و اما بخش دوم مصاحبه با مهدی کوچک زاده:
"خیبرآنلاین" - آقای
کوچک زاده! آنگونه که خبر داریم، پسر آقای مظفر، نماینده مجلس، داماد
جنابعالی و البته از حامیان آقای قالیباف و همچنین از مسئولین یکی از ارگان
های شهری هم می باشند. باتوجه به حمایت علنی شما از آقای جلیلی، آیا این
اختلاف سلیقه با دامادتان برای شما مشکلی ایجاد نکرده است؟
کوچک زاده - اولا بنده آقای
قالیباف را یک آدم حسابی و پرکار می دانم که با او جر و بحث هم زیاد داشته
ام. در جنگ و در عملیات آزادسازی فاو برای ایجاد مانع سر راه دشمن جلوی محل
استقرار نیروهای تیپی که آقای قالیباف فرماندهی آن را برعهده داشت طراح و
مجری یک طرح پدافند آبی بودم. حتی در زمان شروع اجرای همان طرح در فاو هم
با هم بگو مگوهایی داشتیم.
همچنین، به عنوان نمونه راجع به برج میلاد، یک از سایت های وابسته به ایشان
مطلبی را نوشته بود و بنده نقدی نوشتم و آنها نقد من را علیه قالیباف
تعبیر کردند
و به طرز نامناسبی علیه من مطلب نوشتند. خلاصه اش این بود که
این برج را یک عده ای پیشنهاد دادند و یک عده ای ساختند. آقای قالیباف
تنها آن را ساختند و کارش هم قابل تمجید است، اما سوال من از
پیشنهاددهندگان این طرح است که بگویند چه فایده ای برای مردم تهران و ایران
داشته است؟ پیشنهاددهندگان آن در دوره کارگزاران بودند و به یک شرکتی
مربوط می شود که برخی سهامداران و پایه گذارانشان آن همینک مجددا پست دولتی
هم گرفته اند. این مساله دلیلی نمی شود که ما بخواهیم آقای قالیباف را
غیرخودی بدانیم.
ثانیا، اینکه مسئولیت داشتن پسر آقای مظفر که البته داماد من هم هست، در یک
ارگان شهری چه ارتباطی به من دارد؟ یعنی آقای قالیباف برای زیرسوال بردن
من ایشان را مسئولیت داده اند؟ این اتفاق بدون هیچ اطلاع یا نظرخواهی از
من شکل گرفته است. ضمن آنکه تا جایی که من می دانم ایشان سالها قبل از این
حرفها هم به دلیل صلاحیت ها و ویژگی های خودش با آقای قالیباف و شهرداری
تهران همکاری داشته اند.
ثالثا، بنده آقای مظفر را انسان بسیار شریفی می دانم. ایشان برادر سه شهید
هستند که در اصول هیچ اختلافی با هم نداریم، اگر درمواضع سیاسی ما اختلافی
مشاهد می شود دلیل آن اطلاعات متفاوتی است که هر یک از ما داریم و این
مساله ای طبیعی است.
بنده دامادم را بسیار دوست دارم و این اختلاف سلیقه و آن مسئولیت ایشان در شهر تهران، هیچ ارتباط با مسایل خانوادگی ما پیدا نمی کند.
"خیبرآنلاین" - دلیل شما برای ارحج دانستن آقای جلیلی بر آقای قالیباف در انتخابات چه بود؟
کوچک زاده - در ایام انتخابات و همچنین تبلیغات در سخنرانی ها دیدم که
آقای جلیلی درک درست تری از مسایل داخلی و جهانی ما دارد.
راه حل های او را هم بیشتر از بقیه می پسندیدم. به عنوان مثال، من در
وبلاگم مدتی قبل از انتخابات و تبلیغات، مطلبی نوشتم با موضوع تحقق حماسه
ای دیگر، عین همان مطلب در جریان تبلیغات از سوی آقای جلیلی مطرح شد. اگر
بخواهم آن را به صورت اجمالی بیان کنم نهادینه کردن فرهنگ "بیا برادر، به
جای برو برادر" بود که تحقق این مساله در مدیریت های مختلف کشور و به صحنه
آوردن ظرفیت کشور، بسیار موثر خواهد بود.
آقای قالیباف اما جور دیگری سخن می گفت، نظر دیگری به مسایل داشت. البته
ایشان هم برای رسیدن به همین اهداف تلاش می کرد اما بنده آقای جلیلی را
ارجح دانستم. اگرچه برخی دلخوری هایی هم داشتیم که عموما به رسانه هایی
بازمی گشت که منتسب به آقای قالیباف بود.
تذکراتی هم دادیم، ایشان هم این تذکرات را با مسئولان آن رسانه ها درمیان گذاردند و با دستور ایشان، برخی مطالب اصلاح شد.
من معتقدم رسانه ها در کشور ما بدون حساب و کتاب خاصی اداره می شوند و همین
مساله موجب شده تا هرکدام، به مسئولی منتسب شود و در پناه این انتساب،
مسایل مدنظر خود پیش می برند. برخی مواقع، این رسانه های منتسب به افراد
شاخص نه تنها به خود آن فرد، بلکه به اصل اسلام هم ضربه می زنند.
با این حساب، بنده تاکنون تضاد حل نشدنی با آقای قالیباف نداشتم.
"خیبرآنلاین" - در
جلسات رای اعتماد به وزرای پیشنهادی دولت یازدهم عملکرد منتقدین آقای
روحانی قدری از هم گسیخته بود و به نظر می رسید برخلاف گروه موافق، بدون
برنامه ریزی و سازماندهی در مخالفت های خود اقدام می کردند. چرایی این
مساله را توضیح می فرمایید.
کوچک زاده - همانگونه که گفتید در
آن جلسات، هیچ برنامه ریزی قبلی برای مخالفت در میان منتقدین صورت نگرفته
بود. البته آنها مثل دیگران جلساتی داشتند اما منسجم و با برنامه قبلی نبود
و اعضا هم به اجرای نتایج آن متعهد نبودند. این مساله دلایل مختلفی داشت
یکی اینکه ثبت نام برای صحبت مخالف و اعلام آنها با قرعه کشی بود. لازمه
کار تشکیلاتی این است که در این مواقع، اگر اسم فرد خاصی درآمد، او وقت خود
را به دیگری بدهد که روی توافق جمهی هست اما در واقع چنین هماهنگی هایی
وجود نداشت.
نکته دیگر هم اینکه نمایندگان دوست دارند هر دولتی که سرکار می آید، به
مشکلات حوزه انتخابیه ی آنها رسیدگی کند و به همین جهت در برخی مخالفت ها
مشاهده می شد که بسیاری از نمایندگان که نوبت نطق می یافتند خیلی اهل نطق
های روشنگر مواضع نیستند.
"خیبرآنلاین" - شما
در سال 76 به خاتمی رای دادید و در جایی گفتید که این، یکی از بزرگترین
اشتباهات زندگی سیاسی من بوده است. علت آن اشتباه چه بود و چه شد که به آن
معترف شدید؟
کوچک زاده - قبل از دوم خرداد 76
رییس جمهور آقای هاشمی بود که علیرغم کارهای سازندگی خوبی که شکل گرفت اما
بی تفاوتی به مساله عدالت اجتماعی به حدی رسید که در برخی شهرها، ناآرامی
های اجتماعی را شاهد بودیم و متاسفانه درگیری های بدی به راه افتاده بود.
از جبهه آقای هاشمی
آقای ناطقی آمده بود که بارها اعلام کرده بود من نوچه هاشمی هستم.
طبیعی بود که ما به نوچه آقای هاشمی هرگز رای نمی دادیم. ضمن اینکه این
مجموعه ها را قبلا نیز آزموده بودیم و در آن شرایط، همه دنبال یک تغییر
اساسی بودند.
ضمنا در آن دوران یک تقسیم بندی در عرصه سیاسی شکل گرفته بود که امروز
معلوم شده واقعیت نداشت، و آن تقسیم بندی چپ و راست بود که البته امروزه با
هم قاطی شده اند و معلوم نیست چه کسی چپی است چه کسی راستی؟ بگذریم.
نقطه مقابل کاندیدای جبهه آقای هاشمی، آقای خاتمی بود. بنده براساس باور
خودم در پی این بودم که تمایل رهبری را بدانم به کدام سمت است. هرچه گشتم
نکته ای پیدا نکردم. همچنین، باتوجه به اینکه یکی از مسیرهای دریافت نظر
حضرت آقا، نظرات روحانیت شاخص و باتقوای کشور است، در آن زمان به سخنان
حضرات آیات مشکینی(ره) و جوادی آملی هم مراجعه کردم، هیچکدام به فرد خاصی
اشاره نکردند.
از سوی دیگر، خاتمی که آن زمان آمد با خاتمی بعدها تفاوت بسیاری داشت. در
پوسترهای تبلیغاتی شعار اصلی "سلام بر سه سید فاطمی خمینی و خامنه ای و
خاتمی" بود. در سفرهای تبلیغاتی هم که با اتوبوس این طرف و آن طرف می رفت
که در ظاهر مخالفت با رویه سابق آقای هاشمی بود.
مجموع این مسایل و بحث های مفصلی که با برخی دوستان داشتیم، نهایتا منجر به
این شد که در روز انتخابات تصمیم گرفتم به خاتمی رای بدهم.
بنده موقعی به اشتباه خودم در مورد شناخت از خاتمی پی بردم که خاتمی در
مصاحبه با آن شبکه خارجی گفت که آمریکایی ها پیوریتن هایی هستند که یکشنبه
ها کلیسا می رفتند و دارای چندین قرن تمدن هستند و در مبارزه با برده داری،
شهیدی همچون آبراهام لینکلن دادند. مصاحبه بسیار نازل و آزاردهنده ای بود.
این درحالی بود که خاتمی قبلا راجع به آمریکا نظرات دیگری داشت. او راجع به
مسایل مربوط به روشنفکری چنان نظراتی داشت که بسیاری از ما در برابر آن کم
می آوریم. مثلا او گفته بود که اینها یک مشت افرادی هستند که صدای آنها
هرگز از کافه تریاها فراتر نرفته است. یا درباره آمریکا گفته بود،
آمریکاییها بدترین مردم عالم هستند، یک مشت ماجراجوی زورگو و چاقوکش از همه
جای عالم جمع شده اند که با پول و اسلحه به مردم دنیا زور می گویند. خاتمی
قبل از ریاست جمهوری می گوید ما به فرهنگ مردم آلمان و انگلیس اعتراض
داریم اما به هرحال آنها دارای چندین قرن فرهنگ هستند اما این آمریکایی ها
یک مشت بی فرهنگ ترین مردم عالم هستند.
من اینها را دیده بودم و حالا با آن مصاحبه، فکر می کردم که نکند به ما
دروغ گفتند؟! اینجا بود که با عمق بیشتری تحقیق کردم. در اطرافیان او رسیدم
به افرادی همچون حجاریان، اکبر گنجی و... رسیدم به مجلس ششم با آن مشکلات و
برخوردهایی که با دلسوزان نظام کردند.
به فکر فرو رفتم که ما به چه کسی رای دادیم؟ اینها اهل خدمتند یا خیانت؟
کار به قتل های زنجیره ای رسید که آن همان اطرافیان خائن ن را برای بی
آبروکردن نظام به وجود آوردند.
سال ها آمریکا به یک بدبخت منافق فراری پول می داد تا در صدای آمریکای آن
زمان بیاید و به دروغ بگوید که جمهوری اسلامی من را شکنجه کرده است. حالا
رییس جمهور و رییس مجلس نظام را متهم به شکنجه و جنایت کردند درحالی که
خودشان گفتند آدم های خودسر چنین کاری کردند.
می خواهم بگویم ای کج فهم های خائن! اگر اینها مشتی خودسر بودند، چرا با آبروی نظام بازی کردید؟ اگر
در خانواده ی خودتان فردی خودسری بکند، شما می آیید فریاد می زنید تا
آبروی خانوادگیتان برود؟ یا آن فرد خودسر را پنهانی تنبیه می کنید؟
به نظر من، آرزویی که آمریکایی ها 20 سال درصدد تحقق آن بودند را اینها در
کوتاهترین زمان ممکن با طرح مساله قتل ها، که هواداران خودشان خودسرانه
مرتکب شده بودند، انجام دادند. این اتفاقات باعث شد که از آن رای توبه کنم و
البته این
بزرگترین اشتباه سیاسی عمر من باعث خیراتی هم در زندگی من شد.
من بعد از این مساله بود که به شناخت جزیی تر امام(ره) احساس نیاز کردم و
رفتم صحیه امام را برگ به برگ خواندم. البته هیچ ادعایی ندارم اما امروز
هرجا صحبت از صحیفه دان ها باشد، جزو افرادی هستم که اسمم حتما وجود دارد.
وقتی صحیفه را خواندم با نظرات حضرت امام(ره) راجع به دموکراسی، شورای
نگهبان، ولایت، قانون و... بیشتر آشنا شدم و انشاءالله اگر هوای نفس به ما
غلبه نکند، سعی کردم با الگوپذیری از آنها، کمتر خطای سیاسی مرتکب شوم. لذا
این خطای بزرگ سیاسی این حسن را داشت که با حضرت امام از طریق صحیفه بیشتر
آشنا شدم.
"خیبرآنلاین" - حضرت آقا در یکی از دیدارهایشان راجع به نظام پارلمانی مسایلی را مطرح کردند، دیدگاه مجلس در این باره چیست؟
کوچک زاده - البته من نظر مجلس را
نمی دانم اما آن فرمایش نیز در شرایطی مطرح شد که یک عده دیگری مسایلی را
مطرح کردند، رهبری هم فرمودند که دست بسته نیست و این بحث هم قابل بررسی
است. این پیشنهاد رهبری نبود.
"خیبرآنلاین" - منتقدان
رفتارهای رفسنجانی دچار شبهاتی شده اند. عده ای معتقد به برخورد شدید
هستند و برخی می گویند باید همچنان حریم را نگه داشت. نظر شما چیست؟
کوچک زاده - انسان مسلمان و مومن
باید در هر شرایطی حریم افراد را نگه دارد. حرمت شکنی ، فحاشی، مهرپرت کردن
و... کار درستی نیست اما یک عده ای این را مستمسک نکنند که انتقادکردن هم
کار درستی نیست. این اشتباه است.
بنده معتقدم آن کاری که در حرم حضرت معصومه(س) در روز 22 بهمن اتفاق افتاد و
موجب تکدر رهبری شد و همچنین مساله ای که در حرم امام(ره) شکل گرفت، روش
اعتراض اشتباه بود والا رهبری هیچوقت انتقادکردن را منع نکرده است.
بنده همچنان با نظرات و رویه های آقای لاریجانی، رییس مجلس، در مواردی مخالفم و
این مساله را خود ایشان هم می داند. اما با پرتاب مهر در روز 22 بهمن و در
حرم حضرت معصومه(س) هم مخالفم. متاسفانه یک عده ای با زیرکی می خواهند
محکومیت روش اعتراض را به محکومیت مخالفت با آقایان تفسیر می کنند. بعید
است که حضرت آقا هم چنین نظری داشته باشند.
"خیبرآنلاین" - ارزیابی شما از گزارش غائله 22 بهمن که منتشر شد،
چیست؟ به ویژه اینکه بخشی از اتهامات به سمت دوست همفکر شما، آقای رسایی
نشانه رفته است.
کوچک زاده - اینها دروغ است. اولا
آقای رسایی اصلا آن روز در قم نبود. اتفاقا همین امروز که با شما صحبت می
کنم در رستوران مجلس، جمعی از نمایندگان حضور داشتند، یکی از نمایندگان قم
با یکی از مسئولان قضایی این شهر تماسی گرفتند و با ایشان قرار جلسه ای را
گذاشتند تا با تعدادی از همکاران راجع به آن اتفاقات بحث و بررسی صورت
بگیرد. از قول همین فرد مسئول قضایی نقل شد که این عدد 35 هزار پیامکی که
گفته اند، تنها 35 عدد بوده است و آن عدد بزرگ دروغ بود و هیچ سازماندهی
برای این کار صورت نگرفته بود.
ثانیا
گزارش مملو از حب و بغض سیاسی است.
آنقدر این گزارش سبک بود که در جلسه کمیسیون امنیت ملی، آقای آشتیانی،
نماینده مردم قم، آن جلسه را ترک کرد. همچنین آقای امیرآبادی، نماینده دیگر
قم، این گزارش غیرمنصفانه و غیرمنطقی می داند. شما ببینید این چه گازرشی
است که از 3 نماینده یک شهر، دو نماینده این گزارش را غلط می دانند؟
ثالثا به جهت آنکه یکطرف بحث خود رییس مجلس است، در همان جلسه کمیسیون
امنیت ملی هم گفتم که برای کمیته بررسی، لااقل یک نفر هم از بیرون مجلس
بگذارید تا شائبه سیاسی کاری در آن مطرح نشود.
"خیبرآنلاین" - شما
از موسسین جبهه پایداری بودید اگرچه بعد از انتخابات مجلس گفتید که دیگر
عضو پایداری نیستید اما قرابت فکری شما با آنها قابل کتمان نیست. پس از
انتخابات ریاست جمهوری، برخی از دوستان جبهه پایداری و شاگردان علامه
مصباح، همچون آقای غروی، حملات شدیدی را به این جبهه آغاز کردند. از طرفی،
طیف های مختلف از اصولگرا تا اصلاح طلب، همه تهاجمات مشترکی را علیه
پایداری انجام می دهند. تحلیل شما از این مساله چیست؟
کوچک زاده - اولا آقای غروی هیچوقت دوست پایداری نبوده است و من هم
حرف های ایشان را آنقدر دارای ارزش و اهمیت نمی دانم و نمی خواهم راجع به
ایشان و نظراتشان حرفی بزنم.
اما راجع به پایداری، وقتی چپ و راست و میانه، بالا و پایین، آسمان و زمین
همه به این شکل به پایداری حمله کردند، حقانیت نظراتی که این جبهه براساس
آن می خواهد عمل کند و از سوی آیت الله بزرگوار مصباح یزدی مطرح می شود
برای من بیش از پیش آشکار شد.
من کاری به خود پایداری ندارم اما ایده آل های آنها را می پسندم.
ضمن اینکه مصداق آنها در انتخابات هم آقای جلیلی بود. برخلاف همه جریانات،
کاندیدای این جبهه کاندیدای معین شده در مشورت با یک روحانی وارسته و یزرگ
بود و مشخصا آیت الله مصباح به اصلح بودن ایشان نظر داشتند. کدامیک از
کاندیداهای می توانند اعلام رسمی کنند که نامزد یک عالم بوده اند؟ اتفاقا
به خاطر همین مساله بین برخی اختلاف افتاد، عده ای می گفتند ما حامی فلانی
هستیم و عده ای دیگر از نفر دیگر حمایت می کردند. تنها مجموعه ای که صادق و
شفاف از یک روحانی به عنوان یک ارزش پیروی کردند، پایداری بود و به خاطر
همین مساله، مدام در حال تخریب هستند.
سالمترین روش ها و هزینه های تبلیغاتی را هم اینها داشتند و مردم هم دیدند. از این دست امتیازات در این مجموعه بسیار بود.
در مناظرات هم دیدید که آقای جلیلی حق کسی را ضایع نکرد و تنها حرف خودش را بیان کرد.
فقط یکجا به آن فردی که فکر می کرد با استفاده از اعتدال، می تواند بین حق
و باطل راه برود، تذکر داد و البته او هنوز هم متوجه نشده است.
به نظر من این هجمه گسترده با روشهای غیراخلاقی و با دروغپردازی به این
تفکر، می تواند نشان دهنده این مطلب باشد که حقیقتی در آن نهفته است.
ببینید این دروغگویان در مسئله بسیار کوچکی مثل عضویت بنده و آقای رسایی در
پایداری چند جور حرف زدند؟!
"خیبرآنلاین" - اگر بخواهید ارزیابی و مقایسه ای میان عملکرد هیات رییسه 3 دوره مجلس، از مجلس هفتم تاکنون، داشته باشید، چه خواهید گفت؟
کوچک زاده - اولا لازم است عرض
کنم رئیس مجلس هفتم (آقای حداد عادل) حق استادی و بزرگتری به گردن ما و
رئیس مجلس هشتم و نهم دارد. عملکرد هیات رییسه مجلس در دوره هفتم با هشتم و
نهم هم اشتراکات دارد، هم افتراقات. اینکه عده ای خود را نماینده تر از
بقیه وکلای ملت می دانستند، جزو اشتراکات این سه دوره است. حالا در مجلس
هفتم هواداران آقای حداد بودند و در دو دوره بعد، هواداران آقای لاریجانی.
که البته میان اینها در مجلس هفتم خیلی افتراقی نبود. بعدها با حضور آقای
لاریجانی در مجلس شکاف ایجاد شد.
اما نکته ی مهمی که در عملکرد مدیریت مجلس در دوره هشتم و نهم که الآن در
آن هستیم، وجود دارد، بی توجهی شدید به قانون اداره مجلس که بعد از قانون
اساسی از معتبرترین قوانین کشور است، می باشد.
اینکه گفته می شود هیچکس به اندازه احمدی نژاد به قانون بی توجهی نکرد هم یک دروغ بزرگ است به
جهت آنکه بیشترین بی توجهی به قانون و آیین نامه، در مدیریت مجلس هشتم و
نهم صورت گرفت. بیشترین تغییرات در آیین نامه جهت گسترده ترشدن اختیارات
رییس مجلس در این دو دوره اتفاق افتاده است.
در مواردی هم که نتوانسته اند با بی توجهی به ابزار، قانون را زیر پا
گذاشتند. به عنوان مثال، وقتی یک نماینده ای در مجلس تذکری دارد، با زدن
دکمه موردنظر باید طبق قانون رییس مجلس مذاکرات را قطع کند تا تذکر آن
نماینده قرائت شود. امروز اما می گذارند 60 نفر دکمه تذکر را بزنند بی آنکه
به آنها توجهی کنند، تا اینکه یک نماینده صدایش بلند می شود، آن وقت می
گویند خوب بگذارید به نوبت تذکرها بیان شود. آن وقت 2، 3 نفر که تذکر می
دهند، می گویند وقت مجلس گرفته می شود و به بقیه اجازه تذکر نمی دهند.
یک مثال دیگر از بی توجهی به آئین نامه که هیئت رئیسه سوگند به اجرای بی
طرفانه آن خورده دیروز (روز قبل از مصاحبه) اتفاق افتاد که عرض می کنم.
ماده 106 آیین نامه مجلس می گوید اگر رییس جمهور یک وزیر یا 10 نماینده
مجلس به واسطه شرایط خاص حاکم برکشور درخواست تشکیل جلسه غیرعلنی بکنند،
مجلس مذاکراتش را باید متوقف کند، 15 دقیقه موافق، 15 دقیقه مخالف صحبت
کنند تا برای بحث جلسه غیرعلنی به رای گذارده شود و در صورت رای مجلس، جلسه
غیرعلنی تشکیل می شود.
باتوجه به شرایط خاص منطقه، مسائل سوریه و اظهارات منتسب به آقای هاشمی که
به شدت برای وحدت ملی و به تبع برای امنیت ملی خطرناک است، نامه ای با
امضای 100 نماینده جمع کردیم و برای برگزاری جلسه غیرعلنی تقدیم هیات رییسه
کردیم. آقایان نامه را گرفتند و با توجیهاتی به آن بی توجهی کردند و در
کشوی میزشان گذاردند! توضیح هم دادیم که بحث شرایط منطقه مهم است و در این
شرایط، کسانی با زدن حرف هایی دارند وحدت ملی را خدشه دار می کنند، بگذارید
مسئولان امر بیایند و توضیحات لازم را بدهند تا نمایندگان در جریان هرچه
بهتر اوضاع قرار بگیرند، اما اصلا توجهی نکردند.
آخر کار فقط نایب رییس مجلس گفت که نامه ای با تعداد زیادی امضا آمده است
که درخواست جلسه غیرعلنی کرده اند؛ همین! خوب تشکیل جلسه و اجرای آیین نامه
چه شد؟
آقایان هرجا که بخواهند آیین نامه داخلی مجلس را له می کنند با
اینکه سوگند خورده اند آن را اجرا کنند. متاسفانه این ناشی از همان نگاهی
که خود را نماینده تر از دیگران می دانند و نسبت به مسایل کشور دغدغه مندتر
می دانند و نسبت به بقیه نمایندگان چنین برداشتی ندارند. این، بزرگترین
تفاوت مدیریت مجلس هفتم با مدیریت دو دوره هشتم و نهم می باشد.
"خیبرآنلاین" - باتوجه
به عضویت شما در کمیته مفاسد اقتصادی مجلس هفتم و مسایلی همچون کرسنت، ال
90، ترک سل، زمینخواری ها و... نکات نگفته ای وجود دارد؟
کوچک زاده - در باره پرونده هایی
که شما گفتید و دیگر پرونده ها که من در آنها کار کرده ام، حرف بسیار است
اما اعتقادی به بیان این حرف ها ندارم. بنده معتقدم همانگونه که حضرت آقا
فرمودند، چیزی که احتیاج به اثبات قضایی دارد، اگر راست هم بوده، مادامی که
ثابت نشده نباید گفت. لذا در این مواقع اگر فردی خبری از فسادی دارد، باید
آن را به قوه قضاییه بدهد و از اینجا به بعد، دیگر مسئولیت آن برعهده این
قوه است و از آن فرد سلب مسئولیت می شود. امام بسیاری از این افشاگری ها را
که به اسم نظارت و مسئولیت نمایندگی توسط نمایندگان صورت می گیرد را خلاف
شرع دانسته و خطاب به نمایندگان مجلس می فرماید " مجرد وکالت مصحح خلاف شرع
نیست"!
اینکه بیایند در تریبون یکدیگر را دزد کنند کار درستی نیست. در همین ساله چندین بار چنین اتفاقی افتاد.
یکی گفت فلانی مسئول خانه فساد فاطمی است، او هم در پاسخ گفت تو از بنیاد جانبازان زمین گرفته ای و مدرسه اش کردی یا
اینکه خارج رفتی و دلار زیادی گرفتی. به این شکل که کار پیش نمی رود. این
حرف ها باید در محضر دادگاه و قاضی زده شود تا نتیجه و رای را او اعلام
کند.
راجع به کرسنت، بنده 3 سند در این پرونده دارم که
حکایت از آن دارد انجام این قرارداد به مصلحت کشور نبوده است. سند من هم
اظهانظر خود آقای روحانی است که در آن زمان، دبیر شورایعالی امنیت ملی بوده
است. در این قرارداد که طبعا وزیر نفت منعقد کننده و پیگیر آن بوده است،
وقتی مشکلاتی برای اجرای ایجاد می شود، آقای زنگنه به همراه رییس دفتر رییس
جمهور وقت(ابطحی) نزد خاتمی می روند و تا با نظر او، سرعت کار بیشتر شود.
خاتمی پرونده را به آقای روحانی ارجاع می دهد تا او اظهارنظر کند. آقای
روحانی در مورد این پرونده 4 ابهام مطرح می کند تا وزارت نفت پاسخ آن را
ارایه کند. یکی از مهمترین مسایل، توجیه نفع آن برای کشور است.
جالب است بدانید که طبق یکی از بندهای این قرارداد، قیمت فروش گاز در این
قرارداد بسیار پایین بود هم چنین قیمت گاز برای مدت 7 سال بدون تغییر می
باشد یعنی طی این هفت سال، هرچه قیمت نفت و گاز بالا برود، طبق این قرارداد
با نرخ ثابت معامله خواهد شد. طبق فرمول قیمت در این قرارداد در آن سال،
بهای آن هفده و نیم دلار بود درحالی که در همان شرایط و همان سال و همان
منطقه گاز 65 دلار فروخته شده بود. البته شاید برخی سفسطه کنند و بحث ترش و
شیرین کردن را مطرح کنند اما این تفاوت حداکثر در حد 3 تا 7 دلار به قیمت
آن روز تاثیر داشت. ابهام دیگر آقای روحانی راجع به خود شرکت طرف قرارداد
است که آیا اصولا این شرکت اعتبار معامله کردن دارد؟ آیا تضمین بزرگی دارد
که می خواهد 20 سال گاز ما را ببرد؟ و برخی سوالات دیگر.
وزارت نفت به این سوالات جواب نمی دهد و طبعا مسکوت می شود. یک سال بعد به
خیال اینکه آب ها از آسیاب افتاده است، مجددا بحث را پیش خاتمی می برند، و
او هم نظر آقای روحانی را مجددا جویا می شود. روحانی در پاسخ می نویسد که
اولا سوالات قبلی من بدون پاسخ مانده است، درثانی، برای این طرح دو حسن
مطرح می کنند و 5 قبح. یک حسن آن است که می گویند ایران با این کار گازفروش
می شود و این حرکت جدید است، درحالی که آقای روحانی این را رد می کند و می
گوید که این، شروع بسیار بدی برای ورود به این بازار است چون پایه قیمتی
آن را پایین گذاشته شده است. دومین حسن، رفع برخی مشکلات با امارات درصورت
انجام این قرارداد است. اینجا هم آقای روحانی در پاسخ می گوید که اگر قرار
بر این است، با دولت امارات وارد مذاکره شویم نه با یک شرکت دست چندم.
بعد آقای روحانی 5 قبح را نام می برد مثل اینکه این قرارداد هیچ فایده
اقتصادی و سیاسی برای ملت ما ندارد و حرف های سنگین دیگری که گفته می شود.
وقتی کار به اینجا می رسد، زنگنه به خاتمی نامه می نویسد که اگر قرار باشد
نظرات روحانی را اعمال کنیم این قرارداد را باید ملغی فرض کرد.
حالا،
آیا این قرارداد را باید خادمانه بدانیم؟ آقای
روحانی که در مجلس می آیند و می گویند کاتب این نامه اینجاست، باید
همانگونه که درباره قبایح آن قرارداد استدلال آوردند، امروز هم در تایید آن
استدلال می آوردند نه اینکه بگویند کاتب منم!
از این دست حرف ها بسیار است.
مثلا در پرونده خودرو ال 90 قرار این بود که یک خودروی خانوادگی با قیمت
کمتر از پیکان در اختیار مردم قرار بگیرد. اما امروز چه اتفاقی افتاد؟ این
شرکت رنو قبلا در پروژه های رنو 5 و رنو 21 امتحانش را پس داده بود اما
بازهم آقایان با اینها قرارداد بستند.
"خیبرآنلاین" - شما
در ماجرای جنجال آقای احمدی نژاد و آقای لاریجانی، بعد از فرمایش حضرت
آقا، موضعگیری نمودید. سوال این است که چرا تا آن موقع راجع به مسایل دیگر
همچون معاون اولی مشایی، عزل آقای مصلحی و... موضع جدی نگرفتید؟
کوچک زاده - ببینید، من اصلا
وبلاگم را برای همین مساله درست کردم که نتوانم به نرخ روز نان بخورم. اگر
جایی نوشته ام یا سکوت کرده ام، به راحتی قابل بررسی است. من راجع به این
مسایل در وبلاگم اظهارنظر کرده ام. بنده اگر هر زشتی داشته باشم اما انسان
شفاف و صریحی هستم از نان به نرخ روز خوردن بیزارم. اینکه مثلا چیزی نگویم
تا از فردی چیزی بگیرم، نخیر، اینطور نبوده است. بنده اگر اهل این حرفها
بودم، اصلا به کسی انتقاد نمی کردم این درحالی است که در جلسات خصوصی مکررا
از موضع انتقادی جدی با رئیس جمهور صحبت هایی داشته ام.
"خیبرآنلاین" - می شود یکی از آن حرف های جلسات خصوصی خود با احمدی نژاد را برایمان بگویید؟
کوچک زاده - البته حرف های خصوصی
لزومی به علنی شدن ندارد اما یکی از آن اتفاقاتی که اتفاقا در رسانه های به
جهت آن مورد هجمه قرار گرفتم، بحث همراهی با دکتر در سفر به اندونزی است
که آن موقع
تیتر زدند دم خروس وکیل الدوله پیدا شد.
حالا داستان چه بود؟ بنده چندین بار به دوستان در دولت گفتم برایم از دکتر
وقت بگیرید، حرف های مهمی با ایشان دارم که این فرصت فراهم نمی شد. یک روز
در مجلس موضعی گرفتم، آقای رحیمی معاون اول تماس گرفت و کلی از نطق من
تعریف و تشکر کرد. بعد من را برای حضور در یک جلسه کاری دعوت کرد، گفتم
چندماه است دنبال چند دقیقه فرصت هستم تا با دکتر صحبت کنم، اگر راست می
گویید ترتیب این جلسه را بدهید تا بعد از آن جلسه با ایشان خلوتی داشته
باشم.
آقای رحیمی در پاسخ گفت دکتر بعد از آن جلسه عازم سفر به اندونزی است.
ازقضا بنده چند سالی است که رییس گروه دوستی ایران و اندونزی هستم. به شوخی
گفتم من رییس گروه دوستی هستم، چطور ایشان می خواهد بدون هماهنگی با من به
اندونزی برود؟ تا این حرف را زدم، آقای رحیمی گفت خوب چه بهتر، شما هم
همراه ایشان برو و در راه هم حرف های خودت را بزن. من هم دیدم فرصت خوبی
است، بالاخره 11 ساعت در هواپیما هستیم، نه موبایلی، نه کار آنچنانی، نه
مراجعه کننده ای، می شود راحت با آقای احمدی نژاد حرف زد.
البته تجربه یکی دو سفر دیگر با ایشان را داشتم و از مشقات همسفری با احمدی
نژاد باخبر بودم. سفرهای خارجی به افغانستان و قرقیزستان و دو سفر داخلی،
که در همه ی اینها از شدت فعالیت و کار دکتر، تا چند روز مریض شده بودم.
احمدی نژاد نه شب خواب داشت و نه روز آرام و قرار.
بالاخره قبول کردم و رفتم با اینکه می دانستم خود سفر برای من لذتی نداشت.
این سفر را فقط برای طرح مطالبم با احمدی نژاد رفتم و تقریبا بیش از 3 ساعت
در رفت و همین میزان در برگشت، با ایشان بحث جدی و شفاف داشتیم. بنده بودم
و آقای احمدی نژاد و صالحی و مشایی و بقایی. البته الآن نمی توانم مسایل
خصوصی آن جلسه را باز کنم اما در یک کلام می گویم که کاملا یک بحث چالشی
بود.
"خیبرآنلاین" - باتوجه
به اینک خود شما جزو جانبازان دفاع مقدس می باشید، طی این چند دوره که در
مجلس حضور داشتید، شخصا چه اقداماتی برای این عزیزان انجام دادید؟
کوچک زاده - تا آنجایی که توانسته
ام، اگر عزیزی خواسته ای داشته درصدد تحقق آن اقدام کرده ام. قانون جامع
ایثارگران هم که از دست ما خارج شده و در پیچ و خم های گیرهای برخی جاهای
دیگر است که باز هم باید بگویم مدیریت مجلس اراده اش بر ختم این ماجرا و
سروسامان دادن به این قانون نیست. با بدنه جانبازان بی ارتباط نیستم و به
آنها سر می زنم و سعی کرده ام که وظیفه ام را در قبال آنان انجام دهم.
"خیبرآنلاین" - می
خواهم از شما راجع به پروژه ای خبرساز به نام محمود احمدی نژاد سوال کنم.
چه آن زمان که رییس جمهور بود و بحث حلقه انحرافی، چه الآن بحث دانشگاه
ایرانیان و 16 میلیارد، ساختمان لادن و ظاهرا این پروژه خبرساز همچنان فعال
است. نظر شما راجع به این پروژه چیست؟
کوچک زاده - احمدی نژاد یکی از ما بود که دشمن آنقدر راجع به او
دروغ گفت که من دیگر هیچ چیز را راجع به او باور نمی کنم (این حمله توسط
کوچک زاده دوبار تکرار شد) نه خوبش را باور می کنم نه بدش را. الا اینکه
خودم بروم و با چشمهایم ببینم.
مثلا، همین یکی دو روزه در یکی از روزنامه ها مطلبی که آن فرد در تلویزیون
گفت را منتشر کردند. تیتر زده اند که فلان ساختمان را کیش واگذار کرد. بعد
داخل متن می خوانی که نوشته به چه حقی آن را اجاره دادی؟! بالاخره واگذار
کرد یا اجاره داد؟
اینها قصدشان فقط کوبیدن است. من
آرزو می کردم مشایی در اطراف احمدی نژاد نمی بود،
دیدیم که پیش بینی حضرت آقا محقق شد که فرموده بود انتخاب مشایی موجب
پراکندگی دوستان احمدی نژاد می شود و همین مساله اتفاق افتاد. فارغ از این
مساله که مشایی آدم خوبی است یا نه، وجود او موجب پراکنده شدن اطرافیان و
دوستان احمدی نژاد شد.
یک نکته هم بگویم، حالا عده ای بنابر هردلیلی خواستند مشایی را بزنند،
علاوه بر نشر دروغ، چرا حداقل مسایل اخلاقی را در برخورهایشان رعایت
نکردند؟ چرا نوشتند که معلم خصوصی مشایی و بقایی یک دختر است؟ این چه جمله
ای است؟ می خواستند چه بگویند؟ از این جمله چه استنباطی در اذهان شکل می
گیرد؟ آیا این کار درست بود؟ شما می توانید به شکل های مختلف نسبت به رفتار
افراد انتقاد کنید و حتی شکایت کنید، چرا به این شکل وارد می شوید؟ آیا
این دینداری است؟
هرکس راجع به اتفاقات چندسال اخیر دست به افشاگری زد، افشاگری هایی که
احتیاج به اثبات قضای داشت، خلاف امر رهبری عمل کرده است. ضمن اینکه این
دروغ ها باعث شد اگر اشکال واقعی هم وجود داشته باشد، دیگر کسی از اینها
نمی پذیرد. بارها به برخی از همکاران گفتم که به اندازه بگویید تا بررسی
شود، مشخص شود، اینکه از ریشه تمام عملکرد دولت را فاسد بدانید، مشخص است
چه بازخوردی پیدا می کند.
آقایان همه ی دولت را دزد کردند درحالی که به خدا عین همین مسایلی که می گویند، راجع به خودشان هم می توان گفت و گفته شد.
مثلا
در سایت منتسب به یکی از نمایندگان،
محاسبه کردند و نوشتند که خانه احمدی نژاد در نارمک که الان 4 طبقه است،
فلان مقدار ارزش دارد. خود آن نماینده چرا همین تحلیل را راجع به خانه خودش
در فرحزاد نمی نویسد؟ این البته دزدی نیست اما می گویم چرا برای او
بد است و برای شما خوب است؟ بنده در دوره هفتم منزل خود شما آمدم. خانه ای
یک طبقه و قدیمی ساز، الآن همان خانه 5 طبقه شده، چرا این را نمی نویسید؟
پس شما با این چیزها و رانتخواری و... مشکل ندارید، اگر برای شماها چنین
مسایلی پیش بیاید، ساکت می شوید، اگر شماها را برای تحصیل به انگلستان
بفرستند یا چندهزار متر زمین بگیرید و مدرسه غیرانتفاعی راه بیندازید، ساکت
می شوید. اما آن 16 هزارمیلیارد چون برای دیگری دانشگاه شده، مشکل ساز
است!
بنده جان کلامم را در نطق مخالفتم با آقای پورمحمدی در مجلس بیان کردم.
خیلی ها در شبکه های ضدانقلاب بنده را مسخره کردند ولی من سعی کردم همه ی
حرفهایم را آنجا بزنم. معتقدم آن سیزده میلیونی که در سال 88 هم به موسوی
رای دادند، بخش قابل توجهی از آنها نسبت به بی عدالتی اعتراض داشتند. آنها
می دیدند که درسش را آنها خوانده اند و پست و مقامش را دیگران گرفته اند.
این چه بساطی است؟ بنده آنقدر که مخالف آخوندی و دیگران بودم مخالف میلی
منفرد نبودم. به جهت آنکه بالاخره این یک استاد دانشگاه بود و زحمت کشیده
است ما می بیند که فلان بچه از ما بهتران از امتیازات استفاده می کند. نصف
بیشتر معترضان امروزه به این چیزها اعتراض دارند.
آیت الله جوادی آملی سال ها قبل شبیه به این جمله را می گفتند که ما چه
بخواهیم چه نخواهیم، مردم طرفدار فرهنگ فطرتشان هستند. مردم و به خصوص قشر
جوان، اگر ببینند ما تابع عدالتیم، طرفدارمان می شوند. عدالت یعنی اینکه
فلانی
20 سالش بود، صرفا به جهت اینکه قوم و خویش فلانی بوده، بدون تجربه و سواد
می شود معاون وزیر؟ بعد می رود می شود رییس بنیاد کذا، بعد می شود وزیر،
سپس می گویند خسته شدی، حالا برو انگلیس استراحت کن و 5 سال درس بخوان،
پولش را هم از نفت ملت می دهند. این آدم در سال 88 با برپا کنندگان فتنه
همراه می شود و معترض و اپوزیسیون می شود و حالا باز به وزارت می رسد این
عدالت است؟ والله این چیزها موجب انصراف مردم از همراهی با نظام می شود!
مردم اینها را می بینند؛ بله ابتدای انقلاب، ناچار بودیم، تشکیلات منسجم
نداشتیم، حضرت امام(ره) تعدادی را می شناختند و به آنها مسئولیت هایی
دادند. آن عده هم تعداد دیگری ار می شناختند و آنها را به کار گرفتند. چرا
باید این مساله بیش از 30 سال ادامه پیدا کند؟ بروید کنار، بگذارید آدم
هایی که در این مملکت ساخته شده اند و زحمت کشیده اند و به معنی واقعی کسب
صلاحیت کرده اند سرکار بیایند. این کاری بود که احمدی نژاد کرد و اتفاقا
حزبی هم نبود. صالحی او امروز در دولت یازدهم هم هست، وزیری هامانه ی او هم
امروز هست، سعیدی کیایی که وزیر آنها بود در دولت احمدی نژاد بود. البته
شاید در تطبیق مصادیق با معیارها شاید اشتباهاتی هم داشت اما به نظر من
دنبال قوم و خویش بازی نبود و این نکته ی خوبی بود.
"خیبرآنلاین" - آقای
کوچک زاده! بگذارید به شکل دیگری سوال بپرسیم. اگر در دوره بعد، آقایان
جلیلی و احمدی نژاد کاندیدا باشند، شما به کدامیک رای می دهید؟
کوچک زاده - از این بین این دونفر
به آقای جلیلی رای می دهم اما به غیر از جلیلی معتقدم که هنوز هم احمدی
نژاد از بسیاری دیگر که مدعی هستند، بهتر است.
"خیبرآنلاین" - در
این قبیل مصاحبه ها رسم است که در سوال آخر، برخی اسامی و کلمات مطرح می
شود و از طرف مقابل درخواست می شود که احساس خود را در یک جمله ی کوتاه
راجع به آن فرد و کلمه بیان کند، اگر موافق باشید من کلمات را می گویم و
شما هم کوتاه نظر دهید:
خاتمی؛
- فرزند فاضل و باتقوای امام بود، فرزند منحرف امام شد
رفسنجانی؛
- بده، نمیشه گفت...!
احمدی نژاد؛
- (سکوت طولانی)نمی دانم چه بگویم. کوتاه نمی توانم
مشایی؛
- ارزش حرف زدن نداره
علی مطهری؛
- ساده لوح!
علی لاریجانی؛
- آقازاده!
مصطفی پورمحمدی؛
- اصولگرایان به واسطه وزارت او در این دولت آش نخورده و دهان سوخته اند!
صادق محصولی؛
- نظری ندارم!
مهدی کوچک زاده؛
- جامانده!
خیبرآنلاین؛
- بعدا معلوم میشه!