حالا سعید شیرینی دارد زمین و زمان را به هم می دوزد که من خواب نبودم ومشغولیتم ذکر گفتن بود. جوابی که البته منجر می شود به پیش داوری مردم در مورد شیرینی. اگر به خیابان بروید و از 10 نفر بپرسید شیرینی روی نیمکت ذکر می گفت یا چرت می زد همه گزینه دوم را انتخاب می کنند.
دلیلش این است که مردم خاطرات خوبی ندارند از ان دست آدم هایی که برای جبران ضعف خود پای فریضه ای مذهبی را پیش می کشند. جراحی که دیر به جراحی می رسد نمی تواند بگوید سر نماز بودم. مامور برج مراقبت و سربازی که سر پشت نگهبانی هستند نمی توانند پست را بدون اطلاع قبلی ترک کنند و وقتی هواپیما سقوط کرد و دشمن وارد پادگان شد بگویند: "رفته بودیم دعا."
سعید شیرینی روزهای دشواری داشته. ما که می دانیم قبل از دربی چقدر فشار روی سرپرست تیم هست. باید هتل را رزرو کند و تحویل بگیرد. حداقل باید در بیش از 4 تا 5 جلسه امنیتی شرکت کند تا مقدمات انجام دیداری در چنین سطحی برگزار شود. به روال مرسوم و قانونی همه سال ها ادارات امنیتی کشور و استان قبل از برگزاری چنین دیدار بزرگی جلسات فراوان می گذارند تا دربی بی مشکل به اتمام برسد.
فشارها برای سرپرست است که باید در تمام این جلسات شرکت کند. جلسه سرپرستان هم هست و بعد جلسات فنی و اداری تیم... رسانه ها در تماسند و باشگاه امنیت و اداره تیم را از سرپرست می خواهد. اضافه کنید جلسات هماهنگی با لیدرها برای توجیه شان که فحشی ندهند و حاشیه ای درست نکنند. مباحث بلیت فروشی هم هست و همچنین تماس های بی وقفه از سوی هیات فوتبال، سازمان لیگ و فدراسیون، حتی شاید وزارت ورزش هم بخواهد قبل از بازی با سرپرست دو تیم جلسه حراستی بگذارد.
هر چه باشد حراست ورزشگاه دست حراست وزارت ورزش است و طبیعی است اگر مسئولان حراست بخواهند از دیدگاه های مسولان دو تیم و هماهنگی هایی مثل ساعت ورود تیم ها به مجموعه مطلع باشند. اضافه کنید به این همه جلسه، هماهنگی با مسئولین ورزشگاه آزادی را که به هرحال میزبانند و باید با طرفین جلسات داشته باشند.
در طول شب قبل از بازی و صبح مسابقه نیز یک هزار کار و جلسات دیگر هست که سرپرست باید به آن رسیدگی کند.. حالا سعید شیرینی خسته از این حجم کار چرتی هم زده... نه جایی آتش گرفته و نه کسی مرده و نه داخل زمین و هنگام بازی سرپرست وظیفه سنگینی دارد که با یک لحظه چرت زدن به خطر بیفتد.
بحث اینجاست، شیرینی می تواند با لبخند عذر خود را اعلام کند و با بیان فشارهایی که روی او هست نشان دهد که چرا خوابش برده و بعد عذری بخواهد. فروتنانه لبخندی بزند و هم خود را پیش مردم محبوب کند و هم پیش عادل، چه نقطه ضعف عادل فردوسی پور این است که مچی بگیرد و کنایه ای بزند و متلکی بیندازد و اگر آنکه نقد شده این را بپذیرد بیمه می شود.
با این همه شیرینی نه تدبیر داشت که دهان عادل و رسانه ها را با لبخند ببندد و نه صداقت که چرت زدن را بپذیرد و نه حداقل شجاعت که بگوید خوابم برده بود و از باشگاه و هواداران عذر می خواهم. جایش دست گذاشت روی بدترین دفاع دنیا، مذهب... من داشتم دعا می خواندم! یعنی من آدم مذهبی هستم و اگر کسی به دعا خواندن من ایرادی بگیرد با فعل دعا خواندن مشکل دارد.
مردم می فهمند و درک می کنند که یکی امکان دارد برای چند ثانیه چرت بزند و اگر طرف صداقت داشته باشد می توانند ببخشندش. با این همه مردم می فهمند و درک می کنند که پناه گرفتن در سنگر دعا برای کسی که روی نیمکت خوابش برده نشانه صداقت نیست.
سعید شیرینی روی نیمکت از بابت خستگی ناشی از فشارهای سنگیم دربی چرتکی زده. این جرم نیست. یک سهل انگاری است و می توان از کنارش گذشت. جدل با عادل و دروغ گفتن اما اگر جرم هم نباشد دست کم در اذهان عمومی به ضرر سرپرست پرسپولیس تمام می شود. کاش آنکه در گوش سعید شیرینی گفته بود دیوار حاشا بلند است یادش می داد که دیوار هوش و ادراک و آگاهی مردمان بلندتر است.