* محمدمهدی تقوی
چند وقتی است بحث حضور یا عدم حضور یکی از سران فتنه 88 که هنوز هم بابت این خبط و خطای تاریخی در تلاش برای براندازی نظام اسلامی توبه و عذرخواهی نکرده در مراسم تحلیف حجتالاسلام والمسلمین حسن روحانی رئیسجمهور محترم منتخب در مجلس شورای اسلامی مطرح است؛ موضوعی که اگر تحقق یابد، توهینی بزرگ و غیرقابل بخشش به روح حضرت امام(ره)، شهدا (بویژه شهدای فتنه 88) و خانوادههای داغدارشان و حزبالله و در یک کلام شیفتگان انقلاب اسلامی است.
بهانه دعوتکنندگان هم به ظاهرا مشی اعتدالی رئیسجمهور سابق عنوان میشود.
اما آیا به واقع رئیسجمهور سابق بعنوان یکی از سران فتنه 88 و رئیس شورای سیاستگذاری مجمع روحانیون مبارز که اغتشاش 30 خرداد 88 به دعوت این تشکل به ظاهر روحانی رقم خورد، معتدل است؟!!
کافی است به اقدام همین چند روز پیش کسی که میگویند معتدل است، بنگریم تا بدانیم این فرد نه تنها اعتدالگرا نیست بلکه بسیار هم افراطی و حامی افراطیون است.
محمد خاتمی با سوءاستفاده از فضای سیاسی پس از انتخابات به طور زنجیرهای در حال دیدار با مجرمان امنیتی است. اگرچه دیدارهای اینچنینی خاتمی قبلاً نیز انجام میشد؛ اما اخیراً این ملاقاتها، با آب و تاب فراوان و عکس و خبر به صورت کامل در سایتهای مربوط به این فتنهگر پوشش داده میشود.
خاتمی کمتر از 10 روز پیش، به دیدن نسرین ستوده، وکیل ضدانقلاب و جانشین شیرین عبادی متواری در ایران که به جرم اقدامات ضدامنیتی، محکوم شده است، رفت و با این مجرم امنیتی حامی تروریزم، بهائیت و فتنه دیدار کرد.
اول ببینیم ستوده کیست. نسرین ستوده وکیل دادگستری است و وکالت پروندههای حوادث پس از انتخابات 22 خرداد 1388 و وکالت برخی تروریستهایی را که در ایران علیه مردم بمبگذاری کرده و تعدادی بیگناه را که از مردم عادی بوده و سیاسی هم نبودهاند، به شهادت رساندهاند، به عهده داشته است.
شیرین عبادی، حشمت طبرزدی، محمدصدیق کبودوند، عیسی سحرخیز، امید معماریان، احمد نجاتی کارگر و آرش رحمانیپور، برخی ضدانقلابند و بعضی نیز تروریستهاییاند که دستشان به خون ملت آلوده است، اینها و تعدادی از اعضای فرقه ضاله بهائیت اسرائیلی، از مجرمان و متهمانی هستند که نسرین ستوده وکیل آنها بوده است.
ستوده عضو کانون مدافعان حقوق بشر وابسته به محافل غربی مخالف جمهوری اسلامی است. وی همچنین یکی از دستاندرکاران اصلی کمپین یک میلیون امضا برای تغییر قوانین مربوط به زنان در ایران، از حالت اسلامی به غربی بوده است.
اقدامات و فعالیتهای ضدانقلابی و ضداسلامی نسرین ستوده، سال 1388 وی را برنده جایزه سازمان به اصطلاح حقوق بشر بینالملل کرد.
سال 2008 کمیته بینالمللی حقوق بشر ایتالیا نیز نخستین جایزه خود را به نسرین ستوده اهدا کرد. انجمن آمریکایی قلم(پن) نیز جایزه آزادی قلم باربارا گلداسمیت در سال 2011 را به ستوده داد.
نسرین ستوده به علت عضویت در گروه غیرقانونی، تبلیغ علیه نظام و شرکت در اغتشاشات پس از انتخابات ریاست جمهوری، در شهریور 89 پس از احضار به دادسرای اوین، بازداشت و به 6 سال حبس و 10 سال محرومیت از وکالت، محکوم شد.
ستوده با دور شدن از وظیفه اصلی خود، حرفه وکالت را به عرصهای برای انتقامگیری از جمهوری اسلامی و عقدهگشایی علیه آن بدل کرد. در این بین وی در گفتوگوهایی با رسانههای مغرض مغربزمین درصدد تحت فشار قرار دادن دستگاه قضایی جمهوری اسلامی برآمد.
در پی متواری شدن شیرین عبادی به خارج کشور، نسرین ستوده که دید عبادی با چه ترفندی موفق به کسب جایزه به اصطلاح صلح نوبل و جوایز مادی فراوان دیگر از ضدانقلاب، اسرائیل، آمریکا و اروپا شده و اینچنین مورد توجه غرب قرار گرفته، سعی کرد در غیاب او، نسخه شماره 2 شیرین عبادی شود.
اصرار نسرین ستوده به پذیرش پرونده افراد خاص نظیر تروریستها، فتنهگران، بهائیان از خدا بیخبر و ضدانقلابیون، این ایده را اثبات کرد که غرب به کمک افرادی چون ستوده و در پوشش وکالت قصد حمایت از شبکه پیچیده فعالان برانداز در داخل ایران را دارد.
ستوده در کارنامه خود، حمایت سلطنتطلبان، دراویش، منافقین و بهائیان را به همراه داشته است. در این میان حمایت فرقه ضاله بهائیت از وی بیشتر از همه به چشم میخورد.
این حمایتها که همیشه با رنگ و بوی مظلومنمایی همراه بوده است، به جادهبازکن فعالیت صهیونیستی بهائیان در ایران زیر لوای حقوق بشر تبدیل شده است.
حمایت بهائیان از ستوده با برپایی کمپین و استفاده از رسانهها، تا آنجا پیش میرود که جامعه جهانی بهائیان به طور رسمی از نسرین ستوده به عنوان «رهبر زندانی بهائیان ایران» نام میبرد و با درج عکس وی به همراه سه بهایی دیگر بر روی تمبر پست، سعی در جبران خدمات وی به بهائیت را دارد.
درباره این قبیل اقدامات محمد خاتمی که فقط و فقط به علت رأفت نظام اسلامی، آزادانه به این طرف و آن طرف و دیدار با مجرمان ضدانقلاب و حامی تروریزم میرود و اگر قانون دربارهاش اعمال میشد، اینک باید کنار همان مجرمان محبوس بود، سؤالاتی جدی مطرح است.
آیا کسی که با مجرمان ضدانقلاب و فتنهجو دیدار میکند، معتدل محسوب میشود؟
آیا با توجه به فضایی که اکنون به وجود آمده قرار است کسی که جزء سران فتنه 88 بوده، بدون عذرخواهی از ملت به دیدارهای دورهای با کسانی بپردازد که افراطیترین و رادیکالترین اقدامات را علیه نظام اسلامی انجام دادهاند و به همین دلیل محکوم شدهاند و بعد، بعنوان دستخوش به مجلس شورای «اسلامی» هم برای شرکت در آیین تحلیف دعوت شود؟!!
سمحه و سهله قوه قضاییه با این فرد موجب نشد حالا با این قبیل اقدامات ساختارشکنانه به مردم دهنکجی کند؟
این فرد از افراد مؤثری نیست که رأی 40 میلیونی سال 88 به نظام اسلامی را که فرصتی بینظیر در دنیای دیپلماسی برای جمهوری اسلامی پدید آورد، به تهدید مبدل کردند؟
وی در بازگشت دوباره به صحنه سیاست که ناشی از سوءاستفاده از شعار اعتدالگرایی رئیس جمهور محترم منتخب است، چه برنامهای دارد؟
خاتمی چگونه میتواند به صورت مردمی بنگرد که خاطره تلخ حوادث سال 88 و همچنین تحقق نیافتن مطالباتشان در دوره 8 ساله اصلاحطلبان را همچنان در ذهن دارند؟
لیدر و سمبل اصلاحطلبان تجدیدنظرطلب، باید به مردم پاسخ دهد چرا با وجود نرمشها و راه دادنهای بیسابقه به آمریکا و غرب و مطرح کردن شعار «گفتوگوی تمدنها»، جرج دبلیو بوش، ایران را در محور شرارت و لیست حمایت از تروریزم قرار داد؟
چرا در دوران سیاه و ننگین اصلاحات که این همه اهانت و جسارت به بزرگترین و محترمترین مقدسات اسلامی شد، وی سکوت کرد؟
چرا در برابر به آتش کشیده شدن پرچم سوگواری حضرت اباعبداللهالحسین علیهالسلام و حوادث تاریک و شوم عاشورای 88 که حامیان فرقه وی و موسوی، در تهران کاری کردند که شیعیان شرمنده حضرت ثارالله شوند، از وی صدایی ولو کوچک در محکومیت این اقدام درنیامد؟
وزیر ارشاد وی عطا مهاجرانی که داریوش همایون بعد از انقلاب است، الان کجاست و چه میکند؟
رفتوآمد مدیران فراری دولت وی بین آمریکا و اسرائیل از چه روست؟
آنهایی که در روزنامههای زنجیرهای پرورش یافتند تا علیه اصل نظام قلم و قدم بزنند، توسط چه دولتی مطرح شدند و الان در دامن چه دولت هایی فروغلتیدهاند؟
ضدانقلاب خارجنشین را چه کسی به سرنگونی نظام امیدوار کرد؟
منافقین تروریست را چه افرادی احیا کردند؟ و...
به این سؤالات و صدها سؤال دیگر، باید از سوی رئیسجمهور سابق پاسخ داده شود، نه اینکه وی آزادانه به دیدار کسی برود که وکیل بهائیان اسرائیلی است و نه اینکه به مراسم تحلیف رئیسجمهور منتخب مردم ایران رود.
در این باره رئیسجمهور محترم منتخب هم باید پاسخگو باشد که آیا وی واقعاً خاتمی را معتدل میداند؟ آیا دیدار با مجرمان امنیتی خود نشان افراط نیست؟ این اقدام چه نسبتی با اعتدالگرایی دارد؟