عصر روز ۱۴ شهریور ماه ۹۰ کارکنان بیمارستان مهر عظیمیه کرج مأموران کلانتری ۱۴ رسالت را از جریان مشکوک زن بارداری با خبر کردند. زمانی که مأموران در بیمارستان حاضر شدند متوجه شدند سمانه ۳۴ ساله به همراه جنین ۹ ماههاش بر اثر مسمومیت دارویی جان باخته اند.
خواهر سمانه به مأموران گفت: ظهر امروز و در حالی که مشغول فراهم کردن مقدمات تولدخواهرزادهام بودیم، ناگهان سمانه دچار سرگیجه شد و سپس به زمین خورد. فکر کردیم حالتهای او به خاطر نشانههای تولد نوزاد است. بنابراین او را به بیمارستان منتقل کردیم اما ناگهان متوجه شدیم او به خاطر مسمومیت قرص فوت شده است. در حالی که خانواده سمانه انگشت اتهام را به سوی شوهر سمانه نشانه رفته بودند، جسد به دستور بازپرس ویژه قتل به پزشکی قانونی فرستاده شد.
در شاخه دیگری از تحقیقات گزارش پزشکی قانونی مشخص کرد سمانه و جنین ۹ ماههاش به خاطر سم گراز به قتل رسیدهاند. بنابراین عباس به عنوان مظنون بازداشت و مورد بازجویی قرار گرفت. او در جریان تجسسهای پلیسی اتهام قتل را قبول کرد و در توضیح ماجرا گفت: سمانه دختر عموی من بود. ما سال ۷۶ ازدواج کردیم اما ۱۲ سال بود که بچهدار نمیشدیم. به دنبال رحم اجارهای میگشتیم. مدتی قبل از حادثه که برای شستن ماشینم به کارواش رفته بودم با زن جوانی به نام منیژه آشنا شدم. ماجرای باردار نشدن همسرم را با او در میان گذاشتم. اما او قبول نمیکرد. حتی او را به همسرم نیز معرفی کرده بودم و سمانه کاملاً با او آشنا شده بود. مدتی گذشت و رفت و آمدهایما بیشتر شد تا اینکه همسرم به رفتارهای من مشکوک شدم و اختلافهای بین ما زیاد شد.
متهم ادامه داد: مدتی که از آشنایی من و منیژه گذشت به او پیشنهاد ازدواج
دادم. همان موقع بود که متوجه شدم همسرم بعد از سالها حامله شده است.
همسرم مرا تهدید کرد که بعد از زایمانش از من طلاق میگیرد تا اینکه به فکر
از بین بردن جنین افتادم. به خاطر همین به خیابان ناصر خسرو رفتم و مقداری
سم «استریکنین» خریدم. به فروشنده گفتم قطعهای زمین کشاورزی در روستایمان
داریم که گرازها شبانه به آنجا حمله و درختان را نابود میکنند. بعد از
خریداری سم به خانه آمدم و سم را درون کپسولهای ویتامین همسرم ریختم و
داخل داروهایش گذاشتم و بعد به سر کاررفتم. ظهر روز حادثه بود که خواهر
همسرم با من تماس گرفت و مرا از جریان بیهوشی همسرم با خبر کرد.
در شاخهای دیگر از تحقیقات، مأموران منیژه را مورد تحقیق قرار دادند. او گفت: بعد از اینکه متوجه شدم همسر عباس باردار است تصمیم گرفتم رابطهام را با او قطع کنم و از آن موقع دیگر خبری از عباس ندارم.
جلسه دادگاه
بعد از انجام تحقیقات پرونده برای رسیدگی به شعبه اول دادگاه کیفری البرز فرستاده و متهم پای میز محاکمه حاضر شد. در ابتدای جلسه، دهقانی نماینده دادستان کرج در جایگاه حاضر شد و با دفاع از کیفرخواست برای نیما به اتهام قتل همسر و جنین ۹ ماههاش درخواست مجازات قانونی کرد. اولیای دم نیز از دادگاه درخواست قصاص کردند.
سپس قاضی هدایت رنجبر متهم را به جایگاه دعوت کرد. عباس اتهام خودش را انکار کرد و گفت همسرم با خوردن سم خودکشی کرده و من هم نقشی در قتل نداشتم.
متهم ادامه داد: من حرفهایی که در اولین بازجوییها گفتهام را قبول ندارم و زیر فشار اقرار کردم.
انکار اتهام در حالی صورت گرفت که بررسی پرونده پزشکی قانونی همچنین مشخص کرد وی در دوران بارداری هیچ بیماری نداشته است. بنابراین قاضی هدایت رنجبر بعد از شنیدن دفاعیات متهم با اعضای دادگاه وارد شور شد و عباس را به اتهام قتل همسرش به قصاص و به خاطر قتل جنین ۹ ماههاش به پرداخت دیه و یک سال حبس محکوم کرد. این پرونده بعد از مهلت قانونی به دیوان فرستاده شد و قضات دیوان با رد اعتراض متهم، حکم قصاص صادره را تأیید کردند.