کد خبر: ۱۶۸۵۸
زمان انتشار: ۱۳:۰۵     ۱۲ مرداد ۱۳۹۰
در هفته گذشته 6 مرداد 90 جبهه پایداری انقلاب اسلامی رسما اعلام موجودیت کرد و به مهم ترین خبر سیاسی تبدیل شد. درباره ضرورت تشکیل این جبهه و اهداف آن نکاتی است که بیان آن ها ضروری است.

1. ضرورت تشکیل

جبهه پایداری در واقع همان جبهه گسترده مردمی است که به دور از هرگونه بازی های سیاسی حزبی و جناحی مرسوم با گفتمان سازی درست در طول 32 سال انقلاب اسلامی با تمام وجود به دنبال حفظ و حراست از انقلاب و دستاوردهای ارزشمند آن بوده و خواهد بود. جبهه ای که در آغاز انقلاب اسلامی در برابر سهم خواهی های گروهک ها و احزاب سیاسی ایستاد و از آرمان های امام و انقلاب دفاع کرد و همواره در برابر زیاده خواهی های کسانی که به دروغ خود را صاحب انقلاب دانسته، خود را طلبکار نظام می دانند مقابله کرده است و در مقابل انحرافات مردودین و منحرفان در دوره های مختلف به روشنگری پرداخته به دنبال نهادینه کردن گفتمان امام و انقلاب اسلامی بوده است. این جبهه که در دوران حاکمیت 16 ساله  کارگزاران و مدعیان اصلاحات مورد بی مهری هایی قرار گرفته بود با پافشاری بر اصول انقلاب و با فداکاری های زیاد، پرده از چهره مدعیان دروغین اصلاحات بر گرفت و حقیقت آن ها را بر مردم نمایان ساخت و عملا از نفوذ خط انحراف در انقلاب جلوگیری کرد و توانست در انتخابات مجلس هفتم و ریاست جمهوری نهم با غلبه بر احزاب سیاسی به پیروزی های بزرگی دست یابد. پس از کسب این پیروزی ها این جریان به جبهه اصول گرایی شهرت یافت. اصول گرایان توانستند با ساز و کارهایی از قبیل تشکیل جبهه متحد اصول گرایی اکثریت کرسی های مجلس هشتم را نیز ز آن خود سازند و در انتخابات ریاست جمهوری دهم نیز حایز اکثریت  آرای 25 میلیونی گردند.

ولی در فرآیند انتخابات مجلس هشتم و ریاست جمهوری دهم دو اتفاق نا خوش آیند به وقوع پیوست که تشکیل جبهه پایداری را ضروری ساخت؛ یکی نفوذ جریان انحرافی در دولت و دیگری حضور جریان ضد دولت در مجلس، که هردو مورد قابل تامل است.

الف. نفوذ جریان انحرافی

آقای دکتر احمدی نژاد به دلیل عملکرد مثبتی که در دولت نهم از خود نشان داد، مورد حمایت خاص مقام معظم رهبری قرار گرفت و در میان مردم به عنوان رییس جمهور ولایی شناخته شد به طوری که در سراسر کشور نام وی به عنوان معیار و ملاک سنجش ولایی بودن افراد قرار گرفت. به عنوان نمونه وقتی گفته می شد فلانی احمدی نژادی هست یا نه؟ معنایش این بود که آیا ولایی و تابع ولایت هست یا نه؟ انتخاب مشایی به عنوان معاون اول از سوی رییس جمهور و حکم امام خامنه ای مبنی بر "کان لم یکن شدن" حکم وی از سوی رییس جمهور و مقاومت های مشایی و احمدی نژاد در اجرای حکم حکومتی،علامت سوال هایی را در اذهان ایجاد کرد که پاسخ به آن ها دشوار می نمود. به هر حال گرچه این حکم با مقداری تاخیر و با استعفای رحیم مشایی از معاونت اولی اجرا گردید ولی پیش بینی مقام معظم رهبری مبنی بر سرخوردگی طرفداران احمدی نژاد عملا اتفاق افتاد! قرار گرفتن رحیم مشایی در جایگاه ریاست دفتر رییس جمهور و کسب قریب به 18 پست و مسوولیت بر نگرانی ها افزود. اظهار نظرهای غیر کارشناسانه در باره دین و سیاست های کلی نظام که نه در شان او بود و نه در حوزه اختیارات وی، ضربات سنگینی به رییس جمهور وارد کرد. این ضربات در ماجرای عزل وزیر اطلاعات و حکم حکومتی مقام معظم رهبری و خانه نشینی 11 روزه رییس جمهور، به اوج خود رسید. در این شرایط دیگر عنوان احمدی نژادی نمی توانست به عنوان شاخصی برای افراد ولایی از غیر ولایی عمل کند، زیرا خود ایشان نیز در عمل نشان داد در برابر حکم ولایی چندان ولایی عمل نمی کند. سرانجام این پیش بینی تلخ که مشایی احمدی نژاد را به زمین خواهد زد اتفاق افتاد و بدنه عظیم نیروهای ارزشی که در سوم تیر 84 این حماسه عظیم را آفریده بودند دچار سرخوردگی شدند. در این شرایط هر کسی در صدد جذب نیروهای ارزشی بر آمد تا از ظرفیت آن ها در انتخابات مجلس نهم و ریاست جمهوری یازدهم به نفع خود استفاده کنند و البته بخش مهمی از آن ها نیز ممکن بود در همان سرخوردگی باقی مانده جذب دیگران نیز نشوند. پیام تشکیل جبهه پایداری با حضور آیت الله مصباح یزدی به همه نیروهای ارزشی و ولایی استان ها این است که شاخصه اصلی همه نیروها ولایی بودن است نه احمدی نژادی بودن. بنابر این چنین نیست اگر فردی از این قطار پیاده شود همه ما سرخورده شویم. این مسیر همان خط ولایت است که روزی با رهبری حضرت امام ره و امروز با قیادت امام خامنه ای با قدرت در حال پیشروی است و ذره ای در اراده آنان سستی و تردید راه پیدا نخواهد کرد.

ب. حضور جریان ضد دولت در مجلس هشتم

ساز و کار جبهه متحد اصول گرایی در انتخابات مجلس هشتم موجب شد که اصول گرایانی که در سال 84 در ابتدا از فردی غیر از احمدی نژاد حمایت می کردند موفق به حضور در مجلس هشتم بشوند و مع الاسف در موارد متعددی با اقلیت مجلس یعنی اصلاح طلبان نیز به تفاهم می رسیدند ولی در برابر دولت موضع داشتند. گذشته از این که برخی از آن ها در مواردی، غیر ولایی بودن خود را به نمایش گذاشتند. سازماندهی بدنه عظیم اصول گرایی در کشور منهای احزاب سیاسی می تواند مجلسی را رقم بزند که دغدغه اصلی آن موفقیت های حزبی نیست بلکه عملیاتی کردن دغدغه های رهبری و رفع نگرانی های معظم له برای کشور است. از این رو همه نیروهای ارزشی و اصول گرایان واقعی در کشور باید برای تحقق این امر مهم یعنی مجلسی که نمایندگان آن مدرس گونه باشند تلاش کنند.

2. دوایر متحد المرکز

گرچه جبهه پایداری با جریانات انحرافی و نفاق گونه و معاندانی که در صدد براندای نظام اسلامی اند سر جنگ دارد ولی رابطه اش با اصول گرایان رابطه دوایر متحد المرکزی است که مرکز همه آن ها یکی است ولی در عین حال هر کدام یک دایره اند. جبهه پایداری بسان یک دایره خاص تری است که در دل دایره بزرگ اصول گرایی قرار دارد و با نیروهایی که احساس می شود تعهد و دلبستگی آن ها نسبت به اصول اسلام و انقلاب بیشتر است رابطه محکم تری دارد و در عین حال با اصول گرایانی که در دایره وسیع تری قرار دارند سر جنگ و تنازع نخواهد داشت هر چند در برخی موارد نیز مواضع آنان را نمی پسندد و آن ها را مورد نقد و انتقاد قرار می دهد.

3. جبهه پایداری حزب نیست

جبهه پایداری یک جبهه بزرگ اصول گرایی است و دارای ساز و کارهای حزبی نخواهد بود چنان که اصل جریان اصول گرایی نیز حزب نیست. از این رو برای فعالیت سیاسی نیازی به مجوز از وزارت کشور و کمیسیون احزاب ندارد. بنابر این کسانی که می کوشند جبهه بزرگ پایداری را در حد یک حزب پایین آورند و در ردیف احزابی قرار دهند که در برخی شهرستان ها تعداد اعضایش به انگشتان یک دست نمی رسند سخت در اشتباهند. کسانی که با مواضع آیت الله مصباح آشنا باشند می دانند که هیچ گاه ساز و کار حزبی مورد تایید ایشان نبوده است. بنابر این جبهه پایداری در نقش یک تشکل بزرگ که اعضای آن به دون وابستگی های حزبی و جناحی با سه شاخصه اخلاص در کارها، ولایت پذیری و صداقت در عمل، فعالیت می کنند در بر می گیرد و کسانی را که در انتخابات پیش رو بیش از دیگران دارای این سه ویژگی باشند اصلح شناخته، مورد حمایت قرار می دهند. البته روشن است که یکی از علایم ولایت پذیری افراد این است که در فتنه 88 به موقع ولایت پذیری خود را اثبات کرده اعلام موضع کرده باشند نه آن که بعد از گذشت 6 ماه از وقوع فتنه و پایان یافتن آن و بعد از حضور ده ها میلیونی مردم در 9 دی، برای عقب نماندن از قافله سخنی گفته باشند. و دیگر این که در زمره جریان انحرافی جدید قرار نداشته باشد بلکه موضع رسمی خود را در باره جریان انحرافی بیان کرده و نسبت به آن اعلام موضع کرده باشد.

4. مهمترین هدف

هدف جبهه پایداری کسب قدرت نیست بلکه مهم ترین هدفش کسب رضایت خدا و خدمت به بندگان خداست ؛ حقیقتی که در جمله زیبای شهید بهشتی آمده است " ما شیفتگان خدمتیم نه تشنگان قدرت" بنابر این به قدرت به عنوان هدف نگاه نمی شود بلکه به عنوان ابزار و وسیله ای که می توان از طریق آن، اسلام و ارزش های آن را گسترش داد و به بندگان خدا خدمت صادقانه بیشتری ارایه کرد.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها