کد خبر: ۱۶۸۸۸۵
زمان انتشار: ۱۳:۵۷     ۰۴ مهر ۱۳۹۲
اولين روحاني شهيد در دفاع مقدس شهيد حجت الاسلام ولي الله سليماني فرد متولد روستاي ازني بخش چهاردانگه شهرستان ساري مي باشد كه در 22 مهرماه 1359 در سرپل ذهاب به فيض شهات نايل آمد. ايشان دو روز زودتر از شهيد قنوتي به شهادت رسيدند.

به گزارش "خیبرآنلاین"، پس از انتشار خبری با عنوان "اولین‌شهیدروحانی‌دفاع‌مقدس+عکس" ، یکی از مخاطبان خیبری با ارسال نوشته ای، اولین شهید روحانی دفاع مقدس را شهید حجت الاسلام ولی الله سلیمانی دانسته و اعلام کرده که این شهید، 2 روز زودتر از شهید حجت الاسلام قنوتی به شهادت رسیده است.

براساس این گزارش، متن کامل این نوشته که توسط خیبری عزیز، حامد خلیلی ازنی، ارسال شده، بدون هیچ دخل و تصرفی بدین شرح می باشد:

گرچه شهدا براي چنين عنواني پا در عرصه ميدان نگذاشتند اما در حق شهيد بزرگوار شهيد ولي الله سليماني فرد كوتاهي انجام شد.



شهيد ولي الله سليماني فرد كيست؟

شهيد والامقام حجت الاسلام ولي الله سليماني فرد در پاييز سال 1337 در روستاي ازني از بخش چهاردانگه شهرستان ساري استان مازندران در خانواده اي كشاورز، و در دامان مادري از سلاله ي زهرا سلام الله عليها ديده به جهان گشود. پدرش فيض الله و مادرش سيده بي بي موسوي نام دارد. ايشان دوره ابتدايي را در دبستان روستاي ازني طي نمودو به دليل علاقه وافري كه به مسايل مذهبي داشت ، در جلسات سخنراني وعاظ حضور مي يافت و عينا مطالب را در سينه ضبط نموده و براي همسالان خود بيان مي كرد به طوري كه تحسين عموم را بر مي انگيخت. همين عامل جرقه اي شد كه وي پس از طي دوران ابتدايي جهت فرگيري دروس حوزوي به شهرستان ساري عزيمت نمود و در مدرسه علميه مصطفي خان و تحت اشراف مرحوم آيه الله شفيعي به تحصيل حوزوي پرداخت. مادر شهيد مي گويد:« در ايام ماه مبارك رمضان ، شهيد سليماني در حسينه روستاي ازني به سخنراني و نوحه خواني مي پرداخت كه مورد توجه بيش از پيش مرحوم حجه الاسلام و المسلمين مهدوي (امام جمعه فقيد كياسر، جويبار) قرار گرفت و ايشان شهيد را براي مهاجرت به قم و توشه گيري از علما و مراجع بزرگ ترغيب نمود و در نتيجه عازم شهر مقدس قم شد.»

ايشان در سال 1357 با بانويي از خانواده اي كشاورز و شيفته و علاقمند به اسلام و روحانيت، ازدواج نمود كه حاصل اين ازدواج پربركت دو فرزند يك دختر به نام زهره و يك پسربه نام روح الله مي باسد كه پسر ايشان بعد از شهادت ايشان متولد شد.

پس از هجرت به شهر قم از محضر اساتيد بزرگي همچون استاد شهيد مرتضي مطهري و آيت الله العظمي مكارم شيرازي، آيت الله نوري همداني و... كسب فيض نمود.

در عرصه تبليغ دين با سفر به نقاط مختلف كشور از جمله شيراز، كرمان، خمين، زاهدان، اراك، ساري، گرگان و... به افشاگري و مبارزه عليه رژيم پهلوي مي پرداخت و با سخنراني هاي كوبنده و آتشين كه هنوز در اذهان مردم نقش ماندگارش باقي است، خشم عمال رژيم طاغوت را بر انگيخت تا جايي كه همين افشاگري ها سبب شد كه ساواك ايشان را دستگير كرد و مورد شكنجه قرار داد. زماني كه آزاد شد، از ايشان سوال كردند:«خيلي به شما سخت گذشت؟» ايشان در پاسخ گفتند:«كاري كه براي اسلام باشد مشكل نيست».

عضويت فعال شهيد و همسرش در جمعيت موتلفه اسلامي از جمله فعاليت هاي سياسي و مبارزاتي ايشان بود.

شهيد سليماني فرد علاوه بر مبارزات سياسي براي رفع فقر فرهنگي و تبعيض در جامعه آن روز اقدامات موثري از برگزاري كلاس قران و احكام براي جوانان در روستاي ازني اقدام به تاسيس كتابخانه در جوار مسجد زادگاهش انجام داد. اين كتابخانه به ظاهر كوچك ملجا و پناهگاه جويندگان علم و حقيقت علي الخصوص جوانان شد.

به علاوه ايشان با تهيه جزوات مذهبي و تنظيم و تكثير نوارهايي با صداي دلنشين كه مشتمل بر زندگي ائمه بود، به ارشاد و هدايت جوانان مي پرداخت.

شهيد سليماني با پيروزي انقلاب، سنگر مبارزه عليه طاغوت را به سنگر سازندگي مناطق محروم تبديل كرد. پيگيري مستمر ايشان در زمينه عمران روستايي منجر به تاسيس حمام عمومي توسط جهاد سازندگي در روستاي ازني شد. رايزني شهيد براي تاسيس و بهسازي مدرسه نمونه اي ديگر از خدمات وي بود.

با آغاز جنگ تحميلي رژيم بعث عراق برگ زرين ديگري از كتاب عشق و حماسه اين روحاني فداكار ورق خورد و مبارزاتش رنگ خون گرفت. علاقه وافر اين روحاني به اعتلاي پرچم اسلام و وطن به حدي بود كه با داشتن طفلي چند ماهه و فرزندي كه چشم انتظار به دنياآمدنش بود و علاقه به همسر فداكارش مانع از رفتن به جهاد در راه خدا نشد و به خاطر خدا از تمامي علايق دنيوي دست شست.
 
در همان روز هاي ابتدايي جنگ به عنوان اولين گروه رزمي تبليغي روحانيون در معيت حضرت آيت الله العظمي نوري همداني عازم جبهه هاي حق عليه باطل شد و مدال پرافتخار شهادت زينت بخش وجودش شد.

شهيد سليماني فرد در مدت حضورش در منطقه عملياتي سرپل ذهاب در جبهه هاي غرب كشور به انجام رسالت تبليغي و جهادي خود پرداخت.

سر انجام اين روحاني وارسته و مبارز خستگي ناپذير در بيست دوم مهر 1359 در سرپل ذهاب به خيل شهداي اسلام پيوست و خاكيان را رها نموده و با جسم و روحش به افلاك پركشيد و همانند مادرش زهرا سلام الله عليها مدفنش مخفي ماند و عزيزانش را چشم به راه گذاشت.

مادر شهيد مي گويد:«پس از شهادت فرزندم ولي الله و مفقودالاثر (جاويدالاثر) شدن او، خيلي گريه و بي تابي نمودم تا اينكه شبي در عالم خواب فرزندم را ديدم كه پرچمي به دست داشت و بر بالاي بلندي ايستاده بود. رو به من كرد و گفت: مادر چرا ناراحتي؟ من طلبه امام زمان بودم و در راه ياري امام زمان به شهادت رشيدم، ديگر گريه و زاري جايي ندارد.»

وصيتنامه شهيد ولي الله سليماني فرد

خدايا به ما توفيق ده تا در راه تو خون ناقابل خود را نثار كنيم. اگر مردم برايم گريه نكنيد، زيرا دشمن از اين كار شما خوشحال خواهد شد. بدي هاي مرا عفو نماييد.
خدايا! جمهوري اسلامي ايران را به پيروزي نهايي برسان.
پروردگارا! رهبر كبير انقلاب اسلامي، امام خميني را از جميع بليات محفوظ و مصون بدار.
دخترم زهره جان! تو همواره بعد از من بايد همانند حضرت زينب پيام رسان خون شهدا باشي. در اين راه مجدانه بكوش و لحظه اي از پاي ننشين.
همسرم! درس شهامت و شجاعت را از فاطمه زهرا بياموز و در اين راه گام بردار و از مسير الله هرگز منحرف مشو. اگر اسلام و جمهوري اسلامي ايران پايدار نمي ماند مگر با كشته شدن ما، پس اي گلوله ها بياييد و بدن ما را سوراخ سوراخ نمايي، اما اسلام عزيز و جمهوري اسلامي ايران باقي بماند. انشاءالله .
از همه ي شما التماس دعا دارم. از همه شما پدر و مادرم و برادران و خواهرانم و همسر و دخترم و ساير دوستان و فاميلان خدا حافظي مي نمايم. خداحافظ...

اما ما چه كرده ايم؟!! و چه بايد بكنيم؟

هر شهر و استاني افتخار داشتن چنين شهيدي را داشت آيا مثل ما مازندراني ها عمل مي كرد؟ آيا نبايد از اين افتخار بزرگ دفاع مي نموديم؟ آيا نبايد در شهر ساري براي شناساندن اين عزيز خيابان و يا ميداني را به نامش مي كرديم؟ آيا نبايد در سالگرد اين شهيد با نصب پارچه و بنر در سطح شهر ياد آن عزيز را گرامي و زنده نگه مي داشتيم؟ آيا نبايد براي شناساندن اين روحاني آگاه و عاشق شهادت سمينار برگزار مي كرديم؟ آيا نبايد صداوسيماي مركز مازندران تاكنون چندين برنامه به زندگي ايشان اختصاص مي داد تا اين افتخار بزرگ مانند افتخارات ديگر به راحتي از دستمان خارج نشود؟

گرچه ايشان براي داشتن مقام اول اين راه عاشقانه و عارفانه را انتخاب نكردند و او معاملعه خود را با حضرت حق انجام دادند اما اينجانب كه افتخار آشنايي از نزديك با ايشان را داشتم و با توجه به افتخار هم محلي بودن با اين شهيد والا مقام، بر خود فرض دانستم تا اين مطالب را به نگارش در آورم.
 
از مسئولين بلندمرتبه استان، نماينده محترم ولي فقيه در استان، استاندار فهيم و نمايندگان محترم مجلس شوراي اسلامي، رييس محترم بنياد شهيد استان و ديگر عزيزان عاجزانه درخواست مي شود تا با پيگيري هاي خود، نام شهيد ولي الله سليماني فرد از استان علوي مازندران به عنوان اولين روحاني شهيد در دفاع مقدس ثبت نمايند و كارهايي كه براي شناسايي آن شهيد را انجام نداديم، را انجام دهيم.

در پايان براي روح ملكوتي شهيد ولي الله سليماني فرد و تمام شهداي ايران سرفراز درود مي فرستيم و به آن شاهد به قول فردوسي عرض مي نماييم:
چــــو ايران نبــاشد تن من مبــاد/بدين بوم و بر زنده يك تن مباد
دريغ است ايران كه ويران شود/كنـــام پلنــگان و شيـــران شود
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها