به گزارش 598، حجت الاسلام جواد سلیمانی امیری محقق و پژوهشگر تاریخ
اسلام در گفتوگو با تسنیم، با اشاره به بکارگیری تعبیر "نرمش قهرمانانه"
از سوی مقام معظم رهبری گفت: مقصود از نرمش قهرمانانه در تاریخ اسلام و
همچنین در صحبتها و سیره رهبر معظم انقلاب، نرمشی است که با شناخت صحیحی
نسبت به دشمن باشد.
وی ادامه داد: در تاریخ صدر اسلام چند بار صلح
انجام شد. مانند صلح حدیبیه که یکی از مهمترین صلحها بود و دیگری صلح امام
حسن (ع) با معاویه بود و دیگری صلح خلفا و برخی از اصحاب رسول خدا بعد از
ایشان با بنیامیه انجام دادند.
**صلحها در تاریخ اسلام به این علت بوده که در آن مقطع صلح دستاورد بیشتری نسبت به جنگ داشته است**
این
استاد تاریخ اسلام خاطرنشان کرد: دیدگاه رسول خدا در صلح حدیبیه و امام
حسن در صلح با معاویه این نبود که با قریش و بنیامیه طرح دوستی اگر
میریزند و آنها با اسلام دوست شدند، بلکه این با این دیدگاه بود که دشمنی
آنها با اسلام برای ما ثابت شده ولی ما به خاطر اینکه در این مقطع
دستاوردهای صلح برای اسلام را بیشتر از دستاوردهای جنگ میبینیم، لذا صلح
میکنیم.
سلیمانی اضافه کرد: هم رسول خدا و هم امام حسن خوشباوری
نسبت به قریش و بنیامیه نداشتند، حتی آنها را برای اسلام خطرناک
میدانستند و به این مسئله اشراف داشتند که آنها اسلام را قبول ندارند.
شاهد این مورد هم این است که حضرت رسول(ص) فرمودند: "هر وقت فرزندان عاص به
۳۰ نفر رسید، اینها دین خدا را تحریف، بندگان خدا را بَرده و اموال
بیتالمال را بین خودشان دست به دست میکنند".
**پس از صلح حدیبیه، رسولالله سفارش میکردند مراقب کفار باشید**
وی
افزود: رسولالله زمانی که در سال ۶ هجری با قریش در حدیبیه صلح و پس از
آن مکه را فتح کردند، اینها را بخشیدند و اعدام نکرد. اما به آنها پستهای
حساس در جهان اسلام ندادند و سفارش میکردند که مواظب اینها باشید. همین
دیدگاه را امام حسن(ع) داشت. شاهد آن نیز این است که بعد از صلح امام حسن
(ع)، معاویه به حضرت گفت: "حالا شما بیا و با خوارج بجنگ" اما امام حسن(ع)
فرمودند: "اگر بنای جنگ داشتم، شایستهترین فرد برای جنگیدن، تو بودی".
**صلحها در اسلام با شناخت کافی نسبت به ذات دشمن صورت گرفت**
این
استاد حوزه و دانشگاه با تاکید بر اینکه در صدر اسلام صلح صورت گرفت، ولی
صلح با شناخت کافی از ذات دشمن بود، گفت: رهبر معظم انقلاب که میفرمایند
نرمش قهرمانانه را قبول دارم، یعنی نرمشی را که همراه با این دیدگاه باشد
که بدانید دشمنی روبروی ماست که میخواهد پشت ما را به خاک بمالد و
میخواهد ما را نابود کند.
**دشمنان به علت ذات اسلامی بودن نظام و انقلاب ایران با آن دشمنی میکنند**
سلیمانی
یادآور شد: اولین نکتهای که در نرمش قهرمانانه باید بدانیم این است که
دشمنی حریف به خاطر دشمنی با اسلام است، نه دشمنی با انرژی هستهای یا نفت
ایران و نظام سیاسی اسلام؛ بلکه دشمنی او با ذات اسلامی بودن انقلاب ماست و
باید به این نکته توجه کنیم.
**نرمش برای زمانی است که دستاورد بیشتری نسبت به مواجهه سخت داشته باشد**
وی
ادامه داد: دومین نکته در نرمش قهرمانانه این است که نرمش باید دستاوردی
را که برای اسلام و جامعه اسلامی فراهم میکند، بیشتر از مواجهه سخت باشد.
