلاس بازیگری رفتن نمیتوان حمید جبلی یا… شد. استعداد بازیگری با در کسی هست یا نیست.
* بعضی میگویند که اکبر عبدی در همه مصاحبههای خود از پول صحبت میکند. چرا در بیشتر گفتگوهایتان بحث پول را پیش میکشید؟
البته الان شما پیش کشیدید (باخنده). ببینید گاهی تهیهکنندهها حتی جواب تلفن هم نمیدهند. شاید آن مصاحبه روزنهای باشد تا بتوانی ابراز گله کنی. ما که بیشتر حق از خودمان نمیخواهیم. اگر یک فیلم 7 میلیارد تومان بفروشد که نمیگوییم بیشتر از قرار دادمان به ما پول بدهید. ما فقط وقتی حقمان را نمیدهند از آن صحبت میکنیم. مثلا همین فیلم «خوابزدهها» توافق کردیم که با اتمام فیلمبرداری تسویه حساب شود. اما تا حالا که حدود 4 _5 ماه از شروع فیلمبرداری میگذرد و کار تمام شده هنوز تسویه نکردهاند. آن زمان که آقای جیرانی در برنامه «هفت» بود میرفتیم آنجا از بد حسابیها گله میکردیم. وای به روزی که بگندد نمک. حالا باید برویم از آقای جیرانی کجا گله کنیم؟
* پیش آقای گبرلو!
نه واقعا اینطور است. ما وقتی بد حسابی میبینیم از آن صحبت میکنیم.
* فروش قابل توجه فیلمهایی که شما در آنها حضور دارید، در تعیین دستمزدتان و بالارفتن آن برای پروژه بعدی، تأثیر گذار است؟
نه. سینمای ایران گاهی توان تغییر و بالا بردن دستمزد را ندارد. در سینمای آمریکا که یک فیلم به طور همزمان در 3400 سالن سینما در جهان اکران میشود مطمئنا فروشها در دستمزد بازیگران تأثیر دارد. اما در سینمای ما که فکر میکنم تنها فیلمی که توانست 160 سالن سینما را به طور همزمان داشت «آدم برفی» بود، فیلمها بتوانند خرج خوشان را در بیاورند خیلی است.
* جنس بازیگری خودتان را همسو با کدام یک از سیستمهای بازیگری مثل مِتُداکتینگ یا بازیگری استانیسلاوسکی و… میدانید؟
من متأسفانه سواد آکادمیک در بازیگری ندارم. رشته دیپلمم هم تراشکاری و فنی بوده است. یک سری کتاب درباره تئوری بازیگری در زمان جوانی که وقت بیشتری داشتم خواندهام و سر صحنه تئاتر و سینما از دوستان یاد گرفتهام. اما به طور کلی سیستم من سیستم خودم است، مِتُدعبدی. اینطور که دوستان میگویند اگر من استعدادی دارم، ذاتی است و لطف خدا.
* در خانوادهتان کسی با این استعداد وجود داشته، که بتوانیم بگوییم استعداد شما یک اتفاق ارثی است؟
بله داییام. بچه حلال زاده به داییاش میرود. خدارحمت کند دایی کوچکم آدم بامزه و عجیبی بود. به طوری که میتوانسته همزمان که میخندد سریع گریه کند و اشک بریزد. مثلا وقتی یکبار در شهرداری کارش گیر کرده بود، میزند زیر گریه و مسئولان کارش را سریع راه انداخته بودند، بعد که بیرون میآید میخندد و آنها هم متوجه میشوند.
* جالب است. در سریال جدید مسعود ده نمکی«معراجیها» که قرار است نسخه سینمایی هم داشته باشد. دعوت به کار نشدید؟
نه. اما شنیدهام که فیلمبرداری را شروع کردهاند.
* پیشبینیتان چیست؟ به نظرتان بدون حضور شما فیلم مورد استقبال قرار میگیرد؟
انشالله که مورد استقبال قرار میگیرد. نمیتوان گفت چون من بازی میکردم فیلمش میفروخته ، مطمئنا مخاطب مجموع زحمات را دوست دارد.
* در سینما دوست دارید با کدام کارگردان کار کنید؟
من آرزومندم در کارنامهام همکاری با استاد بهرام بیضایی هم باشد. زمانی برای فیلم سینمایی «چه کسی رئیس را کشت» در خدمت ایشان بودم حتی 50 دقیقهای برای تست جلوی دوربین بازی کردم اما آن کار به سرانجام نرسید. بعدها خود آقای بیضایی گفتند بارها آن تست را نگاه کردم و دوستش داشتم. همکاری با استاد کیمیایی هم تا به حال اتفاق نیفتاده.
* با اصغر فرهادی دوست دارید کار کنید؟
چه کسی دوست ندارد؟
* فرج الله سلحشور.
چرا او هم دوست دارد. (میخندد).
* وضعیت سینما در روزهای اخیر با مدیریت جدید را چطور ارزیابی میکنید؟
آقای ایوبی واقعا شروع خوبی داشته است. او با فراهم کردن مهمانی روز سینما و دعوت از همه طیفهای سینمایی نشان داد که دنبال ایجاد همبستگی است و یارکشی نمیکند. بازکردن خانه سینما هم اتفاق خوبی بود. سینما نباید به این وری و آن وری تقسیم شود. مگر سینما چقدر است که بخواهیم تقسیم بندیاش کنیم. در درجه اول همه ایرانی هستیم در درجه دوم عضو خانواده سینما. واقعا باید فکر کرد در کل این کهکشان ما کجای کاریم و چقدریم که بخواهیم باهم خوب نباشیم؟ من از همین جا از حسین فرحبخش به خاطر آن مصاحبه که تیتر کرده بودند «به فرحبخش تسلیت میگویم» عذر خواهی میکنم. من با شوخی گفتم و در آخر مصاحبه هم گفتم که رفاقت و همبستگی نیاز سینمای امروز ما است.
* وضعیت سینما در دولت محمود احمدینژاد را چطور دیدید؟
ببینید احمدی نژاد که سینماگر نبود. افرادی که برای سینما به او مشاوره میدادند و مدیر پیشنهاد میکردند بد عمل کردند. من واقعا نمیتوانم ایرادی از او بگیرم. نه به خاطر اینکه به من سکه داده است. به این دلیل که مثلا وقتی مریض شدم به من زنگ زد و تلفنی صحبت کردیم و آقای مشایی هم به عیادتم آمد. یا وقتی مادرم مریض شده بود همسر آقای احمدی نژاد به عیادت مادرم آمد.
* در آخر نظرتان درباره مذاکره و ارتباط تلفنی آقای روحانی با اوباما رئیس جمهور آمریکا چیست؟
اوباما آدم خسیسی است. حق هم دارد بنده خدا در آفریقا درس خوانده و تلاش کرده شده رئیس جمهور. پس قدر پولش را میداند. گذاشته آخرین لحظه که آقای روحانی قصد برگشت به ایران داشته به او زنگ زده است. ترسیده مجبور شود 40-50 نفر را ناهار دعوت کند و در کاخ سفید هم جا نباشد.