سایت عقیق نوشت: عصر یک روز از ماه رمضان برای مصاحبه با حاج حسین سازور
به حسینیه موج الحسین رفتیم. در اتاقکی که در انتهای حسینیه است از ما
استقبال کرد و همان طور که مشغول هماهنگی برنامه افطار پنجشنبه هایش بود
مصاحبه را شروع کردیم. صریح و شفاف و محکم حرف می زند و تاکید می کند که
همه اش را چاپ کنید. حاصل دیدار 2 ساعته مان پیش روی شماست.
این گفت و گو را بخوانید.
* ماه رمضان، بهار بندگی است
هر
کسی از ماه رمضان برداشتی دارد. «هر کسی از ظن خود شد یار ما» یک عده ای
ماه رمضان را به گشنگی و تشنگی، عده ای به قرآن و دانستن این که رمضان بهار
قرآن است، عده ای به شب زنده داری که رمضان ماه مناجات است و سحرهای
باقیمتی دارد. مجموع این ها را که جمع کنیم ماه رمضان ماه بهار بندگی است.
ماهی که اگر کسی بخواهد قدمی در بندگی بردارد زود به مقصد می رسد. چون
شرایطش را خدا فراهم کرده است. شرایطی را که خدا فراهم می کند معلوم است که
این شرایط از دسترسی بشر دور است ولی خدا این شرایط را فراهم می کند. به
طور مثال این که خداوند می فرماید در ماه رمضان من دست و پای شیطان را می
بندم. درهای جهنم را می بندم. درهای بهشت را باز می کنم.تمام نفس های شما
را عبادت می نویسم.
شما در ماه رمضان عباداتتان مضاعف است. آیه ای
در ماه رمضان بخوانید ثواب ختم قرآن برای آنها در نظر می گیرد. آنقدر در
برای بندگی خدا باز شده که حد و حسابی ندارد.خدا هر شب در ماه رمضان هزار
هزار کس را از آتش نجات می دهد.شب جمعه اول ماه رمضان به اندازه شب هایی که
گذشته بنده آزاد می کند. در شب آخر رمضان به اندازه تمام ماه رمضان بنده
آزاد می کند. به یک تعبیری ماه رمضان ماه حراج کردن رحمانیت و بخشندگی خدا
است. ولی انسان و بشر از تمام این کارها عاجز است. چقدر انسان ها ضرر می
کنند که از این خوان گسترده استفاده نمی کنند. بعضی ها می گویند که خواب
ماه رمضان هم عبادت است، بعضی ها شب ها را به عبادت می پردازند. بعضی ها
علاوه بر عبادت اعمالی که در مفاتیح نوشته را به جا می آورند. حیف است که
عده ای از این خوان نتوانند استفاده کنند.
پیامبر یک حدیثی دارد که
فرمود حسرت بزرگ برای قیامت است. یکی از نامهای قیامت یوم الحسره است و همه
حسرت می خورند خوب و بد. خوب می گوید که چرا من متوجه نشدم که بهره برداری
درستی بکنم. بد می گوید که چرا من کاهلی کردم. کاش این کار را نمی کردم.
تعبیر
ساده و عمیق که خداوند متعال نشسته و کسی بیاید کنارش یا روبرویش بنشیند و
بگوید که خدایا من این را می خواهم و تو را می خواهم و خدا هم که بخیل
نیست و هر چه بخواهیم در این ماه می دهد. خداوند جواد است و ما بخیل
هستیم.امام تعبیری راجع به ماه رمضان دارد که خیلی بلند است. می گویند که
خدایا کاری کن که ما بفهمیم این ضیافت چه ضیافتی است.بفهمیم که کجا می
رویم.مثل این که مقام معظم رهبری شما را دعوت کرده و می گوید که می خواهم
خصوصی با شما افطار کنم. آدم در این صورت چه حالی دارد و سر از پا نمی
شناسد.در همه عالم آقا کی را این طوری دعوت کرده.حالا ببینید که رهبر
انقلاب یکی از اولیاء و بنده های خوب خدا است.حالا ببنید که خداوند چقدر
بزرگ است. اصلاً قابل قیاس نیست.خدا آدم ها را دعوت کرده است. خوشبخت کسانی
هستند که درکشان عمیق و حساس است و می دانند که کجا چی بخواهند و چه
بخواهند.
* دستور پدرم به گرفتن روزه کله گنجشکی
خدا
رحمت کند پدرم را. پدرم خیلی متدین بود. هر شب جوشن کبیر می خواند. ایشان
سال 68 به رحمت خدا رفت. در آن سال هئیت ها به این رونق نبود. هیئت های
هفتگی و مناسبتی بود. ما یک هیئت بزرگ داشتیم. و اولین جلسه رسمی هیئت
رزمندگان در تهران جلسه ما بود که حاج آقا منصور، حاج آقا حدادیان، حاج آقا
پوراحمد می آمدند و من هم در خدمت بودم. صبح های محرم برنامه داشتیم در
یکی از مساجد تهران. پدر من همه سحرهای ماه رمضان جوشن کبیر می خواند. نماز
صبح و ظهر و مغرب و عشا را در مسجد به جماعت می خواند. هر روز زیارت
عاشورا را می خواند. یادم می آید هشت ساله بودم که می گفت روزه بگیرید و
ظهر می گفت یک چیزی یواشکی بخورید.از ایشان که سؤال می کردم که چرا شما نمی
خورید می گفت که روزه ما کامل است ولی روزه شما کله گنجشکی است.
خانه
ما خانه شلوغی بود. در آن وضیعت پول دست مردم نبود ولی برکت خوب بود.
تقریباً سالهای 46_47 بود. یادم هست شهید آیت الله سعیدی در مسجد موسی بن
جعفر امام جماعت بود. ماه رمضان ایشان خودشان دم خانه مردم می رفت و برای
مردم ناتوان زغال می برد. در قدیم زمستان ها کرسی می گذاشتند و خاک زغال می
گذاشتند. یک مغازه هایی هم بود در خیابان قیاسی و جان پناه که این خاک
زغال های گلوله ای را می فروختند. زغال ها را خاک می کردند و گل می کردند و
به اندازه توپ درست می کردند و بعد می گذاشتند که خشک شود. بعد این ها را
در منقل می گذاشتند و دورش را هم خاکستر می ریختند و آتش می کردند و زیر
کرسی می گذاشتند.
شهید سعیدی در زمستان ها این ها را بین خانواده
های بی بضاعت پخش می کرد و در ماه رمضان هم ارزاق را توزیع می کرد. ما
اینها را می دیدیم و با اینها مأنوس بودیم. ما در جنوب شهر زندگی می کردیم و
خانواده زیر متوسطی بودیم. از آن کارها و چیزهایی که دیدیم این بساط ها و
جلسات شکل گرفته است. ریایی که مردم به کار خیر تشویق شوند ریا نیست. نزدیک
ماه رمضان بسته هایی حدود 100 تا درست می کنیم که شامل گوشت، مرغ، برنج،
بن فروشگاه ها و ... که آن ها را پخش می کنیم. که این الان تسریع پیدا کرده
و در هیئت ها این کارها را می کنند. که این خیلی خوب است و باید فراگیر
شود.
بخش عمده این وظیفه در ماه مبارک رمضان مخصوص مساجد است. ما
مساجدمان در ماه رمضان کاری که باید بکنند را انجام نمی دهند. مسجد اگر
پایگاه قوی بود فیضش را اهل محل، بانی ها و امام جماعتش می برد. این باقیات
و صالحات حقیقی است. یک زمانی به امور مساجد گفتیم که این ها را ترویج
دهید،شاید آقایان یک تکانی بخورند.
اسلام آدم تنبل نمی خواهد.آدم
فشل به درد اسلام نمی خورد. اسلامت مال خودت باشد به درد نمی خورد. اسلام
دینی جهانی است. برای همه کرات و عوالم است. این باید با همه آداب و اصولش
حفظ شود. این که گوشه خانه بشینی و نماز بخوانی و تسبیح بگیری به درد نمی
خورد. حرف خوب زیاد است اما گوش کن کم است. به امور مساجد گفتم که نزدیک به
سه هزار تا مسجد در تهران داریم. شما یک سال بیایید هزینه کنید و از سال
بعد نتیجه اش را ببنید. هر مسجدی روزی دویست تا آدم را افطار بدهد با نون و
پنیر و چایی و یک کاسه سوپ.هزینه مجموع اینها 2000هزار تومان می شود. چون
ما خودمان این کار را انجام می دهیم.در ماه یک مسجد دوازده میلیون خرج
دارد. دشمن این همه پول انحراف خرج می کند. شما اگر ده روز این کار را
انجام دهید بقیه روزها را مردم خودشان این کار را می کنند.
* اسلام از ما کار بااخلاص و بیریا میخواهد
امام
جماعت اگر نتواند در ماه رمضان دوازده میلیون تومان برای شش هزار تا افطار
کننده پول تهیه کند که به درد امام جماعتی نمی خورد.این فرهنگ اگر ترویج
پیدا کند شهر عوض می شود. همه بخورند فقیر و غنی فرقی نمی کند. این لقمه
پاک و مطهر در فضای مسجد با این دعا اگر خورده شود چه اتفاقی می افتد. من
گفتم که آقایان روحانی، امام جمعه ها، علمای بزرگ، عزیزان منبری، مراجع
بزرگوار مگر شما روایات و احادیث را برای ما نگفتید که بالاترین عید،عید
غدیر است. در عید غدیر ببینید که مساجد ما چه خبر است؟ در تهران بزرگ یک
مسجد در خیابان صفاری است که امام جماعتش آقای جذبی است که برای عید غدیر
دوازده شب برنامه دارد.
ما در ماه رمضان سی شب برنامه داریم. بعد از
آن در مسجد ارک برنامه داریم. اگر همه مداحان و همه امام جماعت ها این
کارها را انجام دهند در شهر چه اتفاقی می افتد؟ اسلام از ما کار می خواهد.
کار با اخلاص و بی ریا و خسته نشدن می خواهد. امام خمینی هشتاد ساله که شد
در حقیقت پاشنه را کشید. به ایشان گفتند که شاه است آمریکا پشتش است، امام
فرمودند که بشینید بچه ها شما خمینی را نشناختید.
خمینی نفسش نفس
خداست. کتاب شعر امام کتاب اعتقادات درونی امام است که نتوانست که در صحبت
ها بزند، در قالب شعر بیان کردند. «خارج ازخود شدم و کوس اناالحق بزدم /
همچون منصور خریدار سر دار شدم».
* هیئتها باید جلودار امر خیر باشند
باید
جلودار این کارها هیئت ها به خصوص هیئت های بزرگ باشند. این هایی که الان
جمعیت دارند. ما باید از آبرویی که امام حسین به ما داده خرج کنیم و
استفاده کنیم. یک وقت هایی به مسجد آقای حق شناس می رفتم. آقای حق شناس می
گفتند که یک روزی کسی به در خانه ما آمد و گفت که من کارم به دوهزار تومان
گیر است. گفتم که من به خدا ندارم که بهت بدهم. ایشان می فرمودند که شب که
خوابیدم حضرت به خوابم آمد و گفت که رفیق ما که به در خانه شما آمده دست
خالی برگشت. گفتم که پول نداشتم. حضرت فرمود که می دانم که پول نداشتی آبرو
هم نداشتی؟ می توانستی آبرویت را گرو بگذاری و مشکل این شخص را حل کنی.
* آبرویی که امام حسین (ع) داده را نباید برای غیراز خودش خرج کرد
یک
وقتی من جایی بین آقایان مداحان صحبت کردم که آقایان امام حسین ع را باید
برای امام حسین ع خرج کرد اگر برای غیر امام حسین ع خرج کنیم حرام است.
امام حسین ع را به انتخابات بیاوریم چون نظام امام حسین ع است. امام حسین
را برای نظام امام حسین ع خرج کنیم اما برای شخص خرج نکنیم. من از فلان
کاندیدا حمایت می کنم. تو چه کار هستی. کی به تو اجازه داده است آبرویی که
امام حسین ع به تو داده برای غیر از خودش خرج کنی؟
* مادر حاج محمود از همه پسرانش مردتر است
هیئت
های بزرگ به خصوص می توانند خیلی مؤثر باشند. هر چند می دانم رفقای خوبمان
کارهایی هم می کنند. مثلاً مادر حاج محمود آقای کریمی که خیلی خانم
بزرگواری است که هم همسرش و هم پسرش شهید شده است. الان چند تا پسر دارد.
اما مادرشان مردتر از همه پسرها است. این زن شاید سالی دویست تا جهیزیه
تهیه می کند. ایام آخرسال، ایام مدرسه، ایام ماه رمضان دنبال مایحتاج
خانواده ها است. ما هم یکی از افرادی هستیم که در خدمت ایشان هستیم.یک
خانمی هم هست به نام عصمت خانم که ایشان هم مانند مادر حاج محمود کار می
کنند. تازه ایشان مریض هم هستند. این ها رابرای این می گویم که بعضی از
آقایانی که اسمشان را دنیا برداشته ولی کاری نمی کنند یاد بگیرند.
رفیقی
داریم به نام آقای محمدی که خیریه ای در شاه عبدالعظیم دارند، هیئتی
هستند، همکف خانه خودش را خیریه کرده است. همه چیز در آنجا از لباس و گوشت و
حبوبات پیدا می شود. سالنی هم در زیر آنجا درست کرده که پنجشنبه ها سفره
می اندازد، مردم فقیر هم می آیند و جنس های یک ماهه را می گیرند. از این
دست فعالیت ها می توانیم کنیم. تازه ما کم کار می کنیم.
* گوش پولدارها را زود می برم
در
همین جلسات حاج آقا منصور شاید سالی دویست، سیصد تا جهیزیه، قرض الحسنه می
دهند. یکی از هیئت هایی که دارد اسم و رسم و آبرویش را خرج امام حسین ع می
کند جلسه حاج منصور است. آقایان هیئتی ها اگر چهار تا پول دار شما را
محاصره کردند سزا نیست که این ها دور شما باشند مگر اینکه از اینها برای
امام حسین استفاده کنید نه برای خودتان. بنده الحمدلله یکی از کسانی هستم
که یک نفر پولدار دورم نیست. پولدار اگر دور و برم بیاید می داند که زود
گوششان را می برم. خیلی هم دلشان بخواهد که پولهایشان در دستگاه امام حسین
خرج می شود و پاک می شود.
* مداح باید بفهمد گریه مستمع از چیست؟
قدیم
ها بیشتر علما در این کارها بودند. الان هم هستند ولی نسبت به گذشته کم
شده است. آقای مداح و منبری که وقتی می خوانی و مخاطب گریه می کند و برای
خودت کلاس می گذاری که صوت ،لحن، مجلس داری، شعر را بلدی،یک چیز دیگر هم
باید بلد باشی و آن این است که باید تشخیص بدهی که گریه مستمع از روضه ای
است که تو خواندی یا از فشاری که دنیا به او آورده به گریه افتاده است. طرف
از بدبختی و بیچارگی و نداری گریه می کند یا نه برای مصیبت سیدالشهدا گریه
می کند؟ این را باید مداح و منبری بفهمد. من باید گریه کن ها را بشناسم.
درد و مشکلشان را بشناسم. زن می خواهد، خانه می خواهد، کار ندارد، بچه اش
مریض است.
* ماشین صد میلیونی سوار نمیشوم
یک
حاج آقایی گفت که ما یک جلسه ای داریم چهارشنبه ها که عاشورا می خوانیم
شما بیایید و برای ما زیارت عاشورا بخوانید. گفتم من متأسفانه جایی نمی
روم. بعد پرسیدم که این آقا کی است. گفتند که مسئول یک شرکتی است که وابسته
به یکی از دستگاههای دولتی است. زنگ زدم به ایشان و گفتم که برنامه شما کی
است؟ گفت چهارشنبه ها. گفتم که من یک چهار شنبه می آیم. گفت ما که زنگ
زدیم قبول نکردید و بعد خودتان زنگ زدید. گفتم می آیم و علت زنگ زدنم را می
گویم. یک چهارشنبه که رفتم بعد از خواندن زیارت عاشورا گفتم فلانی می دانی
برای چی زنگ زدم؟ گفتم که ما هفت هشت تا از این رفقایی داریم که هم حزب
اللهی هستند و هم سالم اند و هم تازه ازدواج کرده اند، این ها بیکارند.برای
امام حسین ع و به خاطر خدا اگر می توانی به این ها کار بده. هر چند تا
عاشورا بخواهی برایت می خوانم؟ خدا خیرش بدهد هفت هشت نفر را به سر کار
برد. اگر من این کار را انجام ندهم پس وظیفه ام چیست؟ بروم ماشین صد
میلیونی سوار شوم. بروم قهوه خانه بزنم؟
* مداح باید ظلم یزیدهای زمان را هم بگوید
من
یک موقعی در آنجا مسئولیتی داشتم و کار می کردم. یک مقطعی خودم در خواست
کردم که از آنجا بیرون بیایم. چون می توانستم فعالیت اجتماعی بیشتری انجام
دهم و مثمر ثمرتر باشم. اما در زمانی که آنجا بودم محرم و فاطمیه برنامه
بود. حاج آقا منصور صدر روضه خوان هایی بود که به آنجا می رفتند.
من
مثلاً یک شب تنها می رفتم و یک شب با حاج منصور می رفتم. سعید آقا و محمود
آقا و محمد آقا می آمدند. بعضی ها قائل هستند به این که آقا شما روضه
خودتان را بخوانید و بروید.چه کار به کارهای مملکت و سیاست دارید.مداح
نباید سیاسی باشد. شما چه کار دارید؟ یک نفر این را به من گفت. گفتم که این
مال زمان شاه بود. الان زمان امام خمینی ره است با چهار صد هزار تا شهید،
چهار صد هزار لیتر خون. که پشت این خون ها مسئولیت است.روضه بخوانیم و
برویم؟ دزد دزدی کند،فتنه گر فتنه کند، خائن خیانت کند، توطئه گر توطئه
کند، ما هم این گوشه برای امام حسین ع سینه بزنیم. آن وقت چشم باز کنیم
ببینیم که آمریکا با سر نیزه بالای سرمان است. امام خمینی ره این را به ما
یاد داده است. امام فرمود که روضه خوان ها در روضه هایشان مصائب سیدالشهدا
را که می گویند ظلم یزید های حاضر را هم بگویند. الان فکر می کنید دشمن
حقیقی حضرت زهرا س کیست؟ اگر این آمریکا و اسرائیل زمان امیرالمؤمنین بودند
یقیناً همان دشمنان بودند. اسم عوض شده جنایت که عوض نشده است.
* رهبری بسیار دقیق روضه گوش میکنند
یک
زمانی آقا نشسته بودند و روضه حضرت زهرا س بود یک جمله ای من گفتم که چهل
نفر به خانه حضرت ریختند که در کتاب هایی که در مورد حضرت زهرا آورده شده
هست. آقا توسط آقای گلپایگانی پیغام دادند که نگویید که چهل نفر بوده از
کجا معلوم که چهل نفر بوده. شما نکته سنجی و ظریف بینی آقا را ببینید.