کد خبر: ۱۶۴۰۰۰
زمان انتشار: ۰۸:۲۰     ۱۹ شهريور ۱۳۹۲
بر آنیم تا در این مجال، قطعاتی کوتاه و بلند از کتاب وحی را با نگاهی گزیده به انعکاس آن در ادبیات پارسی، از کتاب ارزشمند استاد الهی قمشه‌ای پیشکش طالبان حق و جوینگان حقیقت کنیم تا چه قبول افتد و چه در نظر آید.
آیه ١٧ سوره سجده
فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَّا أُخْفِيَ لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ [٣٢:١٧]
هیچ کس نمی‌داند چه پاداشهای مهمّی که مایه روشنی چشمهاست برای آنها نهفته شده، این پاداش کارهائی است که انجام می‌دادند!

مژده‌ای است شیرین و عشق‌آگین به همه کسانی که کار نیکو می‌کنند و چشمِ امید به پاداشِ ابدیِ پروردگارِ خویش دارند.

نخستین نعمتی که خداوند به نیکوکاران عطا می‌کند این است که چشم ایشان را به جمال فرشته نیکویی روشن می‌گرداند. چون در جهان با کمال اشتیاق به سوی آن فرشته حرکت می‌کردند، نخستین پاداش ایشان رسیدن به همان فرشته است و البته نیکوکاران حقیقی عالم در انتظار پاداش دیگری نیستند.

خوبی و زیبایی خود هر دم به چهره ای دیگر ظاهر می‌شوند و به افسون نگاه و لبخند، نیکوکار را تا حرمِ آن یارِ یگانه، سرچشمهٔ همه خوبی‌ها و زیبایی‌ها، هدایت می‌کند.

آنجاست که هیچ کس نمی‌داند که پروردگارش چه هدیه و چشم روشنی تازه ای به او عطا خواهد کرد. آن چشم روشنی زیبا شاید روشن شدن چشم خوبان به دیدار پادشاه خوبان است:
ای پادشهِ خوبان داد از غمِ تنهایی        دل بی تو به جان آمد وقت است که باز آیی
حافظ



و آن دیدار خود به تنهایی با همه نعمت‌های دو عالم برابر است و مژدهٔ این چشم روشنی عارفان را در همین جهان نقد حال می‌شود، چنانکه حافظ و نظامی و دانته و مولوی و سعدی و دیگران هر یک به زبانی از این چشم روشنی که هیچ کس نمی‌داند چیست در پردهٔ الفاظ و عبارات عاشقانه سخن گفته‌اند.

دانی که چیست دولت دیدارِ یار دیدن      در کوی او گدایی بر خُسروی گُزیدن
حافظ

منم یارب در این دولت که روی یار می‌بینم       فراز سروِ سیمینش گلی پر بار می‌بینم ز گردون نعره می‌آید که اینت بوالعجب کاری       که سعدی را ز روی دوست برخوردار می‌بینم
سعدی
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها