کد خبر: ۱۶۵۶۷۴
زمان انتشار: ۱۳:۵۰     ۲۵ شهريور ۱۳۹۲
بسياري از روزنامه نگاران و خبرنگاران متاسفانه به دليل نداشتن امنيت شغلي و درآمد مكفي و نبود زيرساختهاي لازم براي جدايي از سياست و زير بليط سياسيون رفتن، به سمت حزبی کار کردن گام نهاده اند و اين خطري است كه جامعه ما را تهديد مي كند.
آیا روزنامه نگارانی كه طرفدار طيف خاصي از جريانهاي سياسي كشور هستند باید وکیل مدافع بي چون و چراي انها هم باشند و چشم بسته و بدون دليل و فقط به خاطر اينكه دستمزدشان را از يك گروه سياسي مي گيرند، به دفاع از ولينعمتان خود بپردازند؟

به گزارش بولتن نيوز، يك خبرنگار تا چه اندازه اجازه و حق دفاع از دولت و نهادهای قدرتي را كه به او پول پرداخت مي كنند را به خود مي دهد؟ و تا چه اندازه اجازه دارد تا از اصول اوليه خبرنگاري تخطي كرده و حقايق را به نفع كساني كه شايد او طرفدار آنها است ولي از قانون و حق ملت تخطي مي كنند واردنه جلوه داده و يا از آنها عبور كند؟ حق ملت در اينجا چگونه تعريف مي شود و وظيفه يك خبرنگار به عنوان نگارنده اخبار و نقد كننده وضع حال اقتصاد و جامعه و سياست در عرصه هاي داخلي و خارجي چيست؟

آیا این گفته که الان زمان نقد دولت نیست و يا چون كه دولتي كه ما مي خواستيم پيروز ميدان نشد يا اينكه از اين مدير يا وزير خوشم نمي ايد؛ می تواند توجیه مناسبی برای نادیده گرفتن برخی رخدادها باشد؟ آیا اساسا وارد شدن به ملاحظات سیاسی وظیفه خبرنگار است؟ آیا روزنامه نگار باید بنا به شرایط سیاسی روز ادبیات و رویکردش را تغییر دهد ؟

زماني بود كه اصلاح طلبان به دنبال قدرت بودند و روزنامه نگاراني كه در جناح اصلاح طلب كار مي كردند و دستمزد مي گرفتند ادعا مي كردند كه خبرنگاران اصلاح طلب از قدرت دفاع نمي كنند، امروز هم برخي از خبرنگاراني كه در جبهه اصول گرا قلم مي زنند مي گويند براي قدرت و دولت روحاني قلم نمي زنند چون اصولا هر كسي كه اصولگرا نباشد نبايد در راس قدرت قرار گيرد!.

اما چرا اينگونه است كه روزنامه نگار اصلاح طلب بعد از اين كه دولت اصلاح طلب بر سر كار مي آيد نقد دولت را خط قرمز و بر خلاف مصالح كشور مي داند و روزنامه نگار اصولگرا هم وقتي دولت اصولگرا بر سر كار بود اينگونه وانمود مي كرد كه هر چيزي كه در نقد دولت اصولگرا نوشته شود بر خلاف مصالح نظام و تخطي از امنيت ملي و در راستاي قلم زدن در زمين اپوزسيون و دشمن است!.

آيا يك خبر نگار حق دارد تا از قوانين پايه خبرنگاري عدول كرده و خبر را بر اساس تشخيص خود مميزي كرده و با دست بردن در آن و يا اعمال نظر در آن از حالت خبر و نقد منصفانه خارج نمايد و افكار عمومي جامعه را با توجه به خواسته هايي كه فكر مي كند نظر حاكميت است! به انحراف بكشد و يا از مسير اصلي خبر خارج كند؟.

آيا وظيفه يك خبرنگار ايجاد هيجان دروغين در جامعه و بر اساس منافع شخصي و جناحي است يا اينكه قداست كار خبرنگار دفاع از حقوق شهروندي و كمك به اصلاح اموري است كه با نقدهاي كارشناسانه و صحيح قرار است از بروز فجايعي چون بي كاري، تورم، كارشكني، دزدي، رانت ، انتصابات فاميلي و غير كارشناسانه و ... جلوگيري نمايد. و با آگاه سازي مسئولين و مردم و حاكميت از مسائل و اخبار و حاشيه هاي آن، شرايط را براي شفاف شدن هر چه بيشتر گردش اطلاعات و اخبار فراهم كند.

آیا در ايران و برخلاف خبرگزاري هاي معتبر جهان و با تاثير پذيري از شبكه هاي سخن پراكني بي بي سي و صداي آمريكا و اصولا شبكه هاي خبري اي كه در پي القاي افكاري خاص و با اهداف خاص هستند، خبرنگاران آموخته اند كه اخبار را جهت دار و بر اساس آنچه كه از ايشان خواسته مي شود منتشر كرده و يا مورد نقد قرار دهند؟ آيا اين خط مشي در روزنامه هاي آمريكايي و اروپايي و آسيايي هم دنبال مي شود و آيا همين روزنامه هاي آمريكايي نيستند كه در مقابل اوباما قرار مي گيرند و از شروع احتمالي جنگ سوريه انتقاد مي كنند و در زمان ريگان هم همين كار را مي كردند و در زمان بوش هم واقعيتها را براي مردم خود و جهانيان مي نوشتند و در هر كجا كه بي قانوني و فسادي رخ مي دهد بدون توجه به شخص يا گروه سياسي خاصي آن را اطلاع رساني مي كنند و مورد نقد و بررسي قرار مي دهند؟

پس چرا شغل خبرنگاري در ايران به گونه اي شده كه در بسياري از موارد انسان فكر مي كند كه خبرنگاري كه در روبروي او ايستاده خبرنگار نيست بلكه او سخنگو و نماينده جناحي خاص است كه نه براي دست يافتن به حقيقت بلكه براي له كردن يكه جناح به نفع جناح ديگر پافشاري مي كند و قلم مي زند. همانطور كه البته در اولين نشست خبري روحاني هم فردي را به نام خبرنگار ديديم كه اولا به دروغ خود را خبرنگار يكي از روزنامه هاي مهم جا زده بود و دوما به دنبال بر هم زدن جو نشست و به چالش كشيدن جلسه بود. آيا واقعا شان و منزلت يك خبر نگار در ايران در اين حد است. آيا خبرنگاري كه با دروغ استارت كار خود را مي زند مي تواند اخبار راست براي مردم توليد كند و بدون تنگ نظري و جناح بندي به انتشار اخبار بر مبناي واقعيتها بپردازد.

كار در ايران تا آنجا بالا گرفته كه در اين باره برخي از خبرنگار وقتي با يك مقام دولتي مصاحبه مي گيرند لید مطلب را به گونه ای مي نويسند که شیفتگی خود را به مقام دولتی در حد تيم ملي بروز دهند. اما آیا این شان واقعی یک روزنامه نگار است.

با انتخاب روحانی طرز تفکری که همه جا "گل و بلبل" شده به وجود آمده ؛ در حالی‌که هنوز اتفاقی نیافتاده و همه‌چیز در حد حرف است. کابینه‌ جای نقد بسیار دارد اما می گویند الان زمان نقد نیست. در زمان احمدي نژاد هم از اين حرفها زياد بود و همه چيز را ربط مي دادند به امنيت ملي. حتي در اين روزها در مسئله بابك زنجاني و 2 ميليارد دلار پولي كه معلوم نيست كجا رفته، از نماينده مجلسي نقل مي كنند كه مصلحت نيست موضوع اين 2 ميليارد دلار از بيت المال علني شود چون ممكن است پاي خيلي از مسئولين به ميان آيد.

در اينجا به عنوان يك خبرنگار، فردي كه از اين نماينده مصاحبه مي گرفت بايد مي پرسيد كه چرا از كسي كه بايد در برابر مسئوليتش در قبال بيت المال و مرم مسئول باشد حمايت مي كنيد. آيا مسئولي كه به مسئوليتش عمل نگرده و از آن سوئ استفاده كرده مي تواند يك مسول محترم باشد كه حفظ ابرويش به نفع نظام است؟ اين چه مسئولي است كه پول بيت المال را بالا كشيده و شما به عنوان نماينده مردم و يك مسول در مجلس كه در برابر حقوق ملت مسوليت دارد از او دفاع مي كنيد و مي خواهيد موضوع را بيش از اين كش ندهند.

اما چنان كه مي بينيم در خبر منتشره تنها سعي شده تا اعلام شود مسئله 2 ميليارد بابك زنجاني را تمام كنيد و سوال اينجاست كه آيا خبرگزاريها و خبرنگاران ما تريبون دولتيها و مسئولين هستند و يا خبرنگاران چشمان بيدار ملت و حكومت براي شفاف كردن پشت پرده هايي كه حقوق ملت را تضيع مي كنند.

آري بسياري از روزنامه نگاران و خبرنگاران متاسفانه به دليل نداشتن امنيت شغلي و درآمد مكفي و نبود زيرساختهاي لازم براي جدايي از سياست و زير بليط سياسيون رفتن، به سمت حزبی کار کردن گام نهاده اند و اين خطري است كه جامعه ما را تهديد مي كند. در اين سالها، سیاسیون وارد رسانه‌ها شده و روزنامه‌نگاران بسیاری هم به شکل حزبی وارد رسانه‌ها شدند در نتیجه رنگ و بوی یک رسانه جهت سیاسی احزاب را در خود جای داده است و بسیاری از آن‌هایی که سیاسی بودند نیز به عنوان روزنامه‌نگار مشغول به کار شده اند و هویت سياسيون و خبرنگاران در هم آميخته است. سياسيوني كه بنگاه هاي اقتصادي بزرگ از آنها حمايت مي كنند و روزنامه نگاراني كه قلم به دست سياسيون مورد حمايت بنگاه هاي بزرگ اقتصادي متصل به رانتهاي دولتي شده اند.

از اين رو است كه رانتهاي بزرگ به وجود آمد اختلاسهاي بزرگ شكل گرفت و شكل روزنامه نگاري و خبرنگاري در ايران از واقعيتهاي خود فرسنگها فاصله گرفت. هر كس در اين چهارچوب عمل كرد لقمه نان بخور و نميري مي گيرد و هر كه از چهار چوب خارج شد ديگر خبرنگار نيست. متاسفانه ديگر رسانه‌ی مستقلي وجود ندارد، روزنامه‌نگاران موظف‌اند با خط مشی رسانه و روزنامه هم‌گام باشند.

هر چند گويا مشکل تنها از مصلحت‌سنجی‌ها خبرنگاران نیست. به نظر مي رسد مشكل از ناتواني خبرنگاران در تامين معاششان باشد و اجبار به تن دادن به آنچه كه از او مي خواهند، تا باشد!

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها