*به عنوان اولین سوال
بفرمایید چرا ایران پس از فتح خرمشهر صلح را نپذیرفت؟
مغالطهای در این سوال هست وآن این است که اگر صلح را
مجموعهای از آتش بس، نحوه و شرایط آن وعقب نشینی و نحوه شرایط آن، علت شروع جنگ،
تعیین متجاوز و تامین خسارات وارده بدانیم. باید گفت در آن زمان هیچگونه پیشنهادی
در خصوص صلح ارائه نشد وشورای امنیت تنها آتش بس را توصیه میکرد. تلاش عراق ومجامع
بین الملل وکشورهای منطقه برای طرح مسئله صلح نه از روی اعتقاد بلکه بدلیل شرایط
حادی بود که آنهادر موضع ضعف قرار دارد ومنافعشان را تهدید میکرد، لذا در مورد
صلح جدی نبودند وهدف اصلی آنها قرار گرفتن زمان از جمهوری اسلامی و چیرگی بر شرایط
دگرگون شده بود. از سوی دیگر با توجه به برتری مطلق ایران در این زمان، تصمیم
گیرندگان سیاسی وفرماندهان نظامی حاضر نبودند بدون دستیابی به کمترین امتیاز که
تنبیه متجاوز وگرفتن غرامت بود، قرار داد پایان جنگ را امضاء کند. زیرا افکار
عمومی وآیندگان این تصمیم را اقدامی غیر عقلانی تفسیر میکردند.
*
آیا نمی شد آن زمان به عراق اعتماد می کردیم و
موضوع صلح عملی می گردید؟
اگر عراق به همان راحتی که به ایران تجاوز کرده بود، به
همان راحتی از جنگ فارغ میشد، هیچ تضمینی وجود نداشت که فردا غائله دیگری درست
نکند، همانطور که حمله به کویت این امررا ثابت کرد، پس میبایست عراق وادار به
تحمل هزینههای سیاسی واقتصادی تجاوز خود میشد تا دیگر باز فکر تجاوز را در سر نپروراند
ولی دنیا این را نمیخواست چون تنبیه عراق را به نفع ایران میدید ولی درستی این
سیاست ایران زمانی خود را نشان داد که عراق سرتاسر خاک کویت را به اشغال درآورد که
نظام بین الملل خسارت روی گردانی از این سیاست صحیح وبه حق ایران را با قربانی
کردن کویت پرداخت.
*به چه دلیل ما پس از فتح خرمشهر وارد خاک
عراق شدیم؟
هدف ورود به خاک عراق، رهایی از شرایط نه جنگ و نه صلح بود
که ادامه آن برای ایران بسیار گران تمام میشد و دشمن نیز زمان لازم را بدست
میآورد. موضوع دیگر از هم
گسیختگی ارتش عراق واوضاع نابسامان داخلی این کشور بود، پس از فتح خرمشهر، شکاف
وعدم انجام موجود میان مردم، ارتش و حکومت یعنی کاملا به چشم میخورد واین مسئله
دورنمای روشنی را برای اقدام نظامی ایران ترسیم میکرد. با در نظر گرفتن مجموعه
شرایط واوضاع سیاسی، نظامی، طبیعی بود که طرف برتر، منتظر اقدام واسطه نمانده، به
تنهایی به احقاق حقوق قانونی خود اقدام کند.
*عوامل موثر در تصویب قطعنامه 598 توسط شورای
امنیت چه بود؟
عوامل بسیاری در تصمیم گیری شورای امنیت جهت تصویب قطعنامه
598 موثر بود،ما آنچه باعث شد تا شورای امنیت بویژه اعضای دائم آن به یک نتیجه
قطعی در مورد جنگ ایران و عراق دست یابند، ناشی از سه مساله بود.
رد قطعنامه های شورای امنیت توسط جمهوری اسلامی ایران به
دلیل یکطرفه بودن اکثر مفاد این قطعنامه ها، ناتوانی شورای امنیت سازمان ملل را در
حل مشکل جنگ ایران و عراق بیش از پیش به نمایش گذاشت.
این مساله موجب شد تا شورای امنیت در مواجهه با آخرین موضع
ایران در قبال قطعنامه 588 به این نتیجه برسد که تا زمان ملحوظ نمودن برخی نظرات
ایران، از صدور هرگونه قطعنامه دیگری خودداری ورزد. این نتیجه در کنار دو مساله اساسی
دیگر باعث شد تا شورای امنیت اقدام به تصویب قطعنامه ای نماید که در آن تا حدودی
نظرات ایران، بویژه در زمینه تعیین متجاوز، منعکس شده باشد.
*در اندیشه دفاعی امام خمینی
نقش دفاع مقدس در توسعه قدرت جهانی اسلام چه بود؟
این نکته را باید در اندیشه
دفاعی امام دقت نمایید که درگیری دو قطب قدرت در عالم و رابطه متقابل بین توسعه
هریک و انزوای دیگری، مبنای اندیشه دفاعی امام(ره) است. برپایه این اندیشه بود که
حضرت امام(ره) انقلاب اسلامی را در ایران به پیروزی رساندند و در قدم بعد و پس از
تسخیر قدرت در ایران، هجوم به کفر جهانی را آغاز کردند و شرق و غرب را مورد تاخت و
تاز قرار دادند؛ به ویژه ایشان پس از تسخیر لانه جاسوسی، درگیری با کفر بین المللی
را آشکار کردند. ایشان این اندیشه را در مقام عمل یک گام فراتر از درگیری استبداد
منطقه ای به درگیری با کفر بین المللی کشاندند. این حرکت رفته رفته موجب شد تا
انقلاب اسلامی به مرحله ای از توسعه سیاسی در دنیا نائل شود و از مرزهای جغرافیای
ایران فراتر رود. طبیعی است که دشمن نیز آرام نگیرد و راهکار جنگ تمام عیار نظامی
را از طریق یکی از کشورهای همسایه گزینش کند.
این تحلیلی از "دفاع
مقدس” است. از این منظر، جنگ هشت ساله، نبرد دو کشور بر سر خاک یا مرز جغرافیایی نیست
بلکه به اعتقاد ما انقلاب اسلامی ایران توانست یک تئوری بر پایه ضرورت توسعه حکومت
دینی به تمامی اقطاب عالم ارائه دهد و با تعقیب این تئوری در عمل، گام اول را در
نفی استبداد شاهنشاهی در ایران و گام دوم را در هجوم همه جانبه به قدرتهای کفرآلود
در سطح بینالمللی - بخصوص هجوم به "سازمان ملل” که سازمان مرکز مدیریت
قدرت های استکباری در عالم پس از جنگ دوم جهانی است - بردارد. حضرت امام(ره) هجوم انقلاب
را پس از تسخیر دولت و تأمین قدرت در ایران، به این کانونهای قدرت بین المللی
سرایت دادند که همگی برپایه تئوری ولایت فقیه ایشان بود، البته امام راحل(ره)
تمامی این مواضع را در قدم اول بیان نکردند بلکه گام به گام پیش رفتند و تدریجاً
در جای خود تک تک آنها را مطرح نمودند.
* آیا با پذیرش قطعنامه 598
توسط امام خمینی بحث مبارزه در جبهه های جنگ علیه دشمنان انقلاب تعطیل شد؟
خیر، ایشان در یک عرصه به
ختم جنگ رضایت دادند اما جبهه های جدیدی را در دیگر عرصه ها بر علیه دشمن باز
کردند هرچند این عرصه ها دیگر از صبغه نظامی برخوردار نبود اما همچنان میتوان
زبانه های آتش نبرد میان کفر و اسلام را از این جبهه ها که در رأس آنها نبرد
فرهنگی با دشمن است به وضوح دید. از نمونه های بارز این نوع نبرد با دشمن در
ماه های آخر عمر شریف ایشان نامه معظم له به آقای گورباچف و قضیه سلمان رشدی است.
*به نظر شما عامل اصلی پذیرش قطعنامه 598
توسط امام خمینی که بود؟
ببینید امام خمینی در آن زمان با یک محاسبه جدید که نوعاً
به ضعف ما در مقدورات "نیروی انسانی” باز میگشت مصلحت چنین دیدند که برای
حفظ اساس انقلاب تبعات منفی پذیرش قطعنامه را به جان و دل بخرند. باید قبول کرد که
در طول جنگ، مقدورات طبیعی به عنوان مقدورات دسته دوم مطرح بوده است و آنچه جنگ را
در تمامی هشت سال نبرد با دشمن اداره میکرد در درجه اوّل، نیروی انسانی. بوده است
حضرت امام(ره) نیز طی دو هفته قبل از پذیرش قطعنامه به اطلاعات جدید و تعیین
کنندهای از ضعف ما در مقدورات طبیعی دست نیافته بودند اما آنچه متغیر اصلی در
پذیرش صلح بود چیزی جز کمرنگ شدن مقدورات انسانی نبود.
بنابراین پذیرش صلح تنها به معنای تحمیل شرائط قهری جنگ
بود و این امر نه به مقدورات طبیعی بلکه به مقدورات انسانی باز میگشت که همواره
در اندیشه دفاعی حضرت امام(ره) به عنوان تنها وزنه سنگین و تعیین کننده مطرح بوده است.
اما در عین آنکه ایشان پذیرش صلح را تحمیل نظرات دشمن در عرصهای از نبرد با
انقلاب اسلامی ارزیابی میکردند هیچگاه معتقد نبودند که پایان جنگ هشت ساله به
معنای پایان نبرد همه جانبه با دشمن در تمامی عرصه هاست.
ایشان در یک پیامی حماسه وار
در آن زمان فرمودند: امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار و
جنگ پابرهنهها و مرفهین بیدرد شروع شده است. و من دست و بازوی همه عزیزانی که در
سراسر جهان کولهبار مبارزه را بر دوش گرفتهاند و عزم جهاد در راه خدا و اعتلای
عزت مسلمین را نمودهاند، می بوسم و سلام و و درودهای خالصانه خود را به همه
غنچه های آزادی و کمال نثار میکنم.
* امام خمینی چگونه اندیشه دفاعی خود را به
جامعه ملی و جهانی منتقل نمودند؟
ایشان توانستند با اداره مطلوب جنگ اندیشه دفاعی خود را به
بدنه جامعه اسلامی ایران بلکه دنیای اسلام منتقل نمایند تا از اینطریق بتوانند جنگ
میان کفر و اسلام را نهادینه کنند و جنگ هشت ساله را به عنوان ابزار ارتقاء وجدان
عمومی ملل جهان خصوصاً دنیای اسلام مطرح نمایند. قطعاً این امر در عوامل درونزا و
برونزای جنگ تحمیلی بسیار مؤثر بود و باعث شد هم مقاومت داخلی در مقابل کفر و هم
مقاومت بینالمللی در سطح جهانی در برابر نظام استکبار فزونی یابد. به دیگر بیان
ایشان توانستند با این ابزار در نظام قدرت جهانی در درون و خارج مرزهای ایران
اسلامی انگیزه و ایمان درونی معتقدین به اسلام را نسبت به ضرورت درگیری همهجانبه
با کفر صد چندان کنند.