فاخره عرب اسدی
23 سال از پذیرش قطعنامه 598 می گذرد. رویداد مهم ودر عین حال ابهام آمیزی که از سوی معمار کبیر انقلاب به نوشیدن جام زهر تشبیه شد.
شورای امنیت سازمان ملل در 30 تیر ماه 1366 قطعنامه 598 را صادر کرد. عراق در همان روزهای اولیه صدور، آن را پذیرفت، اما ایران این مساله را به مدت يك سال مسکوت گذاشت تا اینکه در نهایت جام زهر نوشانده شد و شد آنچه که خلاف میل باطنی امام واز زهر کشنده تر برای ایشان بود.
اعتقاد رهبر انقلاب بر این بود که اگر جنگ 20 سال هم طول بکشد، ما مرد جنگیم. استراتژی امام "جنگ جنگ تا رفع فتنه" از جهان بود. امام با امت پیمان بسته بود که تا آخرین قطره خون و تاآخرین نفس بجنگد. اما بنا بر چه مصالحی و برای خاطر چه حوادثی امام جام زهر را سرکشید و مواضع چند روز قبل خود را تغییر داد؟ "من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع ومواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن می دیدم، ولی به واسطه حوادث و عواملی که از ذکر آنها فعلا خودداری می کنم و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامی کارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای کشور -که من به تعهد ودلسوزی آنها اعتماد دارم- با قبول قطعنامه موافقت نمودم." (پیام جام زهر)
تفاسیر مختلفی از علل پذیرش قطعنامه ارایه شده: گفته می شود جنگ و تهاجم بیگانه از فاز نظامی به فاز سیاسی تغییر پیدا کرده است و باید دفاع هم متناسب با آن به فضای سیاسی کشیده شود. یا اینکه می گویند پذیرش قطعنامه برای امام از زهر کشنده تر بود، چون امام نفاق استکبار جهانی را می دید که از یکسو از متجاوز دفاع کرده و به اوکمک می کند، و از سوی دیگر چهره ای صلح طلب در عرصه جهانی می گیرد، در حالی که خون هزاران شهید در کشور حاصل جنگ طلبی و تهاجم آنها بر زمین ریخته است. اما در این میان، سخنان رهبر معظم انقلاب از آن روزها شنیدنی و متقن است:
"پذیرش قطعنامه از سوی امام به خاطر این فشارها نبود. قطعنامه از طرف امام به خاطر فهرست مشکلاتی بود که مسئولین آن روز امور اقتصادی کشور، مقابل روی او گذاشتند که کشور نمی کشد و نمی توان جنگ را با این همه هزینه، ادامه داد! امام مجبور شد و قطعنامه را پذیرفت. پذیرش قطعنامه به خاطر ترس نبود؛ به خاطر هجوم دشمن هم نبود؛ به خاطر تهدید امریکا هم نبود؛ به خاطر این نبود که امریکا ممکن است در جنگ دخالت کند، چون امریکا قبل از آن هم در جنگ دخالت می کرد. وانگهی اگر همه دنیا در امر جنگ دخالت می کردند، امام رضوان الله علیه کسی نبود که رو برگرداند. بر نمی گشت! آن یک مساله داخلی بود، مساله دیگری بود." (بیانات مقام معظم رهبري در مراسم سالگرد ارتحال حضرت امام خمینى(ره) ۱۳۷۵/۰۳/۱۴)
در ثانی آقای هاشمی رفسنجانی به عنوان یکی از افراداصلی که به قول خودشان امام را به پذیرش قطعنامه قانع کردند، به این امر اعتراف کرده و بر این مدعا صحه می گذارند: "البته ما در آن دوران توانستیم امام(ره) را برای متوقف کردن جنگ قانع کنیم! به طوری که در یک جلسه با حضور پنج نفر از سران خدمت امام(ره) رفتیم و وضع را تشریح کردیم. امام سریع فهمیدند! وآن نامه عجیب و تاریخی را نوشتند و خودشان مساله را حل کردند." (در مراسم بزرگداشت حماسهسازان جامعه پزشكي در دوران جنگ تحميلي، 6/خرداد/1390)
پیشتر از آن نیز در سال 1385 دفتر آقای هاشمی رفسنجانی نامه محرمانه امام به مسئولین وقت را در مورد زوایای پذیرش قطعنامه منتشر می کند که این نیز پرده از حوادث پنهان و دست هایی که تعارفگر جام زهر بودند، برمی دارد. و شاید همان حوادثی که امام در پیام خود خطاب به مردم فرمودند که از ذکر آنها فعلا خودداری میکنم و به امید خدا درآینده روشن خواهد شد، در این نامه روشن شده باشد. که در ذیل متن نامه آورده می شود: (نامه امام به مسئولان در خصوص پذیرش قطع نامه، سایت آفتاب، ۷ مهر ۱۳۸۵)
بسم الله الرحمن الرحیم
با یاری خداوند متعال و با سلام و صلوات به انبیاء بزرگوار الهی و ائمه معصومین صلوات الله علیهم اجعمین حال كه مسئولان نظامی ما اعم از ارتش و سپاه كه خبرگان جنگ میباشند، صریحاً اعتراف میكنند كه ارتش اسلام به این زودیها هیچ پیروزی به دست نخواهند آورد و نظر به این كه مسئولان دلسوز نظامی و سیاسی نظام جمهوری اسلامی از این پس جنگ را به هیچ وجه به صلاح كشور نمیدانند و با قاطعیت میگویند كه یك دهم سلاحهایی را كه استكبار شرق و غرب در اختیار صدام گذاردهاند، به هیچ وجه و با هیچ قیمتی نمیشود در جهان تهیه كرد و با توجه به نامه تكان دهنده فرمانده سپاه پاسداران كه یكی از دهها گزارش نظامی سیاسی است كه بعد از شكستهای اخیر به اینجانب رسیده و به اعتراف جانشینی فرمانده كل نیروهای مسلح، فرمانده سپاه یكی از معدود فرماندهانی است كه در صورت تهیه مایحتاج جنگ معتقد به ادامه جنگ میباشد و با توجه به استفاده گسترده دشمن از سلاحهای شیمیایی و نبود وسائل خنثی كننده آن، اینجانب با آتش بس موافقت مینمایم و برای روشن شدن در مورد اتخاذ این تصمیم تلخ به نكاتی از نامه فرمانده سپاه كه در تاریخ 2/4/67 نگاشته است اشاره میشود.
فرمانده مزبور نوشته است تا پنج سال دیگر ما هیچ پیروزی نداریم، ممكن است در صورت داشتن وسائلی كه در طول پنج سال به دست میآوریم، قدرت عملیات انهدامی و یا مقابله به مثل را داشته باشیم و بعد از پایان سال 71، اگر ما دارای 350 تیپ پیاده و 2500 تانك و 3000 توپ و 300هواپیمای جنگی و 300 هلیكوپتر... كه از ضرورتهای جنگ در آن موقع است، داشته باشیم، میتوان گفت به امید خدا بتوانیم عملیات آفندی داشته باشیم. وی میگوید قابل ذكر است كه باید توسعه نیروی سپاه به هفت برابر و ارتش به دو برابر و نیم افزایش پیدا كند، او آورده است البته امريكا را هم باید از خلیج فارس بیرون كنیم والا موفق نخواهیم بود.
این فرمانده مهمترین قسمت موفقیت طرح خود را تهیه به موقع بودجه و امكانات دانسته است و آورده است كه بعید به نظر میرسد دولت و ستاد فرماندهی كل قوا بتوانند به تعهد عمل كنند. البته با ذكر این مطالب میگوید باید باز هم جنگید كه این دیگر شعاری بیش نیست.
آقای نخست وزیر از قول وزرای اقتصاد و بودجه وضع مالی نظام را زیر صفر اعلام كردهاند، مسئولان جنگ میگویند تنها سلاحهایی را كه در شكستهای اخیر از دست دادهایم، به اندازه تمام بودجهای است كه برای سپاه و ارتش در سال جاری در نظر گرفته شده بود. مسئولان سیاسی میگویند از آنجا كه مردم فهمیدهاند پیروزی سریعی به دست نمیآید، شوق رفتن به جبهه در آنها كم شده است. شما عزیزان از هر كس بهتر میدانید كه این تصمیم برای من چون زهر كشنده است ولی راضی به رضای خداوند متعال هستم و برای صیانت از دین او و حفاظت از جمهوری اسلامی اگر آبرويی داشته باشم خرج میكنم، خداوندا ما برای دین تو قیام كردیم و برای دین تو جنگیدیم و برای حفظ دین تو آتش بس را قبول میكنیم.
خداوندا تو خود شاهدی كه ما لحظهای با امريكا و شوروی و تمام قدرتهای جهان سرسازش نداریم و سازش با ابرقدرتها و قدرتها را پشت كردن به اصول اسلامی خود میدانیم خداوندا در جهان شرك و كفر و نفاق در جهان پول و قدرت و حیله و دورويی ما غریبیم، تو خود یاریمان كن. خداوندا در همیشه تاریخ وقتی انبیا و اولیا و علما تصمیم گرفته اند مصلح جامعه گردند و علم و عمل را در هم آمیزند و جامعهای دور از فساد و تباهی تشكیل دهند با مخالفتهای ابوجهلها و ابوسفیانهای زمان خود مواجه شدهاند.
خداوندا، ما فرزندان اسلام و انقلابمان را برای رضای تو قربانی كردیم غیر از تو هیچكس را نداریم ما را برای اجرای فرامین و قوانین خود یاری فرما، خداوند از تو میخواهم تا هر چه زودتر شهادت را نصیبم فرمايی. گفتم جلسهای تشكیل گردد آتش بس را به مردم تفهیم نمایند. مواظب باشید ممكن است افراد داغ و تند با شعارهای انقلابی شما را از آنچه صلاح اسلام است دور كنند، صریحا میگویم باید تمام همتتان در توجیه این كار باشد. قدمی انحرافی حرام است و موجب عكس العمل میشود. شما میدانید كه مسئولان رده بالای نظام با چشمی خونبار و قلبی مالامال از عشق به اسلام و میهن اسلامیمان چنین تصمیمی گرفتهاند خدا را در نظر بگیرید و هر چه اتفاق میافتد از دوست بدانید، و السلام علینا و علی عباد الله الصالحین.
روحالله الموسوی الخمینی
شنبه 25 تیر67
همانطور که نامه خود گویای تلخکامی حضرت امام از این واقعیت است، این نامه های جهت دار سران کشوری ولشکری وقت بود که یکی فهرست خرید تجهیزات نظامی را پیش روی امام گذاشته ومطالبه می کرد، دیگری سیاهه ای از آمار و ارقام وخامت اقتصاد کشور و ناتوانی از ادامه جنگ را نشان می داد، آن یکی هم زبان به شرح خالی بودن جبهه ها از نیروی انسانی گشوده بود واز زبان خود حکایت از افت انگیزه بسیج برای شرکت در جبهه ها وپیروی از فرمان ولی امر خود داشت. و از همه مهمتر و سوال برانگیز تر اینکه: نامه محسن رضایی به عنوان فرمانده وقت سپاه، میرحسین موسوی به عنوان نخست وزیر ومحمد خاتمی به عنوان مسئول تبلیغات جنگ، توسط آقای هاشمی رفسنجانی که خود را مسوول جنگ می داند به صورت یکجا وهمزمان به خدمت امام(ره) برده می شود تا دیگر حرفی برای گفتن نمانده و جایی برای خالی ماندن عریضه و تعلل در پذیرش قطعنامه از سوی امام باقی نماند.
از آنجا که تاریخ مدام تکرار می شود، این نام روزها و ماه هاست که تغییر می کند و حوادث تاریخ ساز و اتفاقات به وقوع پیوسته در بستر تاریخ همیشه در حال تکرارند و اصل آنها یکی است، حدود 14 سال بعد، عده ای از تبار همانها که سال 67 جام زهر را به امام نوشاندند، در مجلس ششم شورای اسلامی نامه ای خطاب به رهبر معظم انقلاب نوشته و جام زهر دیگری را به ایشان که بعد از امام، وصی بر حق خمینی کبیر بود، تعارف کردند.
بعد از این حادثه که تلخی و زهر آگین بودن آن جگر مردم ولایتمدار را به حدی سوزاند که هنوز هم آثار جراحت آن باقی است، ابعاد و زوایای بیشتری از توصیه های امام به امت در پیام جام زهر مکشوف شد، آنجا که فرمود: "من در بین شما باشم و یا نباشم به همه شما وصیت و سفارش می کنم که نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد"
نامه جام زهری که صراحتا در مقابل رهبری قد علم کرد و تلویحا اختیارات ولی فقیه در قانون اساسی را پهلو زده با اصول دیکتاتوری قلمداد كرد:
"امروز شوراي نگهبان به عنوان بزرگترين مانع فراراه مجلس با توسل به تفسيرهايي عجيب و احتجاجاتي غريب، متأسفانه موجبات وهن و بي اعتباري شرع و قانون اساسي را فراهم ساخته است مفسران قانون اساسي چنان بي پروا به تفسير برخي از اصول قانون اساسي ميپردازند (به عنوان نمونه اختيارات بي حد و حصر براي رهبر) گويي همه شرع و قانون اساسي تنها يك اصل است بي ترديد اگر در سال پنجاه و هشت در هنگام رفراندوم، چنين تفسيرهايي از قانون اساسي مطرح مي شد، سرنوشت نظام ما چيز ديگري بود اگر مردم ومجلس و دولت و همه نهادها هيچ هستند و تمركز اصلي قدرت و منشأ همه اعمال در يك اصل است و به قول آقايان اصل يكصد و ده قانون اساسي، تنها كف اختيارات رهبري است، آيا بهتر نيست براي هميشه با صداقت و صراحت تكليف مردم را روشن كنيم و از اين همه دوگانگيها، شعار دادنها و افزودن صفت و قيد بركلمات معناداري چون مردمسالاري و آزادي، رهايي يابيم؟ و اگر غير از اين است، كه قطعاً چنين است و روش و منش امام نيز مؤيد ابطال نظريه فوق است، پس چرا نبايد با اين رفتارهاي فروكاهنده اعتبار و شأن نظام و اعتماد عمومي جداً مقابله كرد؟" (نامه 127 نفر نمایندگان مجلس شورای اسلامی به مقام معظم رهبری، 31/ اردیبهشت/ 1381)
و در همان ابتدا تکلیف را روشن کرده و وقیحانه جام زهر را تعارف می کنند:
"اگر جام زهري بايد نوشيد قبل از آنكه كيان نظام و مهمتر از آن، استقلال و تماميت ارضي كشور در مخاطره قرار گيرد بايد نوشيده شود و بي ترديد اين برخورد خردمندانه و متواضعانه، از سوي ملت با همان پاداشي مواجه مي شود كه امام عزيز راحل روبرو شد" (نامه 127 نفر نمایندگان مجلس شورای اسلامی به مقام معظم رهبری، 31/ اردیبهشت/ 1381)
افرادی همچون بهزاد نبوی، محسن میردامادی، فاطمه حقیقت جو، جمیله کدیور، محمدرضا خاتمی و محسن آرمین، از امضا کنندگان این نامه، نام های آشنایی هستند که هشت سال بعد از آن هم یعنی در فتنه 88 در خیال باطل خود نقشه نامه "جام زهر 2" را پرورانده بودند؛ و نکته جالب توجه اینجاست که همان کسانی که سال 67 با زهر پذیرش قطعنامه، جگر امام را سوزاندند، سال 88 هم با برپایی غائله حکمیت خواهی در سر سودای رهبری داشته و به زعم باطل خود می خواستند رهبری را به عدول از اصل جمهوریت نظام وادارند، قدم ها را بیش از حدود خود فراتر نهند تا جام زهر دیگری نوشیده شود.
مبادا جام زهر دیگری در راه باشد و ما دوباره اماممان را تنها گذاریم...
به قول حضرت روح الله: "اگر بند بند استخوان هایمان را جداسازند، اگر سرمان را بالای دار برند، اگر زنده زنده در شعله آتش بسوزانندمان، اگر زن و فرزندان وهستی مان را در جلوی دیدگانمان به اسارت و غارت برند هرگز امان نامه کفر و شرک را امضا نمی کنیم." (پیام جام زهر)
منبع: رجا نیوز