هم اندیشی- بحث کاهش نرخ موالید و تغییرات ساختاری درخانواده¬های ایرانی درچند سال اخیر یکی از معضلاتی است که افکار بسیاری از نخبگان حوزوی و دانشگاهی کشور را به خود معطوف کرده است.
مواردی نظیر کاهش نرخ موالید، پیری جمعیت، برهم خوردن روابط خویشاوندی و...ازجمله موادی است که در بحث تغییر وتحولات خانواده بسیار به آن پرداخته می شود.
به همین منظور خبرنگار هم اندیشی با حجت الاسلام سید محمد محسن دعایی رئیس موسسه مطالعات راهبردی علوم ومعارف اسلامی – مشهد - گفتگویی انجام داده که مشروح آن در ادامه می آید:
هم اندیشی : به عنوان اولین سوال ، خانواده تراز انقلاب اسلامی از نظر شما چه ویژگی هایی دارد؟
خانواده اسلامی شاخصههایی دارد که وقتی آنها را در خانوادههای موجود در کشورمان مورد بررسی قرار می دهیم بخش هایی از این شاخص¬ها در خانواده های ما وجود دارد و در برخی امور هم دچار ضعف هستیم. لذا به شکل کامل نمیتوانیم قطعی و اثباتی جواب بدهیم. باید یک طیف با یک دامنه کم و به صورت کیفی وارد این بحث شویم.
اما اصلیترین و مهمترین شاخص خانوادهی اسلامی این است که" اسوه متقین"هستند. چراکه در قرآن به زبان اولیاء خدا نقل شده است که «رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا». پس خانوادهی تراز دینی، خانوادهی اسوه است، آن هم اسوه برای متقین .
هم اندیشی : این اسوه بودن چه تاثیری در سایر ساحات اجتماعی میتواند داشته باشد؟
این فرهنگ تقوا باید در خانواده پیادهسازی شده باشد که نه تنها تمام تعاملات داخل خانه به دور از گناه باشد ، بلکه این نورانیت تقوایی نهاد خانواده، برای نورافشانی به سایر خانوادهها و محله و جامعه هم بتواند نقش آفرینی کند.
هم اندیشی : به نظر می رسد در سالهای اخیر بحث خانواده در جامعه ایران دچار برخی تغییر و تحولات ساختاری شده است مثلا خانواده ایرانی که همیشه با مناسبات گسترده و صمیمی با خویشاوندان خود داشت حالا بیشتر گوشه نشین تر شده اند ویا تعداد اندک فرزندان در آینده می تواند واژه های خویشاوندی هم چون "عمو" دایی" خاله و...را ازبین ببرد .این تغییرات ساختاری چه اثراتی می تواند داشته باشد؟
نگرش حداقلی به تولید نسل یک دستور استعماری است که سازمانهای وابسته به نظام سلطه در جوامع اسلامی در حال پیادهسازی آن هستند و با کمال تأسف و تأثر در مقاطعی از دولتهای جمهوری اسلامی به ویژه عصر کارگزاران، این راهبرد استعماری با شدت وحشتناکی در کشور پیادهسازی شد و باز با کمال تأسف تبدیل به یک فرهنگ در خانوادههای نوپا کشورمان شده است.
این مسئله آسیبها و خسارات ویرانگری را برای تمدن اسلامی و ایرانی، حاکمیت و نظام ما به دنبال میآورد. این آسیبهای ویرانگر تنها محدود به آنچه که شما گفتید نیست، اما درمورد سوال شما باید به این نکته توجه داشته باشیم که اسلام عزیز روابط اجتماعی را براساس"رحِم" تعریف کرده است و وقتی که مرد و زن مسلمانی که طبق نظام حقوقی صحیح و سیستم صحیح انتخاب همسر با هم محرم میشوند و نهاد خانواده با عقد ازدواج الهی آنها تشکیل میشود و زمانی که تولید مثل میکنند و آداب دینی را در این فرآیند مراعات میکنند، فرزندان آنها با نظام اخلاق اسلامی و تربیت صحیح تربیت میشوند و در نسل دوم و سوم شبکهای به نام محارم شکل میگیرد که این ارتباطات با همدیگر براساس مبانی حقوقی و اخلاقی دین مبین اسلام برقرار میشود. بعضی از اینها با همدیگر محرم هستند یعنی بین آنها ازدواج امکان ندارد. و بعضی از آنها نامحرم هستند و مسئلهی صله رحم مطرح میشود و حقوق و وظایفی در نهاد مقدس خانواده براساس این بنیان الهی اسلام تعریف شده است که چگونه یک تفاهم اجتماعی محکم با وظایف معین و مشخص و رفتارهای اخلاقی و حقوقی برای تعالی انسان، تعالی جامعه و رسیدن به نقطه اوج سعادت و رفاه مادی و معنوی فراهم شود.
حالا ما اگر در این فرآیند اخلال ایجاد کردیم و خانوادههای تک فرزند، بدون فرزند، یا در نهایت ۲ فرزند را در جامعه فرهنگسازی کردیم، در نسل دوم و سوم این رابطهها از هم گسسته میشود، و دیگر چیزی به نام فامیل، خانوادهای عمیق، روابط اجتماعی در قالب صله رحم و ارتباطاتی که نیازهای قطعی انسان هست مثل رفت و آمدها، گفتگوها، انجام دید و بازدیدهای سالم که نیازهای قطعی بشر هست نخواهیم داشت .
انتقال فرهنگی از طریق گفتگوها و روابط موجود در ساختار ارتباطات صله رحم بین نسلها انجام نخواهد شد و این آسیب ها ، سنگینترین ضربه را به انسجام اجتماعی و انسجام فرهنگی وارد میکند و دچار یک شکاف بین نسلی میشویم که هویت اجتماعی ما و هویت فرهنگی و ملی و تمدنی ما را دچار شکست و اخلال و آسیب جدی و جبران ناپذیر میکند.
هم اندیشی : یک آسیب دیگر در بحث خانواده ، به بحث کاهش نرخ موالید برمی گردد.کاهش جمعیت چه اثراتی می تواند داشته باشد؟
این مسئله بدون شک یکی از خطرات جدی است که کشور را تهدید می کند . پیری جمعیت جامعه را از نشاط و نیروی کار جوانی و خلاقیتهایی که نزد جوانان است و می تواند به پیشرفت و تعالی کشور کمک کند محروم می کند.
از سوی دیگر چون این کنترل نسل درکشور درحال حاضر بیشتر ازسوی شیعیان دنبال می شود و اهل سنت و سایر اقلیتها مطلقا به این مسئله نمی پردازند ، ازاین جهت نیز می تواند مذهب و کشور مارا دچار مشکل کند
هم اندیشی : آیا بحران کاهش و پیری جمعیت می تواند تاثیرات بین المللی هم داشته باشد؟
دشمن در این زمینه راهبردهای بسیاری را طراحی کرده است وآن را تأمین مالی و فرهنگسازی میکند، آنها به شدت فعال هستند و به دنبال افزایش جمعیت خود و برهم زد توازن جمعیتی در کشورمان هستند.
از این گذشته در استراتژیهای نظام سلطه که خودشان ارائه کردند به بحث کاهش جمعیت ایران اشاره شده بود و گفته بودند که با ایران کاری نداشته باشید در آینده مسئله جمعیت ایران را گرفتار خواهد کرد.
با جمعبندی این آفتها و این مسائل و براساس آنچه که رهبر فرزانه و عظیمالشأن انقلاب فرمودند باید سیاستهای جمعیتی به شکل اساسی بازنگری بشود و به طور کلی برنامههای کوچکسازی خانوادهها و عقیمسازی نسل جوان ما و خانوادههای ما از دستور کار دولت خارج بشود .
هم اندیشی : این کاهش جمعیت تاچه حدی تحت تاثیر سیاستهای بالادستی و دولتی و قانونی هستند؟
بسیار جای تأسف دارد که در بودجه جاری کشور ۲۳۰ میلیارد تومان، برای تشویق عقیمسازی و محدودسازی نسل قرار داده می شود.
آن هم درست پس از اینکه رهبرمعظم انقلاب ۸ مرتبه این مسئله را هشدار دادند دولت و مجلس به جای اینکه این بودجه عظیم را صرف به¬سازی خانواده دینی کند ، آن را درجهت عقیم سازی آن به کار می گیرد!
هم اندیشی : به نظرمی رسدخود مردم هم دراین روند مقصر هستند مثلا هزینه های بالا، مشکل کار و ازدواج را مطرح می کنند و اعتقاد دارند که ممکن است نتوانند فرزند خود را از جهات مختلف تامین کنند؟
این یک شبهه ناصوابی هست که در اذهان مردم ما ریشه دوانده است خلق فرزند، کار پدر و مادر نیست. پدر و مادر ابزاری هستند برای تحقق خلق خداوند. واین اوست که نقش روح میکند، وخداوند است که این فرآیند پیچیده و عظیم تشکیل نطفه و مراحل سیر تکمیلی در رحم مادر را مدیریت میکند و صراحت آیات قرآن است که ما به این فرآیند دقت داشته باشیم .
در قرآن خداوند می فرماید" لا تقتلوا اولادکم خشیة املاق". صراحتاً این شبهه را خداوند در قرآن مطرح کرده است و فرموده است که بچههای خودتان را به خاطر ترس از فقر نکشید. حالا کشتن به معنای عدم پیدایش هم هست. چون ملاکش یکی است. چه تفاوتی میکند انسان یک فرزندی را دارد، به خاطر ترس از گرسنگی او را بکشد و او را معدوم کند. یا اجازه تشکیل یک نطفهای را در رحم همسرش ندهد که این هم در واقع یک نوع کشتن است.
