598 به نقل از جهان- "در
شیپور دمیده میشود، و بر اثر آن، جز آنکه خدای بقای او را خواسته است،
هر که در آسمانها و زمین است یکسر مدهوش مرگ میشوند، سپس بار دیگر شیپور
دمیده میشود و ناگهان مردمان (از خواب مرگ) برخاسته و در صحنه محشر
نظاره گر (سرنوشت خود) میگردند."
این جملات توصیف خداوند قادر از دمیده شدن در "صور" توسط حضرت "اسرافیل" است. (زمر / ۶۸)
هنوز قیامت نشده اما گویا حضرت اسرافیل اینجاست و در صور خود هم دمیده است؛ اکبر هاشمی رفسنجانی!
آقای
هاشمی اخیرا در مراسم روز پزشک در تالار وزارت کشور خود را اسرافیل توصیف
کرد: "بعد از ثبتنام من در انتخابات اساماس آمد که تو صوراسرافیل درست
کردی، حتی در روستاها هم مردم امیدوار شدهاند. اما این انتخابات کار مردم
بود."
گویا
منظور هاشمی این بود که او ملت را از خواب غفلت بیدار کرده است. زیرا او
در دیدار جمعی از استان کهگیلویه گفت: کار اصلی را مردم کردند و با رای و
حضور خود نشان دادند که به چه جریان و خط فکری تمایل دارند و از چه
منزجرند.
البته جناب هاشمی توجه نداشت که این سخن او به معنی اعلام انزجار مردم از شخص آقای هاشمی در سال ۸۴ و دوستان او در سال ۸۸ هم هست!
این دو نمونه تنها سخنان تامل برانگیز رئیس مجمع تشخیص مصلحت در روزهای اخیر نبود.
بزرگ
خاندان هاشمی در جدیدترین مصاحبهاش هم انگشت حیرت و شگفتی را بر لب
دوستداران امام راحل و انقلاب نشانده و سخنانی بر زبان رانده است که خلاف
صریح بیانات و اندیشه بنیانگذار جمهوری اسلامی و رهبر معظم انقلاب است.
وی در گفتگو با فصلنامه مطالعات بینالمللی، از نوعی سیاست خارجی حرف زده که به گفته او "دیپلماسی اعتدال" نام دارد.
او
به
اختلاف صریح دیدگاهش با حضرت امام (ره) در باره رابطه با امریکا و پذیریش
امریکا به عنوان کدخدای جهان اینگونه اشاره کرده است: «من در سالهای آخر
حیات امام(ره) نامهای را خدمتشان نوشتم، تایپ هم نکردم. برای اینکه
نمیخواستم کسی بخواند و خودم به امام دادم. در آن نامه هفت موضوع را با
امام مطرح کردم و نوشتم که شما بهتر است در زمان حیاتتان، اینها را حل
کنید، در غیر این صورت ممکن است اینها به صورت معضلی سدّ راه آینده کشور
شود. گردنههایی است که اگر شما ما را عبور ندهید، بعد از شما عبور کردن
مشکل خواهد بود... یکی از این مسایل رابطه با آمریکا بود. نوشتم بالاخره
سبکی که الان داریم که با آمریکا نه حرف بزنیم و نه رابطه داشته باشیم،
قابل تداوم نیست. آمریکا قدرت برتر دنیا است. مگر اروپا با آمریکا، چین با
آمریکا و روسیه با آمریکا چه تفاوتی از دید ما دارند؟ اگر با آنها مذاکره
داریم، چرا با آمریکا مذاکره نکنیم؟ معنای مذاکره هم این نیست که تسلیم
آنها شویم. مذاکره میکنیم اگر مواضع ما را پذیرفتند و یا ما مواضع آنها را
پذیرفتیم، تمام است.»
اما
هاشمی در بخشی از مصاحبه خود سخنان مهمی را درباره مسئله فلسطین، حزبالله
لبنان و اسرائیل بیان میکند که شاید بتوان آنرا به نوعی تکمیلکننده کلام
قبلی او یعنی «ما با اسرائیل سر جنگ نداریم» بر شمرد. آقای هاشمی در این
زمینه میگوید: «در مورد حزب الله که شیعه و بخش عمده ملت لبنان است و در
تاریخ همیشه مظلوم بوده هم برای فلسطین و هم برای لبنان. اینها قابل دفاع
بوده هست. به شرط اینکه ما از اینها برای مزاحمت دیگران استفاده نکنیم و
اینها هم کار خودشان را بکنند. وقتی که نظام نخواهد در دنیا ماجراجویی
بکند، اینگونه مسائل قابل تحمل است.»
آقای
هاشمی توضیح نداده که منظورش از این جمله شگفت آور که "ما از اینها برای
مزاحمت دیگران استفاده نکنیم" چیست؟ البته بعید است او از مقاومت ملت
فلسطین و حزب الله لبنان در برابر جنایات و تجاوزات هرروزه رژیم صهیونیستی
ناراحت باشد اما بی شک هیچ منظوری همسو با اندیشه ها و آرمان های امام راحل
و رهبر انقلاب از این جمله و جملات مذکور برداشت نمی شود و مگر اینکه آقای
هاشمی در حال عبور از اصول نظام باشد.
رویکرد
امام و رهبری در حمایت از فلسطین و مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی، هرگز
نه ابزاری برای آزار کشورهای دیگر یا قدرت نمایی، که در راستای اصول اسلامی
و انسانی و علیه یک جنایتکار بالفطره و تروریسم دولتی بوده است.
مصداق
بارز آن، کمک های بدون چشم داشت و انتظار جمهوری اسلامی در آخرین حمله
رژیم صهیونیستی به غزه و حماس در جنگ هشت روزه بود و کیست که نداند این
کمکها زمانی بود که حماس از معارضان دولت
سوریه حمایت و بر خلاف منافع استراتژیک و منطقهای ایران اقدام میکرد.
رهبر
معظم انقلاب اسلامی همچنین در نماز جمعه ۱۴ بهمن ۱۳۹۰ در این باره عنوان
کردند: ما هر جا دخالت کنیم صریحا می گوییم همچنانکه به علت ضدیت با غده
سرطانی رژیم صهیونیستی ،در دو جنگ پیروزمند ۳۳ روزه و ۲۲ روزه دخالت کردیم و
از این پس نیز هرجا هر ملتی یا گروهی با رژیم صهیونیستی مبارزه و مقابله
کند ما به او کمک می کنیم و هیچ ابایی هم از گفتن این مسئله نداریم.
این سخنان در راستای هدف اسراتژیک امام راحل بود. اینکه در جمله ای تاریخی تاکید کردند: "اسرائیل باید از بین برود."
آقای
هاشمی اما خیلی زود این شعار را فراموش کرد. او سال گذشته در سخنانی جنجال
برانگیز عنوان کرد:«ما با اسرائیل سر جنگ نداریم». انگار او فراموش کرده
که رژیم صهیونیستی سالهاست که در آرزوی - محال - نابودی ایران اسلامی است.
پیش
از آن و در اوج فتنه ۸۸ هم با خطبه های تعجب برانگیزش، نماز جمعه را به
محل جولان فتنه گرانی تبدیل کرد که شعار "نه غزه نه لبنان" سر می دادند.
هاشمی تا به امروز بارها با متهمان فتنه و سردمداران آنان آشکارا حشر و نشر
داشته تا این پیام هم تایید کند که نه تنها حاضر به اصلاح مواضعش نیست که
حتی زمینه انتشار بخشی از دیدگاه های جنجالیاش هم فراهم شده؛ مانند آنچه
درباره اسرائیل، حزب الله و فلسطین گفته است.
شاید
رای مردم به شعارهای دکتر حسن روحانی، آقای هاشمی را دچار توهمی از جنس
توهم میرحسین موسوی کرده است. اینکه اگر او در صحنه انتخابات می ماند با
رای بالا پیروز می شد. بنابراین رای ملت در واقع رای به افکار و عقاید
اوست؛ حتی اگر خلاف دیدگاه های امام راحل و رهبر معظم انقلاب باشد.
رهبر
انقلاب اسلامی اخیرا در دیدار دانشجویان با بیان این سوال اساسی که چرا و
به چه دلیل مدعیان تقلب در انتخابات ۸۸ برای مواجهه با مسأله، به خیابانها
اردوکشی کردند!؟ خاطرنشان کردند: بارها و بارها این سؤال را نه در مجامع
عمومی بلکه به شکلی که قابل پاسخ دادن باشد مطرح کرده ایم پس چرا جواب نمی
دهند، چرا عذرخواهی نمی کنند؟
ملت
مسلمان ایران اسلامی هم در راستای این فرمایشات، هنوز قیام فتنه گران علیه
رای مردم و قانون و جسارت علیه مقدسات به ویژه عاشورای ۸۸ و نقش آفرینی
آقازادگان مجرم را از یاد نبرده اند و هنوز به امثال آقای هاشمی فرصت
عذرخواهی داده اند.
نباید
تردید کرد این حق قطعی افکار عمومی است که از آقای هاشمی و دوستانش
بخواهند درباره طراحی، اجرا و نقش آفرینی در ادعای تقلب و فتنه ۸۸ پاسخ
دهند و از اینکه زمینه ساز ترغیب و امیدواری غربیها به تحریم ملت ایران
شدند، عذرخواهی کنند؛ نه اینکه با طرح اظهاراتی خلاف اندیشه های امام(ره)
نمک بر زخم مردم بپاشند.
شاید مرور آقای هاشمی بر وصیت نامه امام راحل، تلنگری بر اوضاع متفاوت این روزهای او و کمکی راهگشا باشد.