به گزارش 598، متن این مصاحبه به این شرح است:
آقای تشکر! چه شد که نقش نصرت به شما پیشنهاد شد؟
سابقه همکاری من با آقای لطیفی به مجموعه ساخت ایران باز میگردد. برای
سریال دودکش هم ایشان با من تماس گرفتند و گفتند نقشی دارم که مال تو است.
من رفتم و پس از خواندن فیلمنامه و انجام تعهدات مالی با تهیهکننده، کار
را شروع کردم.
پیش از انتخاب شما برای ایفای نقش نصرت آقای برقنورد برای کاراکتر فیروز در نظر گرفته شده بود یا او پس از شما انتخاب شد؟
تقریباً همزمان انتخاب شده بودیم، منتها ابتدا برای بازی در نقش فیروز با آقای برقنورد صحبت شده بود.
پس در کنار هم قرار دادن دوباره زوج تشکر- برقنورد، تعمدی بود؟
فکر میکنم اینطور بود. به هر حال اگر در کار کاراکتر نصرت وجود نداشت
شاید این اتفاق نمیافتاد و تنها هومن برقنورد بود اما به نظرم میرسد با
بسط و گسترش کاراکتر نصرت که از سوی برزو نیکنژاد انجام شد، این زوج شکل
گرفت.
چطور به نقش نصرت رسیدید؟
من و نصرت تقریباً با همدیگر به هم رسیدیم (با خنده)، یعنی از یک جایی
برزو نیکنژاد میدانست که بازیگر نقش فیروز هومن برقنورد است و بازیگر
نقش نصرت، بهنام تشکر و به همین دلیل هم برای هومن برقنورد مینوشت و هم
برای فیروز و این اتفاق در خصوص نوشتن نقش من هم افتاد و از قسمت 7 به بعد
این همسانی اتفاق افتاد.
اتفاقی که در سریال دودکش افتاده این است که با گذشت قسمتهای ابتدایی انگار سریال اوج میگیرد.
خب برخی از سریالها از یک اتفاق بزرگ شروع میکنند و در ادامه داستان، به
آن اتفاق میپردازند و یکسری دیگر از سریالها از نقطه صفر آغاز میشوند و
در ادامه اوج میگیرند. اتفاقاتی که برای کاراکترهای دودکش میافتد از
قسمت چهار به بعد است، به همین دلیل برای تشخیص خوبی یا بدی یک سریال
نمیتوان از قسمت ابتدایی آن حدس زد.
با درنظر گرفتن مشکلات اقتصادی این روزهای پروژههای تلویزیونی، مسائل مالی در پروژه دودکش چگونه بود؟
به رغم شرایط اقتصادی این روزها اما دریافتیهای مالی گروه دودکش به طور
کامل پرداخت شد و تهیهکننده ما بسیار خوشحساب بود، این مسئله جای تشکر
دارد.
با توجه به اینکه بازیگری شغلی دائمی نیست و درآمدش هم به صورت پروژهای
پرداخت میشود، دستمزتان برای پروژه دودکش به نظرتان مناسب میآید؟
بله تا حدودی. البته مبلغ دستمزدم به نسبت ساختمان پزشکان چند برابر شده است.
پس میتوان گفت به جرگه بازیگران گرانقیمت تلویزیون پیوستهاید؟
بله تقریباً (با خنده).
آیا معادل کاراکتر نصرت، همین خصوصیات را در زندگی واقعی خود دیده بودید؟
در زندگی واقعیام نه اما در یکی از نمایشهایی که در سال 83 به صحنه رفته
بود و من هم در آن حضور داشتم به نام روزهای زرد، آقای مهدی سلطانی نقش
دایی من را داشت و شخصیتش شبیه به کاراکتر همین نصرت بود، البته خودم هم
فکر نمیکردم که بتوانم خوب از عهده کار بربیایم و الان هم دقیقاً نمیدانم
چطور توانستم از پسش برآیم اما سعی میکردم همیشه کارهایی را انجام دهم که
حرص مخاطبان از دست نصرت در بیاید و با سایر نقشهایی که بازی کرده بودم
هم تفاوت داشته باشد.
برسیم به زوج تشکر- برقنورد. بدهبستانهای شما در تمام سریالها محبوب از کار درآمده است. از شکلگیری اولیه این زوج بگویید.
در سریال ساختمان پزشکان، برای ایفای نقش ناصر برادر دکتر نیما چند اسم در
نظر گرفته شده بود، سروش صحت و پیمان قاسمخانی از من پرسیدند که با کدام
یک از این اسامی راحتتر هستم و من بلافاصله گفتم، هومن برقنورد. من پیش
از این هومن برقنورد را در تئاتر میشناختم. هومن پیش از من در تلویزیون
بازی کرده بود و من مطمئن بودم که از پس ایفای نقش برمیآید.
به نظر شما چرا مردم تا به این اندازه با زوج تشکر- برقنورد ارتباط برقرار میکنند؟
نمیدانم واقعاً.
چنین استقبالی را پیشبینی میکردید؟
نه اصلاً حدس نمیزدم. به نظر من تنها کاری که من و هومن انجام دادیم این
بود که مقابل همدیگر نبودیم بلکه همراه هم بودیم. سعی نکردیم از هم سبقت
بگیریم، سعی کردیم بازی و شرایط همدیگر را درک کنیم و از کارهایی که برخی
از پارتنرها با هم میکنند تا یکی بیشتر از دیگری دیده شود، نداشتیم. برای
ما خود کار مهم بود و با همین نیت بر سر کار میآمدیم و این احترام متقابل
همواره میان ما وجود دارد؛ احترامی که به نظر من تا به امروز جواب داده
است.
رابطه صمیمی که میان شما و آقای برقنورد است، آیا در پشت صحنه و زندگی شخصی شما هم وجود دارد؟
ما 12 ساعت سرکار با هم هستیم بقیه ساعات شبانهروز را بهتر است تنها
باشیم چون در این 12 ساعت به اندازه کافی هم را میبینیم و صحبت میکنیم
(باخنده). البته دوستی ما که جای خودش را دارد.
با اینکه مدتها از شکلگیری زوج شما و آقای برقنورد گذشته اما این زوج در طول زمان تکراری نشده، به نظر شما دلیل این اتفاق چیست؟
شاید دلیل این اتفاق درک درست فضاهای مختلف فضاهای سریالهایی باشد که ما
در آنها بازی میکنیم. در هر حال دودکش مانند دزد و پلیس نیست و دزد و پلیس
هم مثل ساختمان پزشکان نیست و هر کدام از این سریالها در فضای متفاوت کار
میکنند و آدمهایشان شبیه هم نیستند. به همین دلیل ما سعی کردیم خود
کاراکتر و فضا را آنالیز کنیم و ببینیم که این آدمها چه نقاط قوت و ضعفی
دارند و بر چه مختصاتی استوارند تا طبق آن مختصات پیش برویم. اگر متن را
درست بخوانیم که به نظر من متن برزو نیکنژاد متن درستی هم هست، خود متن هم
این فضا را برای ما ایجاد میکند. از طرف دیگر هدایت خود کارگردان هم هست
که با استفاده درست از این مسائل میتوان کاراکترهای متفاوتی را ایجاد کرد.
به نظرتان حضور این زوج در سریالهای آینده تلویزیون هم ادامه پیدا خواهد کرد؟
نمیدانم. بستگی به شرایط دارد. باید ببینیم از لحاظ کلی اوضاع به چه منوال است و از طرف دیگر قرار است در چه فضایی کار کنیم.
در خصوص حضورتان در عرصه طنز؛ هر سه سریال که شما در تلویزیون کار کردید در قالب طنز بود؟ خودتان دوست دارید کار طنز کنید؟
من پیش از این یک سریالی برای آقای بهزاد فراهانی کار کرده بودم که
نیمهتمام ماند به نام «حماسه آرد» که در آن نقشی جدی داشتم، علاوه بر آن
در یک فیلم تاریخی که هنوز اکران نشده یک نقش کاملاً جدی را ایفا کردم. در
استرداد هم نقشم جدی بود، تله فیلمها و تئاترهایی که بازی کردهام هم،
همگی جدی بودند و به نظرم کار در ژانر طنز تنها در سریالها اتفاق افتاده
است. از طرف دیگر مردم هم طنز را بیشتر دوست دارند و به من میگویند
نمیخواهد جدی بازی کنی. مردم خنده را دوست دارند و با نقشهای طنز بهتر
ارتباط برقرار میکنند اما اگر فرصتی ایجاد شود برای کار کردن در یک سریال
جدی، مطمئن باشید حتماً این فرصت را غنمیت میشمرم.
باز هم با آقای برقنورد؟
بله، باز هم در کنار او. به قول یکی از دوستان که سهگانه من و هومن بد از کار در نیامده است!
گروه بازیگران دودکش، غالباً بازیگران تئاتری هستند، خانم عابدی و خانم
تیرانداز و شما و آقای برقنورد، به نظرتان حضور بازیگران تئاتر فضای
متفاوتی را در پشت صحنه دودکش به نسبت سریالهایی که غالب بازیگران
تلویزیونی یا سینمایی هستند، ایجاد کرده بود؟
شاید. نظم و انضباط در آفیشهایی که انجام میشد بیشتر بود. البته الناز
حبیبی و امیرحسین رستمی که تئاتری نبودند هم رفت و آمد منظمی داشتند.
در میان نقشهایی که در سهگانه تلویزیون خود ایفا کردهاید، با کدام یک از کاراکترها احساس همذاتپنداری بیشتری میکنید؟
سعی کردم با هیچ کدام همذاتپنداری نکنم چون بر سر همه این شخصیتها
بلاهای بسیاری آمده است (با خنده). هم سر دکتر نیما، هم سر ناصر دزد و پلیس
و هم بر سر نصرت دودکش. مثلاً همین نصرت دودکش که بلاهای مختلفی از افتادن
در چاه فاضلاب گرفته تا شکستن پا و برق گرفتگی بر سرش نازل میشود. اصلاً
آقای نیکنژاد خیلی دوست داشتند بلا سر نصرت دودکش بیاید (با خنده) شاید
اگر بگویم کدام را بیشتر دوست دارم، میتوانم بگویم نیما افشار و پس از آن
ناصر دزد پلیس. البته مردم دکتر نیما افشار را بیشتر دوست داشتند. نصرت را
نمیدانم اما فکر کنم نصرت را هم دوست دارم. نصرت از آن آدمهای حرص درآوری
شده که میتواند اعصاب همه را خرد کند (با خنده).
پس به نظرتان دکتر نیما موفقتر و محبوبتر از نصرت بود؟
به باور من دکتر نیما نقطه عطفی بود چون برای اولین بار در آن حجم از کار
مردم با من و من با مردم آشنا شدم، این خودش جذابیتی خاص داشت. از طرف دیگر
جذابیت آن کار از جنس دیگری بود و من تمام تلاشم را کردم که این شخصیتها
شبیه هم نشود.
آقای تشکر! چرا دودکش از میان سایر سریالهای ماه رمضان امسال با اقبال بیشتری از سوی مردم روبهرو شده است؟
به نظر من از میان سریالهای رمضان امسال، سریال مادرانه جدی و بعضاً تلخ
است، سریال خروس کلاً کمدی است و بازیگران بسیار خوبی هم دارد، یکی از
دوستان من در این خصوص گفت دودکش چون در عین کمدی بودن تلخ است و در واقع
تلخیهایش هم شیرین است بیشتر به دل مینشیند و شاید موفقیتش به همین دلیل
بوده است. البته باید منتظر ماند و دید در ادامه چه اتفاقی میافتد.
کار شما درتلویزیون از سال 83 آغاز شد اما همه مردم شما را برای اولینبار در سریال ساختمان پزشکان دیدند.
سریالهای من قبل از ساختمان پزشکان در واقع نوعی طرح کاد بوده و تنها
حضور جدیام پیش از آن همان تکسکانسی بود که در سریال میرباقری داشتم. به
نظرم یکی از دلایلی که توانست ساختمان پزشکان را قوام دهد، فیلمنامه پیمان
قاسمخانی به عنوان سرپرست نویسندهها و پس از آن کارگردانی سروش صحت بود.
تیم بازیگران هم تیم خوبی بودند و همه این عوامل دست در دست هم دادند تا
این سریال، سریال خوبی از کار در بیاید.
در خصوص حضور در تئاتر، خاستگاه بازیگری شما تئاتر است اما مدتهاست که
حضورتان در این عرصه کمرنگ شده است. برنامهای برای بازگشت به صحنه نمایش
ندارید؟
اتفاقاً امسال حتماً در یکی دو نمایش حضور پیدا میکنم. یک نمایش با نام
فعلی دختر یانکی است که نویسندهاش نیل سایمون است و کارگردانیاش هم بر
عهده بهرام تشکر برادرم است و تا اینجا قرار است من و هومن برقنورد در این
کار حضور داشته باشیم.
نمایش دختر یانکی هم در قالب طنز است؟
بله. طنزش کار در متن است.
خودتان اگر قرار باشد اولویتبندی کنید تلویزیون را ترجیح میدهید یا تئاتر؟
نمیتوانم اولویتبندی کنم، من کارم را ترجیح میدهم، اولویت کار من است.
اگر در تلویزیون باشد باید بهترین کارم باشد و در تئاتر هم بهترین نمایشی
باشد که میتوانم انجام دهم. کار ما کلاً نمایش است و در هر مدیومی باید
تمام تلاشمان را به کار بگیریم تا بهترین کارمان را ارائه دهیم. من از آن
بازیگرانی نیستم که میان مدیومهای مختلف تفاوت قائل شوم. من سعی میکنم
تمرکزم روی کار خودم باشد و به باور من هر کدام از این مدیومها برد و
حساسیتهای خاص خودشان را دارند.
حضور در مدیوم سینما را هم در برنامههایتان دارید و آیا این بار زوج شما و آقای برقنورد را بر پرده سینماها میبینیم؟
نمیدانم. اگر کار خوبی باشد که بتواند جواب دهد چراکه نه اما باز بستگی
دارد که متن چه باشد و کارگردانی بر عهده که باشد. باید دید شرایط به چه
صورت میشود.
به رغم اینکه کاراکتر دکتر نیما و به طور کلی سریال ساختمان پزشکان با
استقبال خوب مخاطبان روبهرو شد اما شما پس از آن سریال تنها در دو سریال
دیگر حضور پیدا کردید و یک نوع گزیده کاری را سرلوحه کار خود قرار دادید،
چرا؟
چون فیلمنامههایی که پیشنهاد میشود هنوز آنطور که باید و شاید قوام
ندارند و اگر فیلمنامهای قوام داشته باشد فکر میکنم بتوانیم از عهدهاش
بربیایم. به نظر من مشکل اصلی در مدیوم تلویزیون و سریالسازی مشکل
فیلمنامه است مانند سینما و تئاتر. به نظر من این مسئلهای است که جای بحث
دارد. اینکه تا چه اندازهای میشود دست نویسندهها را باز گذاشت و
نویسندهها با حفظ اصول و رعایت اخلاق تا کجا میتوانند دست به نوآوری
بزنند، به نظر من باید بیشتر به نویسندهها اعتماد کرد.
مدتی است که شبکههای فارسی زبان ماهوارهای با سریالهای ترکیهایشان
گوی سبقت را از رسانه ملی ربوده و مخاطبان تلویزیون را به سمت خود جلب
کردهاند. به نظر شما پخش سریالی مانند دودکش که همزمان با یکی از
پرطرفدارترین سریالهای ماهوارهای به آنتن رفته است، میتواند توجه
مخاطبان را به تلویزیون خودمان باز گرداند؟
به نظر من ما در دودکش تا اندازهای موفق شدهایم که مخاطبان داخلی را به
سمت شبکههای تلویزیون خودمان باز گردانیم. البته به نظر من بازگرداندن
مخاطبان تلویزیون یک برنامه بلندمدت میخواهد و با برنامهریزیهای مقطعی
قابل حل نیست. سریالهای شبکههای فارسی زبان 200، 300 قسمت دارند و ما با
20، 30 قسمت نمیتوانیم مقابل آنها مقاومت کنیم. از طرف دیگر آن هزینهای
که آنها صرف ساخت سریالهایشان میکنند را در کنار هزینههای سریالهای ما
بگذارید. به باور من ما باید نگاه تازهای در تولید برنامههایمان داشته
باشیم. من یادم است در زمان پخش سریال ساختمان پزشکان هم این اتفاق افتاد و
در آن زمان نظر مردم از شبکه فارسی وان به سمت رسانه ملی خودمان
بازگردانده شد. از قضا سریال دودکش هم همزمان با ساعت پخش یکی از سریالهای
پرطرفدار ماهوارهای به آنتن میرود اما به نظر میرسد بخش اعظمی از
تماشاگران ما کنترل تلویزیونشان را روی شبکه یک تنظیم میکنند تا دودکش را
ببینند. به باور من از این دست اتفاقها باید بیشتر باشد. از طرف دیگر
نویسندههای ما میتوانند با رعایت اصول و اخلاق با دست بازتری بنویسند.
همه نویسندگان ما خودشان از خط قرمزها خبر دارند و دلیل ندارد که بیش از حد
آنها را محدود کرد. به نظر من اگر دست نویسندگان بازتر باشد تا در عین
رعایت اخلاق و هنجارها و با نوآوری و جذابیت بنویسند، خب مردم به سمت
شبکههای خودمان بازمیگردند، وگرنه با توجه به این فرهنگ غنی که ما داریم
چه دلیلی دارد که سریالهای ترکیه را تماشا کنیم. ما آنقدر در فرهنگ و
تاریخ غنی هستیم که اگر قرار باشد به اساطیر ملی و بومی خودمان بپردازیم
مثلاً داستانهای شاهنامه را در قالب فیلم و سریال در بیاوریم، میتوانیم
خاورمیانه را فتح کنیم. شما نگاه کنید از سریالهایی مانند امام علی(ع)،
مختارنامه و یوسف پیامبر تا چه اندازه در ایران و خاورمیانه استقبال شد. ما
میتوانیم با تلفیقی از داستانهای ایرانی و اسلامی دست به تولیداتی بزنیم
که تحولی را در عرصه رسانه ایجاد میکند اما انگار ما میخواهیم تنها برای
رفع مسئولیت سریالی بسازیم و مناسبتها و ایام سال را بگذاریم و به اهداف
بلندمدت فکر نمیکنیم. ما برای مقابله با هجوم ماهواره باید برنامهریزی و
سرمایهگذاری بلندمدت داشته باشیم وگرنه کشور ترکیه در اندازهای نیست که
بخواهد مخاطبان ما را از آن خود کند. به نظر من باید نگاه و بینش جدیدی در
صنعت سریالسازی ما ایجاد شود که در این صورت ما میتوانیم دهها اثر
بالاتر از حریم سلطان بسازیم که حریم سلطان در مقابلش دیده نشود. شما
ببینید جایزههای بینالمللی که سینمای ما از آن خود کرده اصلاً قابل قیاس
با سینمای ترکیه است؟! ما اسکار را در کارنامه سینمایی خود داریم.
اینطور که مشخص است در سریالهای ماه رمضان امسال تنها سریال دودکش است که
در زمانی محدود و به سرعت ساخته نشده و زمان متناسبی برای تولید داشته
است. به نظر شما این زمان مناسب برای تولید تأثیری در کیفیت کار داشت؟
اصلاً سریال دودکش قرار نبود به آنتن ماه رمضان برود و به عنوان یکی از
گزینههای نوروزی سال 92 به شمار میرفت، به همین دلیل سریال مناسبتی نیست
اما بعد قرار شد در ایام بعد از عید به آنتن برود که آن هم نشد و سرانجام
سریال قرار شد که در ماه رمضان پخش شود. اتفاقاً زمان خوبی بود و ما در
مدتی مناسب دست به تولید زدیم. از خود سریال مشخص است که پشت صحنه سر وقتی
داشته است و از حال بازیگرها هم معلوم است که استرسی در تولید سریال نبوده
است.
تمرکز داستان سریال دودکش بر طبقه خاصی (طبقه متوسط رو به پایین) از جامعه
قرار گرفته است. به نظرتان پرداختن به دغدغههای این طبقه از اجتماع
تأثیری در افزایش مخاطبان سریال داشته است؟
اصلاً قرار بود که سریال داستان طبقه متوسط رو به پایین جامعه را که قشر
عظیمی هستند روایت کند. اینکه زندگی آدمهای این طبقه چیست، غذا خوردن، کار
کردن، ارتباطات خانوادگی و اجتماعی و مشکلاتشان. ما قرار بود همین مسائل
را به همین سادگی و بیآلایشی نشان دهیم و این مسئله از دل متن میآید. به
نظر من این سادگی باعث شد که سریال به مردم نزدیکتر شود و مردم خود را در
آیینه این سریال ببینند. سریال به لحاظ فضای کار سادهترین کاری بود که من
تا به امروز داشتهام.
این جو خودمانی در میان بازیگران سریال که مخاطب به آن احساس نزدیکی میکند، آیا در میان اعضای گروه هم جاری بود؟
ما خدا را شکر در این پنج ماه کار سریال دودکش، هیچ مشکلی نداشتیم و این
عدم مشکل به دلیل تولید خیلی خوب، تهیهکننده خوب و کارگردانی خوب بود.
مدیریت آقای لطیفی هم به این فضا خیلی کمک کرد.
با توجه به اینکه شما در تمام سریال نقش اصلی را برعهده داشتید، برایتان
دشوار نبود این بار در نقش مکمل در کنار آقای برقنورد بازی کنید؟
اصلاً. اگر ما قرار باشد به این مسائل فکر کنیم به هیچ وجه نمیتوانیم در
کنار هم کار کنیم و خروجی کارمان هم مطلوب از آب در بیاید. در دو سریال
قبلی من نقش اصلی را داشتم و آقای برقنورد مکمل بودند در این سریال نقش
اول هومن است و من مکمل، ما به اندازه نقش کاری نداریم و به حضور این زوج
در سریالهاست که کار داریم. ما در کنار همدیگر اصلاً به این حاشیهها توجه
نمیکنیم، زمانی که من نقش اول بودم، هومن برای ایفای نقش به من کمک
میکرد و در دودکش من یک جاهایی به هومن کمک میکردم، البته او به
اندازهای تواناست که نیازی به کمک ندارد.
نظرتان در خصوص کاراکتر نصرت چیست؟ چرا نصرت این همه تمارض میکند و همواره میخواهد از زیر کار در برود؟
تنبل است دیگر و آدمهای تنبل همواره دنبال بهانهای هستند تا از زیر کار
در بروند. در عین حال فکرهای بزرگی در سر دارد اما امکانات رسیدن به آن
افکار را ندارد.
به نظرتان مردم با نصرت بیشتر ارتباط برقرار میکنند یا فیروز؟
به نظر من مردم بیشتر با کل سریال ارتباط برقرار میکنند و نه با بازیگران به تنهایی.
در پایان...
امیدوارم مردم این سریال را دوست داشته باشند و توانسته باشیم در این ماه مبارک، لبخندی را بر لبهای آنها بنشانیم.
منبع: جوان