خداوند روزی آدمها را می دهد همانطور که آیه شریفه "ان الله یرزق من یشاء " به آن تاکید می کند. ما باید نگاهمان را به مقوله رزق عوض کنیم. وقتی خدای متعال یک خلقی را انجام میدهد، خودش هم روزی اش را می دهد وخودش را با صفت"هو الرزاق " معرفی کرده است. پدر و مادر اگر خودشان را رزاق بدانند در واقع یک نگاه شرک آلود در این مسئله دارند .
حتی وقتی کسی ازدواج نکرده است رزق و روزی اش دریک حدی است که با ازدواج آن رزق و روزی افزایش پیدا می کند. اینها صراحت آیات و روایات است که تا پدرومادر فرزندی نیاورده اند سهمیه آنها در رزق الهی ۲ نفر است ولی وقتی فرزند میآورند خدای متعال سهمیهی رزق آنها را ۳ نفر میکند. ما بایداین نگاه توحیدی را درک کنیم وببینیم فرزند با آمدنش رزق خودش را هم می آورد.
این تعبیر را از پدربزرگها و مادربزرگها شاید شنیده باشیم که میگویند فرزند که میآورید رزقش را با خودش میآورد، این متن قرآن و روایات و متن برهان توحید است.
هم اندیشی : به نظر نمی رسد مشکل معیشتی و گرسنه بودن و بیشر نگرانی از آینده کاری و تحصیلی وتورم ومسائل این چنینی مطرح است.
بله درست است خیلی¬ها این دلایل را مطرح می کنند. اما ما مسائل اشتغال و تورم و... را در کشورمان سیاسی میکنیم و اینهابرای حمله به جناح مقابل و یک گروه سیاسی به کار می بریم. لذا نمیتوانیم مسئله را درست مدیریت کنیم لذا آثار سوء فرهنگی در جامعه به جا میگذارد.
مسئله اشتغال را به شکل یک مسئله سیاسی و یک اهرم و چماق سیاسی برمیداریم و در سر رقیب میکوبیم .نباید نگاهمان را به مسائل این چنینی به عنوان ابزارهای سیاسی به کار بگیریم اشتغال، شغل، مسئله درآمدزایی، چیزی است که براساس فطرت انسان و براساس هویت ارتباطات اجتماعی در جامعه قابل تعریف است. همه اینها به مسائل فرهنگی برمیگردد. وقتی که شما شغل را به معنای استخدام در اداره معنا میکنید طبیعی است که ظرفیتها محدود است و تعدادی از این نوع شغلها محروم می شوند. ولی اگر معنای شغل را بسط بدهیم و به هر نوع کار مشروع خلاق تولید ثروت، از کشاورزی گرفته تا تولید فکر و اندیشه گرفته تا بازارهای فنی و مجازی و ...درنظر بگیریم آن وقت نظام توجیهی خانواده و فرزندان به شغل و کارهم تغییر پیدا خواهدکرد.
هم اندیشی : برخی هم تعداد زیاد فرزندان را مانعی برای تربیت درست آنها می دانند این ازچه ابعادی قابل بررسی و تحلیل است؟
اگر شما بروید در سطوح عالی مقامات کشور و یا نخبگان علمی ، فرهنگی ، اقتصادی و...ببینید بسیاری از آنها در خانواده های پرجمعیت بزرگ شده اند.
خانوده هایی که گاها تا۱۰نفر هم می رسیدند. بدون اینکه ما استثناء ها را بخواهیم رد کنیم قاطبه و قریب به اتفاق آنهایی که در ردههای علمی بالا هستند در خانوادههای پرجمعیت تربیت شدهاند. این نادرست است که ما فکر میکنیم وقتی بچههای ما زیاد است از عهده تربیت انها بر نمیآییم. از آن طرف کسانی که در اوج رفاه زندگی کرده ودرخانواده های کم جمعیت رشدیافته اند آن چنان دچار ضعف شخصیت و دچار رکود هستند که پس از ازدواج به سرعت سرانجام آنها به طلاق میانجامد.
در بحث تربیتی و شکل گیری شخصیت هم معمولابچه های خانواده های کم جمعیت تک بعدی ودارای ضعف و اختلال شخصیتی هستند چراکه به دلیل نبود هم بازی در خانه بیشتر پای تلویزیون و رایانه است و شخصیتش برمبنای همین شکل می گیرد. همین اعمال می تواند او را درآینده و درزندگی خانوادگی دچار مشکل کند ،کما اینکه آمار طلاق در نزد کسانی که ازخانواده کم جمعیت بزرگ شده اند از خانواده های پرجمعیت بیشتر است.
پس در بحث تربیت فرزندان این نکات را باید در مدل تربیت اجتماعی و تعالی اجتماعی یک جا ببینیم.
هم اندیشی : تشکر از وقتی که دراختیار ما قرار دادید