بولتن نیوز : رسول
منتجب نیا چهره شناخته شده ای در سیاست ایران است . وی که از اولین سال
های انقلاب اسلامی در مسئولیت های مختلف کشور به فعالیت پرداخته است در سال
های اخیر بیشتر درگیر فعالیت های حزبی و تدریس در دانشگاه و اقامه نماز
جماعت بوده است و از کارهای اجرایی دوری گرفته است . منتجب نیا که به دلیل
قائم مقامی حزب اعتماد ملی در دوران حوادث بعد از انتخابات ریاست جمهوری
نامش بر سر زبان ها بود در سه دوره مجلس شورای اسلامی نماینده مجلس بوده
است و مدتی نیز نماینده امام و رئیس سازمان عقیدتی سیاسی شهربانی کل کشور
بوده است . مدتی در ریاست جمهوری مشاور خاتمی بوده است و مدتی نماینده مقام
معظم رهبری در انجمن اسلامی معلمان . اما بیشتر از همه این ها نام منتجب
نیا با حزب جمهوری اسلامی و مجمع روحانیون مبارز و حزب اعتماد ملی گره
خورده است . البته منتجب نیا از معدود اصلاح طلبانی است که در برهه های
مختلف این جریان به خصوص در حوادث سال 88 مرزبندی های مناسبی با تندروی های
این جریان داشته است و به همین دلیل بود که در سال 88 از اعتماد ملی کناره
گرفت . به سراغ این روحانی 66 ساله که این روزها بیشتر به مدیریت دانشگاهی
در دانشگاه شاهد می پردازد رفتیم و با وی در خصوص بنیان های اصلاح طلبی و
اتفاقات سال 88 و موضع گیری های شخصی اش به گفت و گو نشستیم .
*
دوران 8 ساله ای که اصلاحات خوانده شد، شاهد اتفاقات گزنده و اندوهباری در
حوزه های متفاوت به ویژه سیاست و فرهنگ بود که پاره ای آثار مخرب و
پیامدهای سهمگین آن همچنان باقی است. با گذشت زمان اختلافاتی میان اصلاح
طلبان پدیدار شد. ریشه ها و دلایل اویله ظهور این اختلاف را در چه میدانید؟
جریان
پیرو خط امام از اوائل پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی مطرح شد و تقریباً تا
دوم خرداد سال 76 ادامه داشت. ماهیت آن، اعتقاد کامل و پایبندی تام به
نظرات، رهنمودها، توصیه ها و تبعیت و اطاعت از اوامر و پیروی از سیره
اخلاقی و خط مشی کلی حضرت امام (ره) بود. نیروها و گروههای موسوم به خط
امامی از چنین ویژگی های برجسته ای در ساحت اندیشه و عرصه عمل و متعاقباً
اتخاذ مواضع و بیان دیدگاهها برخوردار بودند.
پس
از حضور آنان در صحنه انتخابات هفتمین دوره ریاست جمهوری و پیروزی در
انتخابات دوره ششم و کسب کرسیهای قابل توجه در مجلس شورای اسلامی، به تدریج
در ادبیات سیاسی ایران و در رسانه ها و وسایل ارتباط جمعی عبارت اصلاحات
به جای گزاره خط امام (ره) استخدام گردید و لفظ اصلاح طلبی و نیز بر واژه
خط امامی دلالت نمود. اصل اصلاحات و امر اصلاحگری برای تعالی و پیشرفت لازم
و پذیرفتنی است. به همین دلیل تعریفی واضح از ماهیت و شرح جامعی از اهدا،
ابعاد و مصادیق اصلاحات توسط مدعیان آن ارائه نشد.
به
رغم درخواست برخی دلسوزان از جمله اینجانب مبنی بر لزوم تعیین حدود و ثغور
و تبیین جوهره فکری- سیاسی اصلاحات که از طریق تألیف مقالات، انجام مصاحبه
های تفصیلی و ایراد سخنرانی ها در این زمینه صورت پذیرفت، مع الاسف پاره
ای چهره های شاخص و مدعیان اصلاح طلب یا از این مهم غفلت می ورزیدند و یا
طفره می رفتند. افزون بر این قدرت، امکانات و اختیارات جناح اصلاح طلبان در
دو قوه، عمدتاً در اختیار افرادی قرار گرفت که تمایلات شدید روشنفکر
نمایانه و غرب گرایانه داشته و بسیاری از دیدگاهها و کثیری از مواضع خط
امامی ها را مورد بی توجهی و حتی تمسخر قرار میدادند. از این رو در مجلس
برخوردهای نامطلوب، کنش های ملال آور و رفتارهای ساختار شکنانه و شبه انگیز
توسط آنها از یکسو و واکنشهای گروه پیروان خط امام و سایر مسئولان نظام از
دیگر سو پدید آمد.
حاصل
آن تخریب وجه این مدعیان نزد افکار عمومی و متعاقباً ضربه دیدن اعتبار
نیروهای خط امامی و در نتیجه از دست رفتن بسیاری از فرصتها شد.
* از پیروان خط امام (ره) سخن گفتید. آیا خود را رهرو این راه میدانید؟
بنده
همچنان به اندیشه، خط مشی و سیره حضرت امام (رض) اعتقاد راسخ دارم و تأسی
بدان را همواره کارساز و نجات بخش می دانم. باور دارم یگانه راه حل مشکلات و
اختلافات، پیروی و بازگشت واقعی و عملی همگان به خط امام (ره) است. در
همین راستا به نظر می رسد خط امام (رض) شامل همه شیفتگان و باورمندان
اندیشه و راه حضرت امام (ره) می گردد. خط رهبری معظم انقلاب (مدظله العالی)
نیز در امتداد همین مسیر قابل ارزیابی است چرا که ایشان جانشین بحق و خلف
حضرت امام (رض) بوده و بر این نکته تأکید دارند که راه و هدف ما، راه و هدف
امام است. بدین ترتیب و با عنایت به رهنمودهای درخشان و بیان نورانی مقام
معظم رهبری (حفظه الله) به نظر می رسد جداسازی و تفکیک خطی دیگر از خط و
سیره حضرت امام (ره) به مصلحت نبوده و می تواند به تضعیف جایگاه رفیع و اصل
مترقی ولایت فقیه منجر گردد.
بر
اساس همین مواردی که مطرح کردید جنبشی که در سال 88 با نام جنبش سبز خود
را مطرح کرد را در چه موضعی می بینید و چگونه آن را تحلیل می کنید؟
جنبش
موسوم به سبز با اقدامات سوال برانگیز و نامتعارف آقای میرحسین موسوی و
تحرکات ساختار شکنانه برخی از اطرافیان وی، رفته رفته به صورت جریانی درآمد
که طیفی از آن را نیروهای درون نظام و پیروان خط امام (ره)، اصلاح طلبان و
منتقدان به عملکرد کابینه و دولت آقای احمدی نژاد تشکیل می داد و در سوی
دیگر طیف شامل گروهکهای اپوزیسیون، معارضان، براندازان و ضد انقلابیون و
سلطنت طلبان غرب نشین می گردید. قدر مشترک بین آنان- حداکثر- انتقاد و
اعتراض به پاره ای از مسئولان است ولی وجوه افتراق بحدی است که تباین و
تضاد فی مابین آنها کاملاً مشهود و غیر قابل انکار است. همچنین نظریه
پردازان خود خوانده این جنبش نیز از روی تعمد هیچ تعریف روشن و ملموسی
ارائه نکردند تا هر فرد یا گروهی از ظن خود به توصیف آن بپردازد. و بالاخره
چه در جریان اصلاحات و چه در جنبش سبز علیرغم حضور افرادی به عنوان نخبه و
محور لکن امر ادره امور بر عهده افرادی است که نه واجد شرایط و سوابق
لازمند و نه منتخب مردم، نخبگان و یا حتی احزاب مربوط هستند.
* تحلیلتان در مورد جنبش سبز و طیف عناصر تشکیل دهنده آن جالب بود. ارزیابی شما از حوادث و فتنه پس از انتخابات چیست؟
تحرکات
ساختار شکنانه، فتنه انگیز و ضد انقلابی پس از انتخابات و به طور کلی
هرگونه ساختار شکنی، هرج و مرج طلبی، هتک حرکت و حیثیت افراد و مسئولان
نظام مردود و محکوم است. این نوع رفتار هتاکانه و آشوبگرایانه را ماهیتاٌ
قبول ندارم و آنرا بر خلاف اصول و قواعد اخلاقی و مضر به مصلحت اسلام،
انقلاب نظام، ملت و کشور می دانم. اساساً کدامین وجدان بیدار، عقل سلیم و
آزاداندیشی را می توان یافت که توهین، افترا، هتک حرمت و همچنین ساختار
شکنی و فتنه انگیزی رسانه های استکباری غرب و عوامل آنان را بر تابد یا
آنرا تأیید و ترویج نماید؟
با
این مقدمه، اینجانب به صراحت در سخنرانیها و مصاحبه ها، تمامی اغتشاشات
علی الخصوص حوادث تلخ و تأسف آور عاشورای سال 88 و 25 بهمن ماه سال 89 را
قاطعانه محکوم کرده ام. چنین فتنه انگیزی هایی را مغایر شرع و قانون دانسته
ام و پیوسته خواستار مقابله حکیمانه و همه جانبه با مجرمان ساختار شکن و
عناصر منفور و مطرود ضد انقلاب، و در نتیجه وفق قوانین و مقررات بوده و
هستم.
* به قانون و مجازات فتنه گران بعد از انتخابات اشاره کردید، به نظر شما در این خصوص باید چه موضعی اتخاذ کرد؟
به
منظور اقامه عدل الهی و استقرار نظم و پیشرفت پایدار، باید قانون و اخلاق
اسلامی، محور و تنظیم کننده ارتباطات اجتماعی و مدار و مبنای استنباط و
استنتاج ما و قضاوت در برخورد با متهمین، متخلفین و مجرمین باشد. از این رو
اتخاذ چنین موضعی نیز در مورد هر گروه و جریان و تحت هر عنوان و منزلت
اجتماعی و با هر گرایشی، یکسان، الزام آور و خدشه ناپذیر است.
*
بگذارید صریح تر باشیم! برخی افراد در مورد تفکرات شما درباره نظام، ولایت
فقیه و اطاعت از مقام معظم رهبری شبهاتی را ایجاد کرده اند. نظرتان را در
این خصوص چیست؟
درباره
اصل نظام مقدس جمهوری اسلامی، قانون اساسی، ولایت فقیه و مقام معظم رهبری
حضرت آیت الله خامنه ای (مد ظله العالی)- از ابتداء تا کنون- نظرم بر ضرورت
حفظ و پاسداری، تقویت و اطاعت و تبعیت بوده است. هم اکنون نیز آنها را
میراث امام،شهدا و بزرگترین سرمایه ملت می دانم. به عقیده اینجانب هر کس
امام و مردم را قبول دارد، باید این نظام مقدس را که محصول مجاهدت آنها
است، بپذیرد و همیشه در تقویت و صیانت نهضت اسلامی کوشا باشد و هر کس نظام و
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران را قبول دارد و آن را پذیرفته است لزوماً
باید به ولایت مطلقه فقیه معتقد و ملتزم باشد. از روز انتخاب حضرت آیت
الله خامنه ای (حفظه الله) به رهبری تا کنون، همواره عقیده داشته و دارم که
معظم له در طول تاریخ مربوط به علمای شیعه در جامعیت کم نظیرند و در میان
چهره های مطرح بهترین گزینه هستند.
*
با نگاهی اجمالی در میابیم که شما در طول فعالیتهای سیاسیتان در احزاب
مختلف حضوری پر رنگ داشته اید. رویکرد شما نسبت به فعالیتهای حزبی در
کشورمان چگونه است؟
یکی
از معیارها و قواعد اساسی در احیاء تفکر دینی توسط حضرت امام خمینی (قدس
سره) تشخیص تکلیف و عمل به آن در شرایط مختلف بوده است که گاهی از آن به
تکلیف گرایی و تکلیف محوری یاد می شود خاستگاه و انگیزه اینجانب نیز برای
فعالیت در عرصه های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی برخواسته از همین دیدگاه است.
منظور از ورود به حزب جمهوری اسلامی و عضویت در شورای مرکزی به عنوان ذخیره
و پذیرش مسئولیت واحد روحانیت آن حزب و همچنین همکاری با مجمع روحانیون
مبارز و حضور در حزب اعتماد ملی هم انجام وظیفه و رسالت اسلامی و تحقق
آرمانهای بلند حضرت امام (رض) و پیروی از منویات مقام معظم رهبری (مدظله)
بوده است. اینجانب همواره حضور و همکاری خود با احزاب را مشروط به حرکت در
این مسیر دانسته ام. به مجرد آنکه زاویه گرفتن، فاصله یافتن و انحراف از
این مسیر یا ارتکاب خطای راهبردی- که مخالف منافع- مصالح و امنیت ملی باشد-
برایم محرز گردید، از ادامه همکاری و فعالیت در حزب خودداری ورزیده ام.
چنانکه نمونه های اتخاذ چنین موضعی را می توان در مواجهه با روحانیون مبارز
در سال 84 و حزب اعتماد ملی در سال 88 یافت.
* بطور کلی و با تمام فرازها و فرودها و مواضع سئوال برانگیز حزب اعتماد ملی، ارزیابیتان از وضعیت این حزب چه بوده است؟
هنگام
حضور در حزب اعتماد ملی بر تبلور و تجلی نام و خط و آرمانهای امام راحل و
نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران در مرامنامه و اساسنامه حزب تأکید نموده و
بر آن اصرار و اهتمام ورزیدم. در دوره ای قریب به چهار سال همواره عزم و
تلاش وافر بنده بر آن قرار گرفته بود تا تصمیمات حزبی و مواضع تشکیلاتی بر
اساس رهنمودهای امام و رهبری و در مسیر تأمین منافع و مصالح ملی و در
چهارچوب خرد جمعی و اعتدال بوده باشد با سپری شدن ماه های نخستین سال و
قرار گرفتن کشور در فضای انتخاباتی، حزب پس از انجام رایزنی های گسترده،
بررسی های میدانی و تحلیل شرایط وقت در صدد معرفی کاندیدا بر آمد. به همین
منظور حزب اعتماد ملی نسبت به معرفی آقای کروبی به عنوان نامزد ریاست
جمهوری اقدام نمود. لکن بعد از اعلام و انتشار تصمیم حزب در این مورد،
اینجانب و سایر اعضائ شورای مرکزی در حاشیه قرار گرفتیم. وقوع همین رخداد،
موجبات ابراز ناخرسندی، نگرانی و اعتراض درون حزبی را فراهم نمود. پس از
برگزاری انتخابات، بنابر ادله گوناگون و پاره ای ملاحظات و در اعتراض به
نحوه راه اندازی و مدیریت سحام نیوز توسط آقایان کروبی و گرامی مقدم و
همچنین عدم تبعیت و انحراف آنان از قواعد و اصول فعالیتهای سیاسی و حزبی
نسبت به ترک حزب تصمیم گرفتم و تا هنگام پلمپ شدن دفتر مرکزی و تعطیلی حزب
هیچگونه حضوری در آن نداشتم.
