به گزارش 598 به نقل از شبکه ایران، حمید درخشان با حضور در برنامه روزی روزگاری دلایل استعفای 14 بازیکن از تیم ملی فوتبال در سال 65 را تشریح کرد.
حمید درخشان در برنامه روزی روزگاری که چهارشنبه شب ها از شبکه ورزش پخش می شود افزود: زمانی که شاگرد مهاجرانی بودم آرزو می کرد که روزی مربی شویم تا به دشواری های این راه پی ببریم.
وی یادآور شد: وقتی به عنوان فوتبالیست در زمین باشی فقط مسوول بازی خود هستی اما یک مربی مسوولیت 11 بازیکن با 11 تفکر مختلف را دارد و باید پاسخگوی چندهزار تماشاگر باشد.
بازیکن اسبق تیم فوتبال پرسپولیس تاکید کرد: من در محله شیرخورشید در انتهای نواب نزدیک به چهارراه عباسی متولد شدم و در همانجا به فوتبال پرداختم؛ نزدیک منزلمان زمین خاکی میلان بود که آنجا بازی می کردیم و با گچ خط زمین را خودمان می کشیدیم.
درخشان ادامه داد: ما به عشق فوتبال و حضور مردم در زمین خاکی فوتبال بازی می کردیم و حتا زمانی که علی پروین سرمربی وقت پرسپولیس ممنوع کرده بود که بازیکنان در زمین خاکی بازی کنند باز هم در این زمین بازی می کردیم.
وی توضیح داد: به یاد دارم زمانی که در زمین خاکی بازی می کردیم وقتی بازی تمام می شد برایمان چند نوع خوراکی می آوردند؛ در آن زمان خبری از پول نبود و به عشق فوتبال و مردم بازی می کردیم.
**شهادت برادر حسن روشن و بازی با عراق
بازیکن اسبق تیم ملی گفت: در آغاز جنگ و ایام دفاع مقدس همه چیز از جمله فوتبال تعطیل بود و بچه های تیم ملی در زمین های خاکی تمرین می کردند و مهمترین مسئله کشور در آن زمان جنگ بود اما با این حال راه اندازی دوباره فوتبال در این شرایط کار قابل تقدیری بود.
وی درباره آغاز جنگ و مسابقات جام ملت های آسیا توضیح داد: کار دشواری بود که در آن زمان فوتبال بازی کنیم زیرا دلمان در کشور بود و رمقی برای بازی نداشتیم؛ بخصوص اینکه خبر شهادت برادر حسن روشن هم در اردوی تیم ملی به ما رسید.
درخشان درباره بازی با تیم فوتبال عراق پس از پایان جنگ تحمیلی تاکید کرد که این بازی برای ما همانند جنگ بود و می دانستیم که چشم هزاران مادر شهید به این بازی است. در عین حال قرار گرفتن در مقابل کسانی که احساس می کردیم خون هموطنانمان را پایمال کرده و به کشور ما تجاوز کرده بودند به نوعی برای ما دشوار بود.
وی درباره حضور خود در عرصه فوتبال حرفه ای به منصور ضابطیان مجری این هفته برنامه روزی روزگاری گفت: شوهر خواهرم مرا به تیم مزدا معرفی کرد و در تیم جوانان مزدا در چهار هفته چهار گل زدم.
**فوروارد بودم اما در پست دفاع بازی کردم
این بازیکن سابق تیم ملی یادآور شد: در ادامه به تیم ملی جوانان دعوت شدم و خودم باورم نمی شد که این اتفاق برایم رخ داده و آشنایانم پس از اعلام اسامی 80 بازیکن در روزنامه به من اطلاع دادند که برای حضور در اردوی تیم ملی دعوت شدم.
درخشان ادامه داد: در ابتدا مربی تیم ملی از من پرسید که در چه پستی بازی می کنم و پاسخ دادم که بازیکن فوروارد هستم و وی که یک مربی خارجی بود مرا در پست دفاع قرار داد.
وی توضیح داد: سه روز از این موضوع گذشت و هر روز در پست دفاع با مشقت های بسیار بازی می کردم تا در نهایت یک روز فرصت بازی در گوش چپ به من داده شد و پس از بازی خوب و دادن یک پاس گل به لیست 30 نفره تیم ملی دعوت شدم و سپس برای بازی با تیم ارتش عربستان به میدان رفتم و به حدی در این بازی دویدم که در دقیقه 85 مرا با برانکارد بیرون آوردند.
**جرثقیل درخشان!
بازیکن سابق پرسپولیس گفت: پس از انقلاب فوتبال تقریبا تعطیل شد و در آن زمان با نخستین پولی که از باشگاه پرسپولیس گرفتم جرثقیل خریدم و آنرا اجاره می دادم.
درخشان ادامه داد: به یاد دارم یک روز جرثقیل خراب شد و با تاخیر به سر تمرین رفتم.
وی گفت: پس از موفقیت در تیم ملی جوانان، باشگاه های بزرگی مانند شاهین، پرسپولیس، استقلال و پاس خواهان به خدمت گرفتن من بودند و در نهایت به پرسپولیس آمدم؛ روزی که برای قرارداد با پرسپولیس آمدم به مربی تیم گفتم که به عشق پرسپولیس و فوتبال به این تیم آمدم و درباره قرارداد صحبتی نکردم اما فردای آنروز با من قرارداد 20 هزار تومانی امضا شد که مبلغ خوبی بود.
بازیکن سابق پرسپولیس درباره پیشنهاد استقلال نیز افزود: به این تیم 80 هزار تومان پیشنهاد قرارداد دادم تا به نوعی آنان را سنگ قلاب کرده باشم.
درخشان ادامه داد: در آن زمان بازیکنان بزرگی در باشگاه پرسپولیس همچون دادکان، ذوالفقارنسب، فریدون معینی، خلعتبری، محمد مایلی کهن، علی پروین و دکتر زادمهر بازی می کردند که بازی در کنار آنان افتخار بزرگی بود.
**ماجرای قرض دادن کفش به اصغر حاجیلو برای دربی
وی درباره قرض دادن کفش خود به اصغر حاجیلو در بازی پرسپولیس و استقلال گفت: موضوع آنگونه که حاجیلو مطرح می کند نیست؛ حاجیلو قبل از دربی آمد و به من گفت که کفش ندارم و می خواهم جلوی پرسپولیس بازی کنم و گفت که کفش هایم را به او بدهم.
بازیکن اسبق پرسپولیس تاکید کرد: من کفش ها را به او دادم و با او شرط کردم که حق تکل زدن با کفش هایم را ندارد و نباید توپ های کاشته کنار دروازه را نیز بزند و به نوعی از حاجیلو خواستم فقط با کفش های من راه برود!. در زمان بازی در نزدیکی نیمکت ما حاجیلو تکل زد که از روی نیمکت به او گفتم که مگر قرار نشد تکل نزنی؟
درخشان گفت: حاجیلو بعد از بازی کفش ها را برگرداند و این هم بخشی از خاطرات روزگار گذشته بود.
وی در ادامه یادآور شد: رضا ترابیان از جمله بازیکنانی بود که از تیم بانک تجارت به پرسپولیس آمد و من متوجه شدم او از سرعت بالایی برخوردار بوده اما چارچوب را به درستی نمی شناسد از اینرو از ترابیان درخواست کردم در دفاع آخر بازی کند و این بازیکن در این پست توسط ایویچ به تیم ملی دعوت شد و حتا در این پست در باشگاه های بلژیک مدتی فوتبال بازی کرد.
**نامه استعفای 14 نفره
بازیکن اسبق تیم ملی در ادامه برای نخستین بار دلایل استعفای 14 بازیکن از تیم ملی در زمان سرمربیگری دهداری را تشریح کرد.
درخشان در این باره یادآور شد: 30 شهریور ماه 1365 در نامه ای از حضور در تیم ملی به دلیل کادر فنی استعفا دادیم.
وی توضیح داد: قصد ما شورش علیه دهداری نبود؛ معتقدم نظم باید وجود داشته باشد اما زور گفتن با برقراری نظم کاملا متفاوت است و متاسفانه این روند در تیم ملی حاکم بود.
این بازیکن باسابقه فوتبال ادامه داد: در بازی با ژاپن قرار شد که همه ضربات کاشته به مهدی فنونی زاده پاس داده شود و وی ضربه بزند اما در این بازی ناصر محمدخانی بنا به تجربه ای که داشت یک ضرب یک ضربه کاشته را زد و این توپ تبدیل به گل شد اما بعد از بازی او را برای اینکار بازخواست کردند.
درخشان گفت: یا به عنوان نمونه وقتی در سئول بودیم قرار شد که ما را یک روز به گردش ببرند اما ما را مجبور کردند که کت و شلوار پوشیده و همانند بچه های دبستانی به خط شویم و در نهایت ما را به موزه بردند.
وی افزود: این شرایط برای ما بسیار عذاب آور بود و در نهایت تصمیم به استعفا گرفتیم و با این استعفا محمد پنجعلی یک سال و من و اصغر حاجیلو هرکدام شش ماه محروم شدیم.
**پیشنهاد تابعیت قطر را نپذیرفتم
بازیکن اسبق باشگاه پرسپولیس به حضور خود در لیگ قطر اشاره کرد و توضیح داد: در ابتدا من و ناصر محمدخانی به لیگ قطر رفتیم اما عملکرد ما به حدی خوب بود که قطری ها بازیکنان ایرانی را به دیگر کشورها ترجیح دادند تا جایی که 16 بازیکن ایرانی از جمله چنگیز، شاهرخ و شاهین بیانی، حمید علیدوستی، ابراهیم قاسم پور به لیگ قطر بیایند.
درخشان ادامه داد: در همان زمان قطری ها به من پیشنهاد دادند که تابعیت قطر را بگیرم و برای این تیم بازی کنم که نپذیرفتم؛ اینکه فوتبالیستی در برابر تیم ملی خود قرار گیرد بسیار دشوار و حتا فکر به این موضوع آزاردهنده است.
وی به نقش خود در قهرمانی پرسپولیس در جام در جام باشگاه های آسیا اشاره کرد و یادآور شد که پس از حضور در قطر بازی وی تا حدی تغییر کرد.
به گفته این فوتبالیست، ناصر محمدخانی نزدیک ترین دوست فوتبالی وی است که با درخشان رفت آمد خانوادگی دارد.
**دلم برای زمین خاکی تنگ شده است
درخشان گفت: دلم هنوز هم برای زمین خاکی تنگ می شود و 12 سال است که در چنین زمینی بازی نکرده ام و معتقدم زمین خوردن در زمین خاکی هم لذت بخش است.
وی به اهمیت الگو بودن مربی برای بازیکنان اشاره کرد و افزود: یکی از دلایل روفرم بودن بدنم این است که در یکی از دوره های مربی گری فوتبال در برزیل به ما آموختم که الگوی مناسبی برای بازیکنان خود باشیم و وقتی من بتوانم توانایی های خود در استوپ توپ و یا یارگیری و دیگر مائل را به شاگردم نشان دهم او قطعا می تواند آموزه هایم را بپذیرد زیرا خودم در انجام آن توانمند هستم.
**یک یا دو بازیکن امروز در حد بازیکنان دوره فوتبالی ام هستند
درخشان با یادآوری اینکه یک یا دو بازیکن امروز فوتبال ایران در حد و اندازه فوتبالیست های دوره ما هستند گفت: تک تک بازیکنان دوره ای که من در آن فوتبال بازی می کردم با توجه به شرایط آن زمان از فوتبالیست های کنونی بهترند و اگر امروز آن فوتبالیست ها در فوتبال ما حضور داشتند قطعا بسیاری از آنان لژیونر شده بودند.
**تیم فوتبال منتخب درخشان
وی تیم انتخابی خود از بازیکنان مورد علاقه اش را اینگونه معرفی کرد: احمدرضا عابدزاده، جواد زرینچه،امیر قلعه نوعی، محمد پنجعلی، اصغر حاجیلو، ضیاء عرب شاهی، شاهرخ بیانی، حمید علیدوستی، ناصر محمدخانی، مجید نامجومطلق، رضا احدی، مهدی ابطحی.
بازیکن اسبق باشگاه پرسپولیس یادآور شد: یکبار برای بازی فوتبال کتک خوردم برای دیدن بازی پرسپولیس به ورزشگاه رفتم و از مردی خواستم مرا به همراه خود به داخل استادیوم ببرد اما وقتی مامور مربوطه از مرد پرسید که بلیت من کجاست وی گفت که من با او نیستم و مامور نیز مرا کتک زد.
درخشان گفت: از آن زمان پس از اینکه فوتبالیست شدم هرکسی که می خواست به ورزشگاه بیاید را با خودم می بردم.