به گزارش 598 به نقل از فارس، مصاحبه اوباما با ایبیسی نیوز در حالی به مسائل اخیر سوریه پرداخت که پس از کوتاه آمدن دو مرحلهای از اقدام نظامی علیه سوریه، خود را در مظان اتهامات تندروهای نومحافظهکار و صهیونیست قرار داده بود.
اوباما اگرچه نتوانسته بود تهدیدات نظامی خود را علیه سوریه عملی کند اما در توافق ژنو عملا موفق شده بود به اهداف جنگ بدون خونریزی دست پیدا کند. از این رو وی به ایران نیز گفت که ماجرای سوریه میتواند بیانگر آن باشد که توافق سیاسی میتواند جای نبرد نظامی را در خصوص مساله هستهای ایران نیز پر کند.
با این حال رئیسجمهور آمریکا به صراحت این بار از اقدام نظامی علیه ایران سخن گفت. وی تاکید کرد که مساله هستهای ایران برای واشنگتن مهمتر از استفاده از سلاح شیمیایی در سوریه است بنابراین عدم اقدام نظامی علیه سوریه به معنای عدم اقدام نظامی علیه ایران نیست.
نکته مهم در سخنان اخیر اوباما این است که بهجای استفاده از تعبیر مبهم «همه گزینهها روی میز است» از کلمه «حمله» (Strike) در خصوص ایران استفاده کرد. این صراحت در تهدید را چگونه میتوان تفسیر کرد؟
* اعتباربخشی مجدد به خطوط قرمز
در شرایطی که عدم اقدام نظامی علیه سوریه مفهوم خط قرمز را نزد برخی از رسانهها، محافل سیاسی و منطقهای خدشهدار کرده است، به نظر میرسد اوباما عملا با این سخنان قصد داشته تا بار دیگر به این خطوط قرمز اعتباربخشی کند.
مساله خط قرمز علیه ایران یکی از مهمترین مولفههای تعیینکننده در روابط ایالات متحده و اسرائیل است. برای اسرائیل اقدام نظامی علیه سوریه تنها از جهت ضربه زدن به دمشق مهم نبود بلکه از جهت پیامی که برای ایران صادر میکند نیز اهمیت داشت. از این رو بود که رئیس کابینه رژیم صهیونیستی به صراحت گفت پیامی که برای سوریه ارسال میشود در تهران شنیده خواهد شد.
به این ترتیب اوباما برای اینکه بیشتر تحت فشار لابیهای صهیونیستی قرار نگیرد، خواسته تا تاکید کند که ایران با سوریه فرق دارد و در صورت لزوم به آن حمله خواهد شد. تندشدن ادبیات اوباما در خصوص ایران نیز در همین حوزه قابل تفسیر است.
اکنون و با این اظهارات نتانیاهو و لابیهای یهودی نظیر آیپک کمتر میتوانند اوباما را بهخاطر عملکرد ضعیف در قبال برنامه هستهای ایران تحت فشار قرار دهند.
* نزدیک شدن مذاکرات هستهای و نرم شدن ادبیات ایران
شواهد حاکی از آن است که مذاکرات ایران و غرب بر سر برنامه هستهای ایران در حال نزدیک شدن است. ظاهرا در پایان شهریور و در جریان سفر رئیسجمهور جدید ایران به نیویورک برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، ممکن است عملا تعاملات ایران و غرب در خصوص برنامه هستهای ایران آغاز شود و به تبع آن مذاکرات ایران هم با شش کشور موسوم به 1+5 و هم با ترکیبهای دیگر بینالمللی از سر گرفته شود.
در این شرایط، ایران در ادبیات سیاست خارجی خود نسبت به حدود 6 ماه قبل، تغییر شگرفی داده و از ادبیات نرم و دیپلماتیک به جای ادبیات اصولگرایانه بهره میبرد. در این ادبیات تلاش میشود که نظام بینالمللی بهرسمیت شناخته شده و با آن تعامل شود و از تنشزایی اجتناب گردد. با انتقال پرونده هستهای ایران به وزارت امور خارجه که بنابر متغیرهای نقشگرایانه از گفتمان نرمتری نسبت به شورای عالی امنیت ملی برخوردار است، این روند تشدید و تسریع نیز گردیده است.
در این شرایط بدیهی است که طرف مقابل در مقابل گام به عقب ایران، بهزعم خود گام به جلو میگذارد. ادبیات تند ایران اگرچه شاید برخی مشکلات را ایجاد میکرد اما طبعا طرف مقابل را در جایگاه تدافعی قرار میداد. اکنون این ماجرا تا حدودی برعکس شده و طرف مقابل ایران از ادبیات تهاجمی و ایران از ادبیات تدافعی استفاده میکند. قطعا برخی مشکلات اقتصادی ناشی از تحریمها و ناتوانیهای مستمر دو سال گذشته در مدیریت آنها در تلطیف ادبیات ایران بیتاثیر نبوده است.
البته این در واقعیات هستهای چندان تاثیری ندارد. غرب علیرغم تندتر کردن ادبیات خود میداند که ایران از حقوق هستهای خود نمیگذرد و در صورت لزوم از آن دفاع میکند. شخص اوباما و مشاوران نظامیاش هم حتما میدانند که اقدام نظامی علیه ایران به مراتب دشوارتر از حمله نظامی به سوریه است و موقعیت ژئوپلتیک و نظامی ایران میتواند دردسرهای زیادی برای طرف غربی داشته باشد.
از سوی دیگر، این ادبیات تند همراه با پارهای اقدامات نظیر لغو جزئی برخی از تحریمهای اتحادیه اروپا علیه جمهوری اسلامی ایران شده است که خودبخود از اعتبار تهاجمی آن میکاهد. نمونه بارز آن لغو برخی تحریمهای مرتبط با کشتیرانی علیه ایران بود که روز گذشته اتفاق افتاد.
از این رو ادبیات تند باراک اوباما صرفا ادبیاتی سیاسی است نه تهدید نظامی که شاید وی تصور میکند برای حصول نتایج سیاسی در مذاکرات میتواند به کار آید. این آرایش جدید سیاسی البته هوشیاری میطلبد و جا دارد مقامات ایرانی چه در وزارت خارجه و چه در نهادهای نظامی تهدیدهای لفظی اوباما را بیپاسخ نگذارند. صرف ابراز اینکه ایالات متحده باید دست از زبان تهدید بردارد اگرچه لازم، اما ناکافی است.