سرویس سیاسی پایگاه 598 - علیرضا جمالی / "مردم سوریه در شرایط بدی به سر می برند از یک سو با بمباران شیمیایی دولتشان روبرو هستند و از طرف دیگر باید منتظر بمبهای آمریکا باشند" این جملات را حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی در جمع مردم سوادکوه بیان کرد. جملاتی که بمب خبری این روزهای رسانه های داخل و خارج شمرده می شود. هاشمی با تایید ادعای آمریکایی ها مبنی بر استفاده دولت سوریه از سلاحهای شیمیایی، آب را چنان به آسیاب آمریکایی ها ریخت که اوباما در سخنان اخیرش با ذوق زدگی تمام این موضع جناب هاشمی را اعتراف ایران به جنایت دولت سوریه تعبیر کرد.
این در حالیست که هنوز کارشناسان سازمان ملل در حال بررسی ماجرا هستند و نظری درباره عامل حمله شیمیایی ابراز نداشته اند. از طرف دیگر برخی رسانه های آمریکایی نیز در روز های گذشته این حمله شیمیایی را به تروریستهای سوری نسبت داده و از دست داشتن وزیر اطلاعات عربستان در رساندن این سلاحها به تکفیریها خبر داده بودند. همچنین در تحولات میدانی سوریه ارتش این کشور در حال پیشروی بوده و یک به یک مناطق تحت تصرف تروریست ها را آزاد کرده و ضربات سنگینی را به آنها وارد آورده است از این رو بسیار دور از ذهن و غیر عقلانی به نظر می رسد که دولت سوریه در شرایطی که چیزی با پیروزی در این جنگ داخلی فاصله ندارد دست به چنین اقدام احمقانه ای بزند. اما آنچه بیش همه باید مورد تامل قرار بگیرد چرایی این سخنان جناب هاشمی است.
براستی چرا در چنین شرایط حساسی که حتی کانال های رسمی کشور مانند وزارت خارجه دست به عصا حرکت کرده و سخنانشان را با محافظه کاری بی سابقه ای بیان می کنند جناب هاشمی چنین سخنان غیر اصولی و خلاف عرف دیپلماسی را به زبان می آورند؟
نزدیک به شش سال پیش زمانی که اسفندیار رحیم مشایی، معاون رییس جمهور وقت و رییس سازمان میراث فرهنگی کشور در سخنانی عجیب و مخالف مواضع اصولی نظام از دوستی با مردم اسراییل سخن گفت در کمتر از یک روز صدای سیاسیون کشور بلند شد به طوری که 200 نماینده مجلس شورای اسلامی با تنظیم نامه ای سخنان وی را محکوم کردند و عده ای از نمایندگان مجلس هشتم با این سخنان بحث استیضاح را مطرح کرده و طرح سوال از رییس جمهور را در دستور کار قرار دادند.
تقریبا همه روزنامه های سیاسی کشور این سخنان مشایی را به باد انتقاد گرفتند. اما نکته قابل تامل برخورد همان نمایندگان و روزنامه ها با مواضع اخیر جناب هاشمی است. تقریبا 5 روز از سخنان جناب هاشمی می گذرد اما نه از اعتراض رییس مجلس خبری هست و نه کمسیون امنیت ملی مجلس دست به کار شده و نه حتی نامه ای برای اعتراض به این سخنان کذب و نادرست هاشمی از سوی نمایندگان تنظیم شده است. آن روزها نمایندگانی چون آقای مطهری رییس جمهور وقت را به خارج شدن از مدار ولایت فقیه متهم کردند اما در قبال این سرکشی سیاسی هاشمی دربرابر مواضع اصولی رهبر معظم انقلاب و نظام اسلامی نه تنها سکوت پیشه کرده اند بلکه آقای مطهری در اظهاراتی عجیب تر از اظهارات جناب هاشمی به توجیه این سخنان پرداخت و چون معماری ناشی شروع به ماله کشی کرد.
وی در توجیه اظهارات هاشمی، این سخنان را برگرفته از اسناد و اطلاعاتی!! دانسته که در اختیار جناب هاشمی بوده و ایشان با این سخنان قصد داشتند تا نظام اسلامی بیش از این برای سوریه هزینه نکند. این توجیه آنقدر مبتذل و کوچک بوده که بیشتر به یک فکاهی سیاسی شبیه بوده تا تحلیل یک سیاستمدار! اولا باید پرسید جناب هاشمی این اطلاعات دقیق را از کجا بدست آورده که هنوز دستگاههای اطلاعاتی ایران و بازرسان سازمان ملل هم نتوانسته اند به آنها دسترسی پیدا کنند؟ و ثانیا اگر هم ادعای شگفت انگیز آقای هاشمی را بپذیریم باز این توجیه آقای مطهری نشانه دهنده عدم درک صحیح هاشمی از مواضع اصولی نظام در قبال سوریه است. زیرا حمایت از سوریه تنها حمایت از یک کشور دوست نیست که هزینه کردن برایش محدود باشد بلکه حمایت از سوریه در حقیقت حمایت از یک شریک استراتژیک و سیاسی در منطقه است که حفظ و بقای سیاسی آن به طور مستقیم با حفظ و بقای سیاسی نظام اسلامی ایران ارتباط دارد.
آقای مطهری که چندی پیش از صلاحیت هاشمی برای ریاست جمهوری سخن گفت و درخواست برگزاری مسابقه دو بین ایشان و آقای جلیلی را کرد تا توان جسمی جناب هاشمی را به رخ بکشد!، باید بداند که برای شناخت توانایی های جناب هاشمی برای ریاست جمهوری نیازی به مسابقه دو با آقای جلیلی نیست بلکه باید بین ایشان و شاگردان سیاسی آقای جلیلی تست هوش برگزار شود. زیرا حتی یک دانشجوی علوم سیاسی هم می داند که چنین سخنانی در چنین شرایطی چقدر فاجعه انگیز است.
باید پرسید چه چیز باعث شده است که جناب هاشمی به راحتی و بدون هیچ واکنشی به چنین اظهارات خلاف قاعده ای بپردازد؟ به راستی چرا تیغ مجلسیان تنها بر گردن بعضی ها می نشیند و بعضی دیگر مجازند هر آنگونه که صلاح می دانند سخن برانند؟ آیا مجلس محلی برای استیفای حقوق ملت و دفاع از جهت گیری های اصولی نظام نیست؟ آیا نمایندگان به مصلحت نظام می اندیشد یا مصلحت احزاب و شخصیت های سیاسی؟
عملکرد دوگانه برخی از نمایندگان در این سالها مثال یک بام و دو هواست که در این مورد اخیر می توان تناقض در عملکرد را به وضوح مشاهده کرد.
اما به نظر می رسد سخنان اخیر هاشمی در قالب سیاست یک قدم به جلو و دو قدم به عقب قابل تحلیل باشد شاید ایشان می خواسته با این سخنان شرایط سیاسی را به گونه ای تلطیف کند که در صورت حمله قریب الوقوع غرب، ایران بتواند از مواضع قبلی خود دست بردارد و با پشت کردن به سوریه وارد این معرکه نشود. اما باید پذیرفت که در صورت بروز جنگ دیگر راهی برای بازگشت ایران باقی نخواهد ماند. ایران در حمایت از سوریه وارد راهی شده است که بازگشت از آن غیر ممکن است و تا آخر خط باید با دولت سوریه بماند زیرا به طور قطع هدف از سوریه برای آمریکا و هم پیمانانش سوریه نیست بلکه هدف اصلی ایران است و جنگ با سوریه در راستای پازل حمله به ایران است.
به هر حال آنچه که همه سیاسیون و جناب هاشمی باید بدان توجه کنند سخن خود هاشمی است که همگان را از اظهار نظر غیر اصولی و خارج از دستور کار دستگاه دیپلماسی کشور منع کرده بودند. جناب هاشمی ! اول خودت بعد دیگری....