"حجاب"؛ کلمهیی که خیلی ساده و محجوب به نظر میرسد اما به یکی از بزرگترین چالشهای امروز جهان بدل شده است؛ چالشی که در یک سوی خود مذهبیون و به ویژه اسلامگرایان را میبیند و از سوی دیگر، مادیگرایان سکولار را.
این چالش دوطرفه آنقدر جدی شده است که حتی غرب حاضر شده تا نقاب آزادی بیان و رعایت حقوق شهروندان را از چهره بردارد تا بتواند نقاب را از چهره زنان مسلمان بگیرد. مساله حجاب (که شهید مطهری بیشتر از 30 سال پیش ماهیت واقعی آن را درک کرد و آن را "مساله" حجاب نامید)، در ایران هم خبرساز بوده است؛
از همان روزی که رضاخان میرپنج برای همانندسازی با دیکتاتور ترکتبار، حجاب را مانع پیشرفت زنان نامید و بهزور میخواست آنان را مترقی سازد، مساله حجاب در ایران یک چالش بوده تا روزهایی که ونهای سبز و سفید پلیس به دختران بزک کرده تذکر میداد که حداقل به خاطر بیمصرف نماندن پولی که برای روسری و شالهای رنگارنگ هزینه کردهاند، اندکی آن را جلو بکشند!
برای واکاوی چندینباره این مساله اساسی که تمام دختران جامعه ایرانی را درگیر کرده، به سراغ یکی از فعالان عرصه عفاف و حجاب رفتهایم که بدلایلی صلاح دیدهاند بدون ذکر هرگونه اسم و نشانی به سوالهایمان پاسخ دهند. درهرحال این شما و این بررسی حجاب از زاویههای تازه.
.................
حجاب و عفاف، اول در خود فرد اتفاق میافتد و بعد در محیط.. به نظر شما مولفههای یک محیط با شاخصههای حجاب چیست؟ و آیا این محیط در حال حاضر فراهم است که به حجاب فرد مشغول باشیم؟
در حقیقت حجاب یک رفتار است که دارای عقبه بینشی است. حجاب برخاسته از یک بروز درونی به نام عفاف و حیاء است. حال این رفتار به صورت تصویری در میان آحاد جامعه بروز و ظهور پیدا میکند. میزان پایبندی جامعه به اعتقادات و باورهای دینی در چگونگی پوشش ظاهری تاثیر میگذارد. بهتر است بگوییم که وضعیت پوشش امروزه جامعه، شاید نمایشگر سطحی میزان عمق بینشی و عقیدتی جامعه باشد.
البته این بدپوششی امروز بر دو دسته است؛ یکی عامدانه و با نیت مجرمانه و سازماندهی شده و دیگری بر اثر سوء تربیت و عوامل غیر ارادی اجتماعی. کسی که هم نماز میخواند، هم شب احیاء دارد و هم روزه میگیرد ولیکن بد پوشش است، این را نمیتوان ضد اسلام یا انقلاب دانست، این انسان بر اثر بیاطلاعی و یا بدسلیقگی به این روز افتاده است و این وظیفه دستگاههای تربیتی نظام است که به فکر اصلاح باشند.
اما حجاب اجتماعی، صرفا حاصل حجاب آحاد جامعه نیست بلکه مولفههای تاثیرگذار دیگری نیز وجود دارد که در مقام محاسبه باید این شاخصها در نظر گرفته شود. میزان پایبندی جامعه به تقبیح گناه، از بین بردن مقدمات فساد اجتماعی یا ارائه خدمات ارزشی به جامعه در مجموع نشاندهنده حجاب اجتماعی است.
در دنیا استانداردهایی برای هر موضوع وجود دارد، مثلا در حوزه بهداشت سرانه هر مثلا 200 نفر یک پزشک یا سه تخت بیمارستانی شاید باشد. بر اساس این شاخص کمّی، میزان پیشرفت یا عقبافتادگی سنجیده میشود.
متاسفانه در حوزه فرهنگی اجتماعی، ما از شاخصهای لازم برخوردار نیستم ولیکن به صورت عمومی میتوان گفت که وضعیت اسفباری وجود دارد. مثلا یکی از زیرساختهای توسعه فرهنگ عفاف و حجاب، ارائه خدمات مناسب و مدهای پوشش اسلامی ایرانی است که باید در فروشگاهها و مراکز عرضه ارائه داده شود. خود شما چقدر موفق به خرید یک پوشش در شأن یک بانوی شیعی شدهاید؟ یا آیا به راحتی در دسترس هست؟ با قیمت مناسب؟ و این اصلا مناسب نیست.
درسته؛ البته بهنظر من؛ ما بهاندازهای که از نداشتنهای فرهنگیمان گله میکنیم، تبلیغ و معرفی خوبی از داشتههایمان نداریم. هر کدام از ما دختران و زنان هم گهگداری که با فروشگاه و یا مغازهی خوبی مواجه میشویم، در جهت اطلاعرسانیش تلاشی نکردهایم، انگار عادت کردهایم به گله کردن. اصلا به نظر شما چرا گرایش زنان به حجاب در سدههای اخیر یکی از بزرگترین دغدغههای فرهنگی کشورهای غربی و اسلامی شده؟ و اصلا چرا نظام اسلامی بعد از سی سال از برپایی باید هنوز هم درگیر اصول اولیه احکام اسلامی باشد؟
غرب با آخرین سرعت خویش در حال حرکت به سوی طراحی یک دنیای مدرن و پر از رفاه برای اقشار خاص خود است. رفاهی که واقعا خالی از معنویت و ماوراء است. برای همین است که ما شاهد رشد عرفانهای کاذب و نوظهور هستیم یا حتی پروژههای دینسازی در غرب در دستور کار سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی قرار گرفته است.
زن مسلمان در غرب انتهای این پروژه را به چشم خویش دیده و میبیند. در این کوران و داغی تحولات، تکلیف خود را مشخص میکند. همین است که هر روز مبارزه برای حفظ شعائر اسلامی بیشتر میشود. اما در درون کشور ما، به دلیل گستردگی بلندگوهای تبلیغاتی با تنوع پیامها از سوی همان مدینه فاضله غربی بیداد میکند و جوانان و خانوادههای ما را مبهوت خود کرده است.
به نوعی سراب ساختگی که در ذهن مخاطبین میسازد را بدون در نظر گرفتن دانش و بینش لازم، صرفا در لایه رفتاری بروز میدهد و این میشود که جوان ما برای رسیدن به جوان غربی، به جای تبعیت در دانشآموزی و نظم و پیشرفت، صرفا از رفتارهای ناهنجار آنها تبعیت میکند. تیپ غربی، موسیقی و هدفون دائما توی گوش، موی فشن و غیره.
از طرف دیگر هنوز همه حاکمیت با هم یک صدا مساله حجاب را مشخص نکرده است. تعدد رویکردها و برخوردها مخاطبین را سردرگم کرده است. شاید هم بتوان گفت که برخی فشارها در دولتها باعث رشد ناخواسته نفاق در بدنه اجتماعی شده است که امروز ما شاهد بروز علنی آن شدهایم. حرکت زیرپوستی که امروز به جراحت پوستی و سطحی تبدیل شده است.
وضعیت برای همه سخت شده است، بهنوعی بار و تکلیف جدیدی برای دستگاههای حاکمیتی، حوزههای علمیه و مراکز تربیتی و دانشگاهی و مدارس و رسانه تولید شده است و آن هم تربیت انسان کامل به معنای واقعی کلمه است که بتواند از همه گردنههای زندگی پر تنش امروز به سلامت عبور کند. امروز به دلیل تعدد صداها و نواها، بینشها و دانشها و عرضه نامحدود از طرق مختلف، رقابت بین دو جبهه حق و باطل سختتر از قبل شده است و این مستلزم انقلابی جدید در نظام تربیتی است.
حالا برگردیم سر سوال قبلی شما درمورد یک لباس مناسب؛ دولت رقم کلانی برای ترویج فرهنگ حجاب و عفاف اختصاص داده. اما پس چرا یک دختر در کمتر لباسفروشی میتواند یک مانتو ساده و اندازه در عینحال با ظاهر آراسته و جنس خوب پیدا کند. این میلیاردها بودجه کجا هزینه میشود؟
حوزه مدل و لباس از چندین زیر ساخت برخوردار است. اول برنامهریزی و مطالعات؛ مثلا باید شاخصهای پوشش اسلامی ایرانی استخراج شده باشد تا بر اساس آن طراحی صورت گیرد. متاسفانه تاکنون مستندی اینچنینی رویت نشده است. دوم طراحی؛ رشته آموزشی طراحی در مراکز عالی ما برگرفته از دانش غربی است و بر مبنای بینشی آنها. از طرف دیگر فعالین عرصه نوعا مانند کوزهگریاند که از کوزه شکسته آب میخورد. دیده شده که بسیاری از طراحان حرفهای، مقید به رعایت پوشش اسلامی نبودهاند.
سومین مولفه در حوزه مد و لباس، تولید است؛ اگر فرض بر این بگیریم که طرحهای خوبی داریم، ولیکن این طرحها در ژورنالها بماند و وارد چرخه تولید نشود، چه فایدهای دارد؟ باید بتوانیم چرخه تولید کشور را – که در حال کنونی نسبتا ناکارآمد است و نوعا واردات انجام میدهیم - در خدمت تولید آثار استاندارد بیاوریم. این نیازمند همکاری اصناف و وزارت بازرگانی و بخش خصوصی است.
نکته بعد در تولید، ساماندهی کردن واردات پارچه چادری یا چاره ویژه برای مانتو و پوشش اسلامی است. در شرایط کنونی متاسفانه هزینههایی به سبد خانوار تحمیل میشود که شایسته نظام نیست. دولت میتواند با واردات مستقیم مواد اولیه، قیمتها را بشکند. برای تولید نیز نیازمند کارخانجات بزرگ نیستیم، بلکه میتوانیم با استفاده از ظرفیت کارگاههای کوچک و خانگی و با استفاده از ظرفیت همه کشور، تولید را به حد صادرات با کیفیت مناسب برسانیم.
مسئله بعدی در این مورد عرضه است؛ محصولات استاندارد تولید شده از طریق شبکههای ملی باید عرضه شود. شب عید برای عرضه میوه چقدر میدان عرضه موقت راهاندازی میشود یا فروشگاههای بهاره و پاییزه یا فروشگاههای زنجیرهای متعددی که وجود دارد، همه و همه میتوانند در خدمت عرضه قرار بگیرند. ضمنا عرضه جهتدار و با حمایت دولت میتواند خیلی تضمین کننده باشد.
مسئله بعدی تبلیغات است. بایستی برای جا انداختن یک فرهنگ و یا هنجار از همه ابزارهای رسانهای استفاده کرد و طی زمان مدیدی آن فرهنگ را نهادینهسازی کرد. رسانه ملی، فضای مجازی، نشریات و مجلات و روزنامهها، تجمعات و گردهمآییها و همایشها و نشستها، نمایشگاه و جشنوارهها و غیره همگی کارسازند.
آیا هزینه کردن برای شخصی که در خانواده بدحجاب بزرگ شده و شکل گرفته سودی دارد؟
سوءتربیت، حاصل نبود بینش لازم در خانوادههاست. نوعا بینشها با دانش و رسانه شکل میگیرد. اگر ما بخواهیم جامعهای سالم داشته باشیم باید بتوانیم بینشها را تغییر بدهیم. باید وارد عرصههای جدید در رسانه و دانش شویم. دشمن در حال فعالیت گسترده است؛ از فضای مجازی – چت، سایتهای ضداخلاقی، بلاگ و شبکههای اجتماعی و سامانههای ارتباطی و سیستمهای اطلاعرسانی و هنری و خبری و غیره- تا ماهواره و مد و لباس و تصاویر و پوستر و ادبیات و رفتار اجتماعی.
خیلی از کسانی که تکلیف بر گردنشان است بیاطلاعند یا خود را به خواب زدهاند. ما نیازمند جنبش بیداری هستیم در لایه خواص تا بتوانیم به اصلاح جامعه برسیم. تا مادامی که خواص راضی یا بیتفاوت به وضعیت جامعه باشند، همین است که میبینیم. قبل از انقلاب، یارگیری نفر به نفر از طریق مسجد و بعضی روابط زیرزمینی شکل میگرفت. همین کسانی که در انقلاب شهید شدند، مگر همگی در خانوادههای مذهبی تربیت شده بودند؟ باید مثل دشمن که یارگیری نفر به نفر را شروع کرده، ما نیز همان روش انقلابی را شروع کنیم. ضمن اینکه هر کسی وظیفه خود را انجام دهد.
نهاد خانواده مهمترین نهاد تربیتی است. متاسفانه نقش آن مغفول مانده و به اشتباه به نهاد آموزش و پرورش دادهاند. و این نتیجه زندگیهای ماشینی در دنیای مدرن است. تقسیم کار ماشینی شده است. باید با کار فرهنگی و تربیتی با عموم جامعه برخورد کنیم. باید نهادهای فرهنگی بیدار شوند و دست از گزارشنویسی وزین رنگی بردارند. باید خدا را دوباره در زندگیهامان، در سازمانهامان پیدا کنیم. باید دوباره سرباز ولی شویم تا موفق به پیروزی گردیم.
دانشگاهها و ادارات دستورالعمل خاصی برای رعایت حجاب دارند و تقریبا در دانشگاهها اصلا و در ادارات کمتر اجرا میشود. آیا دستگاه شما در این زمینه کاری کرده است؟ یعنی داریم عقبنشینی میکنیم در مقابل آزادی حجاب. ممکن است ده سال بعد، روسری نداشتن آزاد بشود؟
حجاب و دیگر مسائل تربیتی، دستورالعملی نیست که بشود با یک ابلاغیه حل کرد. فرض کنید کارمند خانمی در یکی از ادارت اعتقادی به حجاب ندارد ولی با دستورالعملی صرف – بدون کار تربیتی و متقاعدسازی – محجبه باشد. این معضل با این کار حل میشود؟ خصوصا در شهرهای کوچک که همه همدیگر را میشناسند، موجب پرورش روحیه نفاق نمیشود؟ همین خانم در یک جلسه خانوادگی همکاران، با سر و وضع زنندهای حاضر میشود و درون خویش را هویدا میکند. یا در جامعه خویش خارج از ساعات اداری تردد میکند.
در حقیقت راحتترین راه و آخرین راه همین دستورالعملی کردن حجاب است. خب زحمت بکشیم و برای پوشش، انواع مدلها را طراحی کنیم که همهپسند باشد، بر اساس معیارهای اسلامی هم باشد. مخاطب ما موفق به انتخاب بر اساس ذایقهاش میشود. مثلا برای دانشگاه اگر بیاییم 50 مدل مانتو طراحی کنیم و نمایشگاه بگذاریم و عرضه کنیم با قیمت مناسب، با تسهیلات، دانشجوی ما هم همین مدلها را میپوشد. چون تنوع نداریم در پوششها، دختران و زنان هم از میان بازاری که محصول ارزشی کمی دارد انتخاب میکنند و نتیجه میشود همین که میبینیم.
باید برای حل مسائل، راهحل یافت. آن هم بر اساس ریشهیابی حقیقی، نه اینکه صورت مساله را پاک کنیم. دستورالعمل خوب است ولیکن وقتی که همه پیشنیازها را تامین کرده باشیم و در آخر اگر کسی مخالفت کرد، آن هم باید تشریف ببرد کمیته انضباطی و مسائل حقوقی.
باید کار فرهنگی و تربیتی کرد. باید کلی روی انسانهای اداره و همکاران، فعالیت تربیتی داشت. باید در رفتار مدیران ما تفاوت ارزش دادن به ارزش را دید. لااقل مدیران ما در حوزه خود با خانم بدحجاب بگو بخند نداشته باشند و مقرب درگاهشان نباشند. مدیران با رفتار خود میتوانند بر روی کارمندان خویش تاثیر بگذارند.
باید در رفتار و عمل این جهتگیری را رعایت کرد نه فقط روی کاغذ. ضمن اینکه هر آییننامه و بخشنامه هزینههای زیاد اجرایی دارد که باید تامین شود و به صورت جهادی عملیات فرهنگی شکل بگیرد. اینکه ادارات لباس فرم داشته باشند و الزامی است، خوب است؛ اما چه لباس فرمی؟ بر اساس همان شاخص هم هنوز طراحی نشده است.
چرا ما تمام حرفهایمان از حجاب و عفاف است اما هر روز شاهد بیشتر شدن بیحجابی و کوتاهتر شدن مانتو و شلوارها و عقبتر رفتن روسریهاییم؟ آیا داریم وارد ازادی گام به گام میشویم؟
صحبت ما درباره سبک زندگی اسلامی ایرانی است. پوشش و عفاف دو مقوله بینشی و رفتاری وابسته به یکدیگرند که از اهمیت بالایی برخوردارند. این آزادی که شما میگویید همان لاقیدی غربی است که تهش به طویله مدرن برسیم. باید همه جواب این سبک زندگی را بشناسیم و همگی بسیج شویم تا در مقابل سبک زندگی امریکایی یا غربی پیروز شویم.
ما وظیفه داریم سبکی طراحی کنیم که اسلام در زندگیها جریان داشته باشد و این همان سبکی باشد که نجاتدهنده بشریت باشد. فرهنگ انتظار و وحدت و رنگ و بوی خدا در آن نمود داشته باشد. کار سختی است. اما به کمک شما و همه عزیزان خوشفکر و فعال میتوان از زیر این بار سنگین به امید خدا سربلند بیرون آمد.
گشت ارشاد علیرغم مخالفت دولت در حال انجام مأموریت خود است و به خاطر انتخابات هم منتفی شد. آیا تاثیر خاصی هم داشت یا تنها اعمال فشار مقطعی بود؟
مصوبهای در شورایعالی انقلاب فرهنگی وجود دارد که در آن 26 دستگاه موظف به فعالیت شدهاند از جمله ناجا. 23 دستگاه مامور به کار فرهنگی و تامین زیرساختهای توسعه فرهنگ عفاف و حجاب شدهاند و در این میان ناجا بیش از همه به ماموریتهایش پرداخت که متاسفانه به دلیل کمکاری دیگران زیر سوال رفت.
وجود نیروی انتظامی برای برخورد با تخلفات امنیت اخلاقی و اجتماعی ضرورتی است کتمانناپذیر ولیکن تقسیم کردن بین دو حوزه تخلفات مجرمانه با قصد و عامدانه و تخلفات حاصل از سوءتربیت مهم است. برای قسمت اول باید ناجا و دیگر دستگاههای امنیتی فعال شوند و برای قسمت دوم دستگاههای فرهنگی.
فکر نکنم ناجا الان هم از ماموریتهای خود دست کشیده باشد و فعالیت نکند؛ طبق اخباری که در رسانهها منتشر شده، هنوز هم به تکلیفشان عمل میکنند.
آیا میتوانید چرخه دخترانگی را در کشور تعریف کنید و بفرمایید از نظر شما بزرگترین ضربه در کجا به یک دختر وارد میشود؟
چرخه دخترانگی جزیی از چرخه حیات طیبه در دنیاست و خود مستقل نیست. این کار نیازمند یک مدل علمی است مثلا تمام هر آنچه به عنوان یک نیاز وجود دارد را باید لیست کرد، پاسخهای موجود را نیز در جلوی آن بنویسیم. بعد وضعیت مطلوب را نیز بنویسیم و فاصلهها را به دست آوریم.
بعد برای پر کردن فاصله، برنامه و طرح و پروژه تنظیم کنیم. گام به گام به جلو حرکت کنیم. البته باید دقت داشت که ما در حال جنگیم. جنگ نرم. دشمنشناسی در همه احوال از اولویتهای اولیه است. چون قسمتی از کار ما تدافعی است که باید بر اساس تهاجم تنظیم شود و بخشی به حوزه ایجابی میرسد که خود تهاجمی به مواضع دشمن است. پس باید با یک دید راهبردی کار را مدیریت و برنامهریزی و اجرا کرد. شرط حضور در این جبهه هم جهادی بودن است.
بهعنوان سوال آخر دوست دارم درباره برنامههای آتی کاربردی و عملیتان صحبت کنید.
گرچه لابهلای بحثهای بالا خیلی گفتیم. اما باید گفت ما بر اساس ترویج سبک زندگی اسلامی ایرانی در صدد تامین کلیه نیازهای جامعه هستیم؛ نه تنها عفاف و حجاب که بخشی از این دریای نیازهاست. ما بر مبنای تحلیل نیاز و به رسمیت شناختن خیلی از واقعیتها در حال طراحی این مدل هستیم. بخشی را در لایه حاکمیت، بخشی با کمک جریانات اجتماعی و آحاد مردم و بخشی هم توسط فعالین فرهنگی، اجتماعی باید پیش ببریم. درگیری مردم با این مسائل، مهمترین نقطه اجرایی کار است.