کد خبر: ۱۶۸۶۷
زمان انتشار: ۱۳:۵۳     ۱۲ مرداد ۱۳۹۰
جوان/ این روزها فضای اجتماعی کشور تحت تأثیر دو واقعه‌ای است که واکنش‌های زیادی از جانب چهره‌های اجتماعی و حتی سیاسی با خود به همراه داشته است؛ واکنش‌هایی که از سطح جامعه آغاز و به نیروی انتظامی تسری پیدا کرد و در نهایت پای مجلس را برای بررسی این قضیه به میان آورد. واقعه‌ای که در نگاه اول به هنجار شکنی اجتماعی تعدادی جوان در بوستان‌های تهران مربوط می‌شود اما با بررسی لایه‌های مختلف این حرکت می‌توان به ابعاد سیاسی آن نیز پی برد. ابعادی که برخی معتقدند توسط گروه‌های سیاسی خاص و برای جمع‌آوری رأی شکل گرفته است اما واقعیت چیزی دیگر است.
شبکه‌سازی جدید
این ماجرا در حالی شکل گرفت که زمینه‌سازی برای وقوع آن از طریق شبکه‌های اجتماعی نظیر فیس بوک صورت گرفته و یاد آور مدل‌های برپایی راهپیمایی و اغتشاشات سال 88 توسط فتنه‌گران است. آن روزها نیز اکثر قرارهای راهپیمایی و تجمع توسط شبکه اجتماعی فیس بوک اطلاع رسانی می‌شد و این شبکه مورد حمایت امریکا به عنوان یکی از اصلی‌ترین متهمان وقوع حوادث تلخ پس از انتخابات 88 مطرح شد. این موضوع نه تنها در ایران بلکه در بسیاری دیگر از کشورها نیز صادق بود و حتی در انقلاب‌های اخیر منطقه نیز این ابزار در برخی موارد به کمک انقلابیون آمد. از این رو به خوبی مشخص است که فیس بوک یک ابزار مهم در راستای شبکه‌سازی و ایجاد سرمایه اجتماعی برای گروه‌های سیاسی مطرح است. بنابراین با در کنار هم قرار دادن تکه‌های این پازل به خوبی معلوم می‌شود که وقایع اخیر در تهران نیز به نوعی یک شبکه‌سازی و ایجاد سرمایه اجتماعی برای گروه‌های سیاسی در آستانه انتخابات مجلس است. البته در این میان قصد بر آن نیست که شرکت کنندگان در این رویدادها را با اتهامات سیاسی مواجه کنیم اگرچه باید به دلیل همین هنجار‌شکنی‌ها مورد مواخذه قرار بگیرند، اما واقعیت آن است که آنها ناخواسته در لشکرکشی این گروه‌های سیاسی شرکت کرده و به نوعی در حال ایجاد صف آرایی برای حرکتی نامشخص در آینده نه چندان دور هستند. گویی تاریخ بار دیگر در حال تکرار شدن است و باز به روزهای قبل از انتخابات سال 88 و اردوکشی‌های خیابانی به بهانه تبلیغات بازگشته‌ایم؛ اردوکشی‌هایی که رهبر انقلاب پیش از انتخابات نسبت به آن هشدار دادند و در ادامه همگی دیدند که سرانجام آن چه شد؟
هنجار‌سازی نوین
تمامی این جریانات در حالی شکل گرفته است که واقعیتی دیگر نیز در پشت پرده قابل مشاهده است؛ واقعیتی که در آن گروه‌های سیاسی بانی حرکت می‌کوشند با تغییر خواسته‌ها، ارزش‌هایی جدید را به خورد مخاطبان خود بدهند. ارزش‌هایی که طی دو سال قبل سیاسی بود و حالا رگه‌های اجتماعی در آن دیده می‌شود. نمونه بارز آن را می‌توان در اظهار نظر یکی از کاربران فیس بوک در صفحه‌ای مخصوص به همین قرارهای دسته جمعی، دید که نوشته است:« اون چیزی که تو این مملکت جرم داره اینه که بخوای شاد باشی... بخوای زندگی کنی و خوشحال باشی». بنابراین به خوبی مشخص است که این جریانات سیاسی کوشیده‌اند تا با تقلیل خواسته‌های عمومی قشر بیشتری از جامعه را در پایگاه‌های اجتماعی خود بگنجانند، به طور مثال اگر در گذشته آنها شعار می‌دادند که در انتخابات تقلب شده، شاید عده‌ای با آنها همراهی می‌کردند اما قطعاً در مقابل آنها عده‌ای دیگر بودند که این ادعا را قبول نداشتند و حاضر به همراهی نبودند؛ اما حالا موضوعاتی بسیار عمومی‌تر نظیر شادی و تفریح که برد بسیار زیادی در درون اجتماع دارد دستمایه‌ای شده تا حرکت‌های اعتراضی جدیدی در داخل طراحی شود و وقایعی نظیر سال 88 باز شکل بگیرد. بنابراین به راستی باید اعتراف کرد که این یک ایده بسیار خوب برای جذب مخاطب بیشتر است و ممکن است همین اقدامات، آغازی برای حرکتی پیچیده تر از فتنه 88 باشد.
چه کسی پشت پرده است؟
در این میان، شاید سؤال اصلی این باشد که هدایت‌کنندگان اصلی اینگونه حرکت‌ها چه کسانی هستند؟ شاید بتوان پاسخ این معما را با مروری بر پوشش خبری این واقعه توسط رسانه‌های داخلی و اپوزیسیون خارجی پیدا کرد. معمایی که چندان هم پیچیده نیست.
در همین راستا یکی از سایت‌های وابسته به اپوزیسیون با پوشش این وقایع، مدعی شد که این حرکات استراتژی جدید حاکمیت برای مصالحه در آستانه انتخابات است. این در حالی است که همزمان با پخش این خبر، واکنش‌های قاطعانه‌ای توسط دستگاه‌های حکومتی به این وقایع صورت گرفت و حکومت نیازی به این اقدامات برای جذب رأی ندارد. بنابراین بی‌شک در یک طرف این ماجرا بازماندگان و رهبران خارج نشین حوادث پس از انتخابات هستند که می‌کوشند از این طریق با بدنام کردن حاکمیت، اهداف خود را پیگیری کنند؛ اما گزینه دوم در این خصوص وابستگان به جریان انحرافی هستند که در تلاشند تفکرات سکولاریستی خود را در قالب این حرکات ارائه و در آستانه انتخابات شروع به جذب هوادار کنند. موید این مطلب نیز پوشش با آب و تاب وقایع پارک آب و آتش توسط یکی از روزنامه‌های وابسته به جریان انحرافی است. بنابراین با توجه به اخباری که از آغاز همکاری جریان فتنه با جریان انحرافی به گوش می‌رسد می‌توان به صراحت ادعا کرد که این وقایع دست پرورده این دو جریان است، چراکه فتنه‌گران پس از شکست‌های مختلف طی دو سال اخیر و ریزش شدید در پایگاه‌های اجتماعی‌شان، علاقه شدیدی برای احیای آن نشان داده‌اند و در این راه هم حضار به همکاری با رقیب انتخاباتی خود شده‌اند و از دیگر سو، جریان انحرافی نیز که با رویای به دست آوری 13 میلیون رأی موسوی در انتخابات در حال فعالیت است، با روی باز از شرکای جدید سیاسی خود استقبال کرده‌اند تا در نهایت به هدف غایی خود، یعنی ایجاد تعارض با حاکمیت دست پیدا کنند.
مراقب باشیم
اما آن چه که در این میان گفتنش ضروری به نظر می‌رسد نوع برخورد با این حرکات و تجمعات است. چراکه اخیرا حرکتی دیگر در درون جامعه اقدامات خود را برای القای ناامنی اجتماعی آغاز کرده و با بزرگ‌نمایی اخبار قتل و تجاوز که در جوامع بزرگ و پهناوری نظیر ایران تا حدودی طبیعی به نظر می‌رسد، سعی در ناتوان نشان دادن نیروی انتظامی در برخورد با اراذل و اوباش دارد. بنابراین قطعا برخورد سخت انتظامی با این قرارها و حرکت‌ها نه تنها می‌تواند چهره نیروی انتظامی را مخدوش کند بلکه خود ممکن است هیزم گذاشتن بر روی آتشی باشد که کنترل شعله‌های آن امروز در اختیار نظام است. از طرف دیگر نگاهی به رفتار و گفت‌وگو با حاضرین در این حرکات نشان می‌دهد که آنها ناخواسته در این پازل سیاسی قرار گرفته‌اند. از این رو نیروی انتظامی و سایر دستگاه‌های فرهنگی و اجتماعی کشور باید بکوشند تا با ایجاد فضایی مناسب، ضمن پاتک زدن به اقدامات دشمن، این حرکات را به نحوی مطلوب کنترل و به سمت مثبت سوق داد.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها