کد خبر: ۱۶۷۷۹۲
زمان انتشار: ۱۱:۳۹     ۰۱ مهر ۱۳۹۲
نوشتاری پیرامون پشت پرده دکترین نرمش قهرمانانه:
زبدگان عرصه درگیری نیک می دانند که هر پیش روی انتحاری، پیروزی نام ندارد و هر عقب نشینی هوشمندانه، شکست خوانده نمی شود. مهم این است که برایند این جزر و مدهای مدیریت شده در نهایت، پاشنه تحولات تاریخی را به سمت برتری دست جبهه مقاومت در عرصه جهانی بچرخاند. امری که به نظر می رسد در صورت عمل صحیح به «دکترین نرمش قهرمانانه» اعلام شده از سوی رهبری انقلاب چندان دور از دسترس نباشد.
سرویس سیاسی پایگاه 598 - علی میثمی تهرانی/ «ما مخالف با حرکت های صحیح و منطقی دیپلماسی هم نیستیم. چه در عالم دیپلماسی چه در عالم سیاستهای داخلی. نه، بنده معتقد به همان چیزی هستم که سالها پیش اسم گذاری شد نرمش قهرمانانه. نرمش در يك جاهايى بسيار لازم است، بسيار خوب است؛ عيبى ندارد، اما اين كشتى‌گيرى كه دارد با حريف خودش كشتى ميگيرد و يك جاهايى به دليل فنّى نرمشى نشان ميدهد، فراموش نكند كه طرفش كيست؛ فراموش نكند كه مشغول چه كارى است؛ اين شرط اصلى است؛ بفهمند كه دارند چه‌كار ميكنند، بدانند كه با چه كسى مواجهند، با چه كسى طرفند، آماج حمله‌ى طرف آنها كجاى مسئله است؛ اين را توجّه داشته باشند.» (امام خامنه ای، 26/6/1392)

همین چند کلمه کوتاه کافی بود که تمامی نظام فکری استراتژیستهای دنیای سلطه را در مقابل نظام اسلامی به هم بریزد. البته این اولین بار نبود که رهبری فرزانه انقلاب سخن از دکترین «نرمش قهرمانانه» می گفت. بلکه سالها پیش نیز ایشان در سخنان مشابهی خطاب به وزیر خارجه و دیپلماتهای وقت فرموده بودند :«من می گویم شما تیزتر از شمشیر باشید و نرم تر از حریر و سخت تر از سنگ و پولاد. مثل حریر نرم باشید، در عالم دیپلماسی، دیپلماسی میدان نرمشهای قهرمانانه است. نرم باشید منتهی نرمشی که تیز است.بنا بر اين ديپلماتهاى ما بايد در مواضع اصولى خود مستحكم بايستند و استقامت و پايمردى حضرت امام خمينى (رض) را الگوى خود قرار دهند.» (امام خامنه ای، 17/5/1375) اما حقیقت ماجرا چیست؟

آیا همان طور که برخی رسانه های گیج! غربی مدعی اند رهبری که بارها در سخت ترین شرایط دوران زمام داری مبارک خویش حاضر به سازش با دشمنان قسم خورده این آب و خاک نشده است؛ اکنون و در اوج قدرت ملی و منطقه ای و جهانی خود نسبت به سالهای گذشته، در چرخشی صد و هشتاد درجه ای از یک عمر مبارزه با ظلم و دفاع از مظلومین دست کشیده و به دلیل سختی شرایط برآمده از تحریمهای وحشیانه دنیای غرب، آماده تسلیم به دشمن شده است؟! یا اینکه بر خلاف این تحلیل سطحی و اشتباه - که بیشتر به یک آرزوی غیر قابل تعبیر شبیه است تا تحلیل سیاسی! - پشت پرده ماجرا چیز دیگری است؟!

قبل از پرداختن به اصل مطلب ضروری است که این نکته مهم را دور از نظر نداشت که برای فهم شایسته و بایسته منویات رهبری معظم از این کلام، باید سایر مواضع و کلمات ایشان را نیز مد نظر داشت. سپس برپایه محکمات فرمایشات معظم له به خطوط فکری اصیل ایشان دست یافت. آنگاه امکان فهم صحیح این موضع گیری امام گونه ایشان میسر خواهد شد.

بر این اساس به نظر می رسد واکاوی این «حادثه سازی عظیم سیاسی» رهبری در عرصه بین المللی روشن می سازد که موضع گیری فوق برپایه اصول سه گانه «عزت، حکمت و مصلحت» و برآمده از تلفیق انقلابی «آرمان خواهی» و «واقعیت نگری» در عرصه دیپلماتیک است. به این بیان که روح حاکم بر این کلمات همان ادعای اصلی نظام اسلامی در مقابل نظام سلطه است که همواره مد نظر معظم له بوده است.

یعنی نفی ظلم کردن و ظلم پذیرفتن. یعنی اصل در حرکت دولت اسلامی قدم برداشتن به سوی ایجاد تمدن اسلامی بر اساس عدالت و اعتدال و نفی ظالم بودن و مظلوم نمودن است. اما در راه رسیدن به این هدف والا می توان - و حتی باید - در عرصه مواجهه دیپلماتیک با دشمن غدار ، در مورد مسائل درجه دوم و سوم نرمش به خرج داد. نرمشهای دیپلماتیکی که نه تنها قرار نیست به اصول اساسی حکومت ولایی آسیب برساند؛ بلکه باعث بالارفتن قدرت تحرک و کارآمدی آن در عرصه منطقه ای و بین المللی می گردد. بنابراین کنه فرمان حکومتی امامت امت نه دعوت به تسلیم در سر میز مذاکره، بلکه برعکس دعوت به ضرورت ارتقاء ظرفیت دیپلماسی نظام اسلامی و پیچیده تر و کارآمدتر و هوشمندانه تر عمل کردن دستگاه سیاست خارجی در عرصه جهانی، جهت اعتلاء کلمه توحید و عدالت و اعتدال و ضربه زدن عمیق تر به دستگاه ظلم جهانی است.

پس فرمایش رهبری معظم نه به معنای مجوز تسلیم بلکه به معنای گسترش جبهه مجاهدت انقلابی به عرصه دیپلماسی است. هم از این روست که بیراه نیست که موضع گیری هوشمندانه رهبری در شرایط فعلی که استکبار جهانی به ظاهر ژست عقلانیت و منطق و اخلاق به خود گرفته و با اقداماتی نظیر انصراف از حمله نظامی به سوریه، انحلال پادگان اشرف در عراق، رفع برخی تحریمهای دارویی و ارتباطی از سوی امریکا، رفع توقیف برخی بانکها و شرکتهای حمل و نقل و بیمه از سوی اتحادیه اروپا و نظایر اینها، از ادعای جنگ طلبانه ظاهری خود کمی عقب نشینی کرده است؛ نوعی خلع سلاح متفکرین مکار دنیای سلطه برای ضربه زدن به منافع ایران عزیز به شمار می رود.

حرف آخر اینکه جنگ قواعد خاص خودش را دارد. زبدگان عرصه درگیری نیک می دانند که هر پیش روی انتحاری، پیروزی نام ندارد و هر عقب نشینی هوشمندانه، شکست خوانده نمی شود. مهم این است که برایند این جزر و مدهای مدیریت شده در نهایت، پاشنه تحولات تاریخی را به سمت برتری دست جبهه مقاومت در عرصه جهانی بچرخاند. امری که به نظر می رسد در صورت عمل صحیح به «دکترین نرمش قهرمانانه» اعلام شده از سوی رهبری انقلاب چندان دور از دسترس نباشد.

بر این اساس موضع گیری حکیمانه مقام ولایت امر، در حکم نوعی تیر خلاص به یکی از پیچیده ترین توطئه های جبهه استکبار برای ضربه زدن به کیان نظام اسلامی و منافع ملت بزرگوار ایران به شمار می رود. بی دلیل نبود که «کاندولیزا رایس» وزیرسابق امور خارجه آمریکا ومشاور ارشد جرج بوش کوچک در آخرین سال ریاستش عاجزانه میگفت: «رهبر ایران می‌تواند نقشه‌هایی را که بهترین ذهن‌ها، با صرف بیش‌ترین بودجه‌ها، در زمانی بسیار طولانی کشیده و مجریانی ماهر اجرای آن را به عهده گرفته‌اند، با یک سخنرانی یک‌ساعته خنثی کند.» (کاندولیزارایس در گفتگو با رویترز، 25 دی 1390)
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:۲۱
در انتظار بررسی: ۱
* نظر:
ارسال نظرات
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۲:۱۶ - ۰۱ مهر ۱۳۹۲
۷
۱۵
598 ها یادتان رفته در مقابل پذیرش قطعنامه چه
آتشی بپا کردید؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
پاسخ
ناشناس
SWEDEN
۱۳:۰۲ - ۰۱ مهر ۱۳۹۲
۷
۱۲
اصرار بعضی افراد برای خود را به نفهمیدن زدن چیست؟
آیا شرایط فشار و تحریم و پیام 24 خرداد و تعبیر از آن به نه ملی به رفراندم هسته ای ، اسمش قویترین شرایط است؟

قویترین شرایط مال چند ماه پیش بود. آن زمانی که یک رییس جمهوری بود که غرب از او متنفر بود و او هم نگران نفرت غرب نبود.

الان چه؟
.ایشان خود
می گویند نرمش قهرمانانه تازه در هوشمندانه ترین و اصطلاحا "پرشکوهترین "
حالتش می شود صلح امام حسن علیه السلام!
و دیدید آقا نبی حبیبی از طرف موتلفه و همینطور خود آقای هاشمی رفسنجانی،
قبول قطعنامه 598 و سرکشیدن جام زهر را دقیقا مصداق "نرمش قهرمانه "
نامیدند!
در واقع کسی مانند هاشمی رفسنجانی به طور مستقیم و غیر مستقیم در سه نرمش
قهرمانانه اثر سرنوشت ساز داشته است:
اول ماجرای قطعنامه 598 و پذیرش آن.
دوم: در ماجراهای عصر سازندگی. گرفتن وامهای کلان از غرب و صندوق بین
المللی پول، اجرای سیاستهای بانک جهانی و تعدیل، کوتاه آمدن از حمایت از
جنبش های آزادیبخش و کمرنگ کردن آنها و خلاصه همه چیزهایی که رهبری در
سال 75 هم از آن به عنوان نرمش قهرمانانه یاد کرد و آن زمان هم همه
امیدوار بودند این نوع نرمشها و تغییر در سیاستها تغییر در تاکتیک باشد و
نه تغییر در استراتژی و به قول رهبری "تیز تر از شمشیر و نرمتر از حریر"
باشد. اما نتیجه کاملا به صورت دیگری در آمد و دوم خرداد هم شد ماحصل
اینکه مردم تشخیص دادند این سیاستها عملا ضد مردمی در آمده و به خاتمی به
عنوان شخصی که خارج از دایره این سیاستها به نظر می رسید رای دادند.

سئومین نرمش قهرمانه هم الان و بعد از ده سال کش و قوس در زمینه هسته ای
اتفاق دارد می افتد. برخلاف نوشته خوشبینانه فوق ، دادن اختیار تام
به روحانی معنایش خیلی واضح است که مهمترین آن اختیار تجدید نظر در خط
قرمزها است.
وقتی با حضور ناشیانه جلیلی و تبدیل ناموس ملی به متاع انتخبانی، پیام 24
خرداد به عنوان رای مردم به سازشکار و نه به رفراندم هسته ای تلقی شد،ر
چرا روحانی نباید اختیار تام داشته باشد؟ این اختیار تام دقیقا یاد آور
تفویض فماندهی کل قوا به بنی صدر است. یا یاد آوری اختیارات تام جوهر
دودایف رییس جمهور اسبق چچن به تیم مذاکره کننده ای که عملا قراردادی
سازشکارانه را با روسیه به امضا رساند.

حقیقت تلخ است و در نرمشهای قهرمانانه تلختر از همیشه. اما هعده ای همیسه
سعی می کنند که به دلایلی این حقایق را بپوشانند.

رهبری با اعلام نرمش قهرمانه در واقع با زبان بی زبانی به همه فهماند که
" ایها النس، بدانید من غریبم و کسی را ندارم. دوستان نزدیکم به خیانت
کردند و الان هم صلح امام حسن علیه السلام را باید تکرار کنیم.

البته عده ای مرتب سخن از صلح حدیبیه می گویند غافل از آنکه صلحی که زیر
فشار و با تقاضای آشتی از دشمن حاصل شود ، صلح حدیبیه نیست.
در صلح خدیبیه بعد از بیعت رضوان و صادقانه مسلمانان برای ایستادگی و
جهاد تا مرگ بود که خود مشرکین کسی را برای صلح فرستادند و تقاضای صلح
کردند!
اما صبح امام حسن علیه السلام - این پرشکوهترین نرمش قهرمانانه تاریخ -
مال زمانی بود که یاران امام پشت سر هم خیانت می کردند و دسته دسته
فریفته معاویه می شدند. تا جایی که قول دادند خودشان سر امامشان را برای
معاویه ببرند...
اینجا بود که آن صلح ایجاد شد و امام کاری کرد که در بدترین شرایط ،
حقانیت وو مظلومیت خود را اقلا برای تاریخ اثبات نماید و چهره حقیقی
معاویه را به مسلمانان نشان دهد.

حالا خود خوانندگان فکر کنند، شرایط الان به کدام صلح شبیه تر است؟ صلح
حدیبیه!! یا صلح امام حسن علیه السلام؟
پاسخ
رسول
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۲۲:۱۸ - ۰۱ مهر ۱۳۹۲
خیلی ببخشید خودت هم فهمیدی چی نوشتی ؟
جانب کدوم طرف رو گرفتی ؟
اگر مسئولان رهبر را تنها بگذارند مردم هیچ وقت امام خود را تنها نمی گذارند .
امام خامنه ای فرمودند :
امروز شرایط شعب ابی طالب نیست امروز شرایط بدر و خیبر است .
در ضمن اینکه شما برداشت خودت رو از نرمش قهرمانانه به اقای رفسنجانی و دیگران نسبت می دهی برو سخنرانی امام خامنه ای در گذشته را مشاهده کن .
کوتاه امدن از حقوق یک ملت یعنی خیانت به انها اگر نرمش قهرمانانه را اینگونه تصور می کنید سخت در اشتباه هستید .
همین اقای روحانی قول 10 سال تعلیق داده بود و این دولت احمدی نژاد و جلیلی بودن که دوباره ابروی رفته ی نظام را با گرفتن حق مردم بازگرداندند . به عکس که اقای روحانی در کنار جک استراو نشسته و جک استرا عین اربابان پای خود را روی گذاشته نگاه کنید ببینید کدام عزت مدارانه تر بوده است .
دلیل رای مردم ان هم رای مرزی به روحانی گذشتن از حق خود نبوده است بلکه به خاطر شعارهای پر زرق و برق اقتصادی اقای روحانی بوده است .
با سفسطه ای بزرگ سعی دارین که امام خامنه ای را در انزوا نشون بدین .
خطوط قرمز ایران اسلامی خطوط قرمز اسلام است هر کس بخواهد از خطوط قرمز عبور کند یعنی اسلام را نفی کرده است . سیاست های اصلی را رهبر جامعه تعیین می کند نه اقای روحانی یا هر کسی دیگر . این اختیار را قانون اساسی به رهبری داده است .
امام خامنه ای فرموده بودند که امروز زمانی نیست که مانند صلح امام حسن اتفاق بیفتد اگر دشمن به مردم فشار بیاورد مردم کربلا را رقم می زنند !! کما اینکه در 8 سال دفاع مقدس نمونه ی ان را دیدیم .
خوب برای خودتان تراوشات ذهنی خود را کنار هم چیده اید و از ان نتیجه گرفته اید .
اگر به سبک شما بخواهیم تحلیل کنیم خوب دوره ای که احمدی نژاد رای اورد پس مردم به سازش نه گفته بودند چون خاتمی در پی سازش با غرب بود و رفسنجانی هم که در انتخابات 84 شرکت کرده بود هم علاقه زیادی به ارتباط با غرب داشت .
همان مردمی که سال 88 به احمدی نژاد رای دادند همان مردم هم به روحانی رای دادند اگر روحانی از اصول اصلی نظام منحرف شود مردم او را نیز کنار خواهند گذاشت .
مردم امام خود را به رئیس جمهوری که 4 یا 8 سال در قدرت است نمی فروشند .
این را برای ابلهانی می گویم که رهبر را در انزوا می بینند .
اتفاقا پذیرش قطعنامه 598 نه تنها نرمش قهرمانه نبود بلکه سازش ذلیلانه بود اقای ناشناس .
امام پذیرش قطعنامه را به نوشیدن جام زهر تعبیر کردند . چرا امام جام زهر را نوشیدند ؟
نه اینکه مردم نمی خواستند دفاع مقدس را ادامه دهند بلکه این اقایان که شما اسمشان را با افتخار می برید و کار انها را نرمش قهرمانانه می خوانید به زور بر امام اراده و تصمیم خود را تحمیل کردند .
به شما بگویم که امروز شرایط صلح نیست که شما نوع صلح را تعیین می کنید .
اگه بخوام بحث کنم فکر نکنم توان درکش رو داشته باشی تا همین جا برات کافیه .
لطفا منتشر کنید که این یارو فکر نکنه خیلی بلده .
رسول
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۸:۳۴ - ۰۲ مهر ۱۳۹۲
598 جواب این اقا یا خانم رو منطقی دادم چرا منتشر نکردی این بابا هر چی دلش خواسته گفته بعد نظر من که جوابش رو دادم منتشر نکردین . واقعا متاسفم . نفهمیدین چه خزعبلاتی رو سر هم کرده و توی لفافه حرف زده ؟
گرگ ناقلا
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۳:۰۸ - ۰۱ مهر ۱۳۹۲
۹
۱۹
شماها از این نارحتین که ارتباط با برادران آمریکایی توسط روحانی کلید میخوره ! وگرنه اگر احمدی نشاط این کار رو می کرد شماها که بدتون نمیومد! ای بلا ....
پاسخ
ضد شیطان
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۲۱:۵۲ - ۰۱ مهر ۱۳۹۲
امریکا شیطان بزرگ است . امام خمینی
اگر شما قائل به برادر بودن امریکایی هستید پس شما برادر شیطان هستید .
کید شیطان هم ضعیف است .
بدانید که شما در ضلالت اشکار هستید .
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۰۰:۰۰ - ۰۲ مهر ۱۳۹۲
خدا رو شکر که این لکه ننگ رابطه با امریکا در دولت احمدی کلید نخورد
بلکه این ... همیشه بر پیشانی دولت روحانی خود نمایی می کند
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۵:۴۲ - ۰۱ مهر ۱۳۹۲
۵
۸
برادر مگر معاویه غیر از همین کارهایی که الان آمریکا و غرب انجام می دهند از قبیل انصراف از حمله نظامی به سوریه، انحلال پادگان اشرف در عراق، رفع برخی تحریمهای دارویی و ارتباطی از سوی امریکا، رفع توقیف برخی بانکها و شرکتهای حمل و نقل و بیمه از سوی اتحادیه اروپا و نظایر اینها را انجام می داد؟؟؟؟
او هم می گفت بیایید جلوی خونریزی را بگیریم و...
مهم این است که امام حسن(ع) آن زمان بدلیل تنهایی و قلت یاران پادررکاب و خستگی و دلزدگی مردم مجبور شدند به صلح با معاویه تن بدهند و الان نیز آقا پس از پایان دوره احمدی نژاد و روی کارآمدن دولت شاگردان هاشمی و نیز بی یاری مجبورند در برابر غرب کوتاه بیایند.
شما دارید در برابر نص صریح آقا که به جامعه دارند پالس می دهند که اگر دیدید جلوی آمریکا کوتاه آمدیم و بنده سکوت کردم ... بدلیل بی یاوری است و مجبورم قبول کنم چون کسی یارم نیست مانند امام حسن(ع). ولی شما خودعمارپندارها که 4 سال اولویت های آقا را کنار زدید و امور فرعی را در اولویت قرار دادید حالا هم دارید پیام صریح آقا رو به بدنه جامعه تحریف می کنید چون مفهوم این پیام این است که اغلب این سردارها و عمارهای دوروبر آقا سر بزنگاه ایشان را تنها گذاشته اند و حتی حاضرند ایشان را کت بسته تحویل دشمن بدهند. نشانه اش هم از تعریف و تمجیدهای روحانی از سپاه طی روزهای اخیر معلومه... از انکار دخالت سپاه توی اقتصاد و سیاست توسط روحانی... از پروژه های مهمی که قراره سپاه بگیره...
خواهش می کنم بیش از این دل آقای ما را خون نکنید و بگذارید فریاد مظلومیتش به گوش مردم برسد
پاسخ
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۲۰:۰۵ - ۰۱ مهر ۱۳۹۲
۱
۹
تحلیل خوبی بود
ممنون
پاسخ
رها
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۲۰:۰۵ - ۰۱ مهر ۱۳۹۲
۸
۱۳
یارو نون نداشت بخوره پیاز می خورد اشتهاش باز بشه.
ملت از درد فشارهای اقتصادی و ... با سیلی صورتشون رو سرخ نگه می دارند شما به فکر قدرت منطقه ای هستی!!!!
پاسخ
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۰۰:۰۴ - ۰۲ مهر ۱۳۹۲
خدا یه جو عقل به شما حضرات شکم بده که معیشت رو کردین علم عثمان و تیشه به ریشه دیانت مردم میزنین
سعید
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۰۵:۵۹ - ۰۲ مهر ۱۳۹۲
بهبود وضعیت اقتصادی، رونق کسب و کار اجتماعی، اشتغال زایی، افزایش تولید ملی و ... همه در گرو اینه که قدرت منطقه ای و جهانی ما بالا بره و در یک کلام: دشمن از ما مایوس بشه و حساب ببره!!!
احمدی نژاد
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۲۲:۱۲ - ۰۱ مهر ۱۳۹۲
۵
۴
احسنت حاجی آقا. اینا خیال میکنن آقای ما جا زده. خدا رحمت کنه امامو. میگفت نگین مردم خسته شدن و جا زدن. بگین ما جازدیم و خسته شدیم. ...
پاسخ
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۲۳:۰۶ - ۰۱ مهر ۱۳۹۲
۲
۳
خود كشور قوي و توپُره
اما خواص دنبال دنياطلبي و سازش و تسليم و خوشگذراني و راحت طلبي و بقول خودماني عشق و حال اند.
افراد مجاهد و پُركار در اقليت و مهجوريت قرار دارند.
اما ملت ايران نشون داده كه اهل تسليم و شكست و تعظيم در مقابل ستمگران نيست.
و اين توهّمِ خواص نتيجه ي مطلوبِ اونها رو نخواهد داد.
پاسخ
صفري
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۰۸:۱۷ - ۰۲ مهر ۱۳۹۲
۳
۲
در عالم سياست و مديريت استفاده مجدد از راهكارهاي غلط هيچ جايگاهي ندارد و عين ناشي گري است. در ثاني امروز نه آمريكا، آمريكاي قدر قدرت قبل است نه ايران كشور ضعيف و تنهاي قبل اما اصرار آقايان بر اجراي راهكارهاي شكست خورده قبل با وضعيت جديد جهاني چي مبنايي دارد؟
مگر اجرا نكردند و همه چيز را پلمپ نشد آخرش شديم محور شرارت و نقشه حمله به ايران روي ميز بوش پسر قرار نگرفت؟
آنها در جهت تحقق اميال و اهداف صهيونيست هستند مبني بر شكست و نابودي تفكر روح الله
مبارك سال ها برده آمريكا بود و افغانستان مستعمره آمريكا... آيا گل و بلبل شده است
پاسخ
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۰:۳۸ - ۰۲ مهر ۱۳۹۲
۴
۲
واقعیت اینه که ما اگه بخواهیم با آمریکا و قدرت های برتر جهان خودمون رو در بیاندازیم برامون روزگار به سختی میگذره (مثل الان با این گرونی ها و دلار 3000 و ...) پس بهتره که پای میز مذاکره بنشینیم و فرصت رو به هیچ عنوان از دست ندهیم که ما هستیم که ضرر میکنیم نه آمریکا و متحدانش
پاسخ
895
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۱:۵۶ - ۰۲ مهر ۱۳۹۲
۷
۶
کد خبر: ۲۹۷۱۵۰تاریخ انتشار: ۰۲ مهر ۱۳۹۲ - ۰۹:۲۰صفحه نخست » سیاسی
از صلح حدیبیه تا مقتضیات دهه 90 خورشیدی
فقه حکومتی درباره "نرمش قهرمانانه" چه می گوید؟
طی هشت سال گذشته عده ای صاحب میدان شدند که نه از فقه حکومتی جرعه ای چشیده بودند، نه با موضوعات ومسائل داخلی ، منطقه ای و جهانی آشنایی درستی داشتند،نه دوران جنگ در عرصه بودند و نه در ایام صلح احساس تکلیف می کردند.دیر آمده بودند وخیلی هم عجله داشتند زود بروند. یا مثل بعضی بچه ها که ساعت 12، نزدیک ظهر از خواب بلند شده واز مادرشان به جای ناهار ، صبحانه درخواست می کنند، شعار دهه شصت، «جنگ ،جنگ تا رفع فتنه از عالم» را در دهه هشتاد، ورد زبان شان کردند.
عصرایران ؛ عبدالرحیم اباذری* - سال ششم هجری ، پیامبر (صل الله علیه وآله و سلم) جهت انجام فریضه حج به همراه یاران ، اصحاب و عشایر از مدینه خارج و به سوی مکه رهسپار شد. وقتی سران قریش با خبر شدند به مقابله برخاستند تا مانع از ورود مسلمانان به مکه شوند.

در این هنگام پیامبر دستور توقف فرمود و در منطقه ای به نام «حدیبیه» اتراق کرد. همان پیامبری که در طول 23 سال، بیش از ده ها جنگ اعم از غزوه و سریه با مشرکان و کفار داشت در این مرحله با توجه به اوضاع و شرایط زمانی و مکانی، سخن از صلح زد و با دشمن دیرینه خویش وارد مذاکره شد و این مذاکره در نهایت منتهی به صلح و مشهور به «صلح حدیبیه» گردید.

پیامبر در این عهدنامه تاریخی در واقع به خاطر رسیدن به "مصالح اهم" از یک سری "اصول مهم و مسلم اسلامیگ به طور موقت چشم پوشید که جا دارد در آن دقت و تامل بیشتر شود.

هنگام انعقاد، امیرمومنان علی (علیه السلام) منشی متن بود. پیامبر به ایشان فرمود که در آغاز کلمه ی «بسم الله الرحمن الرحیم» بنویسد.
اما سهیل بن عمرو که نماینده مشرکان گفت: ما خدای رحمان و رحیم را نمی شناسیم ، باید « باسمک اللهم » بنویسید.

علی به دستور پیامبر، «باسمک اللهم» نوشت. بعد خواست در متن صلحنامه اسم مبارک پیامبر را به عنوان « محمد رسول الله » آورد، سهیل گفت: ما تو را به عنوان فرستاده خدا قبول نداریم. بلکه تو فقط محمد پسر عبدالله هستی.
باز به دستور پیامبر، در متن قرارداد، «محمد بن عبدالله » جایگزین «محمد رسول الله» گردید.

تا این جا رسول گرامی اسلام(ص) در ظاهر از دو رکن اصول دین، یعنی توحید و نبوت عقب نشینی کرد و به دشمن امتیاز داد.
به علاوه در مرحله بعد ، در بند دوم صلحنامه نیز نوشته شد: «هرگاه فرد یا افرادی از قریش به مسلمانان پیوستند، پیامبر موظف است آنها را به مشرکان تحویل دهد ، اما اگر فردی از مسلمانان به قریش پناهنده شد، مسلمانان حق استرداد او را ندارند.»

این هم امتیاز سومی بود که از جانب رهبر مسلمانان به مشرکان داده شد و در ظاهر با اصل «الاسلام یعلو ولا یعلی علیه» منافات داشت .
جالب است در این هنگام خبر آوردند که ابو جندل پسر سهیل به لشکر اسلام پیوسته و مسلمان شده است.
سهیل خطاب به پیامبر گفت: این اولین مورد است و باید به آن عمل کنید.
حضرت ابو جندل را به پدرش تحویل داد. او فریاد کرد و از پیامبر یاری طلبید ، اما حضرت ابوجندل را دلداری داد و توصیه فرمود که به خاطر اسلام و مسلمانان این مصائب و مشکلات را متحمل شود.

در این میان امام علی (علیه السلام) که در اغلب جنگ ها و نبردهای سنگین کنار پیامبر حضور داشت و چند بار هم به شدت مجروح شده بود، در این ماجرا مطیع محض بود و هرچه پیامبر می فرمود، او می نوشت، اما بعضی افراد ظاهرنگر و تند مزاج که چندان سابقه ی خوشی نداشتند و در هیچ جنگی هم شرکت نکرده و حتی قطره ی خونی در راه اسلام از دماغشان ریخته نشده بود ، ناگهان غیرتی شدند و زبان به اعتراض گشودند و فریاد وا اسلاما سردادند که چرا پیامبر از این همه اصول عقب نشینی کرده و عزت اسلام و مسلمانان را به تاراج برده است؟!

اما رسول خدا (ص) هرکدام آنها را به اندازه درک و فهم شان جوابی دادند و آرامشان کردند.

در مدت کوتاهی نتایج مثبت این معاهده ظاهر شد :
1- حملات و هجوم ها و تحرکات و توطئه های داخلی و خارجی قریش متوقف گردید.
2- مسلمانان از ناحیه دشمن خیالشان راحت شد و به آرامش نسبی دست یافتند.
3- زمینه برای ترویج و تبلیغ اسلام در نقاط دیگر فراهم آمد.
4- ارتباط میان توده مردم قریش و مسلمانان سبب ترویج بیشتر اسلام در میان مشرکان گردید.
5- جوانان قریش تحت تاثیر آداب و رسوم و اخلاق اسلامی مسلمانان به ویژه برخوردهای محبت آمیز پیامبر قرار گرفتند و فوج فوج به اسلام گرویدند.

از مجموع گزارش مورخان برمی آید جوانان بسیاری از قریش به پیامبر پناهنده می شدند و پیامبر نیز طبق قرارداد حدیبیه ، آنها را به قریش تحویل می داد. وقتی اینها برمی گشتند به اشکال گوناگون موجب دردسر مشرکان می شدند تا این که سران قریش مجبور شدند و خود پیشنهاد کردند تا بند دوم صلح حدیبیه ملغی شود و پیامبر هم قبول کرد.

در اهمیت این معاهده همین بس که در تایید آن، آیه « انا فتحنا لک فتحا مبینا » نازل گردید.

علاوه در فوائد این صلح، امام صادق (ع)نیز فرمود: "ما کانت قضیه اعظم برکه منها" . هیچ حادثه ای در زمان پیامبر پر برکت تر از صلح حدیبیه نبود .

از این رخداد تاریخی و سیره پیامبرو ائمه (علیهم السلام) استفاده می شود که ولی فقیه و حاکم جامع شرایط اسلامی می تواند به دفاع از حریم امت اسلامی فرمان جنگ دهد ، بعد در مقاطع دیگر صلح نماید ، یا به خاطر رعایت مصالح اهم از امور مهم ، موقتا چشم پوشی نماید .

ولی فقیه جامع شرایط اگرچه معصوم نیست ولی در مسائل سیاسی- اجتماعی تمام اختیارات پیامبر و امامان معصوم (علیهم السلام ) را دارد ، چون تنها وارث آنان در این امور است .

حضرت امام در ضمن بحث فقهی بیع، پیرامون اختیارات ولی فقیه می فرماید:« فللفقیه العادل ، جمیع ما للرسول و الائمه علیهم السلام مما یرجع الی الحکومه و السیاسه ... »

صلح در جنگ تحمیلی

به همین سبب می بینیم . معظم له به عنوان یک فقیه، 15 سال رهبری مبارزه با طاغوت را بر عهده گرفت، بعد حکومت تشکیل داد، هشت سال جنگ نا برابر را به خوبی رهبری کرد و در تمام دوران جنگ شعار « جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم » سرداد .

اما وقتی اوضاع و شرائط را متفاوت دید ، تن به صلح داد. البته در این عرصه نباید نقش تعیین کننده فقیه سیاسی آیت الله هاشمی رفسنجانی را دست کم گرفت. ایشان که سال ها بود فرماندهی اتاق جنگ را بر عهده داشت ومظهر صلابت ومقاومت به شمار می آمد، در این مرحله به جای کله شقی وخود انقلابی پنداری به دستور امام «نرمش قهرمانانه » از خود نشان داد و وارد مذاکرده با صدام حسین شد و او را به طرز عجیبی به اعتراف ، عجز و شکست تاریخی وا داشت.

متن بیش از ده نامه که میان آقای هاشمی وصدام رد وبدل شده ،در این خصوص جای تامل وتجزیه وتحلیل دارد واز جمله اسناد افتخار آمیز دوران دفاع مقدس به شمار می آید.

اگرچه بعضی شیاطین شیطنت می کنند و می گویند : این جام زهر را به امام خوراندند و صلح را به معظم له تحمیل کردند اما خود حضرت امام این شیطنت ها را پیش بینی کرده و در آن پیام تاریخی ، این افراد را با تعبیر « قاعدین کوته نظر دیروز و مدعیان بی هنر امروز » یاد کرده و به مردم و مسئولین هشدار دادند که نگذارند « نا اهلان و نا محرمان » در صفوف انقلابیون نفوذ کرده و پیشکسوتان شهادت وخون را با ترفندهایی به انزوا بکشانند وهمیشه حساب این گونه افراد را از مجاهدان در راه خدا جدا سازند.

جالب است که حضرت امام(رضوان الله تعالی علیه)حساسیت عجیبی به این افراد داشتند ودر جای دیگر از آنان با تعابیری مانند«مارهای خوش خط وخال» و«مقدس نماهای احمق و واپسگرا» نام بردند و تاکید کردند که اینها با ژست مقدس مآبی تیشه به ریشه دین ، انقلاب و اسلام می زنند ، بعد اضافه کردند که« خون دلی که پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده ، هرگز ازفشارها وسختی های دیگران نخورده است.»

رابطه با عربستان

نمونه دیگر ، کشتار حجاج ایرانی بیت الله الحرام توسط آل سعود در سال 1366 بود که منجر به قطع رابطه ایران با عربستان شد.

حضرت امام با صدور پیام حماسی ، جنایات آل سعود را محکوم و آنها را وارثان ابی سفیان ، ابی لهب و راهبران راه یزید معرفی کردند.
در بیانات دیگر ضمن شمارش جنایات آنها تاکید نمودند که : « اگر ما از مساله قدس بگذریم ، اگر ما از صدام بگذریم ، اگر ما از همه کسانی که به ما بدی کردند بگذریم ، نمی توانیم از مساله حجاز بگذریم ».

به دنبال آن حدود سه سال ارتباط ایران و عربستان کاملا مسدود شد و اعزام کاروان های حج به آن کشور تعطیل گردید.
اما در اواخر عمر پر برکت حضرت امام (رضوان الله تعالی علیه) ، آیت الله هاشمی رفسنجانی نامه ای به معظم له نوشت و در آن موضوعاتی را عنوان کرد از جمله درخواست حل موضوع ارتباط با آمریکا و عربستان شد.

حضرت امام خمینی با این که در چند سال گذشته ، بخصوص در این سه سال اخیر تعابیر بسیار قاطع و صریحی نسبت به آل سعود ، عربستان و آمریکا داشتند وهمه آنها در مقطع زمانی خود کاملا بجا و صحیح بود ، اما در این مقطع زمانی با برقراری ارتباط با عربستان موافقت کردند و ارتباط با آمریکا را نیز مشروط به شرایطی نمودند.

آیت الله محمدی ری شهری که در آن ایام وزیر اطلاعات بود در این مورد می گوید: در سال های پایانی جنگ، طرح ویژه ای توسط وزارت اطلاعات در مواجهه با آمریکا به سران قوا پیشنهاد شد و در جلسه ای به تصویب رسید، ولی برای رعایت احتیاط اینجانب در تاریخ 26/03/1367 طرح یاد شده را برای حضرت امام خمینی (س) فرستادم تا اگر رهنمودی درباره آن دارند ، بفرمایند، چند روز بعد 30/03/1367 مرحوم حاج احمدآقا پاسخ حضرت امام را چنین منعکس کردند : « در جریان... آمریکا چند مساله باید کاملا روشن گردد:
یک. باید همیشه در دل همه دست اندرکاران بخصوص شما که مسئولیت این... را بعهده گرفته اید ، بغض و کینه آمریکا محفوظ باشد چرا که آن ها و سایر ابرقدرت ها و قدرت ها به تنها چیزی که فکر می کنند، نابودی اسلام و قرآن و انقلاب اسلامی است.
دو. توجه کنید که آن ها در زمینه های مختلف دارای سابقه می باشند یکمرتبه کار بجایی نرسد که متوجه شوید... آن ها، شما را فریب داده اند.
سه. به صورتی حرکت کنید که در هر لحظه که تصمیم داشتید توان بازگو کردن مساله را صادقانه برای مردم داشته باشید.
چهار. کسانی را که دنبال این گونه ماموریت ها می فرستید دارای ظرفیت های لازم باشند که خدای ناکرده، عکس آن چه را که می خواهید، حاصل نگردد.»

پس از رحلت جانگداز رهبر کبیر انقلاب ، در زمان ریاست جمهوری آیت الله هاشمی رفسنجانی و با درایت ومدیرت ایشان و موافقت رهبری ارتباط با عربستان برقرار شد، رهبر انقلاب اسلامی ، حضرت آیت الله خامنه ای طی حکمی ، در اردیبهشت 1370 جناب حجت الاسلام و المسلمین ری شهری را به نمایندگی ولی فقیه در امور حج تعیین کرد و حجاج ایرانی از این تاریخ مجددا عازم مکه و مدینه شدند.

آثار مثبت این ارتباط نیز در مدت اندکی خود را نشان داد و آثار و برکات صلح حدیبیه ونزول آیه فتح المبین را در اذهان تداعی نمود که به ترتیب زیر می توان به برخی از آنها اشاره کرد:

1- کاهش حساسیت طرفین و افزایش اعتماد متقابل در دیپلماسی دو کشور .
2- ارتباط حجاج ایرانی با حاجیان کشورهای اسلامی .
3- نشر فرهنگ انقلاب و تفکر سیاسی تشیع از طریق این ارتباط در میان مسلمانان کشورهای اسلامی .
4- کاهش بحث ها و مشاجرات وهابیون با حجاج ایرانی در کوچه پس کوچه ها واطراف حرمین شریفین که اغلب به فحاشی و هتاکی منجر می شد و نتیجه معکوس داشت .
5- تکریم یا حداقل عدم تحقیر حجاج ایرانی در مکه و مدینه .
6- گشوده شدن درب قبرستان بقیع برای خانم های ایرانی برای اولین بار .
7- اجازه بازدید از منطقه جغرافیائی شهرفدک و نخلستان فدک و چشمه منصوب به امام علی (ع) برای اولین بار که همه اینها جزو هویت تاریخی و شیعی ما به شمار می آیند .
8- همراهی یا حداقل عدم درگیری عربستان در مسائل بین المللی با ایران.(گفتنی است اگرارتباط با عربستان در این سطح همچنان ادامه می یافت ، به یقین امروز مشکلی مانند : مصر ، سوریه وبحرین یا اصلا نداشتیم یا حد اقل کمتر وکم عمق تر داشتیم، اما دریغ... .)

مبانی فقهی مساله

بر فرض اگر رابطه با عربستان این همه پیامد مثبت هم نداشت باز مسئولین نظام در این اقدام معذور بودند زیرا این ارتباط کارشناسی شده و با هماهنگی ، اشراف و اجازه ولی فقیه انجام گرفته بود .چنانکه جمله ای به رسول خدا (ص) منسوب است که فرمود :«للمصیب اجران وللمخطی اجرواحد»: اگر اجتهاد مجتهد وفقیه، مطابق با واقع شد دوثواب دارد و اگر اشتباه درآمد یک اجر می برد، بنا به قول مصوبه. اما بنا به مبنای مخطئه در صورت دوم فقط معذور است.

علاوه ولی فقیه همانند پیامبر(ص) و ائمه معصومین (علیهم السلام ) می تواند به خاطر دست یابی به مصالح اهم به طور موقت از امور مهم چشم پوشی کند یا به تعبیر آیت الله شهید مطهری: «به خاطر مصلحت بزرگتر از مصلحت کوچکتر دست بردارد.» که در فقه به آن باب« تزاحم» و یا باب« ترجیح اهم به مهم» گفته می شود.
این باب فقط به امور فردی و عبادی مانند:غسل ، تیمم ، حیض و نفاس که در کتب فقهی مرسوم است ، اختصاص ندارد بلکه کارایی آن درمسائل سیاسی و اجتماعی به مراتب بیشتر است و حتی شامل موضوع ارتباط وگفتگو با آمریکا نیز می شود.

بنابراین اگر یک وقتی در این ارتباط مصلحت بزرگتر یا مصالح اهمی نهفته باشد به طور طبیعی چشم پوشی از امور مهم و تغییر سیاست بلا مانع خواهد شد.

در فقه حکومتی باب دیگری هم هست که می گوید: «با تغییرموضوع بلافاصله حکم نیز به صورت اتوماتیک وار عوض می شود».

فقهادر کتب فقهی مثال های بسیاری در بُعد فردی وعبادی برای آن ذکر کردند، مثلا :آب درکنار دریا چون مصرف عقلایی و مالیت ندارد(البته در زمان های گذشته) پس خرید وفروشش جایز نیست، اما همین آب اگر به منطقه کویر آورده شود ارزش و مالیت پیدا می کند وخرید و فروشش جایز می شود. یا خرید و فروش یخ در زمستان جایز نبود چون مصرف عقلایی و مالیت نداشت، همین یخ را انبار می کردند ودر تابستان مالیت پیدا می کرد و برای مردم می فروختند. یا مثل مجسمه سازی ، اگر برای «تشبه به خالق» و« عبادت وبت پرستی» باشد حرام است واما اگر به عنوان «هنر» و«تندیس مقاومت» ساخته شود،حرمت از بین می رود.

چنانکه قبل از پیروزی انقلاب اکثر فقهای عظام به «نجاست اهل کتاب» فتوا می دادند به گونه ای که این فتوا در حد شهرت قرار گرفته بود و کسی جرات نمی کرد خلاف آن نظر بدهد اما بعد از پیروزی، اغلب مراجع از این فتوا عدول کرده و به طهارت آن فتوا دادند وامروز« فتوای طهارت کتابی» شهرت به خود گرفته است.
هردوفتوای به ظاهر متناقض نیز در ظرف زمانی خود درست ومجزی می باشند و این باب را« تاثیر زمان ومکان در اجتهاد» نیز گویند که حضرت امام آن را در فقه نهادینه کرده وبه عنوان یک مبنا مطرح ساختند. اگر چه پیش از ایشان هم کم وبیش و به طورپراکنده در کتب فقهی مطرح بود.

در اهمیت این باب همین بس که رهبر انقلاب اسلامی،آیت الله خامنه ای پیرامون آن فرمود: «باب یفتح منه الف باب» . یعنی این باب مختص به مسائل فردی نیست، بلکه در عرصه ها و مسائل سیاسی واجتماعی نیز می تواند جریان وکار آیی داشته باشد ، حاکم اسلامی و ولی فقیه می تواند یک وقتی بنا به مقتضیات زمان ، حکم به قطع ارتباط با کشوری بدهد، بعد در موقعیت وشرایط دیگر با همان کشور به گفتگو بنشیند و رابطه بر قرار کند.

معمولا در اذهان مردم وبرخی خواص این چنین مرسوم است که وقتی یک مجتهد وفقیهی در موردی فتوا داد، تاآ خر حتی بعد از رحلت او، این فتوا جریان دارد و برای مقلدان حجت است وهیچ مجتهد دیگر هم نمی تواند خلاف آن نظر بدهد.
به همین سبب نیز فتاوای فقیه بزرگ شیخ الطائفه، شیخ طوسی (رحمه الله علیه )بعد از رحلتش تا حدود یک قرن برمحافل علمی حاکم بود ومورد استناد قرار می گرفت ، هیچ فقیه و مجتهدی جرات نمی کرد برخلاف نظر ایشان، نظرداده ویا فتوا صادر کند.

در حالی که در فقه حکومتی این روش قابل قبول نیست، فقیه جامع شرایط می تواند در چندین مرحله به اقتضای زمان، مکان وشرایط، نسبت به فتاوای قبلی خویش تجدید نظر نماید، چنانکه اگر مرحوم شیخ طوسی خودشان در این صد سال دوباره زنده می شدند، حتما از بسیاری از نظرات وفتاوای خویش عدول می کردند، زیرا در این صد سال یقینا شرایط زمانی ومکانی جدیدی عارض بر موضوعات شده وبه تبع از آن، منجر به تغییر حکم می شدند.

به همین خاطر نیز ابن ادریس،آن فقیه سترگ که نوه ی دختری شیخ طوسی هم بود ، وقتی پس از یک قرن به عرصه اجتهاد وفقاهت گام نهاد، نظرات وفتاوای جد مادری خویش را مورد نقد ونظر قرار داد و به تعبیری می توان گفت که فتوا های شیخ را به نوعی بازسازی و به روزش نمود.

در این مورد نمونه های فراوانی می توان آورد، در همین دهه پنجاه وقتی مرحوم آیت الله العظمی سید محمود شاهرودی در اولین وآخرین سفری که به مکه ومدینه مشرف شدند،در بیش از ده مورد از فتواهای قبلی خویش پیرامون مناسک حج ، تجدید نظر وعدول انجام دادند. در مورد نظرات و فتواهای حضرت امام نیز وضعیت این چنین است. اگر خود معظم له در دهه هفتاد وهشتاد حضور داشتند حتما در مواردی از آن ها ملزم به تجدید نظر می شدند.

ظرافت وحساسیت مساله

اوائل پیروزی و دوران حیات حضرت امام، چون به خاطر عدم تجربه کافی در مدیریت ، در گیری های داخلی ، جنگ تحمیلی وتحریم ها، کشور ونظام وانقلاب تا حدودی در موضع ضعف قرار داشت، حضرت امام نیز بیشتر نگران این بودند که ارتباط با آمریکا به نوعی به" ارتباط گرگ ومیش" تبدیل بشود که در آن زمان این احتمال هم قوی بود.
اما آیا حالا نیزبعد از سی سال باز هم موقعیتمان این چنین است؟ آیا نظام اسلامی و ایران در این سی سال، خود به یک کشور قدرتمند در منطقه وجهان تبدیل نشده است؟ وآیا این کشور آمریکا نیست که در موضع انفعالی قرار گرفته است؟ آیا فرهنگ سیاسی تشیع امروز در حال گسترش در میان جوانان عرب و غیر عرب نیست ؟ اگر این حرف ها درست است چه دلیلی دارد از ارتباط ومذاکره با آمریکا بهراسیم؟

از سوی دیگر گفته می شود احتمال دارد ، اگر این ارتباط برقرار گردد ، شاید در میان مردم کشورهای اسلامی و مستضعف جهان به نوعی عقب نشینی ایران ونظام اسلامی از اصول ومبانی انقلابی خویش تلقی شود و یاس ونومیدی در آنها حاصل شود.
همه اینها از جمله سوالات وشبهاتی است که تشخیص مصداق آن و مصداق مصالح اهم وترجیح اهم به مهم یا تقدم مصلحت بزرگتر به کوچکتر را دشوار می سازد و به دقت ،تامل، ظرافت، درایت وتیز هوشی ویژه نیاز دارد و به همین سبب در نظام اسلامی این مشکل بر عهده ی ولی فقیه و رهبری گذاشته شده است . به عبارت روشن تر این بحث کاملا یک بحث فقهی- حکومتی وسیاسی است واگر چه حکم آن هم واضح می باشد اما درمرحله تشخیص موضوع، مصداق ومصلحت دارای حساسیت هایی است وجا دارد در آن فقهای سیاسی و زمانشناس ودر راس همه ولی فقیه و رهبری حرف اول وآخر را بزنند.

کلام پایانی

متاسفانه طی هشت سال گذشته عده ای صاحب میدان شدند که نه از فقه حکومتی جرعه ای چشیده بودند، نه با موضوعات ومسائل داخلی ، منطقه ای و جهانی آشنایی درستی داشتند. نه دوران جنگ در عرصه بودند و نه در ایام صلح احساس تکلیف می کردند. آنها ناگهان وارد معرکه شدند ، شعار های تند وتیز سر دادند. ظاهرا خیلی دیر آمده بودند وخیلی هم عجله داشتند زود بروند. یا مثل بعضی بچه ها که ساعت 12، نزدیک ظهر از خواب بلند شده واز مادرشان به جای ناهار ، صبحانه درخواست می کنند، شعار دهه شصت، «جنگ ،جنگ تارفع فتنه از عالم» را در دهه هشتاد، ورد زبان شان کردند و همه کاسه و کوزه های تدبیر وامید را به هم ریختند.

این ها از سویی دست اندرکاران تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در دهه شصت ودانشجویان پیر خط امام را متهم کردند که با هماهنگی خود آمریکایی ها وارد سفارت شدند ، از سوی دیگر با چرخش 180 درجه ای و متضاد خواستند به خیال خود نقش آنها را تکرار کنند، آمدند در دهه هشتاد ناشیانه وارد سفارت انگلیس شدند وآن رسوایی وحقارت را برای خود ببار آوردند واین سردرگمی ها ، تنها ره آورد فاصله گرفتن از فقه حکومتی ، ولایت فقیه ، مرجعیت و روحانیت بود.

سخن پایانی این که اقتضائات رخداد های دهه شصت، غیراز اقتضائات دهه هشتاد است، همچنان که اقتضائات دهه نود، غیر از این دو می باشد و تدبیر و مدیریت مناسب خود را می طلبد.

جمهوری اسلامی با الهام از فقه حکومتی و با تدبیر وامید و نرمش قهرمانانه وتعامل سازنده می تواند در این دهه، کشور های عربی ، اسلامی را مدیریت کرده و دنیای غرب را در انزوا قرار دهد و به معضلات مقطعی مانند: مصر ، سوریه ، وهابیت ، القاعده و... برای همیشه پایان دهد و این کار شدنی است.

*از محققان و علمای حوزه علمیه قم
پاسخ
از دست رفته
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۲:۲۳ - ۰۲ مهر ۱۳۹۲
۷
۷
وقتی آمریکا به ملت ابران محل نمیده نتیجه اس میشه گرونی های وحشتناک و فلج کننده و دلار 3000 تومن ما باید منت آمریکا رو هم بکشیم نه اینکه براش شاخ و شونه بکشیم ما عددی نیستیم که جلوی یه ابرقدرتی مثل آمریکا قد علم کنیم آمریکا آقای جهان است باید باهاش کنار بیاییم از گرونی و تورم خسته شدم احتیاج به هسمر دارم اما به خاطر شرایط اقتصادی نمیتونم ازدواج کنم و دینم در حال فروپاشی است آمریکا ما غلط کردیم
پاسخ
احمد
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۲۲:۳۰ - ۰۲ مهر ۱۳۹۲
خاک تو سر بی عرضه ات
آنتی صهیونیسم
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۳:۴۹ - ۰۳ مهر ۱۳۹۲
جالبه این آقا تازه می پرسه لیلی زن بود یا مرد؟!
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۲:۴۶ - ۰۳ مهر ۱۳۹۲
۳
۴
چه کسانی جام زهر را به مقام معظم رهبری تحمیل کردند؟
پاسخ
جدیدترین اخبار پربازدید ها