کد خبر: ۱۶۵۶۷۵
زمان انتشار: ۱۳:۵۱     ۲۵ شهريور ۱۳۹۲
مقتول، دختر 17ساله‌ای به نام فهیمه است که از سوی والدینش به مرکز درمانی انتقال یافته است. وقتی اولیای این دختر تحت بازجویی قرار گرفتند پدر او به قتل اقرار کرد و گفت ناخواسته دخترش را کشته است.
پدری که نمی‌خواست دخترش با پسر مورد علاقه‌اش ازدواج کند شب خواستگاری با یک ضربه چاقو جان دختر خود را گرفت. ساعت 22 شامگاه دوشنبه 22 اسفند سال 90 زن و مردی میانسال پیکر غرق در خون دختری جوان را به بیمارستان پیامبران تهران رساندند و پزشکان در حالی مداوای این دختر را آغاز کردند که خون زیادی از او رفته بود و امیدی به زنده ماندن او نبود.
دقایقی بعد دختر روی تخت بیمارستان جان باخت و از آنجا که اثر وارد شدن ضربه چاقو به سینه‌اش مشهود بود مسئولان بیمارستان در تماس با مرکز فوریت‌های پلیسی موضوع را اطلاع دادند.

به این ترتیب گروهی از کارآگاهان به دستور بازپرس ویژه قتل به بیمارستان رفتند و تحقیقات خود را در این خصوص آغاز کردند.

 آنها فهمیدند مقتول، دختر 17ساله‌ای به نام فهیمه است که از سوی والدینش به مرکز درمانی انتقال یافته است. وقتی اولیای این دختر تحت بازجویی قرار گرفتند پدر او به قتل اقرار کرد و گفت ناخواسته دخترش را کشته است. مرد میانسال بعد از انتقال به اداره دهم پلیس آگاهی در بازجویی‌های تخصصی جزئیات قتل را شرح داد. او گفت: «فهیمه مدتی قبل به مادرش گفته بود قرار است پسری به نام محمود به خواستگاری‌اش بیاید. وقتی من در جریان موضوع قرار گرفتم پیش خودم فکر کردم بهتر است قبل از برگزاری مراسم خواستگاری کمی درباره محمود تحقیق کنم. در این مرحله و بعد از پرس‌وجو از افرادی که خواستگار دخترم و خانواده‌اش را می‌شناختند، فهمیدم آنها از نظر فرهنگی تفاوت زیادی با ما دارند و محمود شوهر مناسبی برای فهیمه نخواهد بود.»

این مرد ادامه داد: «من همان موقع نظرم را اعلام کردم اما فهیمه بر  این وصلت اصرار زیادی داشت. به ناچار موافقت کردم تا مراسم خواستگاری برگزار شود. با این کار موافقت کردم تا شاید به نتایج مثبتی برسم اما شب حادثه وقتی با خانواده محمود صحبت کردم، فهمیدم تصمیم قبلی‌ام درست بوده و همچنان باید با این ازدواج مخالفت کنم به همین دلیل وقتی خانواده خواستگار نظرم را پرسیدند من کاملا منطقی دلایلی را برایشان ذکر کردم و گفتم ازدواج محمود و فهیمه به صلاح نیست. در این هنگام خواهر خواستگار که از حرف‌هایم ناراحت شده بود به دخترم توهین کرد و نسبتی ناروا را درباره او به کار برد. این حرف من را به شدت خشمگین کرد و مجبور شدم آنها را از خانه بیرون کنم.»

مرد متهم به قتل در ادامه اظهاراتش گفت: «بعد از رفتن خواستگاران، دخترم که از وضعیت پیش‌آمده رنجیده بود و از طرفی به دلیل علاقه به محمود همچنان به ازدواج با وی اصرار داشت لباس‌هایش را پوشید تا به نشانه اعتراض خانه را ترک کند. در این موقع  همسرم به طرف آشپزخانه دوید. او چاقویی را برداشت و جلو در راه فهیمه را سد کرد و به او گفت اگر پایش را از خانه بیرون بگذارد او را می‌کشد اما دخترم هنوز می‌خواست از منزل بیرون برود و جر و بحث فایده‌ای نداشت. در این اثنا من از کوره  به دررفتم و در یک لحظه نتوانستم خودم را کنترل کنم  چاقو را از دست همسرم گرفتم و ضربه‌ای به دخترم زدم. من نمی‌خواستم دخترم بمیرد و در آن لحظه اصلا متوجه کارم نبودم.»

پدر فهیمه حرف‌هایش را این طور به پایان رساند: «وقتی دخترم دچار خونریزی شد به سرعت او را به بیمارستان رساندیم و در طول راه مرتب دعا می‌کردم اتفاقی برای فهیمه نیفتد اما پزشکان نتوانستند کاری برای نجات او انجام بدهند و وی جانش را از دست داد.» عموی فهیمه نیز در بازجویی‌ها به ماموران گفت:«من ماشینم خراب بود و روشن نمی‌شد به همین خاطر تصمیم گرفتم به خانه برادرم که همان نزدیکی‌ها بود بروم.وقتی به خانه آنها رسیدم زن برادرم به استقبالم آمد و گفت که برای فهیمه، خواستگار آمده است.به همین خاطر از من خواست که در مراسم شرکت کنم.هنوز وارد خانه نشده بودم که دیدم خواستگارهای فهیمه با ناراحتی آنجا را ترک کردند.بعد هم یک نفر گفت که فهیمه را کشتند.وقتی دیدم فهیمه زخمی‌شده او را به بیمارستان رساندیم اما او دوام نیاورد و فوت کرد.»

با اعترافات پدر فهیمه به قتل دخترش، بازپرس دادسرای جنایی برای او به اتهام مباشرت در قتل قرار مجرمیت صادر کرد که با تایید قرار مجرمیت و صدور کیفرخواست پرونده برای محاکمه به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد .

 صبح دیروز مرد جنایتکار در شعبه 74 دادگاه کیفری و به ریاست قاضی عبداللهی پای میز محاکمه قرار گرفت. در ابتدای این جلسه نماینده دادگاه با قرائت کیفرخواست برای متهم تقاضای مجازات قانونی کرد.

سپس اولیای دم فهیمه رضایت خود را اعلام کردند. در ادامه متهم در دفاع از خود گفت: دخترم با پسری به نام محمود در ارتباط بود.بارها با او برخورد کرده بودم که به رابطه‌اش با محمود پایان دهد اما فهیمه گوشش بدهکار نبود.تا حدی که یک بار به مدت 5 روز از خانه فرار کرد اما دوباره به خانه برگشت.بعد از اینکه فهیمه به خانه برگشت با او صحبت کردم و قبول کرد ارتباطش را با محمود پایان دهد. سه سال از این ماجرا گذشت تا اینکه متوجه شدم آنها با هم ارتباط دارند. پیش رامین رفتم تا با او صحبت کنم.از رامین خواستم تکلیف زندگی دخترم را مشخص کند به همین خاطر رامین قبول کرد که به خواستگاری فهیمه بیاید و با او ازدواج کند.آن روز هم روز خواستگاری فهیمه بود. خانواده محمود با این ازدواج مخالف بودند و مخالفتشان را به هر طریق ممکن نشان می‌دادند. تا جایی که بحثمان شد و آنها از خانه ما رفتند.بعد از رفتن آنها متوجه شدم که دخترم با محمود رابطه داشته است. وقتی که این موضوع را فهمیدم عصبانی شدم و چاقویی را از آشپزخانه برداشتم و یک ضربه به کتف فهیمه وارد کردم. من نمی‌خواستم او را بکشم اما عصبانی شدم و این کار را کردم.

پس از آخرین دفاعیات متهم قضات دادگاه وار شور شده و مرد جنایتکار را به 6 ماه حبس محکوم کردند.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها