به گزارش 598 به نقل از جام حوادث؛
سال 89 ماموران پلیس آگاهی شیراز در جریان قتل مرد میانسال قرار گرفتند.
ماموران پس از حضور در محل جنایت متوجه شدند، مقتول در حالی که در خواب
بوده با ضربه های کارد به قتل رسیده است.
بررسیها نشان داد، مقتول پس از مرگ همسرش با دختر و پسرش زندگی می کرد و هیچ اختلافی با فردی نداشت.
در حالی که فرزندان مقتول سعی داشتند با صحنه سازی قتل پدرشان را از سوی
افرادی ناشناس نشان دهند تناقضات آنها باعث شد ماموران دختر و پسر جوان را
برای تحقیقات به اداره آگاهی منتقل کنند.
فرزندان مقتول در ابتدا منکر قتل بودند اما دختر او به نام نرگس در ادامه
لب به اعتراف گشود و گفت: بعد از مرگ مادرم رفتار پدرم تغییر کرد. او خیلی
به من وابسته شده بود و به همین خاطر اجازه نمی داد کسی به خواستگاری من
بیاید. چندی قبل با پسر جوانی آشنا شده و ما به هم علاقمند شدیم. امیر چند
بار از من خواست اجازه دهم به خواستگاری ام بیاید اما می دانستم پدرم
مخالفت می کند به همین خاطر هر دفعه بهانه می آوردم. یک روز موضوع را با
پرویز ، برادرم در میان گذاشتم که او نقشه قتل پدرمان را طراحی کرد. به
همین خاطر موضوع را با جوان خواستگار در میان گذاشته و با همدستی هم این
جنایت را انجام دادیم.
در ادامه خواستگار جوان نیز دستگیر و در بازجویی ها به همدستی در قتل اعتراف کرد.
با تکمیل تحقیقات پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان فارس فرستاده
شد که قضات دادگاه پس از محاکمه متهمان هر سه نفر را به قصاص محکوم کردند.
با اعتراض متهمان پرونده به دیوان عالی کشور فرستاده شد که قضات دیوان
عالی کشور حکم را نقض کرده و برای رسیدگی دوباره به شعبه دوم دادگاه کیفری
استان فارس فرستادند.
چندی قبل جلسه محاکمه متهمان به ریاست قاضی عرفانی زاده و با حضور چهار
قاضی مستشار - فارسی، رستگاری، مظفر و خسروانی - شد که متهمان با تکرار
حرفهای خود قتل مرد میانسال را تنها راه نجات از وضعیت موجود اعلام کردند.
با اخذ آخرین دفاعیات متهمان قضات برای صدور حکم وارد شور شده اند.