
وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيرًا * * * شما را چه شده که در راه خدا و [رهایی] مردان و زنان و کودکان مستضعف [ی که ستمکاران هر گونه راه چاره را بر آنان بسته اند] نمی جنگید؟ آن مستضعفانی که همواره می گویند: پروردگارا! ما را از این شهری که اهلش ستمکارند، بیرون ببر و از سوی خود، سرپرستی برای ما بگمار و از جانب خود برای ما یاوری قرار ده. * * * بدون کشته شدن سرنوشت بیهوده است / شهید اگر نتوان شد بهشت بیهوده است
بچه سنجاب بی نظیر
راب بچه سنجاب زیبا و در عین حال ساکتی است که در سفر با ویلیام، همه جا رفته و برای استراحت، کیبورد لپ تاپ وی را انتخاب می کند.
خوابیدن سر کار برای کارمندان آرزوست و اینکه جای خواب پیدا کنند نیز مهم است اما راب این مشکل را این طور حل کرده که هر جایی که دستش برسد(مانند فنجان قهوه)، می خوابد.
ویلیام یک ماه از وی مراقبت کرد و بعد وی را به حیات وحش خود بازگرداند.