598 به نقل از فارس، آقای دکتر روحانی با اشاره به ماه مبارک
رمضان، همه را به عفو و گذشت از یکدیگر توصیه کردند که چنانچه صرف این
توصیه بدون انگشت گذاشتن روی مصداقی خاص بیان میشد، دشمنان ایران،
بهانهای برای استقبال نمییافتند. اما آقای رئیسجمهور سخن خود را اینگونه
ادامه دادند:
«هر آنچه که گله داریم از انتخابات اخیر
و قبل و بعدش، این ماه ، ماه رحمت است "الا تحبون ان یغفر الله لکم" پس
اگر اینچنین است "ولیعفوا، ولیصفحوا"؛ ...مگر این امیرالمومنین نبود که بعد
از ضربت در ماه مبارک رمضان فرمود اگر زنده ماندم من اولی هستم به عفو و
اگر رفتم "فالعفو لی قربه و هو لکم حسنه، فاعفو الا تحبون ان یغفر الله
لکم"»
آقای رئیسجمهور با یاد کردن از مسئله
انتخابات و همچنین ذکر نمونهای تاریخی از کلام نورانی حاکم اسلامی در مورد
چگونگی مجازات عامل ترور خود، در واقع، مسئله را از سطح فردی، به سطح
عمومی و حاکمیتی بردند.
با این حال، از آنجا که آقای روحانی به
«صراحت لهجه» شناخته میشوند، شایسته است در خصوص نکات زیر توضیحات و
نظرشان را بیان کنند تا هم صورت و ابعاد مسئله و هم انتظارات ایشان از
موضوع شفاف شود:
1- مسئله فتنه 88 یک اختلاف و نزاع شخصی
نبود، بلکه یک توطئه پیچیده و چند لایه با حداقل 20 سال برنامهریزی خارجی
علیه انقلاب اسلامی بود. البته این توطئه طیفی از عاملین، مباشرین،
معاونین و پیاده نظام را درون خود داشت که برخی آگاهانه و بعضی ناآگاهانه،
در ماجرا مشارکت داشتند. به همین دلیل نیز با فروکش کردن غبارها و
هدایتهای روشنگرانه رهبر انقلاب و اقدامات افراد دلسوز و دستگاههای مسئول
و همچنین اثبات دروغ بودن ادعاهای رنگارنگ تقلب، تجاوز، کشته سازی و... که
اجزای عملیات روانی کودتا برای تحریک افکار عمومی بود، بدنه اجتماعی این
جریان ریزش شدیدی کرد، بنحوی که در 9 دی 88، بخش قابل توجهی از دهها
میلیون نفری که برای اعلام انزجار از حرمت شکنیها به خیابان آمدند،
همانهایی بودند که به کاندیداهایی غیر از فرد منتخب رأی داده بودند و شاید
حتی در روزهای اول پس از انتخابات، شبههای در ذهن داشتند.
2- عفو و گذشت باید از جانب فرد «ذی حق» صورت بگیرد، آقای رئیسجمهور در همین سخنان روز عید فطر خود تأکید کردند:
«اگر در یک کلمه بخواهیم تقوا را معنی
کنیم یعنی قانونگرایی، قانونگرایی در برابر قانون خدا و حتی در برابر
قانونی که در جمهوری اسلامی ایران به تصویب و تایید شورای محترم نگهبان
رسیده است.»
مرحبا بناصرنا؛ با این تفسیر، روشن است
که آقای رئیسجمهور در نقطهی مقابل انگیزه، خواست و ادعاهای جریان فتنه
قرار دارد و فتنهانگیزان را افرادی بیتقوا و قانونشکن و در واقع ظالم
میداند. سه سال قبل نیز رهبر انقلاب، تبیین فرمودند که یک پایهی آن حوادث
ناگوار، نداشتن «تقوای جمعی» بود:
«در دهههاى قبل، یک جریانى در کشور
وجود داشت به نام جریان چپ. آنها شعارهاى خوبى هم میدادند، اما خودشان را
مراقبت نکردند و تقواى جمعى به خرج ندادند. در میانشان آدمهائى بودند که
تقواى فردى هم داشتند، اما نداشتن تقواى جمعى، کار آنها را به جائى رساند
که فتنهگرِ ضد امام حسین و ضد اسلام و ضد امام و ضد انقلاب توانست به آنها
تکیه کند!»
اکنون طبق همان تقوا و قانونِ مورد
تأکید رئیسجمهور، ترکیب و تکلیف عاملان فتنه 88 که ظلم بزرگی در حق کشور،
رهبری، مردم و قانون کردند و خسارتهای مادی و معنوی و اعتباری فراوانی بر
پیکره ایران عزیز وارد آوردند، روشن است و در حقیقت مردم و رهبری، عناصر ذی
حق هستند در مقابل عاملان این رفتار نانجیبانه که کشور را تا لبه پرتگاه
برد و اگر عنایت خداوند، حکمت رهبری و بصیرت مردم نبود، بعید نبود وضعیت
ایران بزرگ بهتر از وضعیت آشفتهی امروز مصر باشد.
3- آیا راه برای بازگشت عناصر دخیل در
فتنه بسته است؟ آیا نظام اسلامی، بر توسعه دایره شمول فتنه اصرار دارد و به
هیچ مرزی میان فتنه و اصلاحطلبان قائل نیست؟
پاسخ قطعاً و یقیناً منفی است. مرور
گفتار و رفتار رهبر انقلاب از آغاز فتنه تا امروز نشان میدهد که ایشان در
سطح حداکثری راهبرد «جذب حداکثری و دفع حداقلی» را دنبال و اعمال کردند و
بسان طبیبی دلسوز، نهایت ظرافت را در جداسازی میکروبهای سیاسی از جامعه
بخرج دادند. حماسه 9 دی، بدون تردید محصول همین راهبرد در کنار راهبرد
«بصیرت افزایی» بود. در واقع دو راهبرد حکیمانه مزبور منجر به این شد که
بخشی از جامعه که با سوء استفاده از عواطفش و تحریک احساساتش و بر مبنای
یکسری ادعاهای دروغ، دچار مسئله شده بود، با آگاهی از این سوء استفاده و
القائات کذب، رشتههای تعلق عاطفی خود را از «امپراتوری دروغ» بگسلد و
اتفاقاً دلبستگی او به نظام و رهبری که بخاطر حفظ جمهوریت و صیانت از رأی
ملت، در مقابل حجم انبوه فشارها و باج خواهیها ایستادگی کردند و سیل
تهمتها و سرزنشهای دشمنان را به جان خریدند، بمراتب بیشتر شود.
همچنین، ضمن فرصت دادن برای بازگشت
افراد دچار لغزش شده به دامان قانون و مردم، مرزگذاری هنرمندانهای میان
فتنه و اصلاحات انجام شد تا همهی افرادی که در جریان سیاسی اصلاحات طبقه
بندی میشدند، به چوب فتنه رانده نشوند و این در شرایطی بود که برخی معتقد
بودند و هستند که جریان چپ و جریان اصلاحات بدلیل خطای بزرگ سال 88، اساساً
صلاحیت عمل سیاسی در ایران را از دست داد و در صورت تمایل برای ادامه حیات
سیاسی، عناصر مومن این جریان میبایست چهارچوبها و تشکیلات جدیدی را
برگزینند اما شیوه مواجهه نظام و رهبری با این جریان بگونهی دیگر و بطور
خلاصه عبارت از این بود که جریان و عناصر اصلاح طلب دارای مرزبندی با فتنه
88، برسمیت شناخته میشوند و نباید حذف شوند.
شاهد عملی این ممشا نیز احکام رهبر
انقلاب برای تعدادی از اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام در اسفند ماه 90 و
واضحتر از آن، همین انتخابات اخیر ریاست جمهوری بود، بطوری که حتی عدهای
از افرادی که تا چندی قبل نسبت به فرآیند انتخابات کشور حرف و حدیث داشتند
با حضور و ثبت نام در انتخابات عملاً به صداقت نظام در پاسداری از آراء ملت
اعتراف کردند.
در این شرایط، به فرض هم که رهبری شخصاً
از خطای غیر قابل بخشش این جماعت بگذرند، آیا ملت از حق خود خواهند گذشت؟
پاسخ یقیناً منفی است.
4- راه بازگشت چیست؟
رهبر انقلاب در بیانات اخیرشان در دیدار
با دانشجویان، راه بازگشت را برای چندمین بار بیان کردند: «اعتراف به دروغ
بودن ادعای خسارتزای تقلب و عذرخواهی»؛ یعنی توبه و بازگشت عملی از خطا.
توبه عملی نیز در موضوعی با فراگیری اجتماعی عبارت است از اصلاح و تبیین.
این روش برگرفته از منطق قرآن حکیم است که مکرراً و در آیات مختلف به آن
اشاره شده است از جمله: «إِلاَّ الَّذِینَ تَابُواْ وَأَصْلَحُواْ
وَبَیَّنُواْ فَأُوْلَـئِکَ أَتُوبُ عَلَیْهِمْ وَأَنَا التَّوَّابُ
الرَّحِیمُ» یا «کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ أَنَّهُ مَن
عَمِلَ مِنکُمْ سُوءًا بِجَهَالَةٍ ثُمَّ تَابَ مِن بَعْدِهِ وَأَصْلَحَ
فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ»
البته در موضوعات اجتماعی نظیر فتنه
عظیم 88 روشن است که با اقرار به اشتباه و روشنگری، باز هم خسارات فراوان
وارد آمده به کشور بهتمامه جبران نمیشود و بخش زیادی از آبِ رفته به جوی
باز نمیگردد، اما این نهایت لطف و رأفت نظام اسلامی و رهبری است که راه
بازگشت را اینگونه پیش پای خطاکاران، ساده میسازد.
5- آیا ذی حقان، حق گذشت از حق خود بدون توبه و اصلاح از سوی مجرمان را دارند؟
در یک مسئله شخصی که حقی از فردی ضایع
شده است، صاحب حق میتواند آنگونه که صلاح میداند گذشت یا درخواست مجازات
کند، اما در یک مسئله عمومی و اجتماعی با حجم کمنظیر زیانها و آسیبها
نیز آیا همینگونه است؟ آقای رئیسجمهور در سخنان خود به توصیه
امیرالمومنین(ع) به عفو قاتلشان اشاره کردند اما شایسته بود به این نکته
نیز میپرداختند که چرا پس از شهادت مولای متقیان، امام حسن مجتبی بعنوان
حاکم اسلامی، قاتل را عفو نکردند و مجازات کردند؟ پاسخ روشن است،
امیرالمومنین از حق شخصی خود گذشت کردند اما آن شقی ازلی و ابدی، با قتل
حاکم اسلامی ثلمهای به جامعه اسلامی وارد کرده بود که ذی حق در این ماجرا
صرفاً امیرالمومنین نبود و امام مجتبی علیه السلام با همین منطق و از جانب
حق جامعه که امروزه به آن «جنبه عمومی جرم» میگویند، قاتل را قصاص فرمود.
آیا رواست که یک واقعه تاریخی درس آموز به شکل ناقص نقل و از آن برای تئوریزه کردن یک درخواست قابل مناقشه استفاده شود؟
در شرایطی که برخی عاملان کودتای سال 88
همچنان به گردنکشی مقابل «قانون و ارادهی ملت» افتخار و اصرار میکنند و
نه تنها ارادهای برای «توبه و اصلاح و تبیّن» ندارند، بلکه برای «افساد و
بیتقوایی و قانونگریزی» بیشتر برنامه دارند، مسلماً آقای رئیسجمهور که
خود حقوقدان و مرد قانون هستند و در سخنانشان نیز رعایت تقوا را در یک جمله
«عمل به قانون مورد تأیید شورای نگهبان» میخوانند، دعوت به گذشت از این
عناصر بیتقوا و قانونشکن و مصرّ به تقوایی و قانونشکنی نمیکنند.
بنابراین، درخواست میشود که آقای دکتر روحانی توضیح تفصیلی و غرض دقیق خود
را در خصوص سخنان روز عید فطرشان که مورد سوء استفاده مخالفان منافع مردم
ایران قرار گرفته است، بیان کنند.
البته قابل درک است که چه حجمی از
فشارها بر آقای رئیسجمهور از سوی همان جریان قانون شکن که باعث و بانی این
اتفاقات ناگوار در سال 88 بود، و اکنون نیز خود را قیّم و علت پیروزی آقای
دکتر روحانی میداند، جریان دارد تا ایشان به سمت مطالبات انحرافی و ایجاد
فضای تنفس برای جریان فتنه سوق یابد، اما از آن سو نیز با توجه به سوابق و
کارنامه آقای رئیسجمهور انتظار میرود در اثر اینگونه فشارها، از مسیر
مطالبات اصلی و اصولی مردم و شعارهای اساسی یعنی مسئله اقتصاد و پیشرفتهای
علمی کشور فاصله نگیرند، و در ضمن چنانچه قصد بیان فراخوان یا دعوتی را
دارند، مقدمات، مبانی و روشهای آن را نیز مبهم نگذارند.
* محسن صالحی