تیک تیک عقربه ثانیه شمار ساعت به گوش می رسد، ثانیه هایی که بی هیچ تعللی پشت سر هم می گذرند و از حرکت خود دست برنمی دارند.
ثانیه هایی که شاید به تعداد چند پلک زدن بیشتر نباشد، زمانی که در رانندگی سرعت از حد مجاز عبور می کند و یا قانونی که لحظه ای چشمانمان ر ا بر روی آن می بندیم...
چشمانی که شاید به خاطر همین سهل انگاری و غفلت زدگی هرگز باز نشود.
لحظه هایی که به سرعت اتفاق می افتند، یک غفلت، یک صحنه ی دلخراش ، یک حادثه ی جبران ناپذیری و یک عمر تلخی ماندگار!...
چند لحظه ای که شاید کودکی را از پدر و مادری و عزیزی را از خانواده ای می گیرد، لحظه هایی که لبخند را می دزدد و غم و اندوهی پایان ناپذیر می بخشد، ثانیه هایی که گاه برای شادی و تفریح در کنار عزیزانمان گذاشته ایم ، در مدت چند ثانیه به تلخ ترین لحظات زندگی ما تبدیل می شود.
وقتی که دانسته بی محابا می رویم، وقتی احساس بر منطقمان غلبه می کند، می توان آن را یک خودکشی ویا حرکت به سمت مرگ و استقبال از آن دانست، وقتی یک غفلت به حادثه ای پدیدار می شود ، گریه و فریاد ، شیون و زاری ، سراسیمگی و آشفتگی جایگزین خنده می شود، حادثه ای جبران ناپذیر که گاه به از دست دادن بسیاری از داشته ها منجر می شود.
و چه ظلم بزرگی است این اشتباه ما که نه تنها در حق خود ما بلکه در حق کسی روا می داریم که شاید هیچ تقصیری ندارد و ما او را یک عمر محروم می کنیم از داشته هایی که حق اوست.
این حق را چه کسی به ما می دهد؟
شاید به خاطر آن است که همه ی حوادث بد را برای دیگران تصور می کنیم بی آنکه فکر کنیم زمانی شاید برای ما باشد.
اما باید بدانیم گاه با چنان سرعتی به سمت نزدیک ترین حادثه ها در حرکتیم که حتی گذر همان چند ثانیه را هم حس نیمی کنیم.
لحظه ها و ثانیه ها در گذرند و بخواهیم و نخواهیم شاید در یک چشم بستن خودرو از مسیر خارج ميشود و دریک ثانیه همه چیز غیر قابل کنترل ميشود و ثانیه بعدی خودرو همچون یک پلاستیک جمع شده و در ثانیهای دیگر آدمها مثل کاه شروع به پرواز میکنند و در ثانیه پنجم با صدای فریاد و جیغ که در گلو جا مانده که قدرت بیرون آمدن ندارد سپری میشود و در ثانیه بعدی مرور زندگی و آرزوهای آینده به خاطر میآید و در ثانیه هفتم چشمی است که جهان را بدرود می گوید.... .
منبع: باشگاه خبرنگاران