به گزارش 598، وبلاگ سرباز صفر نوشت: همیشه با ترک یک مرحله انسان مواجه با مرحله سختتر میشود و این موضوع را باید تطبیق بر ترک گناه و انجام اعمال صالح کرد که البته مرحله اول است و از پس آن چیزی است که مرتکب شدن بدان بر طبق روایات اهل بیت علیهم السلام بدتر از گناهی است که انسان را از خدا دور میکند و آن «عُجب» است.
یکی از معارف مظلوم در زمانه کجیها و تبهکاریها، مباحث علم شریف اخلاق است که علمای عمیق نگر و الهی دین ما در کتب با ارزشی برای ما به یادگار گذاشتهاند، در میانه این کتب کتاب چهل حدیث امام روح الله یکی از کتب انسان ساز است که قدر این در را تنها عالمان ربانی از اهل معرفت دانسته و میدانند،در این مطلب اشارهای به مطالب حدیث سوم از احادیث این کتاب گرانسنگ میکنیم باشد که نسیمی از نفس آن پیر جمارانی نفس مرده ما را نیز زنده کند.
بحث ما بحث از یکی از آفتهای اخلاقی است که در احادیث اهل بیت بزرگتر از گناهان شمرده شده و موجب بسیاری از آفتهای دینی و البته دنیایی میشود از جمله آنچه از تفرقهها، انحرافات، ناکامیها و بازماندنها از پیشرفت و کمال در مجموعهها و اجتماعات است که این رذیله اخلاقی موجب آن میشود.
این رذیله اخلاقی به گفته امام رحمه الله ریشه بسیاری از آفتهای دیگر از جمله ریا و کبر و صفات مهلک دیگر است؛ «عُجب» همان که در یک کلام در مورد آن گفته میشود خود پسندی، بزرگ شمردن و فریفته شدن به اعمال و ویژگیهای شخصی، آفتی است که به خرمن عقاید، صفات و اعمال ظاهراً نیکوی انسان میزند و چیزی از آنها در توشه آخرتی فرد باقی نمیگذارد.
البته حضرت امام (ره) همان ابتدا تذکر میدهند که اشتباه نشود «مسرور شدن به آن (عمل) با تواضع و فروتنی کردن از برای خدای تعالی و شکر ذات مقدس حق کردن بر این توفیق و طلب زیاده کردن عجب نیست و ممدوح است» یعنی آنکه در عین آنکه همیشه خود و اعمالمان را ناقص و کم ببینیم و بدانیم، آنچه بر آن موافقیم را نعمت و لطف خدا بدانیم و بترسیم از آنکه او این نعمت را از ما دریغ کند.
جملاتی در این بخش از کتاب چهل حدیث است که درس بزرگی برای امثال ماست که خود را حزب اللهی و مذهبی میدانیم آنجا که ایشان میفرمایند: «مرتبه اولی (از مراتب عجب) که از همه بالاتر و هلاکش بیشتر است، حالی است که در انسان به واسطه شدت عجب پیدا شود که در قلب خود بر ولی نعمت خود و مال الملوک به ایمان یا خصال دیگرش منت گذارد، گمان کند که به واسطه ایمان او در مملکت حق وسعتی یا در دین خدا رونقی پیدا شد، یا به واسطه ترویج او از شریعت یا ارشاد و هدایت او یا امر به معروف و نهی از منکر او یا اجرای حدود یا محراب و منبرش به دین خدا رونقی بسزا داده یا به واسطه آمدن در جماعت مسلمین یا برپا کردن تعزیه حضرت ابی عبدالله الحسین علیه السلام رونقی در دیانت حاصل شد که به سبب آن بر خدا و برسید مظلومان و بر رسول اکرم صلی الله علیه و آله منت دارد، هر چند اظهار این معنی نکند در دلش منت میگذارد و از همین باب است منت گذاری بر بندگان خدا در امور دینیه.»
امام (ره) میفرمایند نشانه این عجب این است که فرد در دل خود را از اولیای الهی و بهترینها بشمارد هرچند در ظاهر از روی ریا شکسته نفسی کند و یا اینکه خود را به واسطه اعمالش در دنیا و آخرت از خدا طلبکار بداند و حال آنکه اگر خدا با عدلش با بشر رفتار کند احدی نجات نمییابد؛ نشانه دیگر و مرتبه بعد آنکه خود را از دیگران ممتاز میداند و در اعمال خوب دیگران خدشه میکند و اعمال بد خود را توجیه میکند.
حضرت امام (ره) میفرمایند اینچنین شخصی یک وقت که چشم دنیایی ملکی او بسته شد و سلطان برزخ و قیامت طلوع کرد ببیند حال اهل معاصی کبیره از او بهتر است، آنها را خداوند مستغرق بحار رحمت خود فرموده به واسطه ندامتی که داشتند یا اعتمادی که به فضل الهی داشتند و این بیچاره چون خود را مستقل (ونه مستظل!)دیده بود و در باطن ذاتش از فضل حق بینیاز شمرده بود با عدل با او رفتار کرده و سر از عذاب الیم و خلود در جحیم در میآورد.
حضرت صادق علیه السلام میفرمایند: شیطان گوید: اگر در 3 چیز چیره گردم به پسر آدم باکی ندارم از هرچه بکند زیرا قبول نشود از او: وقتی که بسیار شمارد عمل خود را و فراموش کند گناه خود را و راه یابد در او عجب.
حقیقتاً عجب و خودپسندی و بهتر دانستن خود از دیگران مخالف روح بندگی و نگاه توحیدی است و سرچشمه بسیاری از انحرافات بعدی انسان است پس خدایا «تو کلمه مبارکه توحید را به قلوب قاسیه مکدره ما وارد کن، ما اهل حجاب و ظلمتیم و اهل شرک و نفاق، ما خود خواه و خود پسندیم، تو حب نفس و حب دنیا را از دل ما بیرون کن؛ تو ما را خدا خواه و خدا پرست کن؛ انک علی کل شیئ قدیر.»