رضا سراج کارشناس مسائل استراتژیک در گفتوگوی تفصیلی با خبرنگار حوزه احزاب خبرگزاری فارس، به مسائل مختلفی از جمله تحلیل نتیجه انتخابات 24 خرداد، تبار سیاسی روحانی، تلاش اصلاحطلبان برای مصادره دولت تدبیر و امید، رویکرد اعتدال و باطل شدن شبهه تقلب در این انتخابات پرداخت، که متن کامل آن در ادامه از نظرتان میگذرد:
*فارس: باتوجه به تحقق حماسه سیاسی در 24 خرداد تحلیلتان از نتیجه انتخابات 92 و پیروزی آقای روحانی چیست؟
سراج: ابتداً لازم میدانم حماسه سیاسی ملت ایران را که لبیک به ندای رهبر معظم انقلاب بود، تبریک عرض کنم. اما در خصوص نتیجهی انتخابات باید اولاً دید که عامل مؤثر در نتیجه هر انتخاباتی چیست و سپس آن را بر نتیجه انتخابات اخیر بررسی کرد. واقعیت آن است که به جز بخشی از جامعه که به لحاظ سیاسی دارای گرایشهای حرفهای سیاسی به احزاب و گروه های سیاسی هستند، اکثریت جامعه فاقد تمایلات حزبی هستند. در چنین شرایطی در هنگامه رقابتهای انتخاباتی، آن عاملی که سبب گرایش این قشر عظیم از جامعه به نامزدهای گوناگون میشود رویکردهای اجتماعی آنان است.
به عبارت دقیقتر نامزدهای انتخابات برای پیروزی در انتخابات نیازمند رأی این بخش قابل توجه از جامعه هستند که به آن رأی اجتماعی میگویند و لذا کسانی که در دوره رقابتها قدرت جذب آرای اجتماعی را کسب میکنند سبد رأی خود را از این قشر جامعه تقویت میکنند. معمولا آرای اجتماعی حول محور مطالبات معیشتی، آرامش روانی و کارآمدی بیشتر شکل میگیرد.
* مطالبه رایدهندگان به روحانی بهبود معیشت است
در خصوص انتخابات اخیر نیز دقیقاً همین مسئله در پیروزی رئیس جمهور منتخب دیده میشود. به روشنی و وضوح مطالبه اکثریت کسانی که به آقای روحانی رأی دادهاند بهبود معیشت و مسئلهی اقتصاد است که یک مطالبه اجتماعی محسوب میشود. این مسئله نشانگر آن است که آقای روحانی موفق شده است رأی اجتماعی نسبی را به سمت خود جذب کند و این دلیل اصلی پیروزی وی است. بنابراین صبغه سیاسی رأی آقای روحانی بسیار کمتر و غیر قابل مقایسه با صبغهی اجتماعی آرای اوست.
*فارس: این در حالی است که برخی جریانات سیاسی اصرار دارند این رأی را به جریان سیاسی خاصی نسبت دهند.
سراج: بله و این دقیقاً اشتباهی است که نشان میدهد برخی پیام حقیقی آرای مردم را درک نکرده و در حال تکرار کردن اشتباه پیشین خود در تحلیل نتایج انتخابات 1376 هستند. اولاً نظرسنجیهایی که از بعد از پیروزی آقای روحانی انجام گرفته است به خوبی نشان میدهد که اکثریت کسانی که به وی رأی دادهاند با همین نگاه اجتماعی و با امید به حل مشکلات معیشتی و آرامش روانی و کارآمدی وی را برگزیدهاند. دلیل دیگر را مطالعه نتایج انتخابات شوراهای شهر و روستا که به صورت همزمان با انتخابات ریاست جمهوری برگزار گردید در اختیار ما میگذارد. اگر رأی به آقای روحانی به جریان موسوم به اصلاح طلبان و یا تکنوکراتها بوده است، چگونه است که این جریان سیاسی در کل شوراهای شهر و روستای کشور تنها 10 درصد کرسی را کسب کرده و اتفاقاً اکثریت کرسیهای این انتخابات درکشور نصیب اصولگرایان شده است؟ متأسفانه همانگونه که اشاره شد استنباط غلط برخی فعالان سیاسی آنان را به ورطه تحلیل اشتباه از نتایج دوم خرداد 1376 کشانده است.
*فارس: مقصود از تحلیل اشتباه از نتایج دوم خرداد 1376 چیست؟
سراج: در آن مقطع نیز نامزد پیروز توانست خود را نماینده تغییر وضع موجود نشان دهد و سبد آرای خود را از اکثریت جامعه که معترض به سیاستهای خاص اقتصادی تکنوکراتها در دولت سازندگی بودند پر کند. اما برخی تحلیلگران این جریان سیاسی تا آن حد از نتیجه انتخابات ذوق زده شده بودند که تصور کردند که 20 میلیون رأی به سبد یک جریان سیاسی ریخته شده و این رأی همچون یک چک سفید امضا در اختیار افراطیون این جریان خواهد بود که به نام ملت هر چه قدر خواستند از آن خرج کنند. اما گذشت زمان غلط بودن این تحلیل را ثابت کرد.
*فارس: باتوجه به اینکه برخی دولت یازدهم را یک دولت تکنوکرات میدانند، شما تا چه میزان چنین چیزی را میپذیرید؟
سراج: برای پاسخ به این سؤال باید شخصیت و نوع رفتار سیاسی رئیس جمهور محترم را تجزیه و تحلیل کرد. بر خلاف تصور مشهور و البته غلطی که گمان میشود آقای روحانی از ابتدای انقلاب همیشه از عناصر نزدیک و یا وابسته به آقای هاشمی بوده است، اتفاقاً مطالعه سوابق تاریخی و شخصیتی ایشان نشان میدهد که از یک نوع استقلال شخصیتی برخوردار بوده و همواره سعی کرده همین نوع رویکرد را در رفتار سیاسی خود حفظ کند.
*تفاوت موضع رفسنجانی و روحانی در فتنه ۸۸
برای مثال اگر شما به مقایسه رفتار سیاسی وی در دو دهه اخیر نیم نگاهی بی اندازید مواردی مشخص وجود دارد که تفاوت رفتار سیاسی وی با هاشمی دیده میشود و این دقیقاً مؤید همین ادعاست. برای مثال سخنرانی مشهور 23 تیر 78 وی، و یا تفاوت رویکرد در فتنه 88. مثلا ما در ماجرای فتنه 88 اقداماتی همچون حمایت از تشکیل کمیته صیانت از آرا، القای عدم سلامت در انتخابات، دامن زدن به اعتراضات پس از وقوع انتخابات را میبینیم که اتفاقاً آقای روحانی هیچ کدام از این مسائل را دنبال نکرده، حال آنکه رویکرد آقای هاشمی در سال 88 به طور واضح و روشن بر همه مشخص بوده است. از سویی اعتمادی که نظام در این سالها به آقای روحانی داشته است نیز خود به نوعی همین مسئله را تصدیق میکند.
یا مثلاً نکته دیگری که کمتر مورد توجه قرارگرفته شده است، آن است که سابقه آشنایی آقای روحانی با رهبر معظم انقلاب، حضرت آیتالله العظمی خامنهای مدظلهالعالی به مراتب بیشتر از سابقه آشنایی روحانی با آقای هاشمی رفسنجانی است، حال آنکه عمدتاً به غلط اینگونه تصور شده است که ورود آقای روحانی به فضای سیاسی کشور از طریق آقای هاشمی بوده است.
*استمرار اقبال عمومی به روحانی با فراجناحی ماندن او
البته طبیعی است که جریانهای سیاسی به دنبال سهمخواهی از دولت آینده باشند. اما قطعاً رئیس جمهور محترم نیز این مسئله را مد نظر خواهد داشت که بخش قابلتوجهی از اقبال عمومی جامعه به وی به خاطر شعارهای فراجناحی بودن و همین تصور یک شخصیت مستقل از آقای روحانی است. طبعاً استمرار حمایت افکار عمومی به عواملی مؤثر خواهد بود که یکی از آنها هم استمرار همین ویژگی شخصیتی است.
*فارس: درشعارهای رئیس جمهور واژه اعتدال به صورت پررنگی دیده میشود. تعریف شما از این واژه چیست و چشم انداز دولت آینده را با این شعار چگونه ارزیابی میکنید؟
سراج: اعتدال در مقابل افراط و تفریط تعریف میشود اقبال عمومی ملت به این واژه به مفهوم رویگردانی جامعه از رفتارهای افراطی و تفریطی است. بنا بر این باید برای فهم اعتدال، افراط و تفریط را شناخت. افراط را میتوان تندروی در رفتار سیاسی و عبور از ساختارهای موجود دانست که نمونههای بارز آن را میتوان در مصادیقی همچون قانون گریزی و قانون شکنی، ساختارشکنی سیاسی، مخاصمه با آرمانها و ارزشهای انقلاب، ترویج اباحهگری در حوزه فرهنگی دانست. در مقابل تفریط نیز سستی و بیمبالاتی در حفظ ارزشهای انقلاب اسلامی، وادادگی در مقابل طمع ورزی و زیادهخواهی دشمنان، بیتوجهی به مطالبات به حق ملت، بیتوجهی به مبارزه با مفاسد اقتصادی و ... نمود پیدا میکند. نکته ظریفی که باید به آن اشاره کرد افراط و تفریط حتی در رفتار سیاسی دینی نیز معنا و مفهوم پیدا میکند. به این معنا که تندروی و جلوتر حرکت کردن از امام امت و ولایت از مصادیق افراط و تبعیت نکردن و عقب افتادن از امام نیز از مصادیق تفریط خواهد بود.
یک مصداق بارز شناخت افراط و تفریطی را میتوان در ماجرای فتنه 88 دید. در این رویداد تلخ، عدهای که مصداق بارزی از افراط هستند با تمسک به حمایتهای خارجی اقدام به قانون شکنی، متهم کردن نظام به تقلب و جنایت، اردو کشیهای خیابانی و گسترش ناامنی در جامعه کردند در این راه مورد حمایت نظام سلطه و طراحان پشت صحنه این فتنه صهیونیستی _ آمریکایی قرار گرفتند. کسانی که چنین ظلم بزرگی به ملت و نظام مرتکب شدند مصداق بارز افراطیون هستند.
در مقابل هم چند دسته از مصادیق تفریط هستند کسانی که در اطاعت از اوامر امام امت عقب یا جلو رفتند، کسانی که در تطبیق مواضع خود با ایشان دچار مشکلاتی شدند، کسانی که مسئله جذب حداکثری را به دفع حداکثری بدل کردند و کسانی که گمان کردند که موفقیت در آزمون فتنه 88 به منزله مصونیت از اشتباه در آینده است.
* اعتدال به معنای پیروی از امام امت است
با این نگاه میتوان به معنای تقریبی اعتدال دست یافت. اینجا مفهوم اعتدال در غیریت با افراط و تفریط معنا مییابد. بنابراین اعتدال صرفاً به معنای هر میانه روی میان دو رویکرد مختلف نخواهد بود. بلکه اعتدال به نسبت انواع رویکردهایی که به مسیر حرکت گفتمان انقلاب اسلامی وجود دارد، تعریف میشود. این جا روشن است که اعتدال به معنای پیروی از امام امت – به معنای نه جلو زدن و نه عقب افتادن از او- است و این در تمام حوزه های مختلف فرهنگ، اقتصاد، سیاست خارجی و داخلی مصداق مییابد.
*برخی با هل دادن دولت به سوی افراط و تفریط به منافع خود میرسند
اما اینکه سرنوشت این شعار در دولت یازدهم چگونه خواهد بود باید گفت این دقیقاً بستگی به این دارد که دولتمردان آینده تا چه حد تمایل به استمرار امید و اعتماد ملت به خود داشته باشند. اگر مایل به تداوم این اقبال باشند –که طبیعتاً چنین است- باید با دوری از افراط و تفریط که پیشتر مورد اشاره قرار گرفت حرکت کنند. اما محتمل است که برخی جریانات سیاسی که اتفاقاً خیر دولت آینده را نیز نمیخواهند مایل به هل دادن این دولت به سمت و سوی افراط و تفریط باشند و از این رهگذر به منافع سیاسی خود برسند.
*برخی دولت یازدهم را به عنوان فرصتی برای تغییر لولا میدانند
* فارس: مقصود از کسانی که خیر دولت آینده را نمیخواهند چه کسانی هستند؟
سراج: ببینید! اگر کسانی در انتخابات بنا بر تاکتیکهای سیاسی مقطعی از نامزد پیروز حمایت کرده باشند به این معنا نخواهد بود که قلباً هم با او هم نظر هستند. به نظر میرسد برخی جریانات سیاسی و فتنه گران که اتفاقاً در حال سهم خواهی از دولت یازدهم نیز هستند، چشم انداز خود را بر عبور زودرس از دولت آقای روحانی ترسیم کردهاند. اینان به این دولت تنها به عنوان فرصتی برای تغییر لولا و به قدرت رسیدن خود نگاه میکنند و بنابراین شرایط مطلوب برایشان حداکثر 4ساله ماندن دوره ریاست جمهوری روحانی است و این مستلزم آن است که دولت یازدهم از پس وعده های داده شده برنیاید و با رویگردانی مردم مواجه شود.
* اصلاحطلبان متوجه از دست دادن اقبال عمومی شدهاند
*فارس: چرا اصلاح طلبان اصرار دارند رأی آقای روحانی را مصادره کنند؟
سراج: اگر به روند تحولات کشور در یک دهه اخیر و نتایج انتخاباتی که در بیش از یک دهه گذشته یعنی از 1381 تا کنون برگزار گردیده نگاهی بیاندازیم، به روشنی معلوم است که روند شکستهای پی در پی جریان موسوم به اصلاحات به صورت لاینقطع ادامه داشته است. البته چرایی این مسئله را بایستی در رویکرد این جریان در سالهای تسلطش برای قوای مجریه و مقننه، در اغتشاشات 1378 و بعد در ماجرای فتنه 88 و ... جستجو کرد. آخرین نمونه واضح آن نیز نتایج انتخابات شوراها در کل کشور بود که همین روند را تأیید کرد. به نظر میرسد اصلاح طلبان خود نیز متوجه شدهاند که اقبال عمومی مردم را از دست دادهاند.
* زیست انگلی اصلاحطلبان با دولت روحانی
نکتهجالب آن است که حتی برخی از غربیها نیز به همین مسئله اذعان داشتهاند. برای نمونه آقای ولی رضا نصر که از عناصر شناخته شده و نزدیک به محافل استراتژیک آمریکایی است صراحتاً از مرگ گفتمان اصلاح طلبی سخن میگوید. با این اوصاف تنها راهبردی که برای استمرار حیات حداقلی این جریان میماند، اتصال به جریان دیگر از جمله دولت آقای روحانی و مصادره کردن آرای وی برای نوع خاصی از حیات سیاسی است که از روی ناچاری باید از واژه «زیست انگلی» برای آن استفاده کرد. به این معنا که این جریان با فشار رسانهای داخلی و خارجی و بهره گیری از ظرفیت نخبگانی به رئیس جمهور منتخب فشار میآورد تا حداکثر سهم را در اختیار آن بگذارد و خود را بر دولت یازدهم تحمیل میکند. نتیجه اتخاذ چنین راهبردی آن است که علی رغم سوءاستفاده حداکثری این جریان از ظرفیتهای مدیریتی در دولت یازدهم، تلاش خواهد کرد ناکارآمدیهای احتمالی را متوجه طیفهای دیگر کرده و این میهمان ناخوانده از دولت یازدهم به عنوان پل پیروزی در انتخابات 1396 استفاده کند.
* برخی خود را پدرخوانده دولت روحانی میدانند
*فارس: در روزهای اخیر شاهد اقدامات آشکار و پنهان برخی افراد شناخته شده و مطرح برای اعمال و تحمیل نظریات خود به رئیس جمهور منتخب در خصوص ترکیب کابینه بودهایم. با توجه به آن چه گفته شد این مسئله را چگونه ارزیابی میکنید؟
سراج: عمده چنین فشارهایی از ناحیه افرادی وارد میشود که مایلند خود را «پدرخوانده» دولت آینده بدانند. این پدرخواندهها گمان میکنند به حسب حمایتشان در دوره رقابتهای انتخاباتی، آقای روحانی باید خود را وامدار آنها دانسته و ترکیب کابینه را بر حسب میل و رغبت آنها تنظیم کند.
نکته جالب آن است که این به اصطلاح پدرخواندهها خود منتخب ملت نیستند و معلوم نبود که در صورت نامزدی و احراز صلاحیت تا چه میزان از رأی مردم برخوردار میشدند؟!از سویی نوع رفتار برخی از اینان با آقای روحانی اصلاً در شأن ملت ایران و رئیس جمهور منتخب نبوده است.
* رئیسجمهور تدارکاتچی نیست
روشن است که ملت ایران با توجه ویژگی شاخص آقای روحانی یعنی استقلال شخصیتی به وی رأی داده است و از طرفی رئیس جمهور تبلور شخصیت ملی است و تلاش عدهای برای مخدوش کردن این تصویر از رئیس جمهور و تقلیل آن درحد تدارکاتچی برخی چهرههای سیاسی تاریخ مصرف گذشته به نوعی ظلم به ملت و انتخاب آن است.
بدون شک آقای روحانی بر حسب وعدههایی که به ملت داده است و مورد انتظار مردم هست، به دنبال پیگیری یک عزم ملی برای حل مشکلات معیشتی جامعه، آرامش روانی و کارآمدی است و این در پرتو مدیریت رئیس جمهور در قامت یک شخصیت ملی، مستقل و فوق رجال سیاسی کشور ـ و نه ذیل آنان ـ شکل میگیرد. فلذا خود رئیس جمهور منتخب نیز باید درباره جلوگیری از شکل گیری چنین فضایی کاملاً هشیار باشد.
* فارس: چرا اصلاح طلبان مایل به شکل گیری کابینهای که واقعاً معتدل باشد نیستند؟
سراج: به این دلیل که این مسئله دقیقاً در نقطه مقابل ماهیت بخش عمدهای از این جریان است. جریانی سالهای سال است رفتار سیاسی خود را با افراط و تفریط عجین کرده است و در هماهنگ کردن خود با چارچوب نظام امام و امت دچار مشکلات اساسی است و از طرفی هم عطش شدید قدرت دارد، ناچار است که تلاش کند رویکرد دولت آینده را از شعار اصلیاش یعنی اعتدال خارج کند تا از این رهگذر هم فرصت حضور حداکثری در کابینه یازدهم را به دست آورد و هم زمینه عبور از این دولت را در 4 سال آینده داشته باشد.
* راهبرد رسانهای پدرخواندهها
*فارس: درحالی که آقای روحانی گمانه زنیهای انجام گرفته درباره ترکیب کابینه دولت یازدهم را رد کرده، چرا باز برخی رسانههای خصوصاً طیف اصلاح طلب بر این گمانه زنیها اصرار دارند؟
این مسأله به امیدهای این جریان و نیز روحیهی سهمخواهانه آن باز میگردد. این راهبرد رسانهای با هدف فشار وارد کردن به رئیس جمهور منتخب برای در نظر گرفتن سهم بیشتر برای پدرخواندهها و اطرافیانشان در کابینه یازدهم اتخاذ شده است.
به نظر میرسد در صورت تداوم این روند دولت یازدهم با مشکلات عدیدهای مواجه خواهدشد. طبعاً تعدادی از وزرای تحمیلی به صرف سهم جریانات سیاسی و پدرخواندهها به دولت وارد میشوند و کارآمد بودن آنها محل تردید است، لذا ممکن است این دولت با بحران کارآمدی در برخی از حوزهها خصوصاً حوزههایی که بیشتر مورد مطالبات معیشتی مردم است مواجه گردد. از سویی احتمالاً برخی از وزرای تحمیلی متصف به صفت مورد شعار رئیس جمهور منتخب ـ یعنی اعتدال ـ نباشند و در این صورت با رویکرد افراط تفریطی هم درون دولت و در روابط با رئیس دولت چالش آفرین باشند و هم در روابط دولت با سایر قوا و دستگاهها و نیز تصویری که از دولت به جامعه منتقل میشود، خدشه وارد نمایند. فراتر از اینها مسئله اخذ رأی اعتماد از مجلس برای اینگونه افراد نیز از چالشهای احتمالی کابینه خواهد بود. لذا امیدواریم با تدبیر و دور اندیشی آقای روحانی کمترین پذیرش تحمیل و فشار از سوی این جریانات به دولت را شاهد باشیم.
*فارس: شما ترکیب کابینه دولت اعتدالگرا و اولویتهای آن را چگونه پیش بینی میکنید؟
سراج: اگر رئیس جمهور منتخب موفق شود به شعار خود یعنی اعتدالگرایی در چینش ترکیب نهایی کابینه عمل کند میتواند دولتی از نیروهای متعهد به نظام، کارآمد و در عین حال غیر متعهد به جریانات سیاسی و پدرخواندههای سیاسی شکل دهد. در این که آقای روحانی آیا موفق به این امر میشود یا نه، باید صبر کرد و البته در چند روز آینده تا حدودی این مسئله روشن میشود.
اما مسئله مهمتر آن که اولویتهای کابینه یازدهم چه باید باشد؟ نیم نگاهی به فضای موجود در جامعه موج امیدواری و نشاط عمومی در خصوص حل مشکلات معیشتی را نمایانگر میسازد و با توجه به اینکه بررسیهای کارشناسانه نشان میدهد بخش قابلتوجهی از مشکلات اقتصادی موجود، ناشی از سوء تدبیرها و سوء مدیریتهایی است که با اتخاذ مدیریت و تدابیر کارآمد قابل جبران خواهد بود.به نظر میرسد باید دولتمردان با دقت نظر در همین مسئله و با تمام توان در جهتی اقدام کنند که این امید و نشاط عمومی که در جامعه پدیدار شده است به ثمر نشسته و شاهد شیرین کامی بیش از پیش مردم در حل مشکلات معیشتی باشیم.
در اینجا باید به نکته ای اشاره کرد و آن خطر تکرار اشتباهات گذشته در حوزهی اجراست. در مقطعی از تاریخ اقتصاد سیاسی کشور یعنی سالهای پس از 1368 نظریهپردازان و مدیران اقتصادی کشور در جهت حل مشکلات موجود به سمت پیاده سازی افراطی مدلهای ارائه شده توسط نهادهای اقتصادی غربی رفتند و در عمل نه تنها اجرای این الگوها موفقیت آمیز نبود بلکه تا مدتها اثرات نامطلوبی در اقتصاد کشور به همراه داشت.
* تنشزدایی نسخه درمان اقتصاد کشور نیست
آفت دیگر برخی مدیران اقتصادی کشور که متأسفانه در چند برهه و دولت مختلف تکرار شده است، آن بوده که عده ای از مدیران اجرایی کوشیدهاند ناکارآمدی خود در مدیریت و تدبیر اقتصاد کشور را به گردن عوامل خارجی انداخته و در راه حل مشکلات کشور، آنچه از آن به «تنشزدایی» تعبیر میشود را به عنوان نسخه درمان اقتصاد کشور نشان دهند. حال آنکه روشن است که بیماری اقتصاد کشور به مدیریت و تدبیر داخلی بر میگردد و ربط دادن آن به مسائل سیاست خارجی تا حدودی فرافکنی است. انتظار ملت از مدیران اجرایی این است که در عین حفظ اصول و ارزشها خصوصاً در سیاست خارجی به حل مشکلات معیشتی بپردازند و به دنبال باز کردن مسئولیتها از گردن خود نباشند.
دغدغه دیگری که وجود دارد مسئله عدالت اجتماعی که جز دو مؤلفه اصلی دهه چهارم انقلاب یعنی پیشرفت و عدالت است. باید مراقب در کنار پیشرفتهای اقتصادی به بیعدالتیها دامن زده نشود و نیز خدای ناکرده شاهد شکلگیری و رشد مفاسد اقتصادی نباشیم.