اقدامات
اخیر برخی وزرا و سرپرستهای وزارتخانههای خاص که مشغول درو کردن مدیران و
عزل و نصبهای پرتعداد و بیمنطق هستند، با انتقادات فراوانی از سوی مردم و
فعالان سیاسی روبرو شده و رسانهها نیز نسبت به این مساله واکنش نشان
دادهاند.
به گزارش رجانیوز، در همین زمینه حسین شریعتمداری، مدیرمسئول روزنامه کیهان در سرمقاله امروز این روزنامه نوشته است:
آقای دکتر روحانی رئیس جمهور محترم
کشورمان در اولین کنفرانسخبری خود که بعد از انتخاب به ریاست جمهوری و با
حضور خبرنگاران داخلی و خارجی برگزار شده بود، مواضع درخور تقدیری اتخاذ
کرد. ایشان از یکسو بر سیاستهای کلان و رسماً اعلام شده نظام در عرصههای
بینالمللی تأکید ورزید که ابراز ناامیدی دشمنان بیرونی را درپی داشت و از
سوی دیگر تلاش روزنامههای زنجیرهای برای مصادره رأیخود به حساب مدعیان
اصلاحات را ناکام گذاشت که عصبانیت اصحابفتنه را به دنبال داشت. آقای
روحانی در همان کنفرانس خبری و در پاسخ به سؤال یکی از خبرنگاران که پرسیده
بود؛ آیا مجریان و مسئولان دولت پیشین را درو خواهید کرد؟ گفته بود؛ «دولت
آینده،دولت کارآمدی و شایستهسالاری است و از همه عزیزان و مدیرانی که
هشت سال کار و تلاش کردند و شایسته هستند استفاده میکنیم و در مقابل آنها
تواضع میکنم» آقای روحانی در ادامه تأکید کرده بود «ما گفتیم کلید داریم،
نگفتیم داس داریم». این اظهارنظر رئیس جمهور که آمیزهای از مزاح نیز در آن
بود، بازتاب گستردهای یافت و حکایت از آن داشت که آقای روحانی در گزینش
اعضای کابینه و یاران و همکاران خود بر «شایستهسالاری» تکیه دارد و از
انتخاب ناشایستهها و بیصلاحیتها اجتناب خواهد کرد.
اما، حضور برخی از اصحاب فتنه آمریکایی-
اسرائیلی 88 در فهرست وزیران پیشنهادی ایشان به مجلس شورای اسلامی، این
برداشت را که جناب روحانی بر شایستهسالاری تکیه دارد، با تردیدهای جدی
روبرو کرده و در حد و اندازه یک شعار بیپشتوانه تنزل داد. ولی بعد از آن
که وزرای پیشنهادی-بدون استثناء- در معرفی خود به نمایندگان مجلس، از
فتنه88 اعلام برائت کردند، بر دروغ بودن ادعای تقلب تأکید ورزیدند و از
تعهد خود نسبت به رهبر معظم انقلاب و قانون اساسی سخن گفتند، این امیدواری
در میان نمایندگان مجلس شکل گرفت که آنان از گناه بزرگ حضور در فتنه
آمریکایی- اسرائیلی 88 پشیمان شده و توبه کردهاند و قصد دارند با حضور
فعال خود در چرخه تعریف شده اسلام و انقلاب و نظام، جبران مافات کنند. توبه
از آن جرم بزرگ اگرچه به تنهایی نمیتوانست مجوز حضور آنان در دولت جدید
باشد، ولی نمایندگان مردم- به هر علت که بحث جداگانهای میطلبد- عذر
تعدادی از آنها را پذیرفتند و به آنان رأی اعتماد دادند که امید است این
حسن ظن نمایندگان مردم را پاس بدارند و البته 3 تن از وزرای پیشنهادی نیز
نتوانستند از مجلس رأی اعتماد بگیرند.
تا اینجا، میتوان گفت که تعدادی از
وزیران کابینه آقای دکتر روحانی حضور خود در کابینه را مدیون، اعلام برائت
از فتنه 88، اعتراف به دروغ بودن ادعای تقلب، تأکید بر پاسداشت اصل ولایت
فقیه و قانون اساسی و حسن ظن و پذیرش عذر تقصیر آنان از سوی اکثریت
نمایندگان مجلس شورای اسلامی هستند، آیا غیر از این است؟!
همین جا و با عرض پوزش باید گفت شعار
«اعتدال» هندوانه دربسته است که تا شکافته نشود نمیتوان درباره محتوای آن
قضاوت کرد. مگر «اصلاحات» شعار بدی بود؟! ولی در عمل به وطنفروشی و خروج
از حاکمیت شماری از مدعیان اصلاحات انجامید و آقای خاتمی تازه در اواخر
دوران ریاست جمهوری خود پیشنهاد کرده بود که «اصلاحات» نیاز به تعریف دارد!
آیا قرار است شعار «اعتدال» به سرنوشت شعار «اصلاحات» دچار شود؟ پاسخ این
سؤال را باید ابتدا در میدان عمل دید و سپس درباره آن قضاوت کرد. بنابراین
بدیهی است که برخلاف آنچه این روزها مدعیان اصلاحات و برخی از اطرافیان
رئیس جمهور محترم ادعا میکنند شعار سربسته و تعریف نشده «اعتدال» انگیزه و
علت رأی اعتماد نمایندگان مردم به تعدادی از وزرای پیشنهادی نبوده است و
دقیقاً به همین علت بود که جناب روحانی و وزرای پیشنهادی ایشان در کنار
شعار اعتدال و به پیوست آن، بر برائت از فتنه 88، اعتراف به دروغ بودن تقلب
و پایبندی به قانون اساسی تأکید میورزیدند. از این روی بدون کمترین ابهام
و تردیدی میتوان نتیجه گرفت که منظور آقای روحانی از «اعتدال» هر چه
باشد، برائت از فتنهگران اصلیترین محور آن است.
اکنون باید گفت؛ اگر رأی مردم را آنگونه
که رهبر معظم انقلاب تأکید فرمودند، «حقالناس» بدانیم- که هست- و
بیتوجهی به آن را گناهی نابخشودنی و خیانت تلقی کنیم - که چنین است- این
«حقالناس» منحصر به زمان شمارش آراء نیست، بلکه کسانی که با رأی مردم،
یعنی همان «حقالناس» بر کرسیهای مسئولیت تکیه زدهاند نیز موظف به حفظ
امانت مردم و پاسداری از حقالناس خواهند بود. اما، از سوی دیگر، جناب
روحانی و اعضای کابینه ایشان در جریان اخذ رأی اعتماد مجلس از مرزبندی با
فتنهگران و برائت از آنها با عنوان «پیام مردم» یعنی همان «حقالناس» یاد
کردهاند و اگر چنین نبود، آنهمه اصرار و تأکید بر برائت از فتنه آمریکایی-
اسرائیلی 88 برای چه بود؟! با این حساب که نه پیچیده است و نه پنهان، به
کارگیری اصحاب فتنه در کابینه، آنهم در پستهای کلیدی، ضمن آن که صداقت
آقایان را در اظهارات رسماً اعلام شده آنان با تردیدهای جدی روبرو میکند،
امانتداری و التزام عملی و نظری آنها به حفاظت از «حقالناس» را هم زیر
سؤال میبرد و این پرسش منطقی را در اذهان پدید میآورد که آیا آنهمه اعلام
برائت از فتنهگران و تأکید بر اعتدال و شایستهسالاری فقط برای کسب رأی
اعتماد از مجلس بود؟!
در برخی از عزل و نصبهای دولت نوپای
آقای روحانی نه فقط سمت و سویی از «شایستهسالاری»، «اعتدال» و مخصوصاً
برائت و مرزبندی با فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 دیده نمیشود، بلکه این
تلقی را پدید میآورد که گویی جماعتی از اصحاب فتنه و افراد بدسابقه و
بدنام را برای حمله به شایستگان و انتقام از کسانی که در مقابل فتنه 88
ایستاده بودند، سازماندهی کرده و به میدان آوردهاند!
در این باره اگرچه گفتنیهایی هست که
برای مردم شنیدنی است و شاید برای شخص رئیس جمهور محترم نیز قابل شنیدن
باشد! و به آن خواهیم پرداخت ولی به مصداق «مشتی که نمونه خروار» است
میتوان از انتصاب سرپرست وزارت علوم یاد کرد. ایشان به گواهی اسناد مکتوب و
فیلمهای موجود از اصحاب فتنه 88 بوده است و این واقعیت تلخ از نگاه رئیس
جمهور محترم نیز پنهان نبوده و نیست تا آنجا که به همین علت از معرفی وی در
فهرست وزرای پیشنهادی اجتناب ورزیدند. اما، چرا ایشان را به سرپرستی وزارت
علوم - با توجه به اهمیت ویژه آن- منصوب کردهاند؟! آیا این انتصاب
دهنکجی به مردم و ضایع کردن حقالناس نیست؟!
سرپرست کنونی وزارت علوم که به نظر
میرسد مأموریت جادهصافکنی و ریلگذاری این وزارتخانه حساس به نفع
فتنهگران را برعهده دارد، این روزها با عجله و شتاب فراوان به عزل و
نصبهای سؤالبرانگیز و تغییرات غیرقابل توجیه و غیرعلمی در وزارتخانه تحت
سرپرستی خود مشغول است. به عنوان نمونه و فقط به عنوان نمونه، دیروز، یعنی
در یک روز تعطیل رسمی حجتالاسلام دکتر شریعتی را از ریاست دانشگاه علامه
عزل کرد و چند روز قبل در اقدامی مشابه و غیرمنتظره و با یک تماس تلفنی
کوتاه رئیس دانشگاه صنعتی اصفهان را نیز برکنار کرده بود و همچنین با اتخاذ
یک تصمیم بیجا و اعتراضآفرین، دانشجویان بورسیه را از حق قانونی خود
محروم کرد... و اقدامات مشابه دیگری از همین دست.
آیا مردم، اساتید دانشگاه، دانشجویان و
نمایندگان مجلس حق ندارند از رئیس جمهور محترم درباره انگیزه و علت اینگونه
اقدامات سؤال کنند؟! مثلاً؛ عزل حجتالاسلام والمسلمین دکتر شریعتی با چه
انگیزهای صورت پذیرفته است؟ آنچه همگان از ایشان میشناسند و همه شواهد
نیز گواه آن بوده و در دسترس و قابل بررسی است، شخصیت علمی برجسته دکتر
شریعتی، تلاش بیوقفه ایشان برای گسترش دامنه علمآموزی و پیشرفتهای علمی،
تأکید بر آموزههای اسلامی و انقلابی و ایستادگی ایشان در مقابل فتنه
آمریکایی- اسرائیلی 88 و روشنگری درباره آن خیانت بزرگ است. اگر سرپرست
وزارت علوم و یا جناب رئیس جمهور محترم خصوصیت دیگری در ایشان سراغ دارند
که باعث عزل وی شده است، چرا اعلام نمیکنند؟ و اگر عزل ایشان تنها بهخاطر
ویژگیهای یاد شده است که...؟!
و بالاخره، این روزها برخی از جماعت یاد
شده و پست و مقام یافته، چنان به قلع و قمع این و آن مشغولند که باید از
جناب روحانی پرسید، آن کلید کذایی که در تبلیغات ریاست جمهوری به مردم نشان
دادید و بعدها نیز بارها به آن اشاره فرمودید، کلید حل مشکلات بود یا
سوئیچبولدوزر؟! چرا که کار از «داس» و امثال آن گذشته است!