صفار هرندی وزیر سابق فرهنگ و ارشاد احمدی
نژاد در دولت نهم و مشاور کنونی فرمانده سپاه در گفت و گو با خبرنامه
دانشجویان ایران به تبیین مسائل مختلف سیاسی کشور از انتخابات نهم مجلس
شورای اسلامی گرفته ، تحلیلی در مورد سخنان اخیر هاشمی در مورد رابطه با
آمریکا تا بررسی وضعیت کنونی دولت نسبت به چهار سال گذشته پرداخت.
یه گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ صفار هرندی در پاسخ به سؤال
خبرنگار ما در مورد اینکه با توجه به مدت زمانی که وی در دولت نهم آقای
احمدی نژاد حضور داشته است، تفاوت دولت در آن چهار سال را با وضعیت کنونی
دولت را چگونه می بیند گفت: من نمی توانم همچنین قضاوتی را بکنم چون در آن
زمان در بحبحه مسائل حضور داشتم ولی هم اکنون در حاشیه هستم، مقایسه بین
حالت حاشیه ای من با حالت متنی من شاید مقایسه ناقصی باشد، من اگر از آن
زمان وصفی داشته باشم وصف از نزدیک دارم و از جزئیات خبر دارم. اما اگر از
روی آثار عمل بخواهیم قضاوتی داشته باشیم ، خوب چرا، می شود به گونه ای
مقایسه ای نمود.
وزیر سابق فرهنگ گفت: با توجه به آثار عمل، من معتقدم که آن چیزی که آقای
احمدی نژاد در دوره اول مطرح کرد این بود که ما فارغ از هرگونه هیاهویی که
اطراف ما است،چیزهایی که به ما می گویند حتی انتقادها و اعتراض هایی که به
ما می کنند، ما می خواهیم که فقط خدمت بکنیم، کار می کنیم و جواب این
هیاهوها را نمی دهیم، لباس خدمت پوشیده ایم و از صبح تا نصف شب دنبال فرصتی
برای خدمت کردن به مردم می دویم، واقعا توصیف دولت نهم از دید من این است،
یک جمع کفش آهنین پوشیده و خود را به آب و آتش زده برای تحقق خواسته های
زمین مانده مردم.
وی ادامه داد: اما این روزها از نظر بنده به میزانی تجدید نظری در دیدگاه
های آقای احمدی نژاد بوجود آمده است چون خود ایشان خیلی به حواشی اهمیت می
دهد دائم یک مسئله ای اتفاق می افتد که تمام دولت باید ذهنش متوجه آن موضوع
بشود از انواع این موارد می توان کاری را که در انحلال چند عدد از وزارت
خانه ها شد قبل از آنکه قانونی برایش داشته باشیم که وزارت خانه نوین چگونه
شکل می گیرد ناگهان وزارت خانه های اصلی اقتصادیمان را منحل کردیم و بی
وزیر و سرپرست گذاشتیم در حالی که راه حل ساده تر این بود که که لوایح آنها
را تهیه کنیم و به مجلس ارسال کنیم و وقتی که وزارت خانه تصویب شد یک وزیر
معرفی کنیم و وزارت خانه را شکل بدهیم و تا آن زمان هم وزارت خانه سر جایش
هست و دارد به فعالیت هایش ادامه می دهد.
حال چه نیازی به همچنین کاری است ، خودمان حاشیه و وسیله درست می کنیم این روش با آن روش سابق ایشان فرق کرده است.
صفار هرندی با اشاره به حوادث شکل داده شده توسط فتنه گران و خواست آنان
برای حضور در انتخابات مجلس و نیز شرایط آنان برای حضور در آن گفت: علاوه
بر آن تعریفی که ارائه کردم کسانی را که بتوان از آنها یک تعریف درون
سیستمی ارائه کرد یعنی اینکه آن فرد ملتزم به مصالح نظام در درون است یکسری
رفتارها هم وجود دارد که ثابت می کند که آیا این فرد می خواهد که به
اصطلاح حلیم دیگران را هم بزند یا خدمتگذار مردم خودش باشد، کارنامه آدم
هایی که کارنامه مخشوش و پریشانی در ماجراهای چند سال گذشته دارند اینها
طبیعتا اجازه نمی دهد که وارد صحنه انتخابات بشوند و نباید راه پیدا کنند و
هر کس که بگنجد در چنین قالبی به نظر بنده همین درباره او صادق است و در
غیر این صورت نه .
وی در مورد سناریوی حضور اصلاح طلبان در انتخابات پیش روی مجلس گفت:
برداشت من این است که اصلاح طلبان، خیلی با هویت اصلاح طلبی از آن نوع که
تداعی کننده رفتارهای نابهنجار سالهای گذشتشان را اینگونه وارد عمل نمی
شوند و بلکه عناصر خود را به گونه دیگری وارد صحنه انتخابات می کنند و در
واقع پشت یک عناوین دیگری سنگر می گیرند ، برای مثال روشی که "آبادگران" در
انتخابات شورای سوم و مجلس هفتم انتخاب کردند که در واقع از یک گروه
گمنامی استفاده کردند که مردم سابقه ذهنی زیادی از این افراد نداشتند و
بیشتر تصورشان این بود که اینها آمده اند که خدمتی به مردم بکنند، احتمال
دارد که از همین تدبیر و ترفند بعضی از اصلاح طلبانی که سفید هستند و مشکل
خاصی ندارند از این استفاده بکنند.
مشاور فرمانده سپاه در مورد اظهار نظر اخیر هاشمی مبنی براینکه بعد از
پایان جنگ، آمریکا با پایین آوردن سطح توقعاتش به ما این فرصت را داد که
دوباره به یک ارتباط مثبت دست پبدا کنیم ولی سیاست های رهبری به گونه ای
بود که باعث شد ما در ارتباط هایمان با آمریکا به تلخی با آنها برخورد
کنیم،اینگونه بیان داشت که : آقای هاشمی در چند مرحله همچنین خیزهایی را
برداشته است و با یک همچین خوشبینی ای به سوی آمریکایی ها رفته است که یک
موردش زمان جنگ بود که همان "ماجرای مک فارلین" بود که طرف اصلی مذاکره از
طرف ایران آقای هاشمی بود که خود ایشان اعلام کرد که من تلفنی با آقای
ریگان هم صحبت کرده ام و ایشان می گفت که ما آنها را فریب داده ایم یعنی به
گونه ای عمل کردیم که آنها فریب خوردند.
وی ادامه داد: حالا اگر در هر مرحله از اقدامات از این قبیل ما کارهایی را
که خودمان کردیم با فرض خوشبینانه اعلام کنیم که موفقیت آمیز بوده است و
کارهایی که دیگران کرده اند را ناکامی معرفی کنیم اینجوری نمی توان راه به
جایی برد و نمی توان مقایسه ای صورت داد و بلکه باید دید که حاصل آن
رفتارها چه شد و حاصل این چه شد، برای مثال آقای بهزاد نبوی که از دوستان
آقای هاشمی بوده است اعلام کرده بود که ما اصلاح طلبان وقتی قدرت را بدست
گرفته بودیم موشک های آمریکایی متمرکز شده بودند برروی ایران و می خواستند
که شلیک بکنند و آمدن ما باعث این شد که جنگ علیه ما راه نیافتد، در اینجا
سوال من این است که اگر حرف این دوست تشکیلاتی آقای هاشمی ادعای درستی باشد
پس معلوم است که آقای هاشمی در کارهایشان موفق نبوده اند،یعنی کار به جایی
رسیده بوده که آمریکایی ها می خواستند ما را مورد هدف قرار بدهند و ما
چطور آنقدر مسالمت آمیز عمل کرده ایم و آنها چه رفتاری داشته اند.
در مورد خود اصلاح طلبان نیز همین قضیه صادق است یعنی اصلاح طلبان هرچه که
تمکین کردند در برابر دشمن برای مثال آقای خاتمی شعار خود را "گفتگوی تمدن
ها" قرار داد و برای اینکه نشان بدهد که منظورش از گفتگوی تمدن ها چه می
باشد در سخنرانی ای که داشت از "آبراهام لینکن" به عنوان شهید یاد کرد و در
واقع مقدار زیادی باج به آنها داد ولی حاصلش این شد که آنها ما را در دوره
آقای خاتمی "محور شرارت" معرفی کردند و شاهد بودیم که ایشان هم با این
تمکین کردن ها راه به جایی نبرد، از قضا در دوره ای که محکم مقابل آمریکا
ایستاده بودیم و زمانی که ما به نقطه ای رسیدیم که راحت می گفتیم ما هستیم
که داریم مطالبه می کنیم از غرب و آمریکا در این دوره ما چیزی بیشتر از
گذشته از دست نداده ایم دشمنی های آمریکا مثل گذشته علیه ما بوده است فقط
با عزت بیشتری از سوی ما.
صفار هرندی در ادامه در مودر نحوه ی حضور اصولگرایان در انتخابات مجلس
گفت: این سوال احساس می کنم خیلی زود هنگام پرسیده می شود چون چند ماهی تا
انتخابات مانده است و ممکن است در مدت این چند ماه تغییرات بسیاری داشته
باشد حتی گاهی وقت ها آن یک ماه آخر معادلات و مناسبات میان گروه ها چندبار
تغییر می کند. ولی روح کلی رفتار اصول گرایان الان این است که وحدت را بین
خودشان حدالمقدور حفظ بکنند برای مثال الان کاری مثل کاری که برای مجلس
هشتم صورت گرفت که ساز و کاری است که برای رسیدن به اجماع بین اصول گرایان
صورت گرفت که فرمول 5+6 در آن موقع جواب داد و حالا این فرمول الان بصورت
7+8 شده است و معنایش این است که اصل اولی اجماع اصول گرایان بر یک وفاق
جمعی است. بعد هر جناح درونی جبهه اصول گرا برای خودش یک سلائق خاص و
تاکتیک های ویژه هم دارد و عیبی هم ندارد و این سلائق خاص می تواند در
یارگیری های که می خواهد بکند با حفظ چارچوب های جبهه ای راه خود را دنبال
بکند.
برای مثال اگر در تهران اصول گرایان توانستند بر سر 30 نماینده به توافق
برسند که خیلی عالیست ولی اگرهم که نشد بتوانند برروی 24 نماینده به توافق
برسند و شش نفر بگذارند به دوش هر جناحی که فرد مورد نظر خود را معرفی کند
که می شود 24+6 یا 20+10 و هر فرمول اینگونه ای که می تواند هم خواسته ی
جمع گرایی در آن رعایت شود و هم خواسته های شخصی جناح ها.
وی با رد حضور خود در کمیته اصولگریان در مودر عدم حضور خود اینگونه گفت:
نه بنده حضور ندارم، البته افرادی از روی صفای خودشان و حسن ظن شان نسبت
به بنده به من پیشنهاد دادند که حضور پیدا کنم اما من بدلیل اینکه هویت
سپاهی دارم نمی توانم در این دسته بندی ها ورود داشته باشم البته ورود در
بحث کلی سیاست و مسائل اینگونه وظیفه همه ی مسلمانان می باشد