همیشه برای امتحانهای سخت، مثلی وجود داشت که میگفت: ورقهات را زود تحویل نده. پاسخهایت را بازخوانی و از تمام وقت امتحان استفاده کن.
کنایهای کلامی که نگاه به لیست کابینه پیشنهادی رئیس جمهور جدید بیانگر آنست که اعتنای چندانی به آن نشده و یا در حالتی دیگر، حواس ساکنان جدید ساختمان پاستور به اجرای آن نبوده است.
برای آشنایی با مزاج کابینه دکتر روحانی، (اعم از برخی پیشنهاد شدهها و برخی منصوب شدهها) نیازی به دانستن اطلاعات سیاسی خاص و یا خبرهای محرمانه نیست.
اگر طی 10 یا 12 سال گذشته، خوانشگر اخبار سیاسی کشور بوده باشید، نام چند تن از اعضای این لیست برای شما نوستالژی خاطرات مختلفی است.
خاطراتی که پررنگترین آنها، ما را به یاد قتلهای زنجیرهای، حوادث فتنه تیرماه سال 78 و کوی دانشگاه و نیز فتنه 88 میاندازد.
اینکه چرا نام برخی از اعضا، نوستالژی آن خاطرات تلخ است؛ مقصّری غیر از رسانهها! و عکاسان خبری ندارد.
این رسانهها بودند که یادداشت اسحاق جهانگیری (معاون اول منصوب شده توسط دکتر روحانی) در شماره 44 نشریه آسمان را در سال 91 منتشر کردند که طی آن از بررسی گزینه "عدم شرکت اصلاح طلبان"! در انتخابات نیز سخن گفته بود و از سال 88 تا هنگام انتشار آن یادداشت و حتی پس از آن نیز هیچ موضع مصرّح و در یادماندنیای در ردّ فتنه و دروغ بودن "تقلّب" در رسانهها مطرح نکرده بود.
همچنین، این رسانهها بودند که عکسهای بیژن زنگنه و عباس آخوندی را بعنوان نمایندگان ستاد میرحسین موسوی و پای فشارندگان بر توهم خطرناک "تقلب" در جریان حوادث سال 88 منتشر کردند.
و باز هم این رسانه ها بودند که در مقاطعی و در بررسی پروندههای مربوط به قتلهای زنجیرهای و یا اغتشاشات و تحصنهای عدهای در سال 88؛ مجبور شدند از دو فرد اسم ببرند که اسامی آنها هم اکنون در لیست وزرای پیشنهادی دکتر روحانی نیز دیده میشود.
البته این یک امر بدیهیست که هر کابینه جدیدی با سوابق خوب و ناخوب برخی اعضایش دست به گریبان خواهد بود اما سوال از اینجا آغاز می شود که چگونه به ناگاه؛ نام 5 عضو یک کابینه بطور مشخص با مقولههای یکسان جفت می شود و درباره بعضی دیگر از سایرین آن کابینه هم خبر درست و درمان و موضع مصرّحی در ردّ "براندازی نظام" و مقابله صریح با فتنه و اغتشاش به چشم نمی خورد و یا همینطور چینشهای عجیب کابینه نیز با تحلیلهای برخی اصلاح طلبان دستگیر شده در سال 88 تطابق دارد؟!
این سوال اجزای مقوّم دیگری هم دارد که عمق آنرا بیشتر آشکار میکند.
صحبتهای نه چندان خوب دکتر روحانی در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری، دیدارهای عاشقانه رئیس جمهور منتخب با آقایان هاشمی و همچنین حسن خمینی که در جریان فتنه و پس از آن موضع مشخصی در دفاع از موسوی داشته است، برخی حرفهای عجیب دکتر روحانی در ایام تبلیغات ریاست جمهوری که بر رفع حصر سران فتنه تأکید می کرد، شباهت برخی از رفتارهای ستاد انتخاباتی ایشان با ستاد انتخاباتی موسوی در سال 88 و ... همگی این سوال را در ذهن تقویت می کند که آیا نوستالژی آن خاطرات تلخ اشاره شده قرار است به یک ژوراسیک و ظهور دوباره تبدیل شود یا خیر؟!
آیا این استمزاج کلی که با خوانش مطالب گفته شده به ذهن متبادر میشود؛ کابینه دکتر روحانی را (منهای اینکه ایشان متوجه باشد یا نباشد) به یک باند تبدیل کرده است که هواپیمای اصلی از دو سال دیگر که ترمیدور فتنه 10 ساله می شود؛ قرار است روی آن فرود بیاید؟!
سوال ما البته در پیرامون خود لواحق مرتبطی هم دارد که از نگرانی ها می کاهد.
گام اول آنکه ما به دکتر روحانی و مواضع مصرّح ایشان در مقابله با فتنه دلبسته ایم.
چه اینکه اولاً ایشان ایفاگر سمت های مهمی در شورایعالی امنیت ملی کشور بوده اند و این سنگر خدمتگزاری قطعاً تجربیاتی گرانسنگ را در زمینه اهمیت امنیت ملی در کشکول دکتر روحانی قرار داده است.
ثانیاً از رئیس جمهور منتخب مواضع صریحی در ردّ فتنه و کوبش آن؛ چه در سال 78 و چه در سال 88 موجود است.
و ثالثاً ما به مجلس شورای اسلامی و اکثریت اصولگرایش نیز امید بستهایم که ان شاء الله با آنالیز دقیق سوابق و دیدگاههای وزرای پیشنهادی، فقط اجازه دهنده برای حضور صالحان در کابینه دولت یازدهم باشند نه زمینه ساز حضور برخی ناصالحان.
مثال باند یا هواپیما بودن کابینه اما هر لحظه بیشتر روی ذهن سنگینی می کند.
بویژه آنجا که درست در هنگام پیشنهاد قرارگیری دو وزیر اشاره شده در بالا در دو وزارتخانه مرتبط با اقتصاد و کارگران؛ اظهارات سعید حجاریان به گوش میرسد که ابراز آرزومندی کرده است در این زمینه که ایران دارای پایگاههای کارگریای باشد که پرچمهای اصلاحات را حمل میکنند! و این در حالی است که ما دو سال قبل، تحلیل نشریه آمریکایی فارین پالیسی را نیز خوانده بودیم که از تلاش برای بروز دادن فتنه یقهآبیها (فتنه کارگری) در ایران سخن گفته بود!
توجه کنیم که از دولت سازندگی به این سو؛ تقریباً هیچگاه شاهد فراگیری استمزاج اشاره شده در سطح 4 وزیر و معاون اول بطور خاص و در سطح برخی دیگر به صورت عمومی نبودهایم. (البته از آنالیز سایرینی که مبتنی بر خبرهای ویژه میباشد پرهیز کردهایم)
این در حالی است که در کنار اظهارات قابل تأمل حجاریان، نمیشود در مقابل خوشحالی زایدالوصف اصلاح طلبانی مثل "حسین مرعشی" نیز از رأیآوری حجت الاسلام روحانی بیتفاوت بود و یا مثلاً اعلام حمایتها و بزرگواریهای این روزهای آنها در حق دولت را یک شادمانه سیاسی معمولی تلقی کرد.
دقت کنیم که امثال حسین مرعشی در ایام فتنه سال 88، نظام جمهوری اسلامی ایران را "آفت زده" خواندند، چند روز بعد در حوادث پیرامون فتنه مرتکب جرم و "دستگیر" شدند؛ چند سال بعد و در ماههای مانده به انتخابات ریاست جمهوری 92، باز هم ادعای "مدیریت شده بودن انتخابات ریاست جمهوری دولت یازدهم" را تکرار کردند (ر.ک به صحبتهای مرعشی در ویژه نامه شماره 2562 روزنامه اعتماد) و هم اکنون نیز ضمن ابراز شادمانی از پیروزی روحانی، به کسانی که پیرامون برخی اعضای پیشنهادی کابینه دکتر روحانی روشنگری میکنند، لقب "کینه توزان" را می دهند.
ما نگران تبدیل شدن این استمزاج رصد شده به ذائقه همیشگی مومیاییها هستیم.