به گزارش سرویس تلویزیون و رادیو ایسنا متن این یادداشت، اینگونه آغاز شده است:
«چند تا فانوس روشن، مقادیری شمع در ظروف سفالی یا روی پارچه، تعدادی پرچم الوان با اسامی ائمه اطهار، چند کارشناس مذهبی و یک مجری یقه بسته با پیراهن مشکی و درصورت لزوم تعدادی کتیبه به خط کوفی و شمعدانی روشن، نشانههای تولید و ساخت برنامههای مناسبتی در رسانه ملی هستند.
حتی اگر شما صدای تلویزیون را در آن سوی مرزها ببندید و صدای آن را نشنوید، مطمئنا با سلیقه برنامهسازی ایرانی میتوانید حدس بزنید که این خلاقیت برنامهسازی تلویزیون ایرانی است، در برخی موارد طراحان صحنه و کارگردانان برنامههای تلویزیونی ایران خلاقیت هنری به خرج میدهند و لوازم صحنه و دکور را بر بام بقاع متبرکه یا امامزادههای صاحب نام کشور میچینند تا بر اساس مناسبت مذهبی تغییر ذائقهای در مخاطبان بدهند و بدتر از آن گاهی یک دکور تلویزیونی بین چند برنامه شبکههای داخلی به مناسبتهای ولادت و وفیات ائمه اطهار دست به دست می شوند تا مخاطب ایرانی نشانی از برنامه های مناسبتی تلویزیون ایران را به خوبی لمس کند.»
*** حوزه هنری و برنامه سازی مناسبتی تلویزیون
در ادامه مطلب صدفی آمده است:
«تجربه ساخت برنامههای مناسبتی متفاوت برای رسانه ملی ایران به اواخر دهه 60 بر می گردد به سالهایی که واحد تلویزیونی حوزه هنری با حضور افراد صاحب نامی چون شهید مرتضی آوینی، مهدی کلهر، حجت الاسلام زم، مهدی مسعود شاهی و مهدی همایونفر در پی طرح نوینی برای روایت مناسبتهای ملی و مذهبی در تلویزیون ایران بودند، به رغم تعریف و تدوین برنامههای متنوع، دستاندرکاران وقت صداوسیما از این نوع خلاقیتها استقبال نکردند اما با این وجود این واقعیت را پذیرفتند که باید شکل برنامههای مناسبتی خود را تغییر دهند و در زمان پخش برنامههای مناسبتی مانع پخش برنامههای سرگرم کننده کودکان و نوجوانان نشوند و برای آنها نیز در این زمان برنامههای متفاوتی تدارک ببینند.
بدین ترتیب در سالهای 68 و 69 نگاههای جدیدی به سامانه برنامهسازی مناسبتی تلویزیون تزریق شد اما با این حال مدیران تلویزیون نپذیرفتند که برنامهریزان حوزه هنری برای آنها برنامههای تلویزیونی بسازند اما این نکته را قبول کردند که باید در نگاههای برنامه سازی مناسبتی تغییری بدهند، بعدها این تلاشها در قالب "دبیرخانه شورای معارف سیما "متمرکز شد و چون باز نقد و انتقادی نسبت به این نوع برنامهسازیها صورت نگرفت باز خمودی و رخوت برنامهسازی در این حوزه سایه افکند به گونهای که هنوز هم تکلیف برنامهسازان در اعیاد و وفیات مذهبی به شکل روشنی تعریف نشده است، شاید این مفاهیم در پر کردن دفترچههای طرح و برنامه و ترکیببندی آن در چارچوب تولید جذاب و قابل دفاع باشد اما کافی است برنامه های ضبط شده را بازنگری کنیم متاسفانه هیچ دفاع کارشناسی ازآنها نمی توان کرد.»
*** رسانه ملی، منبر یا دانشگاه؟
این منتقد نوشته است:
«برنامههای مناسبتی متولی مشخص و کارکشته ای ندارد و اگر هم دارد افراد خلاقه و توانمندی در تولید و برنامه سازی مناسبتی دخالت ندارد سال ها پیش تهیه کننده مجرب و توانمندی در شبکه دوم سیما توانست با ترکیب بندی زیبا با ضبط "آواهای عاشورایی" برنامه جذابی را در ماه محرم برای مخاطبان تدارک ببیند برنامهای که هنوز نظیر آن را تلویزیون نساخته است.
سخن از آسیبشناسی برنامههای مناسبتی تلویزیون ایران است، تلویزیونی که بیشتر به شعائر و مناسک بیش از مفاهیم و محتوای آن بها میدهد و از تنوع قالبهای تولیدی برای برنامههای مناسبتی واهمه دارد، این نوع نگاههای فرمگرایانه در برنامه سازی تلویزیونی باعث شده که مخاطبان منتقد و بیرونی جامعه ما ناخواسته به فرهنگ و معرفت شیعه نیز در مناسبتهای غم و شادی به صورت آیینی نگاه کنند. شاید اگر از تک تک مخاطبان بپرسند در مناسبتهای شب قدر، به جز قرائت دعای جوشن کبیر و نشان دادن مراکز مذهبی مهدیه تهران، صحن مقدس جمکران، حرم مطهر امام رضا(ع)، حضرت معصومه سلام الله و قس علیهذا چه تصاویر یا مفاهیمی دربارهی کرامت شب قدر، ادعیه انتخابی آن و یا شخصیت امام علی(ع) و نقش خوارج در شهادت مولی الموحدین ازطریق رسانه ملی به مردم انتقال مییابد کمتر مخاطبی بتواند پاسخ صریح و روشنی بدان بدهد، اگر بپذیریم رسانه ملی، دانشگاهی برای مخاطبانش است نمیتوان تنها به تصاویر دانشگاه و دانشکدههای آن بسنده کرد بدون آنکه از ماهیت و محتوای آن به تماشاگران سخن بگوییم.»
صدفی نوشته است:
«امروزه رسانه ملی، در جایگاه یک منبر دینی برای مخاطبان عام و خاص نقشآفرینی میکند اما باید دید چه کسانی خوراک فکری این منبر اجتماعی یا دینی را تدارک میبینند؛ شاید مسؤولان و برنامهریزان شورای معارف تلویزیون مدعی شوند که با دهها ساعت کار کارشناسی توانستهاند برنامههای شبهای قدر را روی آنتن بفرستند اما کافی است به این برنامههای چند روزه دقت کنید کجای این برنامهها، ردی از تفکر و خلاقیت را میتوان مشاهده کرد و چه تفاوتی با برنامههای سال قبل قبلتر دارد؛ به طور مثال مجری برنامه کودک، برنامه "فتیلهایها" که برای بچههای این مرز و بوم به خوبی نقشآفرینی میکند در نبود مجریان توانمند سیما در قامت یک مجری مذهبی جلوهگر میشود، باید بر این نوع برنامهسازی مناسبتی رسانه ملی گریست،
بضاعت تلویزیون ملی ایران همین است که نتوانسته در طول این سال ها برای برنامه های مذهبی و مناسبتی خود افراد توانمند و کارشناسی تربیت کند و اگر هم تربیت کرده است نتوانسته آنها را در برنامههای تلویزیونی رسانه ملی به خوبی حفظ کند!»
این منتقد در پایان یادداشت خود آورده است:
«در خاتمه باید گفت که تولید برنامه مناسبتی، صرفا پخش برنامه ادعیهخوانی جوشن کبیر، دعای ندبه، توسل و یا کمیل از شبکههای تلویزیونی ایران نیست، بلکه میتوان با بهرهگیری از برنامههای نمایشی متنوع با ماهیت روایت تاریخی، نماهنگ متناسب با مضمون، تهیه فیلمهای مستند از آیینهای شبهای قدر، تبیین شب قدر با کارشناسان مذهبی، نمایش فیلمهای فاخر مرتبط با موضوع، زمینه را برای ارایه خوراک فکری به مخاطبان مشکلپسند فراهم کرد؛ البته شبکههای تلویزیونی نمایش، مستند، آی فیلم و تماشا تاحدودی توانستهاند در مناسبتهای مذهبی با ارایه قالبهای متفاوت، رضایت مخاطبان را جلب کنند.
اما بد نیست شورای معارف سیما از کارشناسان فرهنگی، هنری و مذهبی برای ساخت برنامه های مناسبتی متنوع و خلاقانه فراخوانی بدهد تا از تکرار برنامههای کسالت آور و تکراری در تلویزیون جلوگیری شود یا اینکه در این روز تصاویر تلویزیونی شبکههای چندگانه را تعطیل کنید تا مردم فرصت مناسبی برای اجرای مراسم و مناسک مذهبی خود داشته باشند، شاید رادیو بهتر از تلویزیون میتواند در برنامههای مناسبتی نقش آفرینی کند!»