598 به نقل از مشرق؛
درباره سابقه "محمدجواد ظریف" شاید شما هم بدانید؛ سابقهای که با یک
جستوجو در سایتهای فارسی میتوانید به آن دسترسی پیدا کنید؛ اما آنچه
جالب توجه است، نکاتی است که رسانههای خارجی درباره ظریف به آن
پرداختهاند. البته بخشی از نظرات رسانههای خارجی مربوط به روزهای اخیر و
پیش از مراسم تحلیف "حسن روحانی" است و بخشی هم مربوط به سالهای گذشته که
حالا درخور توجه بیشتری است. در تمام این رصدها آنچه قابل توجه است، عملکرد
ظریف محمدجواد ظریف در سیاست خارجی جمهوری اسلامی است. در این گزارش؛
مشخصات و زندگینامه ظریف را هم خواهید خواند.
ظریف؛ یک شاخه زیتون برای آمریکارويترز
و آسوشيتدپرس دو خبرگزاري با جهتگيري چپ و راست غربي، انتخاب ظريف را
نشاندادن "شاخه زيتون" ايران به غرب توصيف كردهاند. رويترز در گزارشي با
عنوان "نامزد وزارت امور خارجه ايران به مثابه شاخه زيتوني برای ايالات
متحده" نوشت: "اگرحسن روحاني رئيسجمهور منتخب ايران ميخواست عزم خود را
براي بازسازي روابط با آمريكا و چانهزني بزرگ نشان دهد، بهسختي ميتوانست
انتخابي بهتر از محمدجواد ظريف به عنوان وزير خارجه خودش داشته باشد."
خبرگزاری
انگلیسی رويترز هم درباره ظريف نوشت: "ظريف به عنوان كسي كه انگليسي را
روان صحبت ميكند و دكتراي خود را از دانشگاه دنور گرفته، محور اصلي چند
مرتبه مذاكرات محرمانه بوده تا بتواند بر 35 سال دوري واشنگتن با تهران
فائق شود."
اگر ظریف نبود، کرزی هم نبودظريف
در جريان مذاكرات مربوط به آزادي گروگان هاي آمريكايي در لبنان حضور داشته
است، این همان مذاکراتی است که به کوشش «هاشمی رفسنجانی» کلید خورد تا
شاید سرآغاز ایجاد روابط حسنه بین ایران و ایالات متّحده باشد.
این
مذاکرات نهایتاً بعد از تلاش های هیئت ایرانی با بی توجّهی آمریکا به شکست
انجامید و در واقع توهین به ملّت و دولت ایران و یک شکست دیپلماتیک قلمداد
شد.
نشریّه جهانی «دیپلمات» در اینباره می نویسد: «زمانیکه گفته شد در
صورتیکه ایران، «حزب الله» را برای آزادی گروگان های آمریکایی در «لبنان»
مجاب کند؛ «واشینگتن»، «صدّام» را به عنوان متجاوز به ایران معرفی می کند،
هاشمی تلاش های زیادی در جهت ترغیب «حزب الله» انجام داد. به دنبال کوشش
هاشمی آخرین گروگان آمریکایی نیز در 1991 م. آزاد شد. امّا آن زمان هم هنوز
دولت «بوش» تصمیم نگرفته بود که شکل جدیدی از رابطه با ایران را برقرار
کند» (24/2/1392).
علاوه
بر اين، در جريان مذاكرات منتهي به شكل گيري دولت جديد افغانستان در بن
آلمان نيز ظريف كمك زيادي به شكل گيری دولت افغانستان كرد، كمكي كه جورج
بوش رييس جمهور وقت آمريكا چند ماه بعد با ناميدن ايران به عنوان «محور
شرارت» جبران كرد. جيمز دابيس نماينده كنوني آمريكا در امور افغانستان و
پاكستان در مذاكرات بن هم سرپرستي تيم امريكايي را عهده دار بود.
دابيس
در مقاله ای چند سال بعد نوشت: «محمد جواد ظريف رييس هيات نمايندگي ايران
در گفتوگوهاي بن درباره افغانستان بعد از جنگ، در جبهه هاي مختلف به
آمريكا كمك كرد.» دابيس چند ماه قبل هم در جريان يك نشست استماع در كنگره
آمريكا گفته بود:« ظريف( توانست) به يك برون رفت نهايي دست پيدا كند كه
بدون آن اصلا حكومت كرزاي تشكيل نمي شد.».
همچنین روزنامه انگلیسی گاردین به نقل از خرازی که یکی از
دیپلمات های نزدیک به ظریف اعلام می کند: ظریف بهترین فرد برای عادی سازی روابط
تهران و واشنگتن است.
ولی چرا ظریف در کانون توجّه آمریکا و اروپا قرار دارد؟ چرا با قطعی شدن
نام وی برای وزارت امور خارجه، حجم انبوهی از گزارش های محافل رسانه ای-
سیاسی غرب، کلید خورد که عنوان می کردند این انتخاب راهی برای از سرگیری
روابط ایران و آمریکاست؟
داستان رابطه ظریف با آمریکایی ها چه بودسال
2007 ميلادی "حسن داعی الاسلام" روزنامه نگار ایرانی - آمریکایی که گرایش
به سمت گروهک تروريستي منافقين (مجاهدین خلق) دارد، مدعی میشود که "نیاک"
لابی ایران در آمریکاست. وی از نیاک شکایت کرده و مطرح می کند که قوانین
لابی گری دولت فدرال امریکا را زیر پا گذاشته است.
در
همین چارچوب به دلیل همین شکایت یک بخشی از اسنادی که گفته شده بود، فاش
می شود. از جمله این اسناد ایمیلی بود که میان محمدجواد ظریف، نماینده وقت
جمهوری اسلامی در سازمان ملل و تریتا پارسی، رییس نیاک رد و بدل شده بود.
این
اسناد نشان می دهد که تریتا پارسی به ملاقات ظریف با تعدادی از نمایندگان
کنگره امریکا کمک کرده است. همچنین در ژانویه 2013 داعی الاسلام سری دیگری
از ایمیل های رد و بدل شده میان ظریف و تریتا پارسی را منتشر کرده و نشان
می دهد که همچنان روابط میان این دو برقرار است.
"تریتا پارسی" رئیس
گروه به اصطلاح حقوق بشری نیاک است که در واقع بر علیه جمهوری اسلامی
تبلیغ می کند. تلاشی که پس از ماجرای مک فارلین برای آغاز روابط دوستانه
بین ایران و آمریکا آغاز شد.
به وسیله تریتا پارسی، مؤسس و رئيس شورای
ملی ایرانی آمریکایی "NAIC" انجام میگرفت. پارسی که تز دکتری خود را
درباره روابط اسراییل ـ ایران و با راهنمایی فرانسیس فوکویاما و زبینگو
برژینسکی نوشته است، شورای ملی ایرانی آمریکایی را در سال 2002 به منظور
افزایش مشارکت آمریکایی ـ ایرانی در زندگی مدنی آمریکا تأسیس کرد.
واشنگتن
تایمز به عنوان رسانه راستگرای آمریکایی روز 13 نوامبر 2009 ميلادی
گزارشی در این خصوص منتشر می کند و در آن می نویسد؛ سال اول روی کار آمدن
اوباما وی تصمیم می گیرد "دنیس راس" را مسؤول میز ایران در وزارت خارجه
امریکا کند. نیاک تصمیم می گیرد تا با خراب کردن وجه دنیس راس و تاکیداتی
بر تندرو بودن وی، اوباما را از این تصمیم منصرف کند. گفته می شود که
محتوای ایمیل های ظریف به تریتا پارسی در همین مورد بوده است. البته
واشنگتن تایمز یا رسانه های دیگر به صراحت این مسئله را عنوان نمی کنند اما
به طور ضمنی سعی می کنند تا این طور نشان دهند که حتی ظریف دیداری با
اعضای کنگره داشته است تا از این تصمیم جلوگیری کند. واشنگتن تایمز می
نویسد؛ تریتا پارسی متهم است که بین اعضای کنگره و ظریف جلسه می گذارد.
تريتا پارسی در کنار يک فعال اپوزيسيون (شيرين عبادی) در
ایمیلی که 25 اکتبر 2006 ميلادی از طرف پارسی برای ظریف ارسال شده، آمده
است: "من از اینکه شما با "وین گیل چرس" و "جمیز لیچ" ملاقات خواهید کرد،
خوشحال هستم. تعداد بسیار بیشتری از نمایندگان هستند که مایل به حضور در
این نشست با شما هستند؛ از جمله دموکرات های محترم."
علت شکایت
داعی الاسلام همین جاست که طبق قوانین فدرال امریکا اگر نماینده یک کشور
خارجی بخواهد با اعضای کنگره امریکا دیدار داشته باشد، باید آن نماینده یا
آن گروه ملاقات کننده، در آمریکا یک لابی ثبت کرده باشند.
اسناد حقوقیطبق
اسنادی که در پایگاه "لوفیر" منتشر شده است؛ در 9 ژوئن 2006 پارسی یک
ایمیل از لیتون سویشر دریافت می کند که محتوای آن درباره دیدار سیدمحمد
خاتمی با جرج سوروس است. محمدجواد ظریف نیز در این دیدار حضور داشته است.
حضوری که ظريف، خود، آن را تکذيب می کند.
همچنين خبرنگاری با نام
"گرس پرتر"، مصاحبه ای با پارسی داشته است که طی آن پارسی می پذیرد یک برگ
از پیش نویس توافقات طرفین ایرانی - آمریکایی را که به "معامله بزرگ" معروف
بوده است، از مقامات ایرانی دریافت کرده اما اعلام نمی کند که این مقام
کیست. بعدها در یک گفت وگوی دیگر پارسی عنوان می کند که این مقام ایرانی،
محمدجواد ظریف بوده است.
23 آگوست 2006 ميلادي، تريتا پارسی در
ایمیلی به ظریف تلاش هایش برای خنثی کردن سیاست های بوش علیه ایران را
آشکار می کند. پارسی در این گزارش به ظریف می گوید "امیدوارم بعد از سفری
که به تهران داشتید، حالتان خوب باشد. بسیار علاقه دارم که شانس این را
داشته باشم که طرح توافقنامه را ببینم و یا جزییات بیشتری در مورد آن
بدانم. اگر این طرح قابل توجه باشد، قطعا اعضای کنگره به رغم نظر کاخ سفید
ممکن است که آن را عقلایی بدانند."
به همین دلیل است که گفته می شود ظریف با اعضای کنگره لابی داشته تا نظر آنها را نسبت به نظر منفی کاخ سفید تغییر دهد.
اما ظریف در ایران ظریف
در دوران رياست جمهوري "سيد محمد خاتمی" مدتی معاون حقوقی و امور بین
الملل وزارت خارجه بود. پس از آن به نمایندگی ایران در سازمان ملل منصوب شد
و تا مدتی پس از انتخاب محمود احمدی نژاد به عنوان رئیس جمهور نیز در این
سمت باقی بود. وی پس از عزل از این سمت به تهران بازگشت و تا کنون در
دانشکده روابط بین الملل وزارت خارجه مشغول کار بوده است.
گفته
میشود به اصلاحطلبان نزدیک تر است اما بارها خود وی گفته است که من به
گروه و جناحی وابستگی ندارم. وی یک سال پس از روی کار آمدن محمود
احمدینژاد بر مسند ریاستجمهوری تقریبا از صحنه های سیاسی و رسانهای به
دور مانده است. او در بین سالهای 82-84 ریاست تیم مذاکره کننده هسته ای را
برعهده داشته است.
ظریف بر اساس آنچه که وبلاگ شخصی وی منتشر کرده
سابقه تحصیل در دانشگاههای دنور و سانفرانسیسکو در رشتههای روابط بین
الملل و مطالع بینالمللی داشته است.
او از 22 سالگي و در سال 1982 به نمايندگي ايران در سازمان ملل رفته بود و سربازي
اش را به عنوان كارمند محلي دفتر نمايندگي ايران در سازمان ملل گذراند.
وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی سابقه معاونت بینالملل دانشگاه آزاد
اسلامی، دستیار ارشد وزیر در وزارت امور خارجه در سالهای 1386 - 1389، سفیر
و نماینده دائم ایران در سازمان ملل - نیویورک در سالهای 1381- 1386،
معاون حقوقی و بین المللی وزارت امورخارجه در سالهای 1371- 1381، سفیر و
معاون نماینده دایم نمایندگی در سازمان ملل - نیویورک در سالهای 1368-
1371، مشاور وزیر وزارت امور خارجه در سالهای 1367- 1368، مشاور سیاسی،
رایزن، کاردار نمایندگی در سازمان ملل - نیویورک در سالهای 1361- 1367 و
مشاور سرکنسولگری در سانفرانسیسکو در سالهای 1357- 1359 را در کارنامه
داشته است.
ظریف و استراتژی امتیاردهی یکجانبهمعاونت
امور بین الملل وزارت امور خارجه همواره بدلیل اختیارات و نفوذش در تصمیم
گیری برای معاهدات بین المللی جایگاه حائز اهمّیتی داشته است. ظریف مدّتی
را در دولت هاشمی و به انتصاب علی اکبر ولایتی و مدّتی را در دولت خاتمی و
به انتصاب خرّازی در این جایگاه گذرانده است. از این حیث
عملكرد ظريف در معاونت بين الملل وزارت خارجه همواره ابهام های فراوانی داشته است.
دائمی کردن معاهده N.P.T
رژيم شاهنشاهي در سال 1968 معاهده NPT را
برای 25 سال به امضا رساند؛ با پايان
اين 25 سال با طرح دائمي كردن اين موضوع در آژانس به يكباره سيروس ناصري از
نزدیکان ظریف و نماینده اعزامی ایران در مقر سازمان ملل در ژنو با يك دست
بلند كردن ساده تمامي منافع را به سخره مي گيرد. مهدي سلطاني معاون سابق
نمايندگي ايران در سازمانهاي بين
المللي در وين تأكيد مي کند: بعد از انقلاب و تا زماني كه امام خميني(ره)
زنده بودند،
هيچ كس جرأت كوتاه آمدن در مسائل بين المللي را نداشت. همين افراد در دولت
هاشمي موجب
تمديد NPT و امضاي CTBT شدند، آنها مي گفتند اگر CTBT را امضا نكنيم به دنيا اعلان جنگ داده ايم درحالي كه به هيچ وجه اين گونه
نيست. (آیا باند بدنام نیویورکی ها دوباره فعّال می شود- هفته نامه 9 دی- شماره 110)
دولت خاتمی و تحکیم استراتژی ظریف
عجیب
اینکه با روي كار آمدن خاتمي علیرغم اینکه بسیاری از مدیران دولت گذشته در
سطوح بالا و پایین بطور اتوبوسی از مسئولیت ها کنار گذاشته شدند امّا
جایگاه سیاسی ظریف در وزارت خارجه تحکیم شد. در این دوره بواسطه برنامه
ريزي های معاونت امور بین الملل و منصوبین آن،
استراتژي خلع سلاح ایران مطرح مي شود. بنابراین با شتاب عجيبي منع توليد و انبار بمب
هاي خوشهاي، مين گذاري، شيميايي و ميكروبي به تصويب مي رسد. مسئله این است که براي
اجرای هريك از این امتیازها امكان دريافت دهها امتياز متقابل از طرف غربي متصوّر بود اما تصويب يك طرفه اين
قراردادها تنها باعث تحميل نظارت جهاني بركشور شد. این عملکرد نشان دهنده خلاصه استراتژي وقت مبنی بر همراهي با غرب جهت كسب اعتماد
جهاني بود.
ناصر نوبري رئيس وقت مركز بررسي راهبردي وزارت خارجه
در رابطه با نقد این استراتژي مي گويد: هنگامي كه استراتژي ضعيف ظريف كه نشان
واضحي از وادادگي سياسي داشت به ما رسيد ما آن را رسماً رد كرديم. در آن ايام ما معتقد
بوديم كه با انجام اين امر توسط ايران تمام امتيازها يا برگهاي برنده از دست ايران
خارج شده و باز هم غرب از ميزان كم امتيازات ناراضي و خواهان امتيازات بيشتري مي شود. نوبری می گوید که خزاری تاکید داشت استراتژی ظریف
پی گیری شود.
(همه چیز درباره باند نیویورکی ها- ویژه نامه میوه ممنوعه- هفته نامه 9 دی)
احتمال انتقال موضوع هسته ای از شوراي عالی امنيت ملی به دولتدر
عین حال، خبرهای دریافتی نشان دهنده آن است که برخی مشورت های اراده شده
به حسن روحانی حاوی این نکته است که مسؤولیت پرونده هسته ای باید به جای
دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی به ریاست جمهوری واگذار شود.مشاوران
روحانی عقیده دارند در این صورت نهاد ریاست جمهوری در جایگاهی خواهد بود
که بتواند هماهنگی های لازم میان وزارتخانه های دفاع، اطلاعات، خارجه و
سازمان انرژی اتمی را به عمل بیاورد.در
عین حال، کارشناسان می گویند این در واقع ترفندی است برای اینکه پرونده بی
سر و صدا به وزارت خارجه واگذار شده و ظریف مسؤولیت آن را به عهده بگیرد.به
عقیده کارشناسان مطلع، واگذار کردن رسمی یا عملی مسؤوليت مذاکرات به وزارت
خارجه مشکلات بسیاری در مسیر سیاستگذاری و هماهنگی های لازم برای اداره
پرونده هسته ای ایجاد خواهد کرد و همچنان بهترین مکان برای مدیریت پرونده
دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی است.
این کارشناسان می گویند حتی محمد فروزنده نیز با توجه به سوابق خود قادر به اداره پرونده هسته ای خواهد بود.