کد خبر: ۱۶۲۵۶
زمان انتشار: ۱۴:۲۷     ۰۱ مرداد ۱۳۹۰
«خبرگزاری دانشجو»؛ «اين حرکت بیداری قطعا تا قلب اروپا پیش خواهد رفت و ملت های اروپا ضد سیاستمداران و زمامداران خود که آنها را تسلیم محض سیاست های فرهنگی و اقتصادی آمریکا و صهیونیست ها کرده اند، به پا خواهند خواست.» (مقام معظم رهبری)
 
کلید همه اتفاقات از خود سوزی جوان تونسی زده شد. مردم خاورمیانه علی الخصوص ملت های عربی که صبرشان لبریز شده بود، بن علی و مبارک را به زیر کشیدند.
 
اما اینک گویی ملت های اروپایی نیز به خود آمده اند و همنوا با همنوعان خود در خاورمیانه، اروپای نماد دموکراسی را به تسخیر فریادهاب اعتراض آمیز خود در آورده اند و آنچه مبرهن است، اینکه نخستین موج بیداری در قاره سبز در اندلس قدیم به پا شد؛ چرا كه اسپانیا مسلمانان قابل توجهی را در خود جای داده و در حال حاضر بیش از یک میلیون مسلمان در این کشور 46 میلیون نفری زندگی می کنند.
 
در این باره ژبيگنيو برژينسكي، مشاور امنيت ملي سابق آمريكا طي اظهاراتي به بررسي بحران اقتصادي حاكم بر دنيا پرداخته و نسبت به آينده غرب و آمريكا ابراز نگرانی کرده است.
 
وي گفت: نمي خواهد پايان جهان را پيش بيني كند، اما معتقد است در يك روند مواجهه با مناقشات اجتماعي، دشمني هاي اجتماعي و اشكال مختلف افراطي گري در جامعه قرار خواهند گرفت.
 
برژينسكي همچنين بيان داشت: ناآرامي هاي مردمي و مدني زماني رخ مي دهد كه طبقه متوسط و ضعيف جامعه بشدت از شرايط سخت اقتصادي و نرخ بيكاري بالا در رنج باشند.
 
در بخش ديگري از اظهارات برژينسكي آمده است: همزمان با اينكه آمريكا، اروپا و ژاپن در حال دست و پنجه نرم كردن با بحران هاي مالي جدي هستند، پيش بيني من وقوع آشوب هاي بين المللي جدي تر در سراسر جهان از جمله آمريكاست. 
 
در این نوشنار سعی شده است، کشورهایی که موج بیداری به آنها رسیده را مورد بررسی قرار دهیم و آنچه روشن است اینکه اعتراضات در کشورهای اروپایی با تاثیر از یکدیگر همچنان ادامه خواهد داشت، هر چند که کشور به کشور، جنس اعتراضات گاه اقتصادی و گاه سیاسی می شود.
 
اسپانیا آغازگر موج بیداری اروپا
 
تظاهرات جوانان در اسپانیا و تجمع آنها در میدان اصلی شهر مادرید و سایر میدان‏های این کشور، در آستانه‌ و پس از انتخابات محلی و پس از گسترش تظاهرات‌های مردم خاورمیانه سوال‌های بسیاری را به ذهن متبادر می‌کند و جست‌وجوی ریشه‌های بحران باعث کشف واقعیت‏های زیادی می‌شود. در این نوشتار از دو زاویه، که به یکدیگر مرتبط هستند، اعتراض‌های وسیع مردمی اسپانیا تحلیل می‌شود؛ اول بحران عمیق اقتصادی و ديگري بحران ریشه‌دار بی‌عدالتی و دمکراسی نمایشی.
 
در یک سمت ماجرا، بحران شدید اقتصادی قرار دارد که زندگی را بر مردم این کشور دشوار کرده است. طبق آمارهای منتشر شده توسط بانک مرکزی اروپا، درحالی‌که کشورهای منطقه‌ «یورو» دارای بیکاری 10 درصدی هستند، اسپانیا بی‏کاری 21.3 درصدی را تجربه می‌کند. همچنین درحالی ‌که حداکثر کسری بودجه اتحادیه، 3 درصد درنظر گرفته شده است، این رقم برای اسپانیا به بیش از 11 درصد می‌رسد که با طرح ریاضت اقتصادی «زاپاته‌رو» به 9.8 درصد کاهش یافته است.
 
ثروت اسپانیا نیز مانند دیگر کشورهای اروپایی نسبت به 20 سال پیش افزایش چشم‌گیری یافته است و رشد تولید ناخالص داخلی برای تمام کشورهای اروپایی قابل مشاهده است، همان‌طور که برای کشورهای تونس، مصر، عربستان، بحرین و ... افزایش ثروت بصورت تولید ناخالص داخلی اتفاق افتاده است. پس چه چیزی مردمان این کشورها را برای تظاهرات و طغیان علیه نظام‌های موجود به خیابان‌ها می‌کشاند؟
 
چنان‌که شبکه‌ی تلویزیونی «یورو نیوز» گزارش داد: آغاز تظاهرات اسپانیا توسط دو سازمان اجتماعی «جوانان بدون آینده» و «دموکراسی واقعی» برپا شد. این دو نام‌گذاری به روشنی تقسیم‌‌بندی مربوط به ریشه‌های بحران را تأیید می‌کند. جوانان بدون آینده، قربانیان نظام ناعادلانه‌ی اقتصادی و دموکراسی واقعی، شواهد زنده‌ نبود دموکراسی و در واقع وجود «دموکراسی نمایشی» هستند.
 
دانشجویان، در شعارهای خود، از دولت سوسیالیست اسپانیا خواستند با اصلاح سیاست‌‌های اقتصادی، به رشد لجام گسیخته بیکاری در کشور پایان دهد. در این تظاهرات بشدت با نظام دو حزبی کنونی این کشور مخالفت شد و معترضان خواستار دموکراسی واقعی شدند که در آن، تصمیم‌گیری با وفاداری به نظر رأی دهندگان همراه باشد، نه در پشت درهای لابی‌های ناپیدای سیاسی!
 
طبق گزارش شبکه‏ی تلویزیونی «یورو نیوز»، هماهنگی برای تظاهرات با استفاده از شبکه‌های اجتماعی مجازی نظیر «توییتر» و «فیس‌بوک» انجام می‌شود و جوانان تظاهرکننده با نشان دادن دست‌هایشان به پلیس، شعار «دست‌های ما سلاح ماست» را سر می‌دهند.
 
اما تحلیل «یورو نیوز» اروپا از پیامدهای این نظاهرات بیان‏گر این است که عمق حوادث بر کارشناسان اروپایی نیز روشن نیست؛ چرا که این شبکه اعلام کرد: «تظاهرات اخیر می‌تواند به سنگین شدن کفه ترازو به نفع احزاب محافظه‏کار متمایل به راست این کشور، در برابر حزب سوسیالیست حاکم تمام شود.» نادیده گرفتن شعارها علیه نظام دو حزبی که در اساس فرقی هم با یکدیگر ندارند، نشان می‌دهد که کارشناسان اروپایی، همچنان این خیزش‌ها را در قالب کلیشه‌های گذشته تحلیل می‌کنند.
 
زمانی که «زبیگنیو برژینسکی»، مدام از استوار شدن پایه‌های دیپلماسی نوین آمریکا بر شبکه‌های اجتماعی فیس بوک و تویتر سخن می‌گفت، بشدت با سؤال‌های متنوع درباره استفاده از این شبکه‌ها علیه دوستان آمریکا مواجه شد و با پاسخ‌هایش نتوانست پرسش‌کنندگان را قانع کند. رویدادهای اخیر که بسیاری از آنها با شبکه‌های اجتماعی هماهنگ می‌شوند، نشان می‌دهد که سخنان برژینسکی واقعاً قانع‏کننده نبوده است.
 
دولت‌های دست راستی لیبرال در اسپانیا این کشور را وارد جنگ عراق و مشکلات اقتصادی پس از آن کردند. دولت سوسیالیست «زاپاته رو» که فریاد اعتراض مردم به راست‌های لیبرال بود نیز با طرح ریاضت اقتصادی طبقه‏ متوسط را هدف قرار داد، بنابراین مردم این کشورها مانند سایر کشورهای اروپایی از انگلستان و فرانسه گرفته تا ایالات متحده از خود می‌پرسند، فرق این احزاب که در همه کشورها مشابه یکدیگر با عناوین مختلف وجود دارند، چیست؟
 
اگر سیاست‌های اقتصادی ناعادلانه و به سود مرفهین است که از رشد اقتصادی به صورت یک‌سویه بهره‌مند می‌شوند؛ پس اساساً رقابت احزاب چه ارتباطی با خواست‌های مردمی دارد؟ بی‌عدالتی ریشه‌دار باعث به پا خواستن‌ مردمی شده است که دارای اصولی یکسان هستند؛ اصولی که نظام سلطه کنونی علیه مردم به کار می‌برد، در همه‌ جای جهان یکسان است و بر استفاده از منافع اکثریت به سود اقلیت بنا شده است و این همان چیزی است که در سخنان مقام معظم رهبری که پیش‌تر از نفوذ اعتراض‌های مردمی به قلب اروپا خبر داده بودند، مورد تأکید قرار گرفت. اصرار صاحبان قدرت بر حفظ این رویه ناعادلانه، عملاً هرگونه راه حلی را برای حل مشکلات کنونی از پیش منتفی کرده است.
 
راه حل‌های دولت‌های اروپایی، از سوسیالیست گرفته تا لیبرال، بر تحمیل مشکلات بر عامه مردم استوار شده است و این یعنی گسترش بحران به سایر کشورهای این قاره.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها