حسین شریعتمداری در یادداشت امروز کیهان مطلب خاصی را با عنوان" گویاتر از این ؟!" گذاشته است که در ادامه می توانید آن را مطالعه کنید:
1-
پائیز سال 1353 بود، آن سالها برخی از اساتید دانشگاه که بعدها معلوم شد
تعدادی از آنها «مأموریت ویژه»! داشتند، در کلاسهای درس و به بهانههای
مختلف، آموزههای اسلامی و باورهای دینی را زیر سؤال میبردند و از برچسب
-ناچسب- علمی! برای این شبههافکنی استفاده میکردند. در پی این هجوم
ناجوانمردانه که همه روزه بر حجم آن افزوده میشد، جمعی از دانشجویان مذهبی
دانشگاه تهران تصمیم گرفتند برای مقابله با اساتید مورد اشاره- که اندک و
کمشمار نیز بودند- در کلاس درس آنها حاضر شوند و در صورت مشاهده حمله به
باورهای اسلامی، دیدگاه و اظهارات مطرح شده از سوی آنان را به چالش بکشند و
چنانچه خود توان پاسخ به شبهات مطرح شده را نداشته باشند، از استاد مربوطه
برای بحث و گفتوگو با یکی از عالمان برجسته دینی دعوت کنند، گفتنی است که
مقدمات لازم برای حضور در کلاس اساتید یاد شده از سوی دانشجویان مذهبی
همان دانشکده و همان کلاسها فراهم میشد.
آن روز، نوبت به درس یکی
از اساتید جامعهشناسی دانشگاه تهران رسیده بود و دوستان خبر داده بودند که
موضوع درس، سرخوردگیهای اجتماعی و عوامل و انگیزههای آن است. کلاس تشکیل
شد و استاد در بخشی از سخنان خود (نقل به مضمون) گفت؛ صبر یعنی تحمل کردن
سختیها و به فکر چاره نبودن! صبر یعنی راضی بودن به آنچه پیشآمده است و
دست از تلاش و فعالیت کشیدن! صبر یعنی توسری خوردن و دم برنیاوردن! - استاد
مورد اشاره یک نیمچه مارکسیست بود. از همان قماش که امام راحل ما(ره) در
وصف آنها میفرمود «چپنمای نوکر راست»- صبر یعنی... و بعد به گونهای
غیرمنتظره گفت: انالله معالصابرین...
در این هنگام، یکی از بر و
بچههای مذهبی که با انگیزه و برنامه یاد شده در کلاس حاضر شده بود، دست
خود را به نشانه سؤال بالا برد. و استاد با اشاره سر، اجازه سؤال نداد،
ظاهراً متوجه شده بود که او دانشجوی آن دانشکده و کلاس یاد شده نیست. اصرار
بیفایده بود و دانشجوی مورد اشاره، سخن استاد را قطع کرد و گفت: استاد!
شما مفهوم صبر را از مادربزرگ بیسواد خود گرفتهاید و برای تأیید آن که
هیچ ربطی به اسلام ندارد، به قرآن استناد میکنید! کلاس به هیجان آمده بود و
چهره استاد از عصبانیت به سرخی گرائیده بود. دانشجوی یاد شده بیتوجه به
همهمه دانشجویان و حال و هوای استاد به داستان طالوت در آیات شریفه قرآن-
سوره بقره- اشاره کرد...
طایفهای از بنیاسرائيل -بعد از موسی(ع)-
که از پیامبر خود پیشوایی برای مبارزه با جالوت خواسته بودند و پیامبرشان
پرسیده بود؛ مبادا اگر رهبری معرفی شد، از مبارزه خودداری کنید؟ و آنان در
پاسخ گفتند؛ چرا در راه خدا مبارزه نکنیم و حال آن که ما را از دیار خود
بیرون رانده و از فرزندانمان جدا کردهاند... و هنگامی که طالوت معرفی شد
ابتدا در صلاحیت وی تردید کردند و عدهای پا پس کشیدند و در آزمون بعدی -
نهر آب- از همان عده اندک نیز، تعداد اندکی باقی ماندند و نهایتاً وقتی با
جالوت- پادشاه ستمگر- و سپاهیانش روبرو شدند، آن تعداد اندک باقیمانده نیز
گفتند؛ تاب و توان مقابله با جالوت را نداریم و اما، عده بسیار اندکی که
با طالوت مانده بودند و میدانستند خدای خویش را ملاقات خواهند کرد، گفتند؛
چه بسیار که گروهی اندک به خواست خدا بر گروه بسیار و پرشمار غلبه
میکند... والله معالصابرین... و خدا با صبرکنندگان است.
دانشجوی
یاد شده در ادامه به آیه دیگری از کلام خدا- آیه مبارکه 146 از سوره آل
عمران- اشاره کرد که در آن آمده است «چه بسیار بودند پیامبرانی که مردان
خدا همراه آنان به جنگ رفتند و در راه خدا هر چه به آنها رسید تحمل کردند،
سستی نکردند، ناتوان نشدند و روی از میدان بازنگرداندند و خدا صبرکنندگان
را دوست دارد.» کلاس در سکوت کامل فرو رفته بود و استاد هم. دانشجوی مورد
اشاره گفت؛ استاد عزیز! مفهوم «صبر»ی را که در قرآن آمده، باید از خود قرآن
بگیرید و صبر در قرآن یعنی استقامت، مبارزه، زیربار ظلم نرفتن و در راه
خدا از کمی تعداد واهمه نداشتن... (جملات نقل به مضمون است و البته در بیان
مفهوم امانت رعایت شده است).
2- روز سهشنبه هفته گذشته، همزمان با
سالروز میلاد حضرت امام رضا علیهالسلام، رهبر معظم انقلاب در دیدار
فرماندهان سپاه با ایشان از حرکت و اقدامی در «عالم دیپلماسی» با عنوان
«نرمش قهرمانانه» یاد کرده و تأکید فرمودند پیش از آن هم به این نکته اشاره
داشتهاند؛
«ما مخالف با حرکتهای صحیح و منطقی دیپلماسی هم نیستیم؛
چه در عالم دیپلماسی، چه در عالم سیاستهای داخلی. بنده معتقد به همان چیزی
هستم که سالها پیش اسمگذاری شد «نرمش قهرمانانه»؛ نرمش در یک جاهایی
بسیار لازم است، بسیار خوب است؛ عیبی ندارد، اما این کشتیگیری که دارد با
حریف خودش کشتی میگیرد و یک جاهایی به دلیل فنی نرمشی نشان میدهد، فراموش
نکند که طرفش کیست؛ فراموش نکند که مشغول چه کاری است؛ این شرط اصلی است؛
بفهمند که دارند چه کار میکنند، بدانند که با چه کسی مواجهند، با چه کسی
طرفند، آماج حمله طرف آنها کجای مسئله است؛ این را توجه داشته باشند.»
منظور
رهبر معظم انقلاب از «نرمش قهرمانانه» اگرچه در کلام ایشان به وضوح آمده
بود و پیش از آن هم تعریف جامع و مانع و بدون ابهامی از مفهوم این واژه
ارائه کرده بودند ولی این بار با توجه به برخی از فضاسازیها در هر دو عرصه
سیاست داخلی و خارجی کشور، اشاره حضرت ایشان به «نرمش قهرمانانه» بلافاصله
پس از انتشار با «تحریف» و جابجایی در مفهوم روبرو شد به گونهای که انگار
در بینش و منش نظام نسبت به دشمنان تابلودار بیرونی تجدیدنظر شده است!
شبکه
فارسیزبان بیبیسی، ساعتی پس از انتشار بیانات حضرت آقا، با استناد به
واژه «نرمش» و بیآن که به قید «قهرمانانه» اشارهای داشته باشد، از تغییر
بنیادین در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران خبر داد و با ذوقزدگی به
تصمیم ایران برای عقبنشینی از مواضع «سرسختانه پیشین» در برابر آمریکا و
متحدانش اشاره کرد! روزنامه آمریکایی واشنگتن پست با برداشت تحریف شده از
بیانات رهبرمعظمانقلاب، «نرمش قهرمانانه» را رویکرد جدید ایران در سیاست
خارجی دانست و با عنوان عقبنشینی «غیر منتظره»! به تفسیر و تحلیل آن
پرداخت.
روزنامههای زنجیرهای و برخی از شخصیتهای سیاسی در داخل
کشور نیز، تأکید حضرت آقا بر «نرمش قهرمانانه» را هدیهای به دکتر روحانی
در آستانه سفر ایشان به نیویورک دانسته و گفتند و نوشتند که رئیس جمهور
ایران میتواند با این توصیه رهبری نقطه پایانی بر مناقشات سی و چند ساله
ایران و آمریکا بگذارد! مقامات آمریکایی و اروپایی «نرمش»! را به فال نیک!
گرفتند و ترجیح دادند به قید قهرمانانه اشارهای نداشته باشند! این
برداشتها تا آنجا پیش رفت که بیبیسی با وقاحت از تأکید رهبرمعظمانقلاب
بر «نرمش قهرمانانه» با عنوان، مقدمهای برای نوشیدن جام زهر! یاد کرد و
برخی آن را با صلح امام حسن(ع) مقایسه کردند و... همه از ظن خود به تفسیر و
تحلیل بیانات حضرت آقا پرداخته بودند.
3- و اما، نگاهی - هر چند
گذرا- به آنچه رهبر معظم انقلاب از دهها سال قبل تاکنون درباره مفهوم «نرمش
قهرمانانه» بیان کردهاند، نشان میدهد رسانهها و محافل یاد شده داخلی و
خارجی، در تفسیر و برداشت از این واژه به همان راهی رفتهاند که استاد مورد
اشاره در بند اول یادداشت پیشروی رفته بود. یعنی مفهوم واژه یاد شده را
از آرزوهای تاکنون بر زمین مانده خویش گرفته و برای تأیید آن به بیان حضرت
آقا استناد کردهاند و این در حالی است که رهبر معظم انقلاب واژه «نرمش
قهرمانانه» را بدون تعریف دقیق رها نفرمودهاند. از جمله آن که؛
الف:
ایشان در جمع فرماندهان سپاه این نرمش را به نرمش کشتیگیری تشبیه میکنند
که اولاً؛ فراموش نمیکند طرفش کیست. ثانیاً؛ میداند مشغول چه کاری است
(مبارزه) ثالثاً؛ میفهمد که دارد چه کاری میکند (بهرهگیری از تاکتیک
برای غلبه بهتر و بیشتر بر حریف) و رابعاً؛ آماج حمله حریف (دشمن) را
میشناسد. آیا این «نرمش» به مفهوم عقبنشینی و به قول ورزشینویسان
واگذاری کشتی به حریف است؟!
ب: رهبر معظم انقلاب در مرداد ماه سال
1379 و در دیدار جمع کثیری از جوانان استان اردبیل، کسانی را که دم از
نزدیکی و مذاکره و ارتباط با دشمن میزنند و در پی «عادیسازی فضا» هستند،
به شدت ملامت کرده و با تأکید بر ضرورت حفظ اقتدار نظام و بالا بردن توان
رزمی، اقتصادی و علمی کشور میفرمایند «اگر این طور شد، آن وقت نوبت این
خواهد رسید که برای رفع دشمنی فکر کنیم، و الا در غیر این صورت هرگونه
نزدیک شدن به دشمن، هرگونه نرمش نشان دادن در مقابل دشمن، تیز کردن آتش
دشمنی و ستمگری دشمن است».
ج: برخی از رسانهها و شخصیتهای سیاسی
در داخل کشور- عمدتاً مدعیان اصلاحات- با اشاره به استفاده رهبر معظم
انقلاب از واژه «نرمش قهرمانانه» در ترجمه کتاب «صلح امام حسن(ع)»، نتیجه
گرفتهاند که حضرت آقا شرایط امروز را با شرایطی که در دوران آن امام
بزرگوار بر جامعه حاکم بود همسان دانسته و در پی صلح با دشمن هستند! که
باید گفت؛ اولاً؛ رهبر معظم انقلاب بارها از دوران کنونی با عنوان
«درخشندهترین دوران تاریخ ایران اسلامی» و دوران پراقتدار «بدر و خیبر»
یاد کرده و دشمن را ضعیفتر از همیشه تصویر و معرفی کردهاند و ثانیاً؛
ایشان در اردیبهشت ماه سال 79 و در دیدار پرشور جوانان با ایشان در مصلای
تهران، بعد از اشاره به مؤلفههای قدرت جمهوری اسلامی ایران- که امروزه
نسبت به آن روزها، دهها برابر شده است- میفرمایند؛ «امروزه نه آمریکا و نه
بزرگتر از آمریکا قادر نیستند حادثهای مثل حادثه صلح امام حسن(ع) را بر
دنیای اسلام تحمیل کنند. اینجا اگر دشمن زیاد فشار بیاورد، حادثه کربلا
اتفاق خواهد افتاد.»
4- ممکن است کسانی با استناد به وادادگی برخی
از خواص، شرایط امروز را با دوران امام حسن(ع) که با خواص آلوده روبرو
بودند مقایسه کنند و حال آن که؛ در صدر اسلام و چند دهه بعد از آن، نگاه
مردم به خواص بود چرا که آموزههای اسلام عزیز مانند امروز گسترده و فراگیر
نبود و به همین علت هرگاه یکی از خواص دچار لغزش میشد، عدهای را با خود
به انحراف و لغزش میکشاند. اما، در عصر حاضر و دوران بعد از انقلاب
اسلامی، مردم بارها نشان دادهاند که نگاهشان به رهبری است و نه خواص،
بنابراین چنانچه برخی از خواص دچار لغزش شوند، به جای آن که دیگران را دچار
انحراف و لغزش کنند، خود از دایره انقلاب بیرون افتاده و به قول حضرت آقا
رفوزه شده و سقوط میکنند... و در این باره گفتنیهای دیگری نیز هست.
امير دبيريمهر از روزنامه تهران امروز ستون یادداشت روزنامه امروز را با عنوان "آمريكا به بازي برد - برد رو ميآورد؟"
خود اختصاص داده است تا او نیز نظر خود را در مورد مذاکره با آمریکا بیان کنید:
در
آستانه اخبار تاييد نشدهاي مبني بر احتمال توافق نسبي و حداقلي تهران –
واشنگتن درخصوص مسائل مهم واستراتژيك فيمابين بهويژه مسئله هستهاي،
مسئله سوريه و تحريمهاي اقتصادي عليه ايران؛ رهبر معظم انقلاب در ديدار با
فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در سخنان مهمي كه در آستانه سفر
حسن روحاني به مقر سازمان ملل متحد در نيويورك ايراد شد با تاكيد بر اينكه
جمهوري اسلامي مخالف با حركتهاي صحيح و منطقي ديپلماسي نيست از تاكتيك
نرمش قهرمانانه در عرصه ديپلماسي دفاع كرده و فرمودند: «كشتيگيري كه دارد
با حريف خودش كشتي ميگيرد و يك جاهايي به دليل فني نرمشي نشان ميدهد،
فراموش نكند كه طرفش كيست؛ فراموش نكند كه مشغول چه كاري است.»
از
سوي ديگر باراك اوباما بعد از آشكار شدن مكاتبه او با رئيسجمهور جديد
ايران - كه چون در مناسبات ايران و آمريكا از سال 1979 به اينسو جنبه رسمي
ندارد اتفاق مهمي محسوب ميشود - اعلام كرده كه به نظر ميرسد فرصت
گفتوگو با ايران در دوره رياستجمهوري حسن روحاني به وجود آمده باشد و
واشنگتن ميخواهد كه اين فرصت را بيازمايد.محمدجواد ظريف وزير خارجه ايران
نيز كه براي تمهيد مقدمات سفر حسن روحاني در حال حاضر در نيويوك بهسر
ميبرد ميگويد به حلوفصل مناقشه غرب بر سر برنامه انرژي هستهاي ايران از
طريق مذاكره، ضمن حفظ حقوق جمهوري اسلامي ایران اميدوار است.
موضعگيریهاي
مذكور در كنار عقبنشيني آشكار ايالات متحده آمريكا از موضع جنگطلبانه
عليه سوريه و برخي اخبار ديگر همه حكايت از اين دارد كه ظاهرا عقلانيت
آمريكايي كه منافع ملي محور است در ميان هياهوهاي صهيونسيتي و عربي – سلفي
توانسته مجال تنفسي پيدا كند و قصد دارد با قدرت بزرگ منطقهاي يعني جمهوري
اسلامي بهجاي زبان تهديد با زبان تكريم وارد گفتوگو شود.درهمين جا بايد
تاكيد كرد تجربه گذشته نشان داده كه عقلانيت آمريكايي در قبال ايران در
برخي مواقع از جمله در سال 2004 نيز تا حدودي از خواب خرگوشي بيدار شد ه
است اما در سر بزنگاه و موقع تعيينكننده اسير دسيسههاي سياسي و اطلاعاتي
لابيهاي صهيونيستي و عربي شده و نتوانسته منافع ملي آمريكا را در قياس با
منافع آنها د ر اولويت قرار دهد.
تجربه تاريخي نشان داده
آمريكاييها هروقت حقوق ايران را در مسائل مختلف به رسميت نشناختند؛ هرگاه
زبان تهديد را برگزيدند و هرگاه بهجاي تعامل و دوستي با مردم ايران به
تحريمهاي ضدبشري بهعنوان چماق فشار روي آوردند در واقع منافع ملي اين
كشور 280 ميليون نفري را در حاشيه مطامع و منافع لابيهاي قدرتمند
صهيونيستي و عربي قرار دادهاند. اين بار نيز تصميمگيران و دستاندركاران
سياست خارجي آمريكا هر چند در ظاهر لبخند ميگویند و سخنان خوشبينانه
ميزنند - كه د رجاي خود قابلتوجه است - اما تا تصميم كليدي وراهبردي
اتخاذ نكردهاند در معرض تغييرات نابهنگام قرار دارند.
محمد کاظم انبار کاظم لویی مطلبی را با عنوان " قانون حجاب و عفاف" در روزنامه رسالت به چاپ رسانده است که در ادامه می توانید آن را مشاهده کنید:
يكي
از مظاهر مدرنيته كه با موازين الهي و انساني همخواني ندارد مسئله سكس و
برهنگي است. سرمايه داران از فرهنگ برهنگي هم تغذيه ميكنند و هم تغذيه
ميشوند. اگر سكس را از ساحت هنر، اقتصاد، فرهنگ، ادبيات، سياست و ... غرب
بگيريم نيمي از زيرساختهاي خود را از دست ميدهد. ايرانيان از ديرباز به
امر حجاب و پوشش همت داشتهاند و بهرهگيري از سكس و برهنگي را در ساحات
انساني بر نميتابند.
ظهور انقلاب اسلامي ايران فرصتي شد تا بشريت
اين تجربه را بار ديگر به دست آورد كه ميتواند بدون سكس و برهنگي زيستي
الهي و انساني داشته باشد.
رضاخان و فرزندش مأموريت داشتند فساد
اخلاقي را با فرهنگ برهنگي تبليغ و ترويج كنند. اواخر سلطنت پهلوي دوم
آنقدر در مرز ابتذال افراط شد كه با واكنش بهنگام مردم ايران روبهرو
گرديد. يكي از علل مهم انقلاب اسلامي در ايران همين واكنش به هنگام در
برابر فرهنگ ابتذال و برهنگي بود.
بازگشت به پوشش اسلامي يك امر
طبيعي بود كه طي سي و اندي سال پس از انقلاب خود را نشان داد اين امر بويژه
در راهپيماييهاي ميليوني در سراسر كشور زيبايي و نقشآفرينيهاي خاص خود
را داشت. اما دشمنان اسلام همچنان به تبليغ برهنگي در ايران و جوامع اسلامي
اصرار دارند و آن را راهي براي بازگشت فرهنگ و مظاهر مدرنيته ميدانند.
امروزه صدها كانال ماهوارهاي در آسمان ايران و جهان اسلام با نمايش
فيلمهاي پورنو همين هدف را دنبال ميكنند. صنعت فيلمسازي در غرب تكيه اصلي
خود را روي ترويج برهنگي گذاشته است.
دستگاههاي فرهنگي دولت و
نهادهاي مردمي كه دستاندركار صيانت از اخلاق و دستاوردهاي فرهنگي انقلاب
هستند از ابتداي انقلاب به اين امر حساس بودهاند و در نبردي بيامان با
تبهكاريهاي سياسي، فرهنگي دشمن قرار داشته ودارند. قانون حجاب و عفاف يك
قانون جامع و مانع است كه با همت شوراي عالي انقلاب فرهنگي براي صيانت از
فرهنگ حجاب در جامعه اسلامي ما در 13 دي 84 به تصويب رسيد. نام اين قانون،
راهكارهاي اجرايي گسترش فرهنگ عفاف و حجاب است. اين قانون در 16 بند
سياستها و راهكارهاي اجرايي دستگاههاي گوناگون كشور را دقيقاً احصاء كرده
است.
اين انتظار در جامعه ما وجود دارد دولتي كه منتخب ملت مسلمان
است بايد اولينها در رعايت فرهنگ عفاف و حجاب باشد. لذا كاركنان دستگاهها
و وزارتخانهها و مؤسسات دولتي كه با مردم سروكار دارند بايد در امر تبليغ
و ترويج حجاب و عفاف پيشتاز باشند و خود عامل به مقررات در صحنه باشند. در
قانون حجاب و عفاف 21 وظيفه كليدي بر عهده وزارت ارشاد گذاشته شده است.
سازمان صدا و سيما 31 وظيفه، نيروي انتظامي 21 وظيفه، وزارت ورزش و جوانان
21 وظيفه، وزارت امور اقتصادي و دارايي 17 وظيفه، وزارت ارتباطات و فناوري
اطلاعات 8 وظيفه، شهرداريها 10 وظيفه، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي
17 وظيفه، ستاد امر به معروف و نهي از منكر 11 وظيفه، وزارت كار و امور
اجتماعي 5 وظيفه، وزارت كشور 10 وظيفه، سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري 11
وظيفه و ... به عهده دارند.
اگر اين دستگاهها به وظايف ذاتي خود
كه در قانون عفاف و حجاب به آن تصريح شده عمل كنند، چهره و نماي جامعه
كنوني ما دگرگون خواهد شد. متأسفانه دولت گذشته اهتمام ويژه اي به اين امر
نداشت و گله دستگاههاي نظارتي و نيز علما و مراجع و دلسوزان جامعه را هم
در پي داشت. اخيراً حجتالاسلام والمسلمين روحاني رئيسجمهور محترم در جلسه
هيئت وزيران خواستار اجراي قانون حجاب و عفاف شد. از اين بابت بايد از
آقاي روحاني صميمانه تشكر كنيم.
وي به وزير كشور مأموريت داد
موضوع را در شوراي اجتماعي كشور مطرح و پيگيري نمايد و نيز در همين زمينه
وظايفي به عهده كميسيون فرهنگي هيئت دولت گذاشت. موضوع حجاب و عفاف و تأكيد
رئيسجمهور بر اجراي آن جمعه گذشته مورد توجه خطبههاي ائمهجمعه سراسر
كشور بود. موضع مشترك ائمهجمعه اين بود كه اجراي قانون حجاب و عفاف را
دولت از دستگاههاي اداري، دانشگاهها، بيمارستانها و مراكز دولتي شروع
كند. كساني كه حقوقبگير دولت هستند در محيطهاي كاري ملزم به رعايت حجاب و
ترويج عفاف در جامعه باشند. مردم اميدوارند با همت دولت تدبير و اميد امر
حجاب و عفاف براساس قانون آن شكل واقعي خود را بگيرد. از اين تاريخ حداقل
تا پايان سال ميتوانيم كارنامه دولت را در اين امر مرور كنيم.
روزنامه ی خراسان مطلبی با عنوان«قدرناشناسانه فراموش کردهايم» را در ستون یادداشت سردبیر خود به چاپ رسانده است این مطلب به قلم کوروش شجاعی است:
اگر
آن دلاور مردان نبودند و در آن هنگامه، غيرتمندانه در مقابل دشمن متجاوز
سينه سپر نمي کردند، اگر آن شيرمردان عرصه جهاد و شهادت آنچنان باورمندانه و
آنچنان مردانه پا به ميدان دفاع از کيان دين و ميهن نمي گذاشتند، اگر آن
مردان پولادين اراده آنچنان جوانمردانه به صحنه کارزار دفاع از ناموس و وطن
وارد نمي شدند، اگر آن خداباوران شهادت باور جان خود را سر دست نمي گرفتند
و پا به عرصه دفاع از قرآن و عترت و انقلاب نمي گذاشتند، اگر آن بزرگ
مرداني که مرگ را به بازي گرفته بودند و جز خدا از هيچ کس و هيچ چيز واهمه
اي به دل نداشتند پا به عرصه آن جنگ نابرابر نمي گذاشتند، اگر آن ها که
سرهاشان با گلوله هاي توپ و خمپاره از تن جدا شد پا به ميدان دفاع از عزت و
استقلال و امنيت وطن نمي گذاشتند، اگر آن هايي که نور چشم هايشان را به
ترکش و گلوله دشمن، قرباني آينده روشن ايران اسلامي کردند پا به ميدان غيرت
نمي گذاشتند، اگر آنان که ترکش هاي خمپاره در نخاعشان لانه کرد و آنان را
از خاک پاک جبهه ها راهي و مهمان هميشگي تخت بيمارستان و ويلچر کرد آن
روزها عاشقانه به ياري و نصرت اسلام نمي شتافتند، اگر آن غيورمرداني که
همچون قمر بني هاشم(ع) دست و پاي خويش را در کربلاهاي ايران جا گذاشتند در
ميدان نبرد حق و باطل حاضر نمي شدند، اگر آن غيور رزمندگاني که در عنفوان
جواني به علي اکبر حسين(ع) اقتدا کردند و دل هاي نازک و پرعاطفه شان را از
پدر و مادر و خواهر و برادر، خانه و مدرسه و دانشگاه بريدند، عاشقانه در
رکاب حسين زمان به آوردگاه دفاع از دين قدم نمي گذاردند، اگر آن مردان عاشق
و دلداده به خداوند که همسران باردار خود را به خدايشان مي سپردند و بريده
از همه تعلقات دنيا پا به عرصه جهاد مي گذاشتند آن روزها نبودند، اگر آن
بزرگوار پدران و مادران مخلص و دين باور که خود با رضايت لباس دفاع از دين و
ميهن بر تن نوجوانان و جوانان رشيد خود مي کردند آن روزها مهر جگر گوشه
هايشان را بر رضاي خدا و نصرت الهي مقدم مي داشتند و ميدان نبرد مقابله با
دشمن متجاوز را از اين برومند جوانان خالي مي گذاشتند، اگر پدران و
مادرانشان يک، دو، سه، چهار و حتي پنج فرزند خود را ابراهيم وار به مسلخ و
قربانگاه دفاع از حق روانه نمي کردند، اگر آن ارتشيان و بسيجيان و سپاهيان و
عشاير و مرزنشينان غيور و دلاور آنچنان خداباورانه و شجاعانه و ايثارگرانه
بازار دفاع از حق و حقيقت و استقلال و عزت ملک و ميهن و بازار عزتمندي و
غيرتمداري را گرم نمي کردند، آيا امروز ما صاحب پاره هاي عزيز تن ايران
زمين، خرمشهر و اهواز و آبادان و سوسنگرد و خوزستان بوديم؟ و آيا اساساً ما
امروز شاهد وجود ايران در نقشه جهان بوديم يا از پس آن جنگ نابرابر اگر آن
دلاورمردي ها نمي بود ايراني باقي نمي ماند و شايد ايرانستاني مقهور و
ذليل و خوار و خفيف در گوشه اي از نقشه جهان باقي مي ماند.
اگر
آن رشادت ها و ايثارها و شهادت ها و تا عرش خدا پرکشيدن هاي آن مردان خدا
نبود آيا چيزي از عزت و استقلال و دين و ميهن باقي مي ماند؟ اما به لطف
خداوند قادر متعال و در هم کوبنده ستمگران و جباران و متجاوزان و به برکت
رشادت هاي دلاورمردان ايران زمين با هر دين و مذهب و مرام و مسلک و کيش و
قوميت و نژاد و گويش و هر آييني و به همت و غيرت آن مردان رزمنده سرافراز و
با حمايت آن مادران و خواهران و همسران و زنان معامله کرده با خداي
مهربان، امروز نه تنها خرمشهر مورد تجاوز و غصب دشمن و تمامي شهرهاي مورد
تجاوز قرار گرفته و خوزستان عزيز به آغوش مام ميهن بازگردانده شده و نه
تنها ايران به ايرانستان تبديل نشده بلکه بر خلاف بسياري از جنگ هاي گذشته
تاريخ اين سرزمين امروز حتي يک وجب از خاک وطن در چنگ دشمن باقي نمانده
است.
امروز به لطف خداوند و به برکت آن ايثارگري ها نه تنها امنيت
بي بديل در سراسر ايران زمين برقرار است بلکه ايران قدرتمند به امن ترين،
مهم ترين، مقتدرترين و اثرگذارترين کشور در معادلات منطقه اي و حتي
فرامنطقه اي تبديل شده است. امروز نه تنها دشمن و حاميان جهاني و پرتعداد و
قدرتمند و زورمدارش نتوانستند اراده مردم ايران زمين را در هم بشکنند و
ميهن مان را تکه تکه کنند و انقلاب و نظام اسلامي را نابود کنند بلکه به
لطف خداوند و به برکت آن شهادت ها و ايثارها و جوانمردي ها و اراده هاي
مستحکم و خداباور، ملت و مملکت ايران به چنان قدرت تدافعي دست يافته است که
نه تنها هيچ قدرت منطقه اي بلکه فرامنطقه اي جرأت تجاوز به حريم ايران را
به خود نمي دهد.
اما با وجود اين همه واقعيت هاي انکار ناپذير و
بديهي نمي دانم چرا بعضي ها اين قدر زود و نامهربانانه و قدرناشناسانه ياد
آن ۸ سال دفاع مقدس از دين و ميهن را به تندباد نسيان و تاريکي فراموشخانه
هاي اذهان غافل و ناروشن خود سپرده اند و برخي و بلکه بسياري نه تنها از
مرام و مسلک و سبک زندگي جوانمردانه و ايثارگرانه آن دوران پاک و مقدس
بسيار فاصله گرفته اند گويا برخي حتي نام و ياد آن حماسه آفرينان و
پيشکسوتان جهاد و شهادت که نزد خداوند و عرشيان بسيار معروف و عزيز و
شناخته شده و عند ربهم يرزقون اند را فراموش کرده اند و برخي از مسئولين و
برخي مردم قدرناشناسانه گويا حتي جانبازان و آزادگان و جوانمرداني که در آن
برهه سخت تاريخي و سرنوشت ساز لباس پرافتخار دفاع از دين و ميهن به تن
کردند و در آوردگاه حق و باطل جوانمردانه رزم کردند و امروز مدال رزمندگي و
حضور در آن روزهاي سخت و بحراني را بر سينه دارند و يادگاران پرافتخار آن
سال هاي سرنوشت ساز و تاريخ ساز ايران زمين هستند را فراموش کرده اند.
چرا
اين گونه شده است؟! آخر غفلت و قدرناشناسي حدي دارد! اگر کساني اين درد
نوشته هاي نگارنده را قبول ندارند به خانه هاي اين يادگاران پرافتخار دوران
دفاع مقدس و يادگاران گرانقدر آن روزهاي سخت و سرنوشت ساز سري بزنند تا
باور کنند هستند کساني از آن رزمندگان و دلاورمردان و جانبازان و آزادگان
که برخي از مسئولان و حتي برخي مردم آنان را فراموش کرده اند!
فضل ا.. یاری در ستون سرمقاله امروز ابتکار مطلبی را آورده است که عنوان آن "جهان در انتظار تصوير تازه از ايران" است:
اين
روزها جهان در انتظار ثبت تصوير جديدي از ايران است.ماه سپتامبر در 16 سال
اخير،جهان هر بار شاهد چهره اي از ايران بوده است. چهره اي که گاه پيام
صلح و لبخند با خود داشت و زماني مشت و شعار و تنش را به جهان مخابره
ميکرد. دکتر حسن روحاني امروز لبخند و منطق و انديشه ايراني را با خود به
سرزمين «اتازوني » ميبرد تا آن راچون مينياتوري ايراني، بر ديوار سازمان
ملل بکوبد و بگويد که اين است تصوير ايران امروز نه آن چه در هشت سال گذشته
به نام ايران مشاهده کرده ايد.
رئيس جمهور امروز ايران تلاش ميکند
تا تصويري که در سفرهاي پرتعداد و پر همراه محمود احمدي نژاد به سازمان
ملل ساخته شد،کمي کنار بزند تا برسد به تصويري که 15 سال پيش در سفر محمد
خاتمي به خانه ملل جهان شکل گرفته بود.در آن سال نيز مانند امسال جهان
مشتاق شنيدن صداي مردي بود که با رأي خيره کننده اي در يک رقابت پرشور،
نمايندگي فرهنگ،تمدن و مردم ايران را بر عهده گرفته بود. اواخر تابستان و
اوايل پاييز سال 77 سيد محمد خاتمي تصوير تازه اي از ايران را به جاي
تابلوهاي جعلي و ساخته پرداخته سياست پردازان و رسانههاي آمريکايي و
اسرائيلي به ديوار جهان کوبيد. تصويري پر از لبخند،منطق،نرم خويي و صلح
طلبي. رئيس جمهور آن روز ايران با همين تصوير توانست اعتماد ملت ايران را
به خود جلب کند و آن را به عنوان تصويري واقعي و رسمي از ملت ايران به ثبت
برساند.
خاتمي با محکم ترين منطق، جهان را واداشت تا صداي صلح طلبي
ملت ايران را از ميان هياهوي خشونت وزران و جنگ طلبان داخلي و خارجي بشنود و
به نام ملت ايران سالي را به نام «گفت وگوي تمدن ها» مزين کند. گفت وگوي
تمدنها مانند جامي زرين از دل تمدن و فرهنگ ايران سر برآورد و با درخشش
خود چشم جهانيان را خيره ساخت تا همگان مقهور و مسحور تلألؤ آن شوند و
بپذيرند که اين است فرهنگ و تمدن و منطق ايراني، نه آن که در چند دهه
دشمنان ملت ايران به تصوير کشيدند و برخي از خشونت وزران داخلي نيز آن را
تأييد کردند.
همين تصوير بود که رئيس جمهور آمريکا را - که در
دشمني با ملت ايران، هم کودتاي 28 مرداد 32 را در کارنامه خود داشته و هم
جنگ تحميلي و کشتار مسافران هواپيماي ايراني را – وادار کرد که آن قدر
راهروهاي سازمان ملل را بيايد و برود و چند باره به بهانه دستشويي رفتن خود
را در مسير احتمالي نماينده مردم ايران قرار دهد و البته دست خالي برگردد.
آن روزها در داخل کفن پوشان به انتظار اشاره اي از فرماندهان خود نشسته
بودند تا به خيابان بيايند و بحران توليد کنند و خاتمي نگران تصويري بود که
به تازگي از ملت ايران به جهانيان نشان داده بود.
هشت سال گذشته
اما محمود احمدي نژاد با توصيه مشاوران خود سخنراني در سازمان ملل را به
فرصتي براي پاک کردن آن تصوير از ملت ايران اختصاص داده بود. رئيس دولتهاي
نهم و دهم که گويي نفس حضور خود و همراهان بيشمارش در صحن سازمان ملل بيش
از تاثير آن، برايش اهميت داشت،هشت سال تمام به تکرار تصويري تکراري و
البته بي ربط با فرهنگ و تمدن ايراني، همت گماشت تا جهان فراموش کند که
روزي مردي در هيات نماينده مردم ايران از آشتي و گفت وگو سخن گفته بود.
هشت
سال پياپي محمود احمدي نژاد مشت گره کرد و شعار داد و هر بار نيز فوج فوج
نمايندگان دولتها و ملتها - که بعضاً دست دوستي با ايران را نيز فشرده
بودند- سالن را ترک ميکردند تا اعتراض خود را نشان دهند و عجيب اين که اين
تصاوير از سوي مجامع رسمي داخلي و رسانه ملي به عنوان پيروزي به خورد مردم
داده ميشد و مانند صحنههاي آزادي خرمشهر با سرودهاي حماسي همراه ميشد و
در مجلس با شورانگيزترين احساسات، تأييد ميشد و البته کسي لب اعتراض
نگشود تا انتخابات خرداد 92 سررسيد و دوستان اصولگراي محمود احمدي نژاد
پيشگام انتقاد از اين وضعيت شدند. به يک باره همه اتفاقات تلخي که فتوحات
احمدي نژاد بر شمرده ميشد، شکست دستگاه ديپلماسي کشور خوانده شد، تا دامن
خود را از سکوت تائيد آميز هشت ساله پاک کنند.
اين روزها اما حسن
روحاني در موقعيتي مشابه با سيد محمد خاتمي قرار گرفته است و البته اضافه
بر راي خيره کننده مردم در يک رقابت جدي، از پشتيباني بخشهاي متنفذ حاکميت
نيز برخوردار است. او حمايت مردمي را در پشت سردارد که درسالهاي 76 و 80
به لبخند و صلح طلبي سيد محمد خاتمي راي داده بودند. همان که امروزه در
شعار «اعتدال» توجه جهان را به طرف خود جلب کرده است. او در موقعيتي تاريخي
قرار گرفته تا زنگارهاي هشت سال گذشته را از آينه اي که تصوير واقعي ملت
ايران را نشان ميدهد،بزدايد و آن را پاک و شفاف در منظر جهانيان به تماشا
بگذارد.چشمهاي جهانيان از دريچه دوربينها و رسانه در انتظار تصوير جديد
از ايران است.
روزنامه دنیای اقتصاد سرمقاله خود را امروز به دکتر علی دادیی داده است. عنوان این مطلب روز یکشنبه «سه سناریوی کوتاهمدت ارزی» است:
با
توجه به رویدادهایی که در عرصه خارجی رخ دادهاند و در حال رخ دادن هستند،
این احتمال که در هفته جاری با سفر ریاست محترم جمهوری به شهر نیویورک فصل
جدیدی در سیاست خارجی ایران آغاز شود هر روز افزایش مییابد. اهمیت این
رویدادها برای اقتصاد ایران و جامعه فعالان اقتصادی ، وابسته به عوامل
مختلفی است، اما از آنجا که تحریمهای بینالمللی منبع اصلی بسیاری از
اختلالات اقتصادی و افزایش هزینه مبادلات بانکی و اقتصادی هستند، این
رویدادها در صورتی اهمیت اقتصادی خواهند داشت که در وضعیت تحریمهای اعمال
شده در زمینه نفت، بانکداری، مبادلات پولی و معامله با نهادهای ایرانی
تغییری ایجاد کنند.
در صورت چنین تغییری باید منتظر پاسخ بازارهای
داخلی ارز، سرمایه و کالا به چنین تحولاتی بود. در میان بازارهای داخلی
بازار ارز از جایگاه ویژهای برخوردار است، بهویژه آنکه بخش عمدهای از
ارز عرضه شده در این بازار از محل صادرات نفتی تامین میشود. هر گونه تحول
عمدهای که نوید بخش افزایش توانایی بانک مرکزی در تزریق ارز به بازار
داخلی باشد میتواند کاهش نرخ برابری ارزهای خارجی در برابر ریال را
بهدنبال داشته باشد. سوال اینجا است که اندازه تغییر این نرخ برابری چقدر
خواهد بود؟ آیا بازار ارز روزهای بعد از آتشبس در جنگ ایران و عراق را که
بیست و پنج سال پیش تجربه کرد، دوباره تجربه خواهد کرد؟
اندازه
واکنش بازار ارز و نوسانات قیمت ارز تابعی از رویدادهای هفته خواهند بود و
اینکه، این رویدادها تا چه حد و با چه سرعتی میتوانند باعث تغییر در افق
اقتصادی ایران شوند. از این دیدگاه برای اتفاقات نیویورک چند سناریو
میتوان در نظر گرفت که هر کدام اثر متفاوتی بر اقتصاد کشور خواهند داشت.
بخشی از این اثر ناشی از شوک رواني و انتظارات از آینده اقتصادی خواهد بود
که با گذشت زمان تغییر خواهد کرد. بخش دیگر اما وابسته به تغییر در هزینه
مبادلات خارجی، صادرات نفتی و نقل و انتقالات بانکی خواهد بود.
این
اثر یک تغییر ساختاری خواهد بود که توابع عرضه و تقاضا و شرایط محیطی
فعالیتهای اقتصادی را تغییر خواهد داد. این اثر میتواند با افزایش تعداد
مبادلات اقتصادی و تسهیل آنها باعث افزایش رشد اقتصادی شود. اندازه واقعی
آن تابع شرایط کلان اقتصادی خواهد بود و کمیسازی آن تنها با جمعآوری آمار
و دادههای مناسب میسر است. سناریوهای ممکن با توجه به تاریخچه مذاکرات
سیاسی میتوانند از این قرار باشند. البته درباره احتمال روی دادن این
سناریوها کارشناسان سیاست خارجی باید ابراز نظر کنند، این یادداشت از دید
اثر اقتصادی این تحولات را بررسی میکند.
1- ملاقات بین سران دو
کشور ایران و ایالاتمتحده آمریکا، مذاکره و توافق بر سر پایان دادن به
تحریمها و اعلان رسمی یک جدول زمانبندی برای پایان دادن به تحریمها.
در
این سناریو بعد از این توافق، یک دوره جدید از مذاکرات با کشورهای
علاقهمند به تحولات هستهای ایران آغاز میشود. با این حال کاهش ریسک
مبادلات تجاری و ایجاد اطمینان به بهبود افق اقتصادی علاوهبر افزایش
گزینههای سرمایهگذاری از ارزش کوتاه مدت ارز بهعنوان ابزار پسانداز
ارزش داراییها میکاهد. کاهش تقاضا برای خرید ارز بهخاطر انتظار کاهش
قیمت آن در آینده و افزایش عرضه از طرف کسانی که از کاهش ارزش داراییشان
هراسان شدهاند، میتواند کاهش شدید قیمت ارز را بهدنبال داشته باشد. در
صورت روی دادن این سناریو روزهای آینده بیشترین شباهت را به روزهای بعد از
آتشبس در جنگ ایران و عراق خواهند داشت. نوسانات بازار در این شرایط
علاوهبر آنکه تابع شوک ناشی از این رویداد هستند از تغییرات انتظارات و
تطبیق باورها با شرایط واقعی لغو تحریمها تاثیر خواهند پذیرفت.
2-
ملاقات بین سران کشورهای اروپایی و ایران بدون ملاقات با ایالاتمتحده
آمریکا که شامل مذاکره و توافق بر سر مساله هستهای ایران و تعیین راهکار
لغو تحریمها با اولویت دادن به لغو سریع تحریم بانکداری و مبادلات مالی با
ایران. این سناریو با توجه به آنکه ورود ارزهای خارجی به بازار ایران را
تسهیل میکند میتواند اثر مشابهی بر بازار ارز ایران بگذارد، اما با توجه
به عامل عدم قطعیت در این سناریو به اندازه سناریو قبلی کاهش پیدا نمیکند.
احتمال دارد روند صعودی نرخ برابری ارزهای خارجی درباره ریال زودتر از
سناریو اول از سرگرفته شود. در این سناریو شرایط افق اقتصادی برای صنایع
کشور تغییر نمیکند؛ ولی امید به تغییر آنها افزایش پیدا میکند.
در
روزهای بعد از چنین رویدادهایی بازار ارز شاهد سقوط قیمت دلار برای چند
هفته خواهد بود و سپس منتظر وقایع آینده باقی خواهد ماند. اندازه سقوط نرخ
برابر ارزهای خارجی وابسته به میزان خوشبینی به آینده و قدرت سیگنالهای
دول خارجی برای محقق کردن توافقهایشان با ایران خواهد بود.
3-
ملاقات بین دیپلماتهای ایران و کشورهای گروه 1+5 بدون رسیدن به توافق بر
سر پایان دادن به تحریمها؛ ولی با رسیدن به توافق درباره چارچوب مذاکرات
آینده و راهکار محقق کردن توافقات. در این سناریو افق اقتصادی کوتاه مدت
ایران تغییری نخواهد کرد. تحریمها همچنان برقرار خواهند بود و هزینه
مبادلات اقتصادی تغییر اندکی خواهد کرد، اما در این سناریو در صورتی که
امید به افق میانمدت و بلندمدت اقتصادی بهتر شود، میتوانیم شاهد افزایش
سرمایهگذاری در فعالیتهای اقتصادی باشیم. در این صورت با کاهش تقاضای
پسانداز به ارزهای خارجی میتوان شاهد کاهش اندک قیمت دلار در بازار داخلی
بود. افزایش تقاضا برای سرمایهگذاری میتواند ظرف چند ماه باعث افزایش
تقاضای بنگاهها برای ارزهای خارجی شود که این کاهش نرخ ارز را جبران خواهد
کرد.
در مجموع نگاهی به بازار ارز ایران در روزهای بعد از آتشبس
در جنگ ایران و عراق این نکته را به ما یادآوری میکند که اثر اقتصادی
شوکهای روانی ناشی از رویدادهای سترگ بینالمللی ظرف چندماه تحلیل
میروند. اگر این رویدادها باعث تغییر ساختاری در فعالیتهای اقتصادی کشور
نشوند یا همراه با چنین رویدادهایی رخ ندهند، تغییرات ناشی از آنها در
بازار ارز دائمی نخواهند بود. در صورت موفقیت در عرصه سیاست خارجی در پایان
هفته تازه، کار اصلی تیم اقتصادی دولت شروع میشود و آن عبارت است از:
اصلاحات گسترده اقتصادی برای استفاده از فرصتهایی که تلاشهای دولت در
عرصه سیاست خارجی برای اقتصاد کشور به ارمغان خواهد آورد.