هم رسول خدا (ص) در حدیبیه، هم امام حسن (ع) وقتی که صلح انجام دادند، بدین
خاطر بود که صلح در آن زمان دستاورد بیشتری در جهت نصرت اسلام داشت.
این
پژوهشگر و محقق تاریخ در مورد علت صلح حدیبیه تصریح کرد: صلح حدیبیه زمانی
بود که خبر اسلام در همه مناطق پیچیده بود و اسلام و حکومت اسلامی در
مدینه قوام پیدا کرده بود، اما خوفی از قریش و کفار مکه در دل قبایل عرب
وجود داشت که مانع مسلمان شدن آنها میشد و بعد از صلح حدیبیه خوف اعراب
نسبت به قریش از بین رفت و در نتیجه آن چندین برابر سالهای گذشته اعراب به
اسلام روی آوردند و مسلمان شدند. به همین علت بود که وقتی پیامبر (ص) از
حدیبیه برمیگشتند، آیه "انا فتحنا لک فتحا مبینا" نازل شد که یعنی ما برای
شما فتح مبین انجام دادیم.
** با صلح حدیبیه مکه بدون خونریزی فتح شد**
حجتالاسلام
سلیمانی خاطرنشان کرد: رسول خدا (ص) در صلحنامهای که با قریش داشتند،
امتیازاتی به آنها دادند و امتیازاتی از آنها گرفتند. یکی از امتیازات که
رسولالله از قریش گرفتند، این بود که اگر کسی و یا قبیلهای مسلمان شدند،
قریش حق آزار دادن و اذیت کردن او را ندارد؛ لذا تعداد مسلمانان به صورت
تصاعدی بالا رفت. به طوری که دو سال بعد از صلح حدیبیه، رسول خدا(ص) مکه را
بدون خونریزی فتح کردند، در حالی که اگر همان زمان با قریش جنگ میکردند،
قریش آنها را به رسمیت نمیشناخت و همان خوفها در دل اعراب باقی میماند و
آنها به سمت اسلام نمیآمدند.
وی افزود: وقتی که صلح شد، اعراب
فهمیدند که اولاً قریش حکومت مدینه را به رسمیت شناخته و ثانیاً اینکه در
این صلحنامه آمده هر کس مسلمان شود، قریش دیگر به او آزاری نمیرساند. حتی
در صلحنامه رسولالله (ص) شرط کردند اگر مسلمانی میخواهد در مکه عبادتش
را انجام دهد، قریش حق آزار و اذیت او را ندارد.
این محقق تاریخ
اسلام با بیان اینکه در مقابل این موارد، رسولالله(ص) نیز امتیازاتی به
قریش دادند، درباره این امتیازات گفت: نرمش اول این بود که پیامبر (ص)
فرمودند چون شما اجازه نمیدهید اعمال عمره انجام دهیم، امسال برمیگردیم و
سال آینده دوباره به مکه میآییم و اعمال عمره را انجام میدهیم. نرمش دوم
این بود که آنها گفتند اگر کسی از قریش و از اهالی مکه مسلمان شود و به
مدینه برود، مسلمانان حق ندارند به آنها پناه بدهند، ولی اگر از مسلمانان
مدینه کسی کافر بشود و به مکه برود، کافران میتوانند به او پناهندگی
بدهند.
** امتیازاتی که رسولالله در حدیبیه به کفار دادند، در مقابل امتیازاتی که گرفتند، ناچیز بود**
حجتالاسلام
سلیمانی امتیازاتی که پیامبر (ص) به کفار دادند، در مقابل امتیازاتی را که
گرفتند، ناچیز دانست و اظهار داشت: شرط دوم نرمش قهرمانانه این است که
باید در میدان مذاکره و امتیازدهی و امتیازگیری، سرانجام پیروزی و برد با
اسلام باشد.
**در نرمش قهرمانانه باید مجموع امتیازها به نفع اسلام باشد**
وی
درباره شرایط صلح امام حسن (ع) تصریح کرد: تعداد یاران و شیعیان حضرت
بسیار کم شده بود و در خود سپاه امام حسن(ع) علیه حضرت توطئه میکردند و
حتی قصد ترور ایشان را داشتند و با خوارجی که در سپاه حضور داشتند، هیچ
اعتمادی به این لشکر نبود. حتی بخشی از این لشکر از معاویه پول گرفتند و به
وی پیوستند.
این استاد تاریخ اسلام اضافه کرد: در چنین حالتی امام
حسن (ع) دیدند اگر وارد جنگ شوند، ظرف مدت کوتاهی سپاه ایشان فرو میپاشد و
خودشان اسیرمعاویه میشوند و سایر شیعیان نیز، یکییکی به شهادت میرسند و
دیگر اسلام باقی نمیماند؛ لذا برای حفظ فرهنگ اسلامی و خط اسلام صلح
کردند و زمانی که یکی از اصحاب به حضرت اعتراض کرد که چرا صلح را پذیرفتید،
امام فرمودند: "همه مردم مثل تو نیستند، همه آن چیزی که تو دوست داری،
دوست ندارند؛ من برای اینکه شیعه باقی بماند، صلح کردم". پس اگر امام حسن
(ع) در آن زمان میجنگیدند، اسلام از بین میرفت و حضرت با صلح خود بقای
اسلام را ضمانت کردند.
** یکی از دلایل صلح امام حسن خوشبینی مردم نسبت به معاویه بود**
سلیمانی
خاطرنشان کرد: یک دلیل دیگر صلح امام حسن (ع) خوشبینی مردم نسبت به معاویه
و بنیامیه به علت نفاق آنها بود و حضرت با این صلح زمینه برملا شدن چهره
معاویه را فراهم کردند و مردم ماهیت بنیامیه را با ظلم و فساد آنها به
مرور تشخیص دادند و چهره بنی امیه افشا شد، به طوریکه مردم کوفه قبل از
اینکه امام حسین (ع) قیام کنند، در زمان امام حسن (ع) آمدند و گفتند یک
طوری بیایید روبروی معاویه بایستید.
**کسی که میخواهد نرمش نشان دهد باید توجه کند که غرب شیطان است و شیطان بزرگش آمریکا**
وی
افرود: در حال حاضر نیز مقام معظم رهبری میفرمایند کسی که میخواهد در
مقابل غربیها یا هر قدرت دیگری نرمش نشان دهد، باید به این سخن امام راحل
توجه داشته باشد که غرب شیطان است و شیطان بزرگش آمریکاست. پس باید مراقب
بود که با شیطان طرف هستیم و انسان هیچگاه نباید عناد شیطان را نسبت به
خداوند و مومنان فراموش کند. بغض شیطان را نسبت به حضرت امام (ره) را
هیچگاه نباید فراموش کرد. آمریکا و انگلیس نسبت به امام (ره) بغض داشتند.
حال اگر میخواهیم در موردی نرمشی نشان دهیم و یا اگر بگوییم از شعاری نسبت
به آمریکا و اسرائیل دست برمیداریم، دیگر تمام میشود، درست نیست. چراکه
آنها میخواهند ماهیت ما، ماهیت نوکری استعمار باشد، نه ماهیت استقلال و
ظلم ستیزی.
**اگر هنر نرمش قهرمانانه را نداریم نباید نرمش کنیم/نباید سر اسلام کلاه برود**
این
استاد حوزه و دانشگاه تاکید کرد: یک نکته مهم این است که وقتی میخواهیم
نرمش کنیم و امتیاز بدهیم، آنقدر امتیاز بگیریم که کلاه سرمان نرود و در
مجموع به نفع اسلام و حکومت اسلامی تمام شود. به طوری که با مقاومت نتوانیم
به آن منافع دست پیدا کنیم. پس اگر توانستیم چنین هنری داشته باشیم، نرمش
ایراد ندارد اما اگر چنین هنری نداریم هرگز نباید چنین نرمشی را انجام
دهیم.
** دو شرط نرمش: شناخت نسبت به دشمن و امتیازگیری بیشتر**
سلیمانی
اظهار داشت: پس نرمش دو شرط دارد، شرط اول اینکه نسبت به دشمن و کید آن
شناخت داشته باشید؛ شرط دوم این که شما باید مجموع امتیازاتی که میدهید،
کمتر از امتیازاتی باشد که میگیرید و در مجموع به نفع شما تمام شود.
وی
تصریح کرد: یک عدهای در جامعه بر این باورند که علت تحریمهای اقتصادی در
سالهای اخیر به علت صحبت ما در مورد هولوکاست بوده و اینکه گفتهایم
اسرائیل باید نابود شود و در کل دیپلماسی و ادبیات مناسبی در عرصه دیپلماسی
نداشتیم. لذا رهبری با این سخنان میفرماید اگر شما میخواهید نرمتر صحبت
کنید، ایراد ندارد، اما باید توجه کنید که این نرم صحبت کردن شما با این
دو شرط باشد.
**صلح حیببیه در زمان اقتدار مسلمانان اتفاق افتاد**
این
محقق و پژوهشگر اضافه کرد: به طور مثال رهبر معظم انقلاب مذاکره را به طور
کلی رد نمیکنند و میفرمایند مذاکره باید در زمانی باشد که ما یک کشور
قوی و مقتدر در صحنه جهانی باشیم تا اگر پشت میز مذاکره مینشینیم، مذاکره
ما رابطه گرگ و میش نباشد که همواره میش مجبور است امتیاز دهد که در صلح
حدیبیه چنین حالتی ایجاد شد. کفار چندین بار خواستند اسلام را نابود کنند و
جنگهای بدر، احد و احزاب را به راه انداختند، اما موفق نشدند و به قدرت
اسلام پی بردند. بنابراین رسول خدا (ص) با جرئت و اقتدار به سمت مکه حرکت
کردند تا اعمال عمره را انجام دهند و این حرکت باعث ایجاد اعتماد به نفس
بالایی در بین مسلمانان شد.
سلیمانی افزود: در چنین شرایطی صلح کردن
به نفع اسلام است. یعنی هنگامی که شما آنقدر قوی شوید که طرف مقابل شما را
به عنوان قدرت قابل توجهی بشناسد و نتواند به سادگی از شما صرف نظر کند.
اینجا مذاکره کردن ایراد ندارد. مگر امروز که با کشورهایی مانند انگلستان،
فرانسه و ... ارتباط داریم، آنها را قبول داریم؟ آنها را شیاطین کوچک
میدانیم، اما چون میدانیم که در این مراوده بازنده نیستیم، در حد ضرورت
برای اینکه از دستاوردهای علمی، صنعتی و ... استفاده کنیم، با هم مراوده
داریم. لذا اصل مذاکره با آمریکا را هیچ وقت مقام معظم رهبری رد نکردند اما
در مورد زمان آن میگویند زمانی باشد که ما قوی باشیم و آن زمان را نیز
خود رهبری تعیین میکنند که تاکنون تعیین نکرد.
**نرمش قهرمانانه یک استراتژی در سیاست خارجی مانند استراتژی مقاومت در برابر دشمنان است**
وی
با اشاره به برداشت اشتباه برخی که نرمش قهرمانانه را به صلح با کفار معنا
میکنند، گفت: این صحبتی که رهبری انقلاب در مورد نرمش قهرمانانه فرمودند،
یک صحبت اعم و ملاکی در سیاست خارجی است و این تعبیر ایشان یک استراتژی
را مطرح میکند که میگوید ما در کنار استراتژی حمله و مقاومت در مقابل
دشمنان، استراتژی دیگری را نیز به نام نرمش قهرمانانه داریم.
**اگر دیپلماتها میخواهند نرمشی به خرج دهند باید قوانین و نکات آن را رعایت کنند تا بازنده نشوند**
این
محقق تاریخ اسلام یادآور شد: نمونههایی نیر در مورد این تاکتیک در تاریخ
اسلام وجود داشته به طوری که اگر رسول خدا (ص) در برابر قریش و کفار مکه
سختی و مقاومت به خرج میدادند، خوف اعراب از قریش ازبین نمیرفت و همچنین
مکه اینگونه به راحتی فتح نمیشد که با صلح، فتح مکه بدون خونریزی به دست
آمد. لذا رهبری این روش را نیز تبیین کردند تا اگر برخی از دیپلماتهای ما
خواستند از این روش استفاده کنند، قانون آن را رعایت کنند و بازنده نباشند.
حجتالاسلام
سلیمانی اظهار داشت: برخی چیزهایی که رسول خدا (ص) در صلح حدیبیه
پذیرفتند، موجب تعجب مسلمانان میشد و شاید یک مقداری برای آنها غیر عادی
بود. مثلا آنجایی که رسول خدا (ص) در هنگام امضای صلحنامه خطاب به کفار
فرمودند این صلحنامه، صلحنامهای بین رسولالله و بنیامیه یا ابوسفیان
است، که کفار گفتند ما رسولالله(ص) را قبول نداریم و اگر تو را رسول خدا
میدانستیم، اصلا با شما نمیجنگیدیم که رسول خدا(ص) فرمودند اشکال ندارد و
فقط نام محمد را بگذارید.
**تشخیص موارد نرمش به عهده امام معصوم و یا ولی فقیه است**
وی
ادامه داد: رسول خدا (ص) به علت مصلحت بزرگتری ای موارد را پذیرفتند و در
مقابل کفار در این موارد کوتاه آمدند. این اقدامات در اسلام وجود دارد، به
شرطی که مصالح خیلی بزرگتری پس از آن باشد و این مصلحت اندیشی به یک حکم
ولایی مانند رسولالله، امام معصوم و یا ولی فقیه نیاز دارد تا تشخیص دهد
که آن موردی که باید روی آن نرمش نشان داد، چه موردی است.
**ممکن است زمانی رهبر انقلاب تصمیماتی بگیرند که موجب تعجب عدهای شود**
این
استاد حوزه و دانشگاه تصریح کرد: در آن زمان رسول خدا (ص) و امام حسن (ع)
چنین مصالحی را تشخیص دادند که اتخاذ آن تصمیمات موجب تعجب مسلمین و شیعیان
شد، لذا ممکن است زمانی مقام معظم رهبری تصمیمی بگیرند، که برای برخی قابل
هضم نباشد و آنها تعجب کنند.
**شرایط فعلی ما شبیه شرایط صلح حدیبیه است نه صلح امام حسن**
حجتالاسلام
سلیمانی با تاکید بر اینکه هم به لحاظ تحلیل کارشناسی و هم بر اساس سخنان
مقام معظم رهبری، در حال حاضر در شرایط صلح حدیبیه هستیم و نه صلح امام حسن
(ع)، گفت: شرایط کنونی ما با شرایط صلح حسنی تفاوت دارد چرا که صلح امام
حسن (ع) در شرایطی بود که حفظ حکومت دینی برای امام مجتبی(ع) دیگر ممکن
نبود اما صلح حدیبیه زمانی بود که حکومت اسلامی نه تنها حفظش ممکن بود،
بلکه اقتدار داشت و به دنبال گسترش اسلام بود.
وی افزود: گسترش
حکومت اسلامی و فرهنگ اسلامی در گرو یک صلح بود و آن این بود که در وادی
جنگل آن زمان، یک شیری وجود داشت که اجازه نمیداد دیگران به سمت اسلام
بیایند که آن شیر و حیوان درنده قریش بود و رسول خدا(ص) با صلحنامه
دندانهای این شیر را کندند. یعنی رسولالله (ص) نسبت به کفار، سیّاسی
کردند و آنها نفهمیدند و اگر کفار زرنگ بودند، نباید صلح میکردند. این مکر
اسلامی بود، مکری که خدا هم میکند "و مکروا مکرالله و الله خیر ماکرین".
**در حدیبیه گسترش اسلام در گرو ایمن شدن قبائل نسبت به قریش بود**
این
استاد حوزه و دانشگاه، مکر کردن علیه کفار و مکاران را سنت خود خداوند
عنوان کرد و ادامه داد: ما در مرحله صلح حدیبیه هستیم، چون در حدیبیه گسترش
اسلام در گرو ایمن شدن قبائل نسبت به قریش بود. در حال حاضر نیز گسترش
فرهنگ و اندیشه و انقلاب اسلامی در دنیا در گرو این است که برخی از
قدرتهای جهانی محدودیتها را نسبت به ایران کم کنند.
سلیمانی تصریح
کرد: کم کردن محدودیت معانی مختلفی دارد؛ یک معنی آن این است که مثلا این
حصر اقتصادی ما را بردارند که این معنا نباید امروز هدف دیپلماسی ما باشد
چراکه ملت ما، ملت مقاومی هستند.
**هدف صلح باید اقتدار حکومت اسلامی باشد و نه شکم**
وی
افزود: معنای دیگر کاستن محدودیت این است که اگر دشمنان برای کشورهای دیگر
محدودیت ایجاد نکنند، آنها راحتتر با ما ارتباط برقرار میکنند؛ این
شرکتهای چند ملتی که آماده خریداری نفت ما هستند و این شرکتها و
کارخانههایی که آماده همکاری با صنعت ایران هستند، از ترس تحریمها پیش
نمیآیند اما اگر آنها تحریم را بشکنند، آنها دیگر نمیترسند و زمانی که به
سمت ما آمدند، در این مبادلاتی که با هم داریم، قوت میگیریم. پس هدف ما
شکم نیست، هدف ما این است که حکومت اسلامی اقتدار پیدا بکند.
**اگر بتوانیم صنعت و اقتصاد داخلی را رشد دهیم، الگوی دیگر کشورها میشویم**
این
عضو هیئت علمی موسسه امام خمینی (ره) خاطرنشان کرد: اقتدار حکومت اسلامی
یک مقدار با شمشیر حاصل میشود و یک مقداری نیز با ساختن تمدن اسلامی قوی
حاصل میشود و اگر ما بتوانیم صنعت و اقتصاد داخلی را رشد دهیم، برای دیگر
کشورها الگو میشویم. حضرت آقا نیز میفرماید برای پیشرفت، تکیه بر داخل
باشد و اگر از خارج هم میخواهید کمک بگیرید، بر اساس حفظ اصول عزت، حکمت و
مصلحت باشد.
**فرمایش اخیر مقام معظم رهبری اصلاً به معنای مذاکره بدون قید و شرط با آمریکا نیست**
حجتالاسلام
سلیمانی با تاکید بر اینکه سخنان اخیر مقام معظم رهبری اصلاً به معنای
مذاکره بدون قید و شرط با آمریکا نیست، افزود: فرمایش ایشان عام و کلی بود.
چراکه در جامعه اسلامی گرایشهای متعددی وجود دارد. یک عده گرایش ذلیلانه
دارند و میخواهند ذلت پذیر باشند تا دنیایشان فراهم شود. یک عده نیز به
مقاومت معتقدند، یک عده نیز نیروهای انقلاب هستند، اما فکر میکنند اگر
امروز مقابل دشمن بایستند، امتیاز کمتری میگیرند و شکست میخورند تا اینکه
بیایند همسویانه با دشمن برخورد و تعامل کنند.
**برخی فکر میکنند که با نرمش نشان دادن میتوانند امتیازات بیشتری بگیرند لذا رهبر انقلاب راه نرمش را به آنها نشان میدهند**
وی
اظهار داشت: کار رهبر دینی جامعه این است که هر دو جریان را در صورتی که
زمینه فعالیت در جامعه اسلامی را پیدا کردند، هدایت کنند و اگر دید ملت با
رای خودش نشان داد ادبیات تند و سخت به ادبیات نرمتر شود، رهبری باید این
فکر را به نوعی هدایت کند که منتهی به ذلت پذیری نشود. در حال حاضر نیز
رهبر معظم انقلاب تدبیر میکنند تا این جریانی که انقلاب و ولایت، امام را
قبول دارد، ولی فکر میکند که با نرمش نشان دادن و با ادبیات نرم میتواند
به دستاوردهای مفیدی برای انقلاب دست پیدا کند، این جریان را مدیریت کند.
این
محقق و پژوهشگر خاطرنشان کرد: برخیها گمان میکنند فرمایش مقام معظم
رهبری مبنی بر این بود که شما بروید با آمریکا مذاکره کنید که این برداشت
غلط است، برخیها شاید نظرشان این باشد که حضرت آقا دارند کوتاه میآید که
این برداشت هم غلط است. شاید برداشت برخی هم این باشد که رهبری نظرشان
این است که به هر حال باید مقاومت کرد، ولی اینجا چون دیدند یک عده نرمش و
تعامل را طلب میکنند، این روش را پذیرفتند.ولی ما معتقدیم این برداشت را
نیز باید تکمیل کرد و آن این است که وظیفه رهبر جامعه اسلامی این است که
وقتی میخواهد جامعه را هدایت کند و مقابل کفار قرار بدهد به طوریکه
بتوانند بر آنها غلبه کند، باید بتواند جامعه را به آن نقطه برساند، سپس
اقدام کند. رسولالله و ائمه نیز همینگونه اقدام میکردند.
حجتالاسلام
سلیمانی ادامه داد: رهبر انقلاب نیز دارند این جریان و حامیان این جریان
را مدیریت میکنند تا آنها درست جلو بروند. حالا یا موفق میشوند که
امتیازات را بگیرند یا پیش میروند و میفهمند که نه خیر اینها زیادهخواه
هستند، لذا دوباره به حرف رهبری بر میگردند.
وی با بیان اینکه این
شیوه حکیمانه رهبری، در صدر اسلام نیز بوده و مقام معظم رهبری نیز همین
شیوه را دارند، خاطرنشان کرد: نظر رسولالله(ص) در جریان جنگ احد این بود
که مسلمانان داخل شهر بجنگند، اما یک عده گفتند بیرون از شهر بجنگیم و
رسولالله (ص) پذیرفتند و برای جنگ بیرون از شهر رفتند اما بعد از شکست
مسلمانان به نظر اولیه پیامبر(ص) رسیدند، لذا در جنگ احزاب پذیرفتند که
داخل شهر بجنگند.