* از اختلاف نظرتان با آقای کروبی فرمودید. آیا موارد اختلافی و نقدها را از باب امر به معروف و نهی از منکر به ایشان متذکر میشدید؟
در
پی موضعگیری آقای کروبی، طی چند مصاحبه بطور رسمی و صریح اعلام داشته که
اتخاذ چنین مواضعی تصمیم و نظر شخصی وی بوده و هیچگونه ارتباطی با حزب
اعتماد ملی ندارد. هنگام ملاقات حضوری هم به آقای کروبی تذکر دادم. وی نیز
پذیرفت که هرگز تحت عنوان دبیر کل حزب سخن نمی گوید و موضعگیری نمی کندو
موضع گیری هایش شخصی است .
* برویم سراغ آخرین روز فتننه .در مورد حرمت شکنی های روز 25 بهمن شما چه موضعی داشتید؟
اولاً
، اینجانب پیوسته و مشفقانه از آحاد ملت عزیز ایران برای حضور پرشور و با
شکوه در راهپیمایی سراسری سالروز پیروزی انقلاب اسلامی دعوت به عمل آورده
ام. در بهمن ماه سال 89 نیز مطابق همین رویه معمول و سنت حسنه چنین
درخواستی را مطرح نمودم و تصریح کردم که فقط راهپیمایی 22 بهمن ماه 89 را
مشروع دانسته، به رسمیت شناخته، از آن حمایت می کنم و در آن حضور می یابم.
ثانیاً،
در 24 بهمن ماه 89- و پس از کسب اطلاع مفاد اظهارات آقای گرامی مدم مبنی
بر درخواست حزب اعتماد ملی برای برگزاری راهپیمایی در مورخ 25 بهمن ماه 89-
بلافاصله و طی انجام یک مصاحبه با خبرگزاری ایرنا بطور رسمی و در مخالفت
با برپایی تظاهرات در 25 بهمن ماه 89 اعلام نمودم که از آنجایی که حزب
اعتماد ملی در حالت تعطیلی بسر می برد و بالطبع جلسه ای برگزار ننموده است،
لذا حزب اعتماد ملی هیچگونه برنامه ای برای راهپیمایی در 25 بهمن ماه 89
ندارد. افزون بر این آقای گرامی مقدم که عنوان سخنگویی حزب را دارا بوده
است تنها موظف است تا نسبت به اعلام تصمیمات متخذه حزب موافق اساسنامه و
مرامنامه حزب اعتماد ملی اقدام نماید و از بیان دیدگاهها و تصمیم های شخصی
خویش تحت عنوان حزب اجتناب کند. مع الأسف سحام نیوز هم که قرار بود یکی از
مراکز اطلاع رسانی و تریبون رسمی حزب باشد تبدیل به رسانه ای به جهت تشریح
دیدگاههای فردی گردیده است و امروز هم به محلی برای ادامه فتنه انگیزی ها
تبدیل شده است . این در حالی است که آقایان می توانستند سایت شخصی و
اختصاصی خویش را دائر و از آن بهره برداری کنند.
* این نظرات محدود به اتفاقات روزهای عاشورای 88 و 25 بهمن 89 بوده است؟
اعلام
مخالفت بنده با تحرکات مشکوک، ساختار شکنانه و آشوب طلبانه محدود به موارد
بر شمرده نیست. حتی پس از وقایع تأسف آور روز 25 بهمن و در اوائل اسفندماه
سال 89 نیز در مصاحبه ای با صدا و سیماضمن هشدار در مورد نیتهای شوم بنگاه
های سخن پراکنی غربی و اهداف پلید شبکه های استکبار جهانی و با یادآوری
حوادث تلخ روز 25 بهمن ماه نسبت به تحرکات ضد انقلابی و اغتشاشگرایانه
موضعگیری منفی خویش را بیان داشتم.