به نظر ميرسد هيجانات و كنشهاي سياسي برخي فعالان سياسي براي انتخابات
مجلس، كه در اسفندماه سال جاري برگزار ميشود، كمي زودتر از موعد، پا به
عرصهي جامعه گذاشته و در اين مسير به صرف انرژي، خرج زمان و حوصله مشغول
است.
در اين ميان اگر دقت لازم صورت نگيرد، چه ارزشهايي كه به سبب اين تعجيل و
اهم و مهم نكردن امور جاري كشور براي صرف انرژي و وقت، ذبح شده و چه
فرصتهايي كه ميسوزد و چه بسا مديران و مسئولاني كه از امور اصلي با سستي
بگذرند و دغدغهي انتخاب شدنشان را بر اين اصول ترجيح دهند.
در شرايطي كه دشمنان نظام از هر سو امواج لائيسم و بيقيدي را روانهي كشور
ميكنند و ايمان جوانان را به باد ميدهند، چه بدبخت است مديري كه تنها به
تكيه زدن بر صندلي پارلمان ميانديشد، و آن را فرصتي غنيمت نه براي خدمت
بلكه براي جمعكردنهايش ميداند. در فضايي كه لابراتوارهاي انگليسي در
افغانستان با حجمي بالا مواد مخدر مخصوص ايران توليد و به انحاء مختلف به
رايگان وارد كشور ميكنند چه بيچاره است مسئولي كه سر در برف فرو برده و
تنها فكرش قدرت است.
در محيطي كه هنر در قالب علمسازي سكولار، با بيشرمي و بيحيايي، هر روز
در كشور جلوهاي تازه از خود نشان داده و سعي در عادي كردن برهنگي دارد و
هنرمندان سينما و تأترش با سرعتي بسيار در اين بزرگراه شيطاني ميتازند، چه
بدبخت است مديري كه بدون انگيزه و بيهدف به پشت خاكريزهاي تساهل و تسامح
عقب نشيني ميكند و سلاحي كارآمد براي دفاع از كيان ارزشها و آرمانها در
دست ندارد. بدون شك او شاهد قتل عام ارزشها در خط مقدم جنگ نرم خواهد بود.
درحالي كه پايگاههاي نظامي آمريكا در عراق مشغول شبههسازي در اعتقادات
تشيع و مهدويت هستند و سالانه دهها عنوان كتاب در اين موضوعات فقط و فقط
توسط پنتاگون، وزارت جنگ آمريكا به زبانهاي فارسي، عربي و تركي با تيراژي
بالا چاپ و توزيع ميگردد، چه بيچاره است مسئولي كه تمام همّ و غمَّش
منافع شخصي و درگيريهاي اداري و كاغذ بازي است، چه بد بلايي است اين
بروكراسي اداري كه به جان كشور افتاده و بسياري از كاركنان نظام را به خود
مشغول كرده.
در فضايي كه دستگاه عظيم و گستردهي رسانهاي غرب با مديريت صهيونيسم جهاني
دائما به تعصبات قومي و ناسيوناليسم دامن ميزند، شيعه و سني را به جان هم
مياندازد، خانوادهها را از هم ميپاشاند، فمنيسم را مظهر تمدن و تمدن را
مساوي با ارزشهاي غربي القا ميكند، چه بدبخت است نخبهاي كه بيبصيرتي
نشان داده و به اين فضا دامن ميزند و بلندگوي بيجيره و مواجب دشمن در
جبههي خودي ميشود.
در شرايطي كه دشمن بارها و بارها به قدرت ولايت فقيه اعتراف كرده و رسما
اعلام ميكند كه اگر در جهان چيزي مارا قرار باشد تحديد كند، آن چيز فقط
ولايت فقيه است، چه بيچاره و گمراه است نمايندهي مجلس و يا هر دولت مردي
كه به وحدت نميانديشد و هر واقعيتي را صرفا چون واقعيت دارد از رسانههاي
رسمي و عمومي با لحني زشت و غير اسلامي بازگو ميكند، آيا در انديشه اسلامي
هر واقعيتي را بايد در هرجا و به هر كسي گفت؟ آيا پيامبر در سيرهي سياسي
خود واقعيتها را در چارچوب مصلحت و مبتني بر اصل تعالي جامعه، در جاي خود
ارائه نميكرد؟ آن هم به مخاطب خود و تازه در زمان مناسب و در نهايت بالحني
كه به تعبير امام خامنهاي دشمنان نظام سود نبرند و عليه خودمان تبليغات
رواني نكنند.
ولايتپذيري مقولهاي نيست كه تنها بر زبان جاري شود، روش دارد، راه عملي و
كاملا تبيين شده دارد، ولايتمداري به عمل است نه به زبان، بايد رفت و ياد
گرفت، بايد استاد ديد، بايد مطالعه كرد، از همهي اينها بالاتر بايد با
استدلال آموخت و به تعبير مقام عظماي ولايت اهل تبيين بود.
سخن آخر اينكه در شرايطي كه بازار اقتصادي و تجارت جهاني ميرود تا با
انحصار تبليغات و تكنولوژي به گونهاي كامل در انحصار چند كمپاني صهيونيستي
در جهان درآيد و صنعت و اقتصاد كشورهاي جهان به گونهاي فزاينده تحت تأثير
اين فضا و متأثر از اين چند كمپاني باشد و وابستگي از نوع فرامدرن و
پسااستعماري با ظاهري فريبنده تحقق يابد، آيا جاي آن دارد كه به مقولهاي
بزرگ و بسيار بسيار ضروري، مثل جهاد اقتصادي با كم توجهي و غفلت نگاه شود و
تنها به چند كار پيشپا افتادهي بيلان پر كن و غير واقعي اكتفا شود؟
جهاد اقتصادي به معناي واقعي، يعني مبتني بر شناخت كامل از اقتصاد اسلامي و
درك صحيح از روحيه ي جهادي و پيوند اين دو شناخت با يكديگر، بدون شك
پايانش همان چيزي است كه امام باقر عليه السلام ميفرمايد: ” تا احدي از
مسلمان محتاج غير مسلمان نباشد“