598؛ شبکه بالاترین در این زمینه نوشت: سرنوشت
خاندان پهلوی، سرنوشتی تراژیک است. رضاشاه، جد این خاندان، در جزیره موریس در تبعید
و انزوا با افسردگی همراه با حس حقارت درگذشت تا در پایان زندگیاش از ابهت و شکوه
رضاخانی خبری نباشد و سرنوشتش تلختر از آنچه بدبینترین افراد دربارهاش پیشبینی
کرده بودند، رقم بخورد. سرنوشت فرزندش، محمدرضا پهلوی، نیز بیشباهت به سرنوشت او
نبود. محمدرضا که به گواه دوستانش- همچون حسین فردوست- فردی فاقد اعتماد به نفس
بود، در دورههایی از عمر پادشاهیاش دچار افسردگی شدیدی شد؛ تا آنجا که سفارت
آمریکا در ایران به صراحت به آن اشاره میکند. براساس اسناد سفارت آمریکا، او قبل
از 28 مرداد سال 1332 یکی از دورههای افسردگی را پشت سر گذاشت. همین اسناد نشان
میدهد که در روزهای پایانی حضورش در ایران در سال 1357 باز هم افسردگی دیرین به
صورتی فلجکننده به سراغش آمد و تا لحظه مرگ رهایش نکرد. سرنوشت تراژیک او نیز
همچون پدرش با مرگ در سرزمینی بیگانه (مصر) و در انزوا رقم خورد تا همگان شاهد
پایان تلخ دیکتاتوری باشند که رویاهای بزرگ را در سر میپروراند و در این راه از
سرکوب شدید مخالفان فروگذار نکرد.
بالاترین افزود: پس از مرگ علیرضا پهلوی، این
سوال در ذهن برخی از افراد مطرح شد که علت خودکشی در خاندان پهلوی چیست و چرا دو
فرزند محمدرضا پهلوی اینچنین به زندگی خود پایان دادند.
در ادامه این تحلیل با
اشاره به افسردگی خانواده محمدرضا پهلوی و از جمله خودکشی علیرضا و لیلا پهلوی آمده
است: این دو ناگهان به خاطر از دست رفتن تاج و تخت دچار افسردگی شدید و بحران
گمگشتگی شدند و هرگز نتوانستند راهحلی برای آن پیدا کنند. چنین افرادی آرزوی
پایان دادن به زندگی خود را دارند.
بالاترین در پایان نوشت: اکنون سوال این است
که آیا خودکشی علیرضا و لیلا پهلوی پایانی است بر سرنوشت تراژیک خاندان پهلوی یا
باز هم خبر خودکشی دیگری در این خانواده به گوش خواهد رسید؟ نمیتوان پاسخی مشخص به
این سوال داد، اما به نظر میرسد که بقیه افراد این خانواده از جمله فرح دیبا و رضا
پهلوی دچار بحران باشند. شاید سرنوشت این خاندان سراغ رضا پهلوی نیز برود.