رهبر معظم انقلاب دوشنبه هفته قبل در دیدار با جمعی از مسئولان و کارکنان قوهقضائیه، نهی صریحی در قبال اتهامزنی، افشاگری و حتی بیان اتهامهای ثابت شده بهجز موارد خاص معین شده در شرع مقدس بیان کردند و با عتاب فرمودند که "دادگاه عدلى وجود دارد كه در آن دادگاه عدل بايد انسان جواب بدهد. زير جواب ميمانيم."
به گزارش 598 به نقل از رجانيوز، ايشان در تبيين دلايل تأكيد ويژهاشان بر اين موضوع، به دو وجه "ظلم بودن" اين اقدامات و "تعميم دادن اين موارد در افكار عمومي بهدليل وجود اين فرهنگ و در نتيجه بياعتمادي مردم به مجموعه نظام" اشاره كردند.
حضرت آيتالله خامنهاي روز دوشنبه هفته جاری نیز با تأکید مجدد بر خودداری از طرح مسائل اختلافی هشدار دادند که "كار انقلاب از اساس با تبيين، روشنگرى، بيان منطقى، مستدل و دور از هو و جنجال بود. اگر هو و جنجال وارد شد، حرف منطقى را هم خراب خواهد كرد. ممكن است چهار نفر جذب شوند، اما چهار نفر آدم هوشمندتر دفع ميشوند."
در عين حال، حجتالاسلام مهدی طائب که سابقه روشن و مؤثری در مقابله با جریان های التقاطی و منحرف دارد و در دولت نهم نيز از رويكردهاي انقلابي دولت مانند ساير ياران جبهه انقلاب و رهبري حمايت ميكرد، دو روز قبل در چهارمین روز دوره آموزشی والعصر دانشگاه امام صادق(ع) اظهاراتی بیان کرد که انتشار آنها در یک سایت متمایل به جریان فتنه، بازتاب زیادی در سایر رسانهها بهویژه رسانههای ضد انقلاب داشت.
اما با گذشت دو روز از انتشار این اظهارات و بازتابهای زیاد آن، آقای طائب نه این اظهارات را تکذیب کرده و نه در مورد اینکه بخشی از آن دچار تحریف و تقطیع شده باشد، توضیحی برای رسانهها ارسال کرده است، بنابراین، فرض بر این است که انتساب این سخنان به وی مخدوش نیست.
در اینکه، حجتالاسلام طائب از نیروهای زحمتکشیده جریان انقلاب است که در مقاطع حساس از جمله مقابله با جریان دوم خرداد و فتنه 88 خوش درخشیده و ورود او به این غائلهها بصیرتزا بوده است، تردیدی نیست.
با اين حال، حرمت بیانات و راهبردهای رهبري بهعنوان علمدار جبهه انقلاب را باید نیروهای جریان انقلاب بیش از همه نگه دارند و با برخي از رفتارهاي خود كه نتيجه عملي آن از فصل الخطاب افتادن اوامر و نواهي وليفقيه است، موجب شادماني ضد انقلاب و برخي از جريانهاي داخلي متمايل به فتنه نشوند.
اين در حالي است كه یکی از استراتژیهای اصلي جریان فتنه نيز همين از فصل الخطاب انداختن بيانات رهبر انقلاب بود، بهعنوان نمونه زمانی که ایشان در نمازجمعه تاريخي 29 خرداد 88 بر جمع شدن بساط اردوکشیهای خیابانی تأکید کردند، مجمع روحانیون و برخی دیگر از تشکلهای جریان فتنه برای راهپیمایی روز 30 خرداد و تجمعهاي غيرقانوني بعد از آن، فراخوان دادند.
همچنین یکی از انتقادهای جدی در مورد عملکرد آقای احمدینژاد در ماجرای وزیر اطلاعات این بود که این اقدام علاوه بر آنكه يك منكر آشكار و ايستادگي در مقابل امر وليفقيه است، ميتواند در آينده جريان داراي زاويه با انقلاب را نيز در جسارتهاي خود متجري و مجهز به بهانه كند.
جهت یادآوری بیانات مهم رهبر انقلاب در ديدار با مسوولان و كاركنان قوه قضائيه كه مخاطب بخش عمدهای از آن، رسانهها و شخصیتهای جریان انقلاب هستند، بخشي از این بيانات بازخوانی میشود:
بیانات در دیدار جمعی از مسئولان و کارکنان قوه قضائیه
«يك مطلب ديگرى كه در باب قوهى قضائيه و عملكرد قوه و بازخوردهاى اين عملكرد در بيرون بايد مورد توجه قرار بگيرد - كه الان رئيس محترم قوه هم اشاره كردند - اين است: خب، قوهى قضائيه با متهم مواجه است. يك نفرى متهم به يك معنائى ميشود؛ قوهى قضائيه وظيفه دارد از راههائى كه قانون معين كرده، برود تحقيق كند، تفحص كند و مشخص كند كه اين اتهام وارد است يا وارد نيست. صرف متهم شدن كه جرم نيست. به هر كسى ممكن است يك اتهامى وارد شود. تا وقتى كه از طريق قانونى جرم ثابت نشده است، نه در خود قوه، نه در بيرون قوه، نه در تريبونها و منبرهاى رسمى، نه در وسائل ارتباط جمعى، كسى حق ندارد آبروى يك مسلمانى را ببرد؛ اين بسيار مسئلهى مهمى است. بعضى اوقات انسان مىبيند روى قوهى قضائيه فشار مىآورند كه آقا افشاء كنيد. نه آقا، هيچ لزومى ندارد افشاء كردن. در موارد خاصى، بله، شارع مقدس مشخصاً و معيناً خواسته است كه مردم مجازات را ببينند، يا مجازات شونده را بشناسند؛ اينها موارد خاصى است، مال همه جا نيست. بخصوص وقتى كه در فضاى جامعه روحيهى تعميم وجود دارد كه يك چيزى را به غير مورد خودش تعميم ميدهند، اينجا انسان خيلى بايد احتياط كند. تا وقتى جرمى ثابت نشده است، قطعاً نبايستى كسى را در معرض قرار داد؛ در معرض اتهام هم نبايد قرار داد؛ چون وقتى گفتيد متهم است، افكار عمومى تفكيك نميكند بين متهمى كه هيچ گناهى نكرده است، با آن كسى كه شواهدى بر گناه او وجود دارد. حتّى بعد از اثبات جرم هم چه لزومى دارد؟ عرض كردم، مگر يك موارد خاص؛ «و ليشهد عذابهما طائفة من المؤمنين».(2) چند موردِ اينجورى داريم. حتّى اگر چنانچه فرض كنيم يك نفرى جرمى هم كرده است، اين جرم در دادگاه صالح اثبات هم شده است، اين شخص به مجازات محكوم هم شده است - فرض كنيد رفته زندان - چه لزومى دارد ما اسم او را در روزنامهها منتشر كنيم تا بچهى اين آدم كه دارد مدرسه ميرود، ديگر رويش نشود مدرسه برود؟ چه اشكال دارد كه اين مدتِ زندانش را بگذراند، بيايد بيرون، خودش و خانوادهاش زندگى عادىشان را ادامه دهند؟ خب، جرمى كرد، مجازات شد، تمام شد ديگر. بايد حتماً آبروريزى بشود؟ اين از نكات بسيار مهمى است.
البته مخاطب اين حرف فقط قوهى قضائيه نيست؛ مسئولان قوه، خارج قوه، رسانهها مخاطبند. نه از آن طرف بايستى عملكرد قوهى قضائيه را زير سؤال برد؛ هر اقدامى كه قوهى قضائيه ميكند، بگويند نخير، يك كاسهاى زير نيمكاسه هست، يك غرضى هست - نخير، كسى نبايد اينجور عمل كند، اينجور حرف بزند - نه از اين طرف، افراد به صرف اينكه متهم به يك معنائى شدند، اين اتهام آشكار شود، واضح شود، در افكار عمومى مطرح شود. افكار عمومى از اين مسئله چه لذتى ميبرد؟ براى افكار عمومى چه فايدهاى دارد كه بداند زيدى، عمروى، بكرى متهم به فلان عمل خلافى است؟ بايد به اينها توجه كرد.
عرض كردم؛ آنچه كه تضمينكنندهى همهى اين مطالب است، تقواست. تقوا اين است كه ما مراقب حرفمان، مراقب كارمان، مراقب جهتگيرىمان، مراقب رفتارمان باشيم. كوچكترين اعمال ما ثبت ميشود؛ «فمن يعمل مثقال ذرّة خيرا يره. و من يعمل مثقال ذرّة شرّا يره» اعمال ما، گفتار ما، الفاظ ما همه ثبت ميشود؛ بعد ما را به سؤال و جواب ميكشند. دادگاه عدلى وجود دارد كه در آن دادگاه عدل بايد انسان جواب بدهد. زير جواب ميمانيم. تقوا يعنى همين را رعايت كنيم، همين را مواظبت كنيم.»