بولتن نیوز:سایت
امروزنامه در 8 مرداد ماه
جاری، گفت وگویی با دکتر یونس شکرخواه در ا رتباط با پیامدهای رسوایی شنود و
امپراتوری مرداک منتشر کرده که ابعاد موضوع را بررسی کرده است...
روپرت مرداک را صاحب امپراتوری رسانهای میدانند که گستره داراییهای آن 5
قاره را در بر میگیرد اما معروفترین اجزای این گروه رسانهای عظیم در
انگلیس و آمریکا هستند.
اخیراً
در جریان رسوایی هککردن صندوق پیامهای صوتی در انگلیس توسط کارمندان
نشریه نیوز آو د ورلد، خانواده مرداک درگیر بزرگترین چالش خود شدند.
همشهری آنلاین در این باره و خاستگاه مرداک و نیز فضای رسانهای در انگلیس
با آقای دکتر یونس شکرخواه، عضو گروه بریتانیای دانشکده مطالعات جهان و
رئیس مؤسسه مطالعات آمریکای شمالی و اروپای دانشگاه تهران گفتوگو کرده
است.
روپرت مرداک چگونه به این جایگاه رسید؟
روپرت
مرداک کار خود را پس از فارغالتحصیلی از آکسفورد در استرالیا آغاز کرد.
استرالیا، انگلیس و آمریکا در زبان انگلیسی مشترک هستند که زبان اول تولید و
نشر رسانهای در جهان به شمار میرود. تخصص وی هم خرید نشریات ورشکسته و
احیای آنها بود اما تولد رسانهای وی در انگلیس با خرید همین هفتهنامه
نیوز آو د ورلد بود که تعطیل شد.
مرداک
در انگلیس 3 شرکت رسانهای دارد که تحت عنوان نیوز اینترنشنال فعالیت
میکنند. یکی از 3 شرکت وی شرکت تایمز نیوزپیپرز است که روزنامه معروف
تایمز لندن را منتشر میکند و ساندی تایمز هم هفته نامه دیگری است که جزو
انتشارات همین شرکت است. روزنامه تایمز در سال1967 پا گرفت و مرداک آن را
در سال1981 خرید. این روزنامه در قطع کامپکت چاپ میشود. قطع نشریه در
جهان رسانهای انگلیس بسیار اهمیت دارد. یک قطع دیگر جاری در میان
رسانههای انگلیس قطع تابلوئید است که بیشتر نشریات مرداک با این قطع منتشر
میشود. قطع دیگر نشریات انگلیسی قطع برادشیت یا قطع بزرگ است که به نوعی
بر پرستیژی بودن این نشریات دلالت میکند. اساسا انگلیس دارای یکی از
قدیمیترین فعالیتهای رسانهای در جهان است. مثلا هفتهنامه آبزرور که
یکشنبهها منتشر میشود، باسابقهترین هفتهنامه جهان است. این کشور سازمان
خبری بزرگی به نام بیبیسی و خبرگزاری باسابقهای همچون رویترز دارد. از
این رو، بازار رسانهای در انگلیس بسیار مطرح است.
در
زندگی مرداک البته یک مقطع دیگر هم به چشم میخورد و آن در دهه1980 رخ داد
که اعتصاب گستردهای علیه وی در انگلیس صورت گرفت. وی بدون اینکه کارگرانش
بدانند، مجتمع چاپی در شرق لندن در منطقه وپینگ ساخته بود که بعدها به
قلعه وپینگ هم شهرت یافت و میدانید که در دوره نخستوزیری تاچر، در
سالهای-85 1984 اعتصاب معدنچیان رخ داد و کارگران چاپخانههای مرداک هم
مقارن با همین فضا اعتصاب کردند، اما وی در برابر آنان ایستاد و گفت عملیات
چاپ را به وپینگ میبرد. از آن زمان، برخی کارکنانش نوعی تنفر از وی پیدا
کردند. او کلا تا حد زیادی به سوی فضای ضداتحادیهگرایی و طرفداری از
سیاستهای بازاری تاچر گرایید و این امر در همان دورهای در انگلیس رخ داد
که تیم خانم تاچر داشت از ساختار سنتی اقتصادی به اقتصاد نوین وارد میشد،
مرداک در این دوران آچار فرانسه خانم تاچر بود.
چگونه ماجرای هک کردن صندوق پیامهای تلفنی افراد تــوسط کــارکنان هفتهنامه نیوز آو د ورلد افشا شد؟
این
کار را ابتدا روزنامه گاردین در سال2009 افشا کرد. در آن زمان دکتر آلن
راسبریجر، سردبیر گاردین پرده از این راز برداشت و گفت که تلفنها هک
میشود. در پی این ماجرا، ربکا بروکس (رئیس مستعفی نیوز اینترنشنال) و اندی
کولسون (سردبیر وقت نیوز آو د ورلد) گاردین را تهدید کردند. گاردین اما
بیگدار به آب نزده بود. کارکنان این نشریه متأسفانه صندوق پیامهای صوتی
را هک میکردند و به پلیس پول میدادند. آنان با فراغ بال این کار را
میکردند و برای دریافت اطلاعات دست اول از ماجراهای مختلف به پلیس رشوه
میدادند؛ بنابراین، این کار با اطلاع پلیس صورت میگرفته است. بالا گرفتن
ماجرا زمانی اتفاق افتاد که دیوید کامرون نخستوزیر بریتانیا کولسون را
بهعنوان رئیس دفتر ارتباطات خود منصوب کرد.
ظاهرا
مرداک که بالای 80سال سن دارد، قصد داشت جیمز، پسر 38سالهاش را به
جانشینی خود در این امپراتوری منصوب کند. پس از حضور جیمز در پارلمان و
سخنان وی درباره بیاطلاع بودن از ماجرای هک کردن، چند نماینده حرفهای او
را زیر سؤال بردند و برای تحقیق بیشتر آن را به پلیس ارجاع دادند. اکنون
گروهی میگویند دروغگویی و پنهانکاری جیمز به اندازهای است که عملاً بر
کارنامه رسانهای وی مهر پایان خواهد زد. نظر شما درباره آینده جیمز چیست؟
دو
دیدگاه در فضای جاری وجود دارد؛ برخی میگویند که شرایط کاملاً متفاوت شده
و سایه مرداکها از سر رسانهها خواهد رفت، بهخصوص با توجه به وضعیت جیمز
که میتوانست در یک فرایند آرام انتقال قدرت، وارث همه چیز بشود. دیدگاه
اول معتقد است که این خانواده بهشدت آسیب دیده است.
اما
دیدگاه دوم به این قائل است که بر فرض مثال و با کنار رفتن گروه مرداک که
مثلا سهمی 40درصدی از بازار رسانهای بریتانیا را در اختیار دارد، وزن
بیبی سی افزایش مییابد و این امر مطلوب بهنظر نمیرسد. وضعیت امروز
مرداک را میتوان با وضعیت جولیان آسانژ، بنیانگذار ویکیلیکس مقایسه کرد.
آسانژ اتفاق بزرگی را رقم زد و البته فقط خودش آسیب خورد و هدف قرار گرفت
اما در اینجا فعلاً فقط یک نشریه تعطیل شده است و مرداک نهتنها مثل آسانژ
هدف قرار نگرفته بلکه مدعی است 2 آدم بد داشته که آنان هم حذف شدهاند.
بنابراین، دیدگاه دوم این است که این افراد خودشان را بازسازی خواهند کرد
اما اکنون به دلایلی نوبت انتقام گرفتن از خانواده مرداک است؛ حرفهایهای
رسانهای در رسانههای رقیب از یک طرف، اقتصادیها از یک طرف و سیاستمداران
از طرف دیگر.
صحبت
از اقتصاد به میان آمد. پس از برملا شدن این رسوایی، بهای سهام نیوز
کورپوریشن افت کرد. برخی از این امر انتقاد میکنند که سازوکار بازار
رسانهای بهگونهای است که اگر رسانهای قانونشکنی کند، نرخ سهام آن
پایین نمیآید اما وقتی این خطاکاری برملا شود، بهای سهام افت میکند. آیا
این رابطه سالمی بین عملکرد و اقتصاد رسانه است؟
از
2دیدگاه میتوان به فضای رسانه نگاه کرد. اگر از دیدگاه اقتصاد سیاسی
نگاه کنید، در این ماجرا اتفاقی نیفتاده است. از دید اقتصاد سیاسی میگویند
باید هر رسانه را در نقشه قدرت و ثروت گذاشت و بررسی کرد؛ یعنی کدام
کانونهای قدرت و ثروت از آن حمایت میکنند اما در دیدگاه لیبرال میگویند
از آنجایی که در رسانهها امکان انعکاس صداهای مختلف هست، میتوان از این
فضا عبور کرد؛ یعنی عدهای بیایند نقد کنند و فضا از این حالت بنبست و
بحران خارج شود اما این یک امپراتوری کوچک نیست و به آسانی آسیب نمیبیند،
هر چند ممکن است دچار نوسان شود. شاید مثلاً الان یک سناریو این باشد که کل
نیوز آو د ورلد روی وب قرار بگیرد. هنوز راههای زیادی برای این گروه وجود
دارد که خود را ترمیم کند.
عملکرد
غیراخلاقی نیوز آو د ورلد باعث شده است تا صحبت از وضع قوانین کنترلی
بیشتر بر رسانهها در انگلیس به میان آید. این رسوایی تا چه اندازه بر
کارکرد اصولی رسانهها برای مهار قدرت تأثیر گذاشته است؟
این
وضع در چارچوب نظامهای مختلف سیاسی متفاوت است. بهطور کلی میتوان
نظامهای موجود را به 4دسته تقسیم کرد؛ اول نظامهای تمامیتگرا که بخشی
از آنها از بین رفتهاند، مانند اسپانیای فرانکو و آلمان هیتلری. الگوی بعد
در برخی کشورهای اروپای شرقی موجود است که بازمانده شوروی سابق است. مدل
سوم مدل اروپایی است که به نظامهای آزادیگرا معروف هستند و نظام چهارم،
نظام آمریکایی است که به نظام مسئولیت اجتماعی معروف است؛ مثلاً شعار
نیویورک تایمز این است: تمام اخباری که چاپ آن صلاح است؛ یعنی از قبل
میگویند ما بعضی چیزها را مناسب برای چاپ نمیدانیم اما در نظام اروپایی
که بریتانیا هم جزو آن است، وقتی خصوصیسازی به مفهوم مقرراتزدایی از
آمریکا وارد اروپا شد و بهخصوص خانم تاچر هم به آن دامن زد، هم
محافظهکاران و هم حزب کارگر با خصوصیسازی رسانهها و مقرراتزدایی موافق
بودند. الان در بریتانیا 2سازمان آفکام از یک طرف و کمیسیون شکایت از
مطبوعات از سوی دیگر بر عملکرد رسانهها نظارت دارند. حالا سؤال این است که
آیا فضای رسانهای به بهانه ماجرای مرداک محدودتر میشود؟ به عقیده من
اینگونه نخواهد شد، زیرا نظامهای اروپایی نهادهای نظارتی دارد اما در سهم
بازار حتما تغییر ایجاد خواهد شد؛ یعنی ممکن است مرداک دیگر نتواند شبکه
تلویزیونی بیاسکای بی را بخرد؛ هر چند جزو سهامداران آن است. بهنظر من
محدودیتهایی بر سهم وی از بازار اعمال خواهد شد و باید منتظر بازنگری در
قوانین مربوط به مالکیت رسانهها هم